bato-adv
کد خبر: ۴۲۰۸۰۸

اقتصاد گردشگری؛ استراتژی دولت‌های توسعه‌گرا

اقتصاد گردشگری؛ استراتژی دولت‌های توسعه‌گرا
فرمول توسعه و بنابراین ویژگی‌های دولت توسعه‌گرا در جوامع مختلف متفاوت است، اما اکر دولتی توسعه‌گرا باشد، در آن به صورت اقتصاد فرهنگ در کنار سایر حوزه‌ها مثل صنعت، خدمات، صادرات و... مشابه موتور محرکه توسعه تلقی شده و برای آن برنامه‌ریزی می‌شود. متأسفانه در ایران اقتصاد نفتی دولت‌ها را رانتیر بار آورده، دولت‌هایی که اولویت اصلی آن‌ها چگونگی توزیع ثروت (نفتی) در راستای کسب رضایت سیاسی است.
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۰ - ۱۹ آذر ۱۳۹۸
شهرود امیرانتخابی؛ مدیرکل میراث فرهنگی استان گیلان در شرق نوشت: در دو دهه گذشته بحث بر سر این بود که اقتصاد گردشگری به دلیل تنوع و گستردگی و چند‌بخشی‌بودن آن می‌تواند به یکی از محرکه‌های توسعه تبدیل شود. مجمع جهانی اقتصاد و سازمان گردشگری جهانی سازمان ملل نیز بر اهمیت رشد گردشگری به عنوان فرصتی جدید برای توسعه در کشور‌های در حال توسعه تأکید می‌کنند؛ بنابراین توسعه‌گرابودن یک دولت اهمیت ویژه‌ای دارد. یک دولت توسعه‌گرا می‌کوشد گردشگری و اقتصاد فرهنگ را به یکی از موتور‌های محرکه توسعه تبدیل کند، نظیر اتفاقی که در سال‌های اخیر در ترکیه و مالزی رخ داده است.
 
این دولت‌ها به دلیل توسعه‌گرابودن و اولویت‌دادن به توسعه، اقتصاد فرهنگ را هم در خدمت توسعه قرار دادند. در ادبیات توسعه، توسعه‌گرابودن دولت معنا و مفهوم خاصی دارد. در دهه ۱۹۷۰ این بحث در مباحث توسعه مطرح شده است که کشور‌های توسعه‌یافته غربی مسیری را برای توسعه پیموده‌اند که الزاما در کشور‌های دیگر قابل تکرار‌کردن نیست؛ به عنوان مثال نقش جامعه و جامعه مدنی، بخش خصوصی، آریستوکرات‌ها و حتی فئودال‌ها در توسعه غرب قابل توجه بوده است، درحالی‌که در جهان غیرغربی خود هستند؛ بنابراین این ادعا مطرح شد که در دنیای غیرغربی، دولت (و نه جامعه مدنی یا بخش خصوصی) باید و می‌تواند موتور محرک اصلی و برنامه‌ریز و هدایت‌کننده توسعه باشد و برای این کار لازم است دولت توسعه‌گرا باشد؛ به این معنا که دغدغه اصلی و شماره یک آن توسعه و پایبندی به الزامات آن در داخل و خارج باشد؛ البته در این مورد بحث‌های زیادی در گرفته است؛ به‌عنوان مثال برخی نظریه‌پردازان معتقدند دولت توسعه‌گرا برای پیشبرد برنامه‌های خود ناگزیر باید درجه‌ای از اقتدارگرایی سیاسی را در پیش بگیرد و مانع قدرت گرفتن گروه‌های سیاسی مخالف توسعه شود.
 
از نظر این عده میزانی از اقتدارگرایی سیاسی نظیر آنچه در مالزی، ترکیه و چین شاهد آن هستیم، لازمه توسعه‌گرابودن دولت است. برخی دیگر معتقدند این شکل از توسعه‌گرایی پایدار نیست و می‌تواند در بلندمدت به ناامنی و بی‌ثباتی سیاسی منجر شود و بنابراین وجود درجه‌ای از دموکراسی برای ایجاد اجماع در فرایند توسعه مخصوصا در کشور‌های دارای تنوع سیاسی قومی و فرهنگی ضروری است؛ کمااینکه دولت توسعه‌گرای ترکیه ناگزیر از پرداختن به مسئله کرد‌ها و علوی‌ها شده است.
 
نتیجه اینکه فرمول توسعه و بنابراین ویژگی‌های دولت توسعه‌گرا در جوامع مختلف متفاوت است، اما اکر دولتی توسعه‌گرا باشد، در آن به صورت اقتصاد فرهنگ در کنار سایر حوزه‌ها مثل صنعت، خدمات، صادرات و... مشابه موتور محرکه توسعه تلقی شده و برای آن برنامه‌ریزی می‌شود. متأسفانه در ایران اقتصاد نفتی دولت‌ها را رانتیر بار آورده، دولت‌هایی که اولویت اصلی آن‌ها چگونگی توزیع ثروت (نفتی) در راستای کسب رضایت سیاسی است.
 
این روند در ۵۰ سال گذشته با افت‌وخیز‌های مختلفی ادامه داشته است؛ از اصلاحات ارضی در سال ۱۳۴۲ گرفته تا پرداخت یارانه‌ها در دهه ۱۳۸۰، دغدغه اصلی دولت‌ها در ایران فارغ از گرایش‌های سیاسی و ایدئولوژیک آنها، چگونگی توزیع ثروت حاصل از نفت بوده است. برنامه‌ریزی‌های کلان دولت‌ها و حتی تنظیم مناسبات با جهان خارج هم ارتباط مستقیمی با این امر داشته است.
 
اینکه چرا دولت‌ها توسعه‌گرا می‌شوند، دلایل مختلفی دارد. معضل ما این است که در دنیای غیرغربی مدلی از توسعه در میان دولت‌های دارای نفت فراوان وجود ندارد و عمده این دولت‌ها توزیع‌گرا و نه توسعه‌گرا هستند. بنابراین توسعه‌گراشدن این دولت‌ها ناگزیر به سرنوشت نفت وابسته است. خوشبختانه یا شوربختانه در چند سال گذشته اتفاقاتی در بازار نفت رخ داده که تکیه بر درآمد‌های نفتی را به‌عنوان درآمد‌های پایدار و طولانی‌مدت با تردید‌های جدی مواجه کرده است.
 
مهم‌ترین اتفاق همانا ظهور نفت شیل یا غیرمتعارف است که کشور‌های غربی و در صدر آن‌ها آمریکا اقدام به تولید آن می‌کنند و به عنوان علت اصلی کاهش قیمت در چند ماه اخیر ذکر شده است. اغلب کارشناسان و تحلیلگران بازار نفت معتقدند قیمت نفت در چند سال آینده افزایش محسوسی نخواهد داشت و بالابردن قیمت در چند سال گذشته برای آن بود که تولید نفت نامتعارف سودمند باشد این در حالی است که هزینه‌های دولتی در ایران و مخصوصا هزینه‌های جاری آن و به‌خصوص حقوق کارمندان و پرداخت یارانه‌ها در سال‌های گذشته با افزایش هزینه‌های دولت هم‌زمان شده و بنابراین دولت نمی‌تواند در سال‌های آینده صرفا به درآمد‌های نفتی تکیه کند.
 
پس فارغ از اینکه کاهش درآمد‌های نفتی در سال‌های آینده منجر به ظهور اجماعی درون‌حاکمیتی درباره توسعه‌گرایی بشود یا نشود، دولت یعنی قوه مجریه ناگزیر از یافتن منابع جایگزین درآمدی است. دولت نمی‌تواند منتظر اجماع نظر در مورد توسعه‌گرایی به جای توزیع‌گرایی باشد و از همین رو باید برنامه‌ریزی برای اقتصاد فرهنگی را در دستور کار خود قرار دهد.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
پرطرفدارترین عناوین