فرارو- در حالی که گزارشهای وزارت بهداشت و درمان حاکی از روند رو به رشد مبتلایان کروناست و آمار فوتیها نیز صعودی شده و چند روزی به بالاتر از ۱۰۰ نفر رسیده است، اما روند بازگشاییها همچنان ادامه دارد و محدودیتها حتی در شهرهایی که به شدت درگیر کرونا هستند برداشته شده و گویا دیگر ممنوعیت و محدودیتی در کار نیست.
به گزارش فرارو، روند بازگشاییها به گونهای است که نشان میدهد دولت تصمیم خود را گرفته و دیگر قرار نیست در مقابله با کرونا سپر دفاعی محدودیت و ممنوعیت را به کار گیرد. حتی رئیسجمهور روز شنبه خبر از بازگشایی دانشگاهها و مدارس از ۱۵ شهریور ماه داد. گشایشها به گونهای است که به عادیسازی شرایط برای شهروندان دامن میزند و تأکید بر رعایت پروتکلها و دستورالعملهای بهداشتی موجب نمیشود تا مردم شرایط کرونایی را عادی نشمرند و بر رعایت اصول بهداشتی، چون زدن ماسک پافشاری کنند.
این در صورتی است که مدام بر روند صعودی مبتلایان کرونا و شباهت وضعیت کنونی با اسفند و فروردین ماه تأکید میشود تا تعارض بین روند صعودی مبتلایان و سهلگیرانهتر شدن وضعیت همچنان تداوم یابد. اما در این شرایط چه باید کرد؟ چه عواملی موجب شد تا روند مبتلایان و مرگ ومیرها افزایش یابد؟ اینها پرسشهایی است که در گفتگو با محمدرضا محبوبفر عضو انجمن علمی آموزش بهداشت و ارتقای سلامت ایران، کارشناس و متخصص اپیدمیولوژیهای بیماریهای واگیردار و کارشناس مدیریت بحران سلامت در میان نهادیم که در ادامه میخوانیم:
آماری از وضعیت ابتلا و مرگ و میرها دارید که وضعیت کنونی را ترسیم کند؟
براساس آمار موجود از هر ۱۰ نفر در کلانشهرها، ۳ نفر حداقل مبتلا به کرونا هستند. تعدادی از این مبتلایان بدون علامت بیماری هستند و تعدادی هم علامتدار و دارای علائم خفیف هستند. همچنین طبق آمار، در هر یک ساعت متأسفانه ۱۰۰ نفر به این بیماری مبتلا میشوند و از این ۱۰۰ نفر در یک ساعت، ۴ نفر متأسفانه از بین میروند.
علت شکلگیری این وضعیت در کجاست؟ آیا سیاستهای دولت در مقابله با کرونا موفق بوده است؟
متأسفانه دولت، سیاست مبنی بر ایمنی جمعی یا ایمنی گلهای را در مقابله با کرونا پیاده کرد که علت صعودی شدن مبتلایان و مرگ و میرها در شرایط کنونی شده است. در چارچوب همین سیاستگذاری، دولت تصمیم گرفت که بازگشاییها را انجام بدهد و محدودیتها و ممنوعیتها را مرتفع کند. هرچند دولت در این خصوص، پروتکلها و دستورالعملهایی را به جامعه ابلاغ کرد، اما چون در این دستورالعملهای ابلاغی هیچ ضمانتی در خصوص کنترل و نظارت بر اجرای این پروتکلها نبود در حال حاضر علیرغم بازگشاییها و رفع قرنطینه و محدودیتها و ممنوعیتها زیر ده درصد از جمعیت کشور این پروتکلها را رعایت میکنند. وقتی که دولت شرایط را عادی جلوه میدهد و روزبهروز بازگشاییها گستردهتر میشود و پروتکلها و دستورالعملهای دولت هم ضمانت اجرایی ندارد مردم دچار خوشخیالی کاذب در خصوص عادیسازی جامعه میشوند. در این شرایط، مردم در خصوص اجرای پروتکلها به بهانههای مختلف نافرمانی میکنند. به دلیل این بازگشاییها، در شهرهایی که ادعا میشد که سفید یا در وضعیت هشدار هستند تجمعاتی در مدارس، دانشگاهها و در گوشه و کنار خیابانها در قالب مراسم ختم یا عروسی برگزار شد. از یک طرف هم آمار ابتلا و مرگومیرها افزایش پیدا کرد. در مجموع این شواهد نشان میدهد سیاست دولتی مبنی بر ایمنی جمعی در حال حاضر شکست خورده است.
پیشبینی شما درباره این وضعیت چیست؟
پیشبینی میکنم طی یک هفته یا دو هفته آینده شرایط از این هم بحرانیتر شود. چون وارد فصل تابستان شدیم. سفرهای تابستانی نیز درحال آغاز شدن هستند. خیلی از افراد ترجیح میدهند به مناطق ییلاقی و روستایی کشور عزیمت کنند؛ بنابراین در گام بعدی باید منتظر باشیم که روستاهای کشور که پیش از این از مصونیت برخوردار بودند و آمار مبتلایان و مرگومیرها در آنجا کمتر بود با روند رو به رشد مبتلایان مواجه شوند و مشکلات جدیدی حادث شود.
در این شرایط چه باید کرد؟
به نظر من، اولاً دولت باید به این مسئله ورود پیدا کند. اما اگر دولت توانایی آن را ندارد یا اراده سیاسی و عزم جدی در این خصوص نزد دولت مشاهده نمیشود پیشنهاد میکنم نهادهای دیگر حاکمیت جمهوری اسلامی ایران از جمله قوه قضاییه و مجلس شورای اسلامی به این مسئله ورود پیدا کنند. به خصوص روی صحبتم با مجلس شورای اسلامی است. در شرایطی که به نظر میرسد دولت ارادهای سیاسی و عزمی جدی ندارد زمان آن رسیده است که نمایندگان مجلس شورای اسلامی و همچنین قوه قضائیه در این راستا پیشقدم شوند.
مجلس باید از دو نهاد حاکمیتی یعنی اتاقهای فکر اطلاعاتی -امنیتی و نیروی نظامی مانند سپاه و ارتش دعوت کند تا به این مسئله ورود پیدا کنند. به نظر من، مجلس اختیار لازم را در این باره دارد. در حال حاضر، وضعیت فعلی کشور از نظر سلامت جسمی و روحی و روانی مردم و شرایط اقتصادی در خطر است. بهعبارت دیگر، کرونا از یک طرف، مسائل اقتصادی از یک طرف همه با هم باعث شده تا شرایط موجود روح و روان مردم را تحت تاثیر قرار دهد و جامعه نیاز فوری به حمایتهای مشاورهای داشته باشند. همین مسایل روحی-روانی موجب شده تا این مدت شاهد خودکشیها یا قتلهای خانوادگی و ناموسی باشیم که نشان از روند رو به رشد بیماریهای روحی و روانی در بین مردم دارد.
در واقع مسائل اقتصادی، بیماری کرونا و آسیبهای اجتماعی مانند فقر و اعتیاد و بیکاری مردم را از هر طرف تحت فشار قرار داده است. اگر این وضعیت به همین صورت ادامه پیدا کند من یک زلزله خشونت در کشور پیشبینی میکنم. اگر الان خشونت درون خانواده بهصورت هشت مورد قتل ناموسی در یک ماه خودش را نشان داده است یا خودکشی که بیشتر از این آمار است، فاز بعدی خشونت در خیابانها است. پس وقتی میگویم اتاقهای فکر امنیتی-اطلاعاتی قبل از اینکه نیروی نظامی وارد شود به این نتیجه برسد که در خصوص وضعیت موجود باید فکر و اندیشهای بکند بیهوده و گزاف نگفتهام.
اینکه ما در صداوسیما و رسانهها مدام مطرح کنیم که مردم باید پروتکلها و دستورالعملها را رعایت بکنند کافی نیست. مردم رعایت نمیکنند باید زوری باشد یا دولت باید اجرای این پروتکلها یا دستورالعملها را ضمانت بکند تا سلامت مردم را ضمانت کند که تاکنون دولت این کار را نکرده است.