«مردی که میگوید هیچوقت دنبال مادیات نبوده، عاشق موتور هوندای ژاپن اصلی بود که آن را هم دزدان از چنگش درآوردند! او با تمام سختیها و پیچیدگیهایی که در زندگیاش داشته، حالا دوباره به تیم ملی فوتسال البته این بار به عنوان مربی برگشته، تا شاید روح فانتزیبازی را دوباره به تیمی که قدرت اول آسیا و یکی از پنج تیم برتر دنیاست، تزریق کند؛ روحیهای فانتزی آغشته با حس هنری و نقاشی.»
درست در روزهایی که کرونا رمق فوتبال و فوتسال را گرفته، خبر انتخاب رضا حیدریان به عنوان مربی تیم ملی فوتسال، اندکی هیجان کار را بالا برد. حیدریان، کاپیتان سابق تیم ملی فوتسال که با پیراهن ایران افتخارات زیادی به دست آورد، فانتزیبازترین بازیکن تاریخ ایران هم محسوب میشود. دریبلهای منحصربهفرد و مدیریتش در زمین، تماشاگران زیادی را سر ذوق آورد و عاشق فوتسال کرد.
اندکی بعد، زوجش با وحید شمسایی، تیم ایران را تبدیل به یکی از خطرناکترین تیمهای دنیا کرد. حیدریان آن قدر راحت در زمین فوتسال رقبایش را دریبل میزد که همه انگشتبهدهان میماندند. درخشش در پیراهن تیم ملی برایش پیشنهادهای خارجی را به همراه داشت و او سر از لیگ ایتالیا هم درآورد؛ اگرچه هنوز هم حسرت پیشنهادی را میخورد که از تیم بارسلونا به دستش رسید و نتوانست به آنجا برود. او بعد از مدتها دوری از سطح اول فوتبال همین چند روز پیش به درخواست ناظمالشریعه، سرمربی تیم ملی فوتسال ایران، بهعنوان مربی انتخاب شده تا از حالا به بعد دوباره در جمع ملیپوشان باشد.
البته قرار بود رضا حیدریان بهعنوان سرمربی تیم زیر ۲۳سالههای ایران انتخاب شود و حتی بازیکنان مد نظرش در سراسر ایران را هم انتخاب کرده بود، ولی درست در ثانیههای پایانی همه چیز عوض شد و رضا بهعنوان مربی به جمع کادر فنی بزرگسالان پیوست. شاید این انتخاب آن قدر غافلگیرکننده بود که خود حیدریان هم انتظارش را نداشته باشد. او دراینباره میگوید: «مدتها بود سیدمحمد ناظمالشریعه، سرمربی تیم ملی، با من صحبت کرده و من را متقاعد کرد که به حضورم در تیم ملی نیاز است، امیدوارم بتوانم تجربیاتم را در اختیار تیم ملی قرار دهم. در حال حاضر تیم ملی ایران قهرمان آسیاست. ما هم باید به گونهای در تیم ملی کار کنیم که بتوانیم از عناوین قهرمانی خود دفاع کنیم، اما همانطور که اطلاع دارید، بحث ویروس کرونا کمی آمادگی بازیکنان را کم کرده است که با همت کادر فنی و بازیکنان تلاش میکنیم تیم ملی آمادهتر به مسابقات آسیایی و جهانی برود.»
او در واکنش به این که قرار بود سرمربی تیمهای ردهای ملی ایران شود، گفت: «درست است و چندین بار روی این موضوع من کار کردم و حتی بازیکنان این تیم را از سراسر کشور انتخاب کردم، اما یکباره تصمیم فدراسیون عوض شد و دوست ندارم دیگر درباره این موضوع صحبت کنم.»
بازگشت رضا حیدریان به تیم ملی باعث خشنودی ملیپوشان هم شده است. آنها از این که قرار است در کنار یکی از خوشاخلاقترین چهرههای فوتسال ایران و البته تکنیکیترینشان کار کنند، خوشحال هستند.
احمد اسماعیلپور، یکی از ستارههای تیم ملی کنونی فوتسال ایران، درباره حضور رضا حیدریان میگوید: «حیدریان هم از لحاظ فنی و هم از لحاظ اخلاقی یک فرد کامل است و بدون شک با حضورش میتواند کمک زیادی به تیم ملی کند.»
رضا حیدریان بعد از خداحافظی از تیم ملی فوتبال ایران، بر خلاف دیگر ستارههای آن عصر چندان به دنبال بستن قراردادهای کلان نرفت. اخلاق خاص و ذوق هنریاش از او چهرهای منحصربهفرد ساخت؛ نقاشی و منبتکاری را آن قدر دوست داشت که بیشتر اوقات فراغتش را سرگرم آن میشد. او البته چند باری بهعنوان سرمربی در رده بالای باشگاهی به فوتسال برگشت، ولی خاطره تلخ تبانی بازیکنانش، زمانی که در تیم پرسپولیس بود، حسابی از فوتسال دلزدهاش کرد. رضا بعدها متوجه شد که بازیکنانش پول گرفتهاند تا عمدا بازی را ببازند.
خودش آن روزها را به یاد دارد و دربارهاش این طور میگوید: «حقیقتش زمانی که رأی تبانی اعلام شد، بسیار شوکه شدم. البته قبل از شروع بازی حدسهایی زده بودم و وقتی که میخواستیم برای بازی با گیتیپسند به اصفهان برویم، پیشنهادهایی به سرپرست تیم میشد، اما میگفتم جوابشان را نده! زمانی که به اصفهان رسیدیم، مبلغی پیشنهاد شد. به آنها گفتم اصلا بگویید یک میلیارد، ما فوتبال خودمان را بازی میکنیم و شرافتمان را نمیفروشیم. اطمینان کامل نداشتم، اما میدانستم بازی بسیار حساس است و شب قبلش دو بازیکن گفته بودند پایمان درد میکند. عصبانی شدم و به آنها گفتم این را باید در تهران به من میگفتید تا بازیکن جایگزین میآوردم. وقتی وارد رختکن شدیم، به بازیکنانم گفتم شرف و آبرویتان بیشتر از هر چیزی ارزش دارد. مثالی زدم و گفتم اگر یک نفر دست نداشته باشد، اما با شرف و آبرو میتواند زندگی کند. شما تن سالم دارید و نباید خودتان را بفروشید. همه اینها را گفتیم و وارد زمین شدیم. اکثر بازیکنان در زمین راه میرفتند و فقط ظاهرسازی میکردند. به غیر از من و دو بازیکن دیگر که از جوانها بودند، بقیه بازی عادی خود را ارائه نکردند. خودم هم از زمین بیرون نرفتم و ۴۰ دقیقه بازی کردم، چون اگر زمین را ترک میکردم، تابلوتر میشد. گفتم دست کم در زمین بمانم و جلوی گندکاری آنها را بگیرم. توپ از هر جای زمین که گیتیپسندیها زدند، وارد دروازه شد. در یکی از صحنهها گلر ما توپ را گرفت و بلافاصله یکی از بازیکنان از روی نیمکت به او فحش ناموسی داد که فلانفلانشده چرا توپ را گرفتی؟ الان که دراینباره صحبت میکنم، اعصابم به هم میریزد. آدم چقدر میتواند بیوجدان باشد؟»
بعد از روشدن مسئله تبانی همه تصور میکردند رضا حیدریان هم محروم شده، ولی کمیته انضباطی او را مقصر ندانسته بود؛ هرچند رفتار بازیکنان رضا با او، باعث شده بود تا از فوتسال دلسرد شود. البته مرگ مادر (رضا میگوید آن روز کمرش شکست) و بعد خواهرش به دلیل ابتلا به سرطان، حیدریان را منزویتر از قبل کرد. بعدها با ازدواج و تولد فرزندش، رضا میگوید دست از گوشهگیری برداشته و دوباره برای ساختن رؤیاهایش مصمم شده. مردی که میگوید هیچوقت دنبال مادیات نبوده، عاشق موتور هوندای ژاپن اصلی بود که آن را هم دزدان از چنگش درآوردند! او با تمام سختیها و پیچیدگیهایی که در زندگیاش داشته، حالا دوباره به تیم ملی فوتسال البته این بار بهعنوان مربی برگشته، تا شاید روح فانتزیبازی را دوباره به تیمی که قدرت اول آسیا و یکی از پنج تیم برتر دنیاست، تزریق کند؛ روحیهای فانتزی آغشته با حس هنری و نقاشی.»