استانهای خراسان رضوی، سیستان و بلوچستان و تهران در صدر استانهایی هستند که با مشکل کودکان بدون شناسنامه حاصل از ازدواج با مردان خارجی مواجه اند که ۴۹ هزار و ۹۶ کودک بی هویت حاصل از این ازدواجها متولد شدهاند، اما در سرشماری وزارت کشور، عددی که به دست آمده کمتر از هفت هزار کودک است.
رسیدگی به وضعیت «کودکان بدون شناسنامه» یک معادله چند وجهی است. معادلهای که بدون شک قربانیان آن کودکانی هستند که تا پایان عمر خود، بی هویت زندگی را سپری کرده و در سیاستگذاریها و برنامههای ریز و درشت یک جامعه به حساب نمیآیند.
یک سر این معادله چند وجهی، اما کودکانی قرار دارند که بدون هیچ دخل و تصرفی در سرنوشت خود محکوم به بی هویتی هستند و در طرف دیگر خانوادههای بی هویت، ازدواجهای ثبت نشده، ضعف قانون برای حل مسئله بی هویتی، ازدواج زنان ایرانی با مردان مهاجر که دارای تابعیت نیستند و هویت شان نامشخص است و... قرار دارد.
به گزارش ایرنا، قصه تولد کودکان بدون شناسنامه و اوراق هویتی، مثل زخم کهنهای است که هر بار با عفونتی سرباز میکند، برای مدتی به آن پرداخته میشود و باز تا عفونتی دیگر از خاطر و یادها فراموش میشود.
در این میان با وجود تلاشهای برخی نهادهای دولتی و مردمی، اما کودکانی در سرزمینمان هستند که همچنان قربانی بی هویتی اند. کودکانی که بدون شناسنامه متولد شده و امروز با وجود گذشت سال ها، مردان و زنان رشیدی شده اند که با گذشت سالها از تولدشان به خاطر وجود مشکلات مختلف همچنان بدون اوراق هویتی به زندگی شان ادامه میدهند.
آنها بدون آنکه شانس برخورداری از امکانات رفاهی، آموزشی و درمانی را داشته باشند، مجبور هستند نه به سرنوشتی که خودشان انتخاب میکنند، بلکه به سرنوشتی که برایشان پیش میآید تن بدهند.
مثل کودکان بی هویتی که شانس ادامه تحصیل ندارند و کودک همسر شده اند، مثل زنان و مردانی که مادر و پدر شدند و کودکان بی هویتی همچون خود، به دنیا آوردند، مثل افرادی که نه بیمه درمانی دارند، نه یارانهای برای حل بخشی از مشکلات اقتصادی شان.
همه این معضلات کافی است تا علاوه بر مشکل بی هویتی این افراد، به گسترش ریشه فقر در جامعه نیز دامن زده شود تا جایی که وزارت، تعاون، رفاه و کار اجتماعی که در پی رفع فقر در جامعه است برای اولین بار در شورای رفاه، یکی از بدترین اشکال فقر را نداشتن هویت مطرح کرد.
با وجود چنین شرایطی، خبر تایید لایحه حمایت از اطفال و نوجوانان از سوی شورای نگهبان میتواند گرههای فروبسته کودکانی با بی هویتی دچار هستند، بگشاید.
لایحه حمایت از اطفال و نوجوانان سال ۱۳۹۰ به پیشنهاد قوه قضائیه و توسط دولت وقت به مجلس ارسال شد و سال ۱۳۹۷ به تصویب رسید. همچنین سه مرتبه با ایراد شورا و اصلاح مجلس مواجه شد که در نهایت روز یکشنبه ۱۸ خرداد ماه سخنگوی شورای نگهبان گفت: لایحه حمایت از اطفال و نوجوانان در جلسه شورای نگهبان بررسی و عدم مغایر با موازین شرع و قانون اساسی تشخیص داده شد.
وی افزود: طبق نظر شورای نگهبان لایحه حمایت از اطفال و نوجوانان با شرع و قانون اساسی مغایرتی ندارد و مورد تایید این شورا قرار گرفت.
یکی از بندهای لایحه حمایت از اطفال و نوجوانان به تعیین تکلیف وضعیت اطفال و نوجوانان فاقد اسناد سجلی یا هویتی اشاره دارد.
طبق ماده ۶ این لایحه، وزارت کشور مکلف شده است، با همکاری دستگاههای ذی ربط نسبت به شناسایی اطفال و نوجوانان فاقد اسناد سجلی یا هویتی اعم از اتباع ایرانی و غیرایرانی و حسب مورد معرفی آنان حسب مورد به نهادهای حمایتی، آموزشی، درمانی یا قضایی جهت اقدامات حمایتی اقدام کند.
استانهای خراسان رضوی، سیستان و بلوچستان و تهران در صدر استانهایی هستند که با مشکل کودکان بدون شناسنامه حاصل از ازدواج با مردان خارجی مواجه اند که ۴۹ هزار و ۹۶ کودک بی هویت حاصل از این ازدواجها متولد شدهاند، اما در سرشماری وزارت کشور، عددی که به دست آمده کمتر از هفت هزار کودک است.
در این میان اگر بخواهیم از اعداد و رقمها صرف نظر کنیم، حتی حضور یک کودک (یک انسان) بدون شناسنامه قابل توجیه نخواهد بود.
در واقع کودکی، نوجوانی و سالهای جوانی یک انسان که «گلدن تایم» یا همان «زمان طلایی» زندگی وی به حساب میآید، نباید قربانی زیرساختهای اشتباهی شود که همچنان در جامعه حل نشده باقی مانده است.
مهر تایید این ماجرا تولد دوباره کودکان بی شناسنامه یا زنان و مردانی هستند که در سنین مختلف همچنان بی هویت در این مرز و بوم به زندگی شان ادامه میدهند. به همین بهانه به سراغ موسسه دارالاکرام که هدفش حمایت تحصیلی و بورسیه کودکان بی سرپرست و بدسرپرست است رفته ایم و نمایندگان این موسسه در جنوب کرمان از وضعیت نابسامان کودکانی میگویند که بدون شناسنامه زندگی شان میان زمین و آسمان معلق مانده و شانسی برای شکوفایی و بروز استعدادهایشان ندارند و اولین تیر خلاص بی هویتی به آنها، عدم ثبت نامشان در مدارس است.
اعتیاد خانمان سوز
موسسه دارالاکرام یکی از موسسات مردمی است که با هدف حمایت از کودکان بی سرپرست و بدسرپرست و بورسیه تحصیلی و استعدادیابی این کودکان در شهرها و استانهای مختلف کشور مشغول فعالیت است. یکی از حوزههای محل فعالیت این گروه، استان کرمان است. از جیرفت و عنبرآباد گرفته تا کهنوج، رودبار، قلعه گنج، منوجان و فاریاب. حالا نزدیک به دو سال است که این موسسه در این منطقه توانسته بیش از ۵۰۰ دانش آموز را بورسیه کرده، اما این پایان راه فعالیت نمایندگان دارالکرام در کرمان نیست، زیرا آنها میخواهند این عدد را به بورسیه هزار کودک برسانند، اما برای رسیدن به این مرحله هزاران راه نرفته و مشکلات پیش رویشان وجود دارد.
اگر پای اینترنت نشسته اید، کافی است جست وجوی کوتاهی درباره وضعیت جنوب کرمان انجام دهید تا با مشکلات دور و دراز این منطقه و ساکنان آن آشنا شوید. از وضعیت ناخوشایند بهداشت مردم گرفته تا وضعیت سکونت و عدم دسترسی به بعضی از امکانات رفاهی.
در این میان کودکان بی سرپرست و بدسرپرستی هستند که به واسطه بهره هوشی و استعداد بالا توسط موسسه دارالاکرام در زمینه تحصیلی حمایت میشوند، اما مشکل آنها فقط بدسرپرستی و نداشتن حامی نیست. پس از این بزرگترین مشکل این بچهها عدم داشتن مدارک هویتی برای تحصیل و ثبت نام در مدارس است.
میثم حاجی نمکی نماینده خیریه دارالاکرام در منطقه جیرفت کرمان در این باره میگوید: از مدتی که کار در مناطق جنوبی کرمان را شروع کرده ایم، کودکان زیادی شناسایی شده اند که شرایط دریافت بورسیه توسط این موسسه را دارند. از جمله کودکانی که پدرشان فوت شده، پدر در زندان یا از کارافتاه است، فرزندان طلاق و... اما خیلی از این بچهها به خاطر مشکلات هویتی و نداشتن مدرک نمیتوانند در مدرسه ثبت نام کنند یا حساب بانکی داشته باشند که حامی پول به حساب آن کودک واریز کند.
به اعتقاد حاجی نمکی مشکلات کودکان بدون هویت و مدرک در سه دسته تقسیم بندی میشود.
از نظر وی دسته اول کودکانی ماحصل ازدواج پدر و مادر ایرانی هستند، اما متاسفانه ازدواج پدر و مادر ثبت نشده است.
حاجی نمکی میگوید: حالا یا پدر قبول نمیکند که ثبت شود یا اینکه اعتیاد دارد و یا برای گرفتن شناسنامه بچه اقدام نکرده است. مشکلی که برای نازگل پیش آمده و این کودک به خاطر مشکلات مدرک هویتی قادر به ادامه تحصیل نیست.
نازگل در مقطع پیش دبستان است، اما هیچ مدرک هویتی ندارد. انگار که روی کره خاکی اثری از وی نیست. پدر این کودک اعتیاد دارد و هنوز برای ثبت ازدواجشان اقدامی نکرده، وضعیت فرزندش نیز بلاتکلیف باقی مانده، این درحالیست که پدر، همسر و کودکش را رها کرده و به شهر دیگری رفته است.
حاجی نمکی میافزاید: بارها با خانواده پدر کودک صحبت کردیم و آنها اصرار دارند که مادر نازگل باید سر خانه و زندگی اش برگردد، اما این زن تحمل اعتیاد همسر و بی مسئولیتی وی در قبال خانواده را ندارد. مادر نازگل به این دلیل که همسرش شیشه مصرف میکند قصد جدایی از وی را دارد.
حال میان کشمکشهای خانواده ها، یک کودک قربانی شده است. کودکی که دوست دارد ادامه تحصیل بدهد، مثل دوستانش به مدرسه برود، اما عدم داشتن مدارک هویتی که از درک کودکی در این سن و سال خارج است، قادر به رفتن به مدرسه نیست و مدام از مادرش و اطرافیان میپرسد که چرا نمیتواند به مدرسه برود.
نماینده خیریه دارالاکرام در منطقه جیرفت کرمان میگوید:حالا این دختربچه به همراه مادرش در خانه مادربزرگ و همراه خاله هایش زندگی میکند. هزینهها بر دوش مادربزرگ است که کهولت سن کار برایش را سخت کرده و وی نه تنها باید خرج دخترها و نوه اش را تامین کند بلکه هزینههای معالجه یکی از دخترهایش که دچار سوختگی شدید شده نیز بر گردن اوست.
به گفته این فعال اجتماعی، برای خانوادهای که به زور و زحمت خرج شکمشان را در میآورند و مادر نازگل هزینههای مراحل دادگاهی برای پیگیری طلاقش را نیز ندارد و خیرین به وی کمک کرده اند، حال چطور میتواند برای به دست آوردن مدارک هویتی کودکش قدم از قدم بردارد؟
حاجی نمکی میافزاید: شرایط این خانواده و این کودک و کودکانی همچون نازگل واقعا نگران کننده است. در اینگونه موارد باید کمیتهای شکل بگیرد تا این پروندهها را به طور خاص پیگیری کند. یک کودک نباید قربانی اشتباهات بزرگترها یا یکسری قوانین نانوشته و نادرست شود. حداقل کاش امسال تلاش بر این میشد که فردی بی هویت و بلاتکلیف نماند.
با این حال نمایندگان موسسه دارالاکرام در جنوب کرمان در تلاش هستند تا نازگل را شناسنامه دار و پس از آن از این کودک برای ادامه تحصیل حمایت کنند تا به سرنوشت مادرش دچار نشود.
نماینده خیریه دارالاکرام در منطقه جیرفت کرمان ادامه میدهد: ارتباط با نازگل و مادرش باعث شده که با دیگر اعضای این خانواده نیز ارتباط بگیریم و فعلا سعی داریم با ارائه سبد ارزاق، تاحدی به این خانواده کمک کنیم.
چرخه بی هویتی
اما دسته دوم کودکان بدون شناسنامهای هستند که تصمیم دارند زود ازدواج کنند.
حاجی نمکی میگوید: به دلایل مشکلات مختلف در خانواده، گاهی این بچهها مجبور به ازدواج زودهنگام میشوند. مثل خواهر علیرضا. علیرضا ۱۷ سال دارد و یکسال است که صاحب شناسنامه و مدرک هویتی شده است. خیلی عجیب نیست یک انسان ۱۶ سال بدون هویت باشد؟
به گفته حاجی نمکی خواهر علیرضا نیز قربانی همین فرایند غلط است. این دختر خانم ۱۶ سال دارد و صاحب یک فرزند پسر بدون مدرک هویتی است. همسر وی که تبعه افغانستان است نیز هیچ برگه هویتی در اختیار نداشت. حالا هم همسر و پسرش را رها کرده و به افغانستان بازگشته است. اکنون فرزند وی نیز شناسنامه ندارد و بی هویت است. حالا تکلیف این بچه چه میشود؟ بچهای که نه مادرش و نه پدرش هیچ مدرک هویتی ندارند درحالی که با انبوهی از مشکلات مواجهه اند و نیاز به بیمه، یارانه، تحصیل و ... دارند.
نماینده خیریه دارالاکرام در منطقه جیرفت کرمان میگوید: مردم این منطقه اغلب کشاورز هستند، اما به دلیل افزایش قیمت کاشت محصولات و دیگر هزینههای جانبی، خیلی از آنها به جای کشاورزی کارگری میکنند و از طریق هزینههای خود و خانواده هایشان را نمیتوانند پاسخ بدهند.
قصه تلخ سارا و زیتون
سارا شکل دیگری از یک کودک بدون هویت است. او امروز باید پشت نیمکتهای کلاس سوم مشق الفبا میکرد، اما وی نیز قربانی مشکلات خانواده و محل زندگی اش شده است.
مادر سارا، زیتون نام دارد. زن جوانی که به جبر روزگار همسر دوم مردی سالخورده شد که وی نیز شناسنامه نداشت.
حاجی نمکی میگوید: اینجا به این افراد میگویند لب مرزی. این مرد نه خودش و نه دیگر بچه هایش هیچ مدرک هویتی ندارند. پدر سارا سن بالایی دارد و اگر خدایی نکرده اتفاقی برای وی بیفتد، چه کاری میشود برای این کودک انجام داد؟ این خانواده اینجا هیچ کسی را ندارند که پیگیر کارهایشان شود و سارا نیز بدون مدارک هویتی سرنوشت روشنی نخواهد داشت. چراکه برای بورسیه این کودک و ثبت نام وی در مدرسه مشکلات زیادی داریم و بدون مدرک ادامه تحصیل وی امکان پذیر نخواهد شد.
سارا و مادرش در وضعیت بسیار بدی به سر میبرند. آنقدر که حتی در این دوران بحران کرونا برای شست و شوی دست هایشان پوی برای خرید یک قالب صابون نیز ندارند.
نماینده خیریه دارالاکرام در منطقه جیرفت کرمان میافزاید: از طریق موسسه یکسری مواد شوینده و ضدعفونی کننده برای این خانواده تهیه و در اختیارشان قرار دادیم، اما این کمکها مقطعی است. تمام تلاش ما این است که کمک کنیم این بچهها بورسیه شده و ادامه تحصیل بدهند تا به سرنوشت بزرگترهایشان دچار نشوند. اگر امروز برای تحصیل و توانمندسازی این کودکان و خانواده هایشان تلاش نکنیم، اگر امروز برای هویت دار کردن این خانوادهها قدم برنداریم قطعا فردا خیلی دیر است. خیلی از آنها به خاطر جبر منطقه و شرایط زندگی شان و ناآگاهی خانوادهها و قانونی برای حمایت از این کودکان و گرفتن مدرک هویتی، در آینده قربانی شرایط بدتری خواهند شد. مثل ازدواجهای زودهنگام، اعتیاد و ....
حاجی نمکی میافزاید: فعلا به آنها چند مرغ داده ایم تا پرورش دهند و تخم مرغها را برایشان میفروشیم تا بخشی از هزینه هایشان تامین شود و در کنار آن توانمند شوند. اگر این کودکان نتوانند درس بخوانند، نتوانند سر کار بروند، بدون شک به مسیرهای اشتباه و اعتیاد روی خواهند آورد.