bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۴۱۸۲۴۶
محمدرضا باهنر

خیز احمدی‌نژاد برای مجلس

خیز احمدی‌نژاد برای مجلس
احمدی‌نژاد خود را به‌عنوان یک نیروی سیاسی قبول دارد و در حال فعالیت است. او درعین‌حال به دنبال تلاش برای اعزام برخی نیرو‌ها به مجلس است. اما هیچ اراده‌ای از سوی جامعه اصولگرایان برای حمایت از احمدی‌نژاد وجود ندارد. او اگر دست به تحرکی هم بزند، فارغ از حمایت جامعه اصولگرایی است؛ البته احمدی‌نژاد هم مایل به همکاری با اصولگرایان نیست.
تاریخ انتشار: ۰۰:۳۳ - ۲۶ آبان ۱۳۹۸

اصولگرایان برخلاف اصلاح‌طلبان از هم اکنون کوله‌بار مجلس یازدهم را بسته‌اند و در انتخابات پیش‌رو برای خود چشم‌انداز روشنی پیش‌بینی می‌کنند، چراکه بر این باورند به دلیل عدم عملکرد مطلوب فراکسیون امید و انتقاد‌ها به دولت روحانی، تمایلی از سوی جامعه نسبت به اصلاح‌طلبان وجود ندارد.

به گزارش شرق، حال‌آنکه اگر اصلاح‌طلبان عملکرد مطلوبی نداشتند، اصولگرایان هم به‌زعم جامعه از این وضعیت مستثنا نیستند و آن‌ها نیز در دولت‌های نهم و دهم و همچنین مجالس هفتم، هشتم و نهم نتوانستند عملکرد مطلوبی از خود ارائه دهند. به همین دلیل محمدرضا باهنر با اشاره به اینکه اصولگرایان اکثریت مجلس پیش‌رو را تشکیل می‌دهند، می‌گوید: «اصولگرایان نباید خیالشان راحت باشد که مجلس یازدهم را به نام آن‌ها زده‌اند، زیرا پیروزی در انتخابات نیاز به فعالیت و آرایش لیست‌های مطلوب و قدرتمند دارد».

بر این اساس، درباره مسائلی مانند وحدت در جبهه اصولگرایی، احتمال سرلیستی قالیباف یا حداد در تهران، کاندیداتوری لاریجانی، آرایش سیاسی انتخابات مجلس و... با این فعال سیاسی اصولگرا و نماینده مجلس در ادوار پیشین به گفتگو پرداختیم.

اصولگرایان در تلاش‌اند که به نحوی از مسیر شیخوخیت عبور کرده و زیر چتر نام‌های مختلف به وحدت و لیست واحد برسند؛ مسیر عبور از شیخوخیت و رسیدن به خرد جمعی از سوی اصولگرایان تا چه اندازه می‌تواند نتیجه‌بخش باشد؟
دوران کاریزمایی اشخاص حقیقی رو به پایان است و ساختار‌ها باید جای اشخاص را بگیرند. در نظام مقوله‌ای تحت عنوان مقام معظم رهبری وجود دارد که نماد وحدت و اقتدار ملی است، اما سایر چهره‌ها با وجود نفوذشان به‌تدریج باید به ساختار و سازمان تبدیل شوند که مورد رصد مردم و نیز در تعامل با آن‌ها باشند. به‌طورکل در نظام مردم‌سالاری باید چند حزب فراگیر، شناسنامه‌دار، صاحب موضع و پاسخ‌گو به مردم وجود داشته باشد؛ امروز حزب‌های بسیاری در کشور وجود دارد، اما آن‌ها عموما جزایر جدا از هم هستند که در زمان انتخابات با یکدیگر وارد ائتلاف شده و تحت عناوینی مانند پارلمان اصلاحات، شورای‌عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان، جمنا، شورای نیرو‌های انقلاب اسلامی و... به فعالیت می‌پردازند. عموما این رفتار‌ها ائتلافی است تا اینکه وحدت‌بخش باشد. البته همان‌طور که مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی بار‌ها اشاره کرد، از این نشست‌ها انتظار وحدت ایدئولوژیک نداریم، بلکه این نشست‌ها نوعی ائتلاف است تا بتوان در انتخابات به نتیجه‌ای مطلوب دست یافت. اصولگرایان بر همین اساس در حال فعالیت هستند. به نظر وضعیت اصلاح‌طلبان هم از این قاعده مستثنا نباشد. چشم‌اندازمان رسیدن به وحدت صددرصدی است، اما قطعا به چنین وحدتی نخواهیم رسید. به‌هرحال در تلاش برای رسیدن به وحدت هستیم.

وحدت حتی به صورت نسبی در میان اصولگرایان چگونه امکان‌پذیر است، درحالی‌که جبهه پایداری، ائتلاف لاریجانی با برخی از اصلاح‌طلبان را خروج از اصولگرایی می‌داند؟
اگر تصور کنیم که اصولگرایی یک صف صدمتری از نیروست، چنانچه به ۱۰ متر اول بگوییم کلاه بیاورید، آن‌ها سر می‌آورند. ۱۰ متر آخر هم به اندازه‌ای محافظه‌کار هستند که حاضرند ماهیت اصولگرایی خود را کتمان کنند. اما فردی که به دنبال مدیریت در این جریان است باید تلاشش بر حفظ همه احزاب و نیرو‌های این جریان و همچنین تعامل با آن‌ها باشد. حتی در میان احزاب سایر کشور‌های جهان فارغ از جناح معتدل، نیرو‌های تندرو هم حضور دارند، اما هنر واقعی در حفظ این نیرو‌ها از سوی رهبر حزب است. اگر رهبر یک جریان سیاسی نیرو‌های تندرو و محافظه‌کار را رها کند، در این صورت جز یک اقلیت نخواهند ماند. بنابراین باید همه نیرو‌ها را در کنار یکدیگر رهبری کرد. حتی اگر مجموعه‌ای از قدرت و وحدت لازم برخوردار باشد، باید به صف اول رقیب طمع داشته و درصدد جذب آن‌ها باشد، اما برخی معتقدند چنانچه نیرویی دچار اشتباه شد، باید او را از جریان اصولگرایی خارج کرد. درحالی‌که این روش‌های تند نتیجه‌ای با خود به همراه ندارد؛ به‌عنوان‌نمونه ممکن است اعضای شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین هم در مسئله‌ای با یکدیگر اختلاف‌نظر داشته باشند، اما به‌هرروی بر اساس فرایند معمول رأی‌گیری می‌شود و در نهایت اقلیت به اکثریت تمکین می‌کنند. اگر قرار باشد با کوچک‌ترین اختلافی اعضا از یکدیگر جدا شوند مجموعه اعضای جامعه اسلامی مهندسین تکه‌تکه می‌شود و این درست نیست، به همین دلیل باید وحدت و همدلی در یک جریان وجود داشته باشد، درعین‌حال ایجاد وحدت مشکلاتی دارد که آن هم باید مدیریت شود. حتی ممکن است بازیکنان یک تیم فوتبال به طور طبیعی نتوانند در کنار یکدیگر بازی کنند، اما مربی باید اعضای تیم را به گرد یکدیگر آورده و از توانایی هر یک از بازیکنان حداکثر بهره را ببرد.

فارغ از وحدت، مسئله سرلیستی و چگونگی ارائه لیست در انتخابات یازدهمین دوره از مجلس شورای اسلامی نیز مطرح است. از آنجا که جناب‌عالی بیشترین سابقه نمایندگی مجلس در نظام جمهوری اسلامی را به خود اختصاص دادید، آیا در این دوره هم نامزد خواهید شد؟
خیر، صحنه سیاست را باید به جوانان سپرد.

در انتخابات ۹۴ هم شرکت نکردید، علت کناره‌گیری‌تان چیست؟
با سنت‌های الهی نمی‌توان مقابله کرد؛ به هر روی چرخش میان نخبگان باید به‌صورت جدی باشد و باید فضا را برای نسل‌های آینده باز گذاشت. البته برای اینکه نیرو‌های جوان توان حضور در صحنه سیاسی کشور را داشته باشند، باید کادرسازی شود و به آن‌ها آموزش داده شده و به عبارتی نیروپروری شود. اما از آنجا که حزب پایدار و فراگیر در کشور وجود ندارد، کادرسازی صورت نمی‌گیرد. درحالی‌که نسل‌های جدید از ما انتظار کناره‌گیری دارند. برخی به من و سایرین ایراد می‌گرفتند که هفت دوره در مجلس حضور داشتید؛ اکنون چرا نباید از این تجربه استفاده کرد. درحالی‌که نمی‌توان به‌طور دائم در مجلس حضور داشت. البته سیاست‌مداران باتجربه هرگز بازنشسته نمی‌شوند بلکه همواره در صحنه فعال هستند و مشورت و راهکار ارائه می‌دهند.

با این وصف، موافق طرح محدودیت دوره‌ای نماینده‌ها در مجلس شورای اسلامی بودید؟
این طرح مربوط به نماینده‌هایی بود که به صورت پی‌درپی در مجلس حضور داشتند که درنهایت به دلیل ایراد شورای نگهبان رد شد. برعکس طرفدار حضور پی‌درپی نماینده‌ها در مجلس هستم و حتی یکی از انتقاداتم نسبت به انتخابات این است که معدل حضور نماینده‌ها پس از انقلاب ۵/۱ دوره است که این رقم بسیار اندک از نبود حزب فراگیر نشئت می‌گیرد. ممکن است چند نفر مانند من شش یا هفت دوره در مجلس حضور داشتند، اما به هر روی میانگین ماندگاری نماینده‌ها در مجلس همان ۵/۱ دوره است. درحالی‌که نماینده پس از چند دوره حضور، صاحب تجربه می‌شود و به شناخت کافی نسبت به باید‌ها و نبایدها، قانون‌گذاری و حکمرانی خواهد رسید. به همین دلیل معتقدم حضور نماینده‌ها در مجلس باید افزایش پیدا کند؛ درعین‌حال هشت دوره حضور در مجلس هم ضرورتی ندارد.

در جبهه اصولگرایی برخلاف اصلاح‌طلبی زایش و چرخش نیرو‌ها به‌شدت محسوس بوده، جبهه پایداری نمونه بارز آن است که برخلاف مؤتلفه و سایر احزاب اصولگرایی سابقه دیرینه‌ای هم ندارد. نتیجه دیگر این زایش نرسیدن به وحدت و افزایش اختلاف بوده است. به‌طوری‌که تجربه نشان داد با فقدان نیرو‌هایی مانند جناب‌عالی در مجلس، نیرو‌های تندرو جایگزین می‌شوند. آیا این گزاره شما را مجاب به حضور مجدد در مجلس نمی‌کند؟
در ابتدای انقلاب همه جریان‌های سیاسی اعم از چپ، راست و... پذیرفتند که برای رشد نیرو‌های مسلح باید روند لازم جهت نشستن بر جایگاه امیری تجربه شود، اما در عالم سیاست و حتی اقتصاد این روند هیچ‌گاه مورد پذیرش قرار نگرفت. به‌عنوان نمونه؛ فردی که به‌تازگی وارد عالم سیاست شده است، یکباره به درجه سرتیپی می‌رسد. ۲۹۰ نماینده در مجلس حضور دارند که بر اساس اختیاراتشان در کمیسیون‌های مختلف از قدرت بالایی برای تعیین نقشه راه، عزل دولت‌ها و... برخوردارند. به همین دلیل معتقدم که نماینده‌های مجلس در عالم سیاست باید امیر باشند. این مسئله که ستوانی، چون شخص مطلوبی است باید امیر شود درست نیست بلکه او باید پله‌های ترقی را طی کند. اما به دلیل گسست‌ها و عدم کادرسازی در برخی مواقع جهشی ایجاد می‌شود که منجر به انفصال می‌گردد. به همین دلیل حضور نیرو‌های تندرو هم در مجلس طبیعی است. زمانی رهبر معظم انقلاب درباره اصولگرایی تعبیری داشتند که مضمونش این بود: اصولگرایی مفهومی میان آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی است. هر‌چه افراد سنشان بالاتر برود از آرمان‌گرایی به سمت واقع‌گرایی می‌روند. اگر فرد آرمان‌هایش را فراموش کند، مسخ ایدئولوژی می‌شود که این هم در ذات اصولگرایی نیست. نیرو‌های جدید اصولگرایی به‌شدت آرمان‌گرا هستند و به همین دلیل باید به نقطه‌ای مرکب از آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی رسید. به همین دلیل گروه‌های جدید و تندرو در صحنه حضور پیدا می‌کنند، اما به مرور زمان این نیرو‌ها نیز منعطف و ماندگار می‌شوند. بنابراین همان‌طور که اشاره شد، اگر با جریان پایداری یک لیست مشترک ارائه دهیم، این به مفهوم عدول احزاب اصولگرا از مواضعشان نیست. حتی در مقایسه‌ای می‌توان دریافت مواضع جریان پایداری نسبت به زمان تأسیسش نرم‌تر شده است. این جریان به‌تدریج واقع‌گرایی را خمیرمایه کارش می‌کند.

در روز‌های اخیر خبر‌ها از حذف لاریجانی از لیست قم و معرفی ذوالنور، زاکانی و امیرآبادی‌فراهانی به عنوان لیست انتخاباتی از سوی شورای مرکزی اصولگرایان این استان آن هم بدون کسب اذن جامعه مدرسین حکایت می‌کرد؛ امری که به نظر برخلاف رویه مرسوم در قم بود. این تحولات به چه معناست؟ لاریجانی از قم کاندیدا می‌شود؟ اساسا چه اهمیتی دارد که لاریجانی از قم کاندیدا شود یا از تهران؟
آقای لاریجانی ظرفیت بزرگ سیاسی است و در مجلس موفقیت‌هایی نیز داشته است. اما در رابطه با خبر‌های متناقض درباره ایشان مبنی بر کاندیداتوری و عدم کاندیداتوری‌اش باید اذعان کرد که ذات سیاست چنین است به همین دلیل نمی‌توان انتظار قطعیت و ثبات را داشت. خبر قطعی این است که باهنر کاندیدا نمی‌شود. در واقع اصولگرایان در حال بررسی شرایط و ظرفیت نیرو‌های این جریان و حتی وضعیت رقبا هستند، از این رو ممکن است تا روز انتخابات تحولات جدیدی رخ دهد. علاوه بر این، جامعه مدرسین در مسائل انتخاباتی گاه نظر قطعی نمی‌دهد. اصولا قم وضعیت ویژه‌ای دارد، ممکن است افراد به‌صورت انفرادی اعلام کاندیداتوری کنند، اما اصلاح‌طلبان در این استان چندان قدرتمند نیستند. در واقع رقابت‌ها همواره در قم درون جامعه اصولگرایی بوده است. بنابراین کاندیداتوری افراد در این استان همچنان در حال بررسی است.

عدم حضور نیرو‌های معتدلی نظیر لاریجانی که همواره از قم کاندیدا می‌شد، آیا به مفهوم تغییر معادلات سیاسی حداقل در این استان نیست؟
در دوره‌های گذشته هم لاریجانی، امیرآبادی و ذوالنور در یک لیست نبودند، اما هر سه نفر به مجلس دهم راه یافتند. اکنون هم قرار نیست اتفاق جدیدی رخ دهد. برخی بر این اعتقادند که فضا در این دوره برای لاریجانی تنگ‌تر شده و عده‌ای در مقابل می‌گویند فضا کماکان مانند گذشته است. به‌هر‌روی نظرسنجی‌ها این مسئله را اثبات می‌کند. اما دغدغه امروز همه جریان‌های سیاسی باید انتخاب نماینده‌ها باشد و در نهایت ترکیب کلی انتخابات نتیجه را مشخص می‌کند. از سویی اصرار به کاندیداتوری برخی برای اینکه رئیس مجلس شوند، اشتباه است. عده‌ای می‌گویند لاریجانی به‌جای قم از شهر‌های دیگر کاندیدا شود؛ این امر هم درست نیست. در نهایت احتمال می‌دهم که لاریجانی از قم کاندیدا می‌شود و رأی هم می‌آورد.

عده‌ای بر این باورند که اساسا لاریجانی در انتخابات اسفندماه کاندیدا نمی‌شود. به نظر جناب‌عالی او در این دوره برای نمایندگی مجلس کاندیدا خواهد شد؟
نظرم بر کاندیداتوری او در انتخابات مجلس است، اما متقاعد کردنش مسئله دیگری است.

برخی عدم کاندیداتوری لاریجانی را به احتمال کاندیداتوری‌اش در انتخابات ۱۴۰۰ منتسب می‌کنند. این مسئله را تا چه اندازه محتمل می‌دانید؟
کاندیداتوری لاریجانی در مجلس هیچ مغایرتی با کاندیداتوری‌اش در انتخابات ریاست‌جمهوری ندارد. کمااینکه در گذشته هم پیش آمده رئیس مجلس کاندیدای ریاست‌جمهوری شود. در انتخابات مجلس ممنوعیت‌هایی وجود دارد. به‌عنوان نمونه فردی که استاندار و وزیر است، نباید برای نمایندگی در انتخابات مجلس کاندیدا شود و برای کاندیداتوری باید از شش ماه قبل از پست خود در دولت استعفا دهند. اما در انتخابات ریاست‌جمهوری چنین ممنوعیت‌هایی وجود ندارد و قبلا پیش آمده که رئیس مجلس کاندیدای ریاست‌جمهوری هم شود.

از یک‌سو احتمال سرلیست شدن قالیباف در تهران بنا بر گفته نزدیکانش قطعی است و از سویی از حضور احتمالی حداد‌عادل در انتخابات پیش‌رو نیز سخن می‌رود، اجماع اصولگرایان بر روی کدام‌یک از دو چهره است؟
اکنون مسئله اصولگرایان سرلیستی نیست. زیرا هنوز فرصت برای بحث و بررسی حضور افراد در انتخابات وجود دارد. اکنون نباید به دنبال یک چهره کاریزما به‌عنوان سرلیست انتخاباتی بود. در مواردی سه نفر به‌عنوان سرلیست قرار گرفتند و اکنون نیز هیچ ایرادی ندارد که دو یا سه نفر سرلیست قرار بگیرند.

پس از خبر‌هایی مبنی‌بر حضور و سرلیستی احتمالی قالیباف در انتخابات پیش‌رو، به اعتقاد برخی وحدتی که به‌واسطه نبود لاریجانی و قالیباف در میان اصولگرایان و جریان پایداری برای انتخابات مجلس وجود داشت، تا اندازه‌ای مخدوش شده است؛ این مسئله تا چه اندازه درست است؟
حدادعادل می‌گوید به‌هیچ‌وجه آمادگی حضور در صحنه انتخابات را ندارم. ممکن است چند روز دیگر همه‌چیز تغییر پیدا کند و این افراد برای حضور در انتخابات ابراز تمایل کنند. اما به‌هر‌روی این‌گونه نیست که قالیباف، لاریجانی و حداد با قاطعیت به دنبال کاندیداتوری باشند. امروز اگر کسی به لاریجانی نگوید در انتخابات کاندیدا شوید، او کاندیدا نمی‌شود؛ مگر اینکه مجموعه‌ای از او بخواهند که در انتخابات نامزد شود.

اگرچه هر دو جناح از تکنوکرات بودن، آشنایی قالیباف به مبانی روز و بعضا موفقیت‌هایش در حوزه اجرا سخن می‌گویند، اما او در مقایسه با جناب‌عالی، تجربه سال‌ها حضور در مجلس را در کارنامه‌اش ندارد. آیا با توجه به انتقادات موجود نسبت به عدم سابقه حضور قالیباف در مجلس، او می‌تواند در حوزه تقنین مانند حوزه اجرا موفق باشد؟
این امر مسئله ریاضی نیست که بتوان با یک فرمول به پاسخ قطعی رسید بلکه طرف‌های مقابل نیرو‌های انسانی هستند. به‌عنوان نمونه، آقایان ناطق‌نوری و حدادعادل پس از چند دوره نمایندگی رئیس مجلس شدند. اما آقای لاریجانی بلافاصله پس از نخستین دوره ورودش به مجلس به ریاست پارلمان رسید. به‌هرصورت برخی از نماینده‌ها از پتانسیل لازم برای ریاست در مجلس برخوردارند. بنابراین عدم حضور و تجربه فرد در مجلس ملاک بر عدم توانایی او در حوزه قانون‌گذاری نیست. علاوه بر این، نماینده‌ها در نهایت رئیس مجلس را انتخاب می‌کنند. قبل از هر امری باید دید که کدام جناح در اکثریت قرار می‌گیرند و چه نیرو‌هایی توان مدیریت مجلس را دارند. اما حداقل تلاشمان بر این است که میان نیرو‌های خودی اختلاف ایجاد نشود. برای نمونه در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر، اختلاف بر سر نهایی‌شدن گزینه ریا‌ست‌جمهوری از میان دو چهره قالیباف و رئیسی بود که در نهایت قالیباف به نفع رئیسی از انتخابات کناره‌گیری کرد. البته در برخی مواقع مانند انتخابات سال ۹۲ چهار اصولگرا کاندیدا می‌شوند و هیچ‌یک حاضر به کناره‌گیری نیست. بنابراین اکنون آنچه اهمیت دارد، حضور افراد توانمند در مجلس است؛ پس از آن باید درباره ریاست تصمیم گرفته شود. حتی اگر اصلاح‌طلبان در مجلس یازدهم در اکثریت قرار بگیرند، برای این مسئله هم سناریو‌هایی قابل تعریف است. اکنون عارف می‌گوید در انتخابات مجلس حضور نمی‌یابد، اما ممکن است در روز‌های آتی عده‌ای برای کاندیداتوری‌اش اصرار بورزند.

برخی خبر‌ها از حضور احتمالی احمدی‌نژاد در انتخابات حکایت می‌کند و همچنین عده‌ای می‌گویند که جناب‌عالی با حضور او در انتخابات مشکلی ندارید، ارزیابی‌تان از این امر چیست؟ اساسا احمدی‌نژاد از منظر وزن سیاسی یک نیروی زنده محسوب می‌شود؟
احمدی‌نژاد خود را به‌عنوان یک نیروی سیاسی قبول دارد و در حال فعالیت است. او درعین‌حال به دنبال تلاش برای اعزام برخی نیرو‌ها به مجلس است. اما هیچ اراده‌ای از سوی جامعه اصولگرایان برای حمایت از احمدی‌نژاد وجود ندارد. او اگر دست به تحرکی هم بزند، فارغ از حمایت جامعه اصولگرایی است؛ البته احمدی‌نژاد هم مایل به همکاری با اصولگرایان نیست.

با توجه به‌احتمال حضور سه فرد از جناح اصولگرایی، یعنی قالیباف، حدادعادل و لاریجانی و نیز مشارکت مشروط اصلاح‌طلبان، صحنه انتخابات پیش‌رو را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
از سوی جناح اصلاحات سخنان متفاوتی گفته شده است. به نظر نمی‌رسد این جریان هم مجموعه منسجم و همدلی باشد؛ زیرا در ماه‌های اخیر برخی از اعضای این جبهه گفته بودند در انتخابات شرکت نمی‌کنیم. به‌تازگی عده‌ای دیگر از اصلاح‌طلبان می‌گویند حضور مشروط به مفهوم تحریم انتخابات نیست؛ در شهری که کاندیدا داشته باشیم، لیست ارائه می‌دهیم در شهر‌هایی که کاندیدا نداریم، سکوت می‌کنیم. تئوریسین‌های اصلاح‌طلب در چند سال گذشته بار‌ها اعلام کرده‌اند هیچ جریانی از تحریم سود نمی‌برد و اگر قرار است دنبال تحقق مطالبات باشیم، باید در انتخابات حضور یافت. به همین دلیل تردید ندارم اصلاح‌طلبان دنبال تحریم انتخابات نیستند، اما به‌طور طبیعی هم با توجه به کارنامه اصلاح‌طلبان در اداره کشور، به نظر می‌رسد در مجلس یازدهم اصولگرایان در اکثریت خواهند بود. البته به‌عنوان فعال سیاسی معتقدم اصولگرایان به‌هیچ‌روی نباید خیالشان راحت باشد.

اصولگرایان از منظر کیفی در مجلس پیش‌رو چگونه خواهند بود؟
هیچ ایدئالی برای کیفیت نماینده‌ها وجود ندارد. همان‌طور که پیش‌تر در مثالی اشاره شد، ملاک بررسی توانایی نماینده‌ها باید رسیدن به همان درجه سرداری باشد. باید افرادی از سوی دو جناح اصولگرا و اصلاح‌طلب به مجلس راه یابند که به امور مسلط باشند و لیستشان در تهران متفاوت از قبل باشد. امروز هیچ فردی از جریان اصلاحات به این لیست امید افتخار نمی‌کند. درحالی‌که نیرو‌های مدبری میان جریان اصلاحات وجود دارد و شورای نگهبان نیز با آن‌ها مشکلی نخواهد داشت. بنابراین اصلاح‌طلبان باید افرادی را در لیست‌های خود قرار دهند که در مجلس مثمرثمر باشند. به عبارتی اگر اصلاح‌طلبان در مجلس نتوانستند کرسی‌های اکثریت را به دست آورند، باید اقلیتی اثرگذار و قوی در مجلس داشته باشند و رزومه مثبتی از خود ارائه دهند. برای نمونه، چنانچه اصلاح‌طلبان بخواهند گزارش کاری از مجلس دهم به مردم ارائه دهند، رزومه‌ای آن‌طور که باید برای انتشار ندارند. در نتیجه جریان اصلاحات باید نیرو‌هایی به مجلس بفرستد که رزومه قابل دفاعی داشته باشند تا اگر با وجود نیرو‌های شایان دفاع، مردم به آن‌ها رأی ندادند و اکثریت را در دست نگرفتند، بتوان به همان نیرو‌های اقلیت اصلاح‌طلبی در مجلس اتکا کرد. به‌طورکلی ایدئال برای مجلس یازدهم باید این باشد که نیرو‌های ریشه‌دار و مجربی به مجلس ورود پیدا کنند.

با توجه به انتقاد‌های دو سال گذشته به عملکرد دولت روحانی، به نظر مردم اکنون آن‌طور که باید اقبالی به اصولگرایی و اصلاح‌طلبی ندارند و بر اساس معیار‌ها رأی می‌دهند؛ تا چه میزان ممکن است به سمت جبهه اصولگرایان حرکت کنند؟
در عالم سیاست، سیاست‌مداران اصطلاحی را که در علوم دینی استفاده می‌شود به کار می‌برند مبنی بر اینکه مؤمن باید در حالت خوف و رجا باشد. به این مفهوم که از یک سو از اعمال بد خود نگران باشد و از سویی امید به رحمت الهی داشته باشد. اصولگرایان نیز نباید خیالشان راحت باشد که مجلس یازدهم را به نام آن‌ها زده‌اند؛ زیرا پیروزی در انتخابات نیاز به فعالیت، آرایش لیست‌های مطلوب و قدرتمند دارد. از سویی دولت روحانی نیز دوران بسیار سختی را گذراند و در مجموع موفقیت‌هایی هم داشت، اما بی‌عملی و کم‌عملی دولت‌های یازدهم و دوازدهم اکنون مرکز بحث همه اقشار جامعه است و مردم احساس می‌کنند این دولت خسته است، به همین دلیل هم از تغییر شرایط ناامید هستند. باید از همان زمان استقرار دولت از او حمایت کرد. همواره از دولت روحانی حمایت کردم، اما واقعیت آن است که در مقابل بی‌عملی و کم‌عملی دولت یازدهم پاسخی ندارم. البته آقای بطحایی و قاضی‌زاده‌هاشمی به نحوی از این دولت کنار رفتند، اما برخی از وزرا و مدیران تنها در انتظار اتمام زمان مدیریت خود هستند. این بی‌عملی برای دولت روحانی نوعی بازی باخت - باخت است. درحالی‌که من نباید به‌عنوان یک سیاست‌مدار اصولگرا از ضرورت موفقیت دولت رقیب سخن بگویم، اما اکنون آرزوی موفقیت برای دولت روحانی دارم؛ زیرا موفقیت کنونی دولت به موفقیت اهداف نظام گره خورده است. در نتیجه کم‌عملی و کم‌رغبتی دولت ما را به‌عنوان یک ایرانی آزار می‌دهد.

چنانچه در مجلس پیش‌رو اصولگرایان در اکثریت قرار بگیرند و اصلاح‌طلبان در اقلیت و رئیس مجلس نیز فردی کاملا منتقد و مخالف دولت باشد، در این صورت چه بر سر دولت روحانی خواهد آمد؟
به‌هیچ‌وجه موافق سربه‌سرگذاشتن مجلس آینده با دولت نیستم. زمانی هم که دولت آقای خاتمی مستقر شد، بنده در مجلس حضور داشتم و آقای خاتمی نیز نگران بود که آن مجلس چه بلایی بر سر دولت بیاورد. درحالی‌که مجلس پنجم به تمام وزرای محمد خاتمی رأی داد. اگر مجلس یازدهم نیز اصولگرا باشد، به‌طور قطع باید با دولت هم‌گرایی ایجاد کند؛ چراکه با توجه شرایط کنونی، نیازمند هم‌گرایی مجلس آینده با دولت هستیم. سربه‌سر هم گذاشتن دولت از سوی مجلس، مشکلی از مردم حل نمی‌کند. در زمان احمدی‌نژاد نیز عده‌ای می‌گفتند اگر دولت خوب نیست، احمدی‌نژاد را استیضاح کنید؛ درحالی‌که بشخصه مخالف این رویه بودم.

bato-adv
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۵۰ - ۱۳۹۸/۰۸/۲۶
این آقا خودش در 28 سال نمایندگی مجلس چه خدمتی کرد و در چه خاایگاهی است که دیگران را نقد می کند وایراد می گیرد .
او از همان قماشی است که سر اصولگرا ها و اصلاح طلبها را کلاه گذاشت و بر همه تاخت .
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۲۳ - ۱۳۹۸/۰۸/۲۶
سلام بر بهار
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۰۵ - ۱۳۹۸/۰۸/۲۶
سلام بردولتدبهار که ماندگار شد درود بر احمدی نژاد که خدمت کرد ولی روحانی ودارودیته آن را خراب کردند
محمود
Iran, Islamic Republic of
۰۹:۱۸ - ۱۳۹۸/۰۸/۲۶
محمود بیا محمود بیا
سیّد دلبر
Iran, Islamic Republic of
۰۷:۴۲ - ۱۳۹۸/۰۸/۲۶
ايشان نشانه مظلوميت شيعه هستن
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۵
مجله فرارو