فرارو- علیاکبر رائفیپور روز سه شنبه در توئیتی فراخوان مناظره با دولت را داد. رائفی پور در توئیتی نوشت: «پیش از پروپاگاندای اداری جدید دولتیها و پرت کردن مجدد حواس مردم! به نظر شما برای شروع با کدامیک از بزرگواران زیر در حوزه کاری خودش در یک محیط دانشگاهی و فضایی آزاد مناظره انجام دهم؟ بیشک فرصت خوبی برای اثبات کارآمدی دولت است. در ضمن به هیچ وجه نماینده معرفی نفرمایند. بیصبرانه منتظرم.»
به گزارش فرارو، رائفیپور که در توئیترش خود را «عاشق ایران» و «یک انقلابی بیزار از چپ و راست»؛ معرفی کرده است در دهه هشتاد با سخنرانی درباره صهیونیسم، مهدویت و فراماسونری معروف شد و در بهمن ۱۳۸۹ مؤسسه مصاف را تأسیس کرد.
اما رائفیپور در همان مؤسسه، درجا نزد. او با سخاوت مسئولین مراکز فرهنگی و دانشگاهی در بذل بیدریغ فرصت، ساعتها به سخنرانی و اظهار نظرات جنجالی در حوزههای گوناگون پرداخت تا با کمک فضای مجازی به تدریج در قالب یک چهره یا به تعبیری شاید سلبریتی سیاسی درآمد.
او حالا در دهه نود یک نوستراداموس ایرانی بود که نیازی برای اثبات ادعاهایش نداشت.
زمانی در هنگامهای که هیلاری کلینتون درانتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶ در اوج قرار داشت؛ گفت: «چهار سال است که در سخنرانیها میگویم رئیسجمهور بعدی آمریکا یک زن است. حتی قبل از مطرح شدن کاندیداتوری هیلاری کلینتون من اطمینان داشتم که آمریکاییها برای بازی با افکار جهانی این کار را انجام میدهند.»
اما پیش بینی او غلط از آب در آمد، هیلاری باخت و ترامپ برنده شد، ولی از ادعاهای او کم نشد.
رائفیپور بعدتر در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ از رئیسی حمایت کرد و حتی به حال تتلو غبطه خورد که معیار حق و باطل است، اما در حاشیههای بعدی تتلو در مهاجرتش، اظهارنظرات و کنسرتهایش دلیلی ندید توضیح بدهد چگونه معیار حق و باطل این چنین میتواند سست باشد و رنگ عوض کند.
گذر ایام ثابت کرده است، اظهار نظرات رائفیپور تمامی ندارد. رائفیپور با اظهارنظر درباره هر چیزی جنجالی برمیانگیزد. گویا در متن بودن و دیده شدن، شرط حیات و ممات سیاسی این گونه چهرههاست و از نظر آنان، بحران و جنجال شرط بقا و مایه زیستن است.
بررسی توئیتهای اخیر او نشان میدهد حالا رائفیپور در قامت یک ضد آمریکایی ضد لیبرال و منتقد سرسخت دولت ظاهر شده است. او آنقدر در شرایط سیاسی و اجتماعی موجود اعتماد به نفس پیدا کرد که خود را متخصص در هر حوزهای بداند.
همین هفت ماه پیش بود که دور جدیدی از اقدامات او رونمایی و عکسش در کنار وحید یامینپور و یاسر جبرائیلی هنگام صرف یک ناهار در یک سفره خانه سنتی رونمایی شد و در فضای مجازی دست به دست چرخید.
او در واکنشی تند درباره اظهار نظرات درباره این عکس که بر حضور او در انتخابات مجلس تکیه داشت، در تویتئرش نوشت: «ظاهراً این عکس گپ و گفت: صمیمانه با وحید و یاسر عزیز، موجب شرحه شرحه شدن خر حزباللهیها و سگ سکولارها شده است.»
گویی میخواست با استفاده از این تعابیر تند نشان دهد همانگونه که در توئیترش ادعا کرده از چپ و راست بیزار است.
این چهره مشهور فضای مجازی در ادامه با مخاطب قرار دادن کسانی که «خورههای کرسیهای مجلس» نامید نوشت قصد حضور در انتخابات مجلس را ندارد. همچنین برای آنان که نگران ناهار دیزی او و دوستانش بودند خط و نشان کشید و خبر از آشی داد که یک وجب روغن رویش است.
رائفیپور در این توئیت نوشت منتظر عکس نفر چهارم هم باشید. اما هنوز از نفر چهارم این عکس رونمایی نکرده است.
زمان برگزاری ثبت نام داوطلبان مجلس هم که رسید همه منتظر حضور سلبریتیهای سیاسی، چون او بودند. تا شاید خوابهای دیده جمع سه نفرهشان در برنامه دیزی خوران آن روز در روزهای ثبت نام انتخابات تعبیر شود. همین طور هم شد از آن جمع سه نفره، یامین پور در انتخابات ثبت نام کرد.
اما به نظر میرسد این همه برنامه آنها نبود. رائفیپور حالا در انتخابات یازدهمین دوره مجلس نمایندگی جریانی تندرو از اصولگرایان را با تابلوی جوانگرایی بر عهده دارد که جز یامین پور، افراد دیگری، چون احمد نادری و محمد صادق شهبازی نیز در آن حضور دارند. چهرههایی که در فهرست ۱۵۹ نفره نامزدهای شورای ائتلاف که به تازگی اعلام شده نیز قرار گرفتند.
رائفی پور که روزگاری است در حاشیه سیاست دست و پا میزند در شرایطی که شعارهای «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» از سوی برخی معترضان و اپوزیسیون خارج نشین تکرار میشود خود را چهرهای بیزار از چپ و راست معرفی کرد تا شاید روز مبادایی که میتواند زمان انتخابات مجلس یا حتی انتخابات ۱۴۰۰ باشد به کارش بیاید.
او در روزهای اخیر در یک سخنرانی که به تازگی برگزار شد، مدعی شده بود در یک مانور ضد داعش در فرودگاه مهرآباد که پس از حمله این گروه تروریستی به ساختمان مجلس صورت گرفت، به یکی از افرادی که لباسی شبیه به داعشیها را بر تن کرده بود پس از سرپیچی از اخطارها، گلولهای شلیک و شهید شد!
ولی بیتوجهی شخصیتهای سیاسی و حتی مسئولان به اظهارات او موجب شد تا این بار ادعایی بزرگتر و اظهاراتی جنجالیتر برای دیده شدن خود و جریانش بکند. چیزی که او را مهیای انتخابات آینده کند.
در همین جهت نیز فراخوان مناظره با دولت را داد تا به چشم بیاید. او در توئیترش از مردم خواست تا بگویند برای شروع با کدام یک از «برزگوارانی» که به معصوم ابتکار، اسحاق جهانگیری، حسامالدین آشنا و عباس عراقچی اشاره دارد مناظره کند.
فراخوانی که اعضای دولت تاکنون به آن پاسخی نداده و توجهی نکردند. اما طرفدارانش در توئیتر فراخوان او برای مناظره با دولت را صدای مردم خواندند.
این در شرایطی است که حسین کنعانی مقدم عضو شورای ائتلاف اصولگرایان در گفتگو با فرارو تأکید کرد ما در پی جذب سلبریتیهای سیاسی که حتی فالورهای زیادی دارند نیستیم.
گویا شورای ائتلاف قصد دارد به صورت ضمنی خودش را از اسب تروایی که رائفیپور خیال میکند برای اصولگرایان است، نجات دهد. اما رائفی پور فراخوان میدهد تا بگوید جنجال میکنم پس «من» هستم.
این صدا شاید قرار است خودش را نماینده صداهای در حاشیهای معرفی کند که نومید از جریانات سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب هستند و ممکن است در اندیشه طرحی نو به هر ریسمانی چنگ بزنند.
مثل تیرماه ۱۳۸۴ که حاشیه نشینان سیاسی و اقتصادی دوران اصلاحات و سازندگی به ریسمان احمدینژاد چنگ زدند.
انگار که رائفیپور فضا را مهیا دیده و خیالهای دور و درازی برای ایران دارد؛ برای ایرانی که میگوید عاشقش است.
در سال ۱۳۸۳ هنگامی که صدای پای خیالهای دور و دراز گفتمان تندروی احمدینژاد بلند شده بود، سعید حجاریان در ویژه نامه نوروز ۱۳۸۴ روزنامه شرق از «شهرآشوبان خیالپرداز»ی نوشت که فکر میکنند میتوانند با اراده خویش تغییرات عمدهای در ساختار سیاسی اجتماعی ایجاد کنند.
گروهی که در جوامع در حال گذار به وفور دیده میشوند و تناسبی میان هدف و وسیله برقرار نمیکنند و بنابراین از نوعی «ناعقلانیگری» رنج میبرند.
او این گروهها را در جوامع صنعتی مولود جنگ، مصائب بزرگ، افت و اختلال شدید در معیشت یا نومید از برآورده شدن انتظارات دانست.
حجاریان با اشاره به دوران رکود بزرگ در آمریکا در سال ۱۹۵۳ از روی آوردن اغلب مردم به لاتاری، جادوگری و معجزه سخن گفت و حتی فیلم «مسیر سبز» را ترسیم این وضعیت نامید.
وی رادیکالیسم و ارادهگرایی را در معنای منفی آن دو ویژگی عمومی شهرآشوبان خیالپرداز دانست.
شهرآشوبان خیالپردازی که به مناسبات تاریخی و اجتماعی بیتوجه هستند و کارشان مشت کوبیدن بر دیوارها است. بی آنکه بدانند یا در پی دانستن آن باشند که در کجا گرفتار هستند تا بتواند نقبی بزنند و راه فرار را پیدا کنند.
آنها در زندان خیالات خود محبوس هستند و به اراده خود تقلای بیخود میکنند. زخمی میشوند و زخمی میکنند بدون اینکه برنده این بازی شوند.