bato-adv
کد خبر: ۴۱۶۷۰

دفاعيه شريعتمداري در پاسخ به مشايي

تاریخ انتشار: ۰۰:۱۶ - ۰۴ اسفند ۱۳۸۸
کیهان نوشت: 

متن دفاعيه شريعتمداري در پاسخ به شكايت اسفنديار رحيم مشايي را مي خوانيد.
رياست محترم دادگاه و اعضاي محترم هيئت منصفه
با عرض سلام؛
احتراماً، درخصوص شكايت آقاي اسفنديار رحيم مشايي معاون وقت رياست محترم جمهوري در دولت نهم و رئيس دفتر ايشان در دولت دهم به استحضار مي رساند موضوع شكايت آقاي مشايي خبري است با عنوان «درخواست استفاده از عامل سيا» كه در ستون اخبار ويژه كيهان مورخ 1/2/87 چاپ شده است. دراين باره توجه قاضي محترم و اعضاء محترم هيئت منصفه را به موارد زير جلب مي كنم:
1- كيهان در خبر ويژه مورد اشاره، متن بخشنامه قائم مقام و مشاور وزير علوم سابق را به چاپ رسانده بود كه در آن از روساي دانشگاهها و مراكز آموزش عالي خواسته شده بود يعني به آنها دستور داده شده بود كه از آقاي هوشنگ اميراحمدي براي فعاليت ها و تحقيقات علمي آموزشي استفاده شود. در بخشنامه مورد اشاره تاكيد شده بود كه اين بخشنامه در راستاي طرح حضور سبز دانشمندان و متخصصان ايراني خارج از كشور صادر شده و از روساي دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي خواسته شده بود كه دبيرخانه مذكور را از نتيجه اقدامات به عمل آمده مطلع كنند.
كيهان با اشاره مستند به سوابق هوشنگ اميراحمدي كه از عوامل شناخته شده سازمان اطلاعات و امنيت آمريكا- CIA- و از ضد انقلابيون تابلودار ساكن آمريكاست، ضمن درج متن بخشنامه ياد شده از مسئولان محترم نظام پرسيده بود اولا؛ چه كسي اين عامل سازمان سيا را به ايران دعوت كرده است؟ و ثانياً قائم مقام محترم وزير علوم چرا و با استناد به كدام مجوز قانوني به روساي دانشگاهها و مراكز آموزش عالي توصيه كرده است كه با اين عامل شناخته شده سازمان «سيا» همكاري كرده و اطلاعات علمي و تحقيقاتي مراكز ياد شده را در اختيار او قرار دهند؟
آيا هشدار كيهان نسبت به خطر نفوذ عوامل بيگانه در مراكز علمي و تحقيقاتي كشور جرم تلقي مي شود؟ اگر چنين نيست - كه نيست- شكايت معاون وقت رئيس جمهور و رئيس كنوني دفتر ايشان براي چيست؟
2- در متن بخشنامه قائم مقام وزير علوم تاكيد شده است كه دعوت از هوشنگ اميراحمدي و توصيه به همكاري دانشگاهها و مراكز آموزش عالي با ايشان در راستاي طرح موسوم به «حضور سبز دانشمندان و متخصصان ايراني خارج از كشور» صورت پذيرفته است و از سوي ديگر آقاي اسفنديار رحيم مشايي رياست «شوراي عالي امور ايرانيان خارج از كشور» يعني ستاد برنامه ريزي طرح ياد شده را برعهده دارد. بنابراين بسيار طبيعي بوده و هست كه دعوت از عامل ياد شده سازمان «سيا» به دستور و با موافقت ايشان صورت پذيرفته شده باشد. از اين روي كيهان در بخشي از خبر ويژه مورد اشاره از وي خواسته بود درباره اين اقدام ناپسند و زيان بار خويش توضيح بدهد. اكنون جاي اين پرسش است كه آيا درخواست توضيح از يك مقام مسئول درباره اقدامي كه منافع ملي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران را به خطر انداخته است، جرم تلقي مي شود؟ آيا نبايد نسبت به صدور مجوز حضور يك عامل شناخته شده CIA در مراكز علمي و تحقيقاتي كشور حساس بود؟ به ويژه شخصي مانند هوشنگ اميراحمدي كه سوابق و اسناد وابستگي وي و مصاحبه هاي پي درپي او در ضديت با انقلاب اسلامي، مثنوي هفتاد من كاغذ است؟! آقايان به كجا مي رويم؟! برخي از مسئولان از يكسو خود را فعال مايشاء مي دانند و هنگامي كه با كمترين انتقادي مواجه مي شوند، چنان برمي آشوبند كه انگار خواجه شيراز در وصف آنان سرورده است؛
من چه گويم كه تو را نازكي طبع لطيف تا به حدي است كه آهسته دعا نتوان كرد! 

3- بعد از چاپ و انتشار خبرويژه كيهان، آقاي اسفنديار رحيم مشايي جوابيه اي ارسال كرده و خواستار درج آن شدند. ايشان در پاسخ به خبر چند سطري كيهان، جوابيه اي طولاني در سه صفحه 4 Aفرستاده بودند و حال آن كه مطابق ماده 23 قانون مطبوعات، حجم جوابيه نبايد از دو برابر حجم مطلب مورد اعتراض بيشتر باشد. اما كيهان به خاطر حفظ حرمت رياست محترم جمهوري كه آقاي مشايي عنوان معاونت ايشان را داشت، متن كامل جوابيه ارسال شده را بي كم و كاست به چاپ رساند و در توضيحي كه ذيل جوابيه آمده بود، ضمن اعلام خرسندي از اين كه آقاي مشايي دعوت از هوشنگ اميراحمدي و كارسازي براي ورود او به كشور را تكذيب مي كند، ابراز اميدواري كرد آقاي مشايي نيز كه خود از هويت هوشنگ اميراحمدي باخبر است، چگونگي دعوت از وي و صدور مجوز براي دسترسي او به مراكز علمي و تحقيقاتي كشور را پي گيري كند. كجاي اين درخواست جرم تلقي مي شود؟!
4-با توجه به بخشنامه قائم مقام وزيرعلوم، دعوت از هوشنگ اميراحمدي و صدور مجوز براي دسترسي وي به مراكز تحقيقاتي و علمي كشور خالي از ترديد است و از سوي ديگر هويت ضدانقلابي و دشمني اميراحمدي با انقلاب و نظام اسلامي كه شرح آن خواهد آمد نيز اظهر من الشمس است. بنابراين، انتظار آن بودكه دستگاه قضايي كشور آقاي مشايي را به اتهام دعوت از عامل سازمان «سيا» و فراهم آوردن دسترسي وي به مراكز علمي و تحقيقاتي كشورمورد مؤاخذه قرار دهد نه آن كه ، اينجانب به اتهام هشدار نسبت به خطر مورد اشاره به دادگاه كشيده و محاكمه شوم.
گفتني است وزيروقت علوم، جناب آقاي دكتر زاهدي بلافاصله بعد از خبر كيهان و اطلاع از ماجرا، با مسئوليت شناسي و تعهدي درخور تقدير بخشنامه كذايي را لغو كرده و امتيازي را كه به عامل سيا داده شده بود از وي بازپس گرفت.
5- آقاي مشايي نوشته اند «اقدام حوزه مذكور از وزارت علوم قطعاً بدون ملاحظات سياسي و ساده انديشانه بوده است» كه بايد گفت؛
الف: صادركننده بيانيه ياد شده از آشنايان هوشنگ اميراحمدي است و احتمال بي خبري ايشان از هويت اميراحمدي بسيار بعيد و غيرقابل قبول به نظر مي رسد. 

ب: با توجه به حضور بسياري از عوامل ضدانقلاب در خارج از كشور، چرا افراد بي اطلاع در اينگونه مسئوليت ها به كار گرفته مي شوند؟ 

ج: جناب مشايي رياست «شوراي عالي امور ايرانيان خارج از كشور» را برعهده دارند، بنابراين دعوت از هوشنگ اميراحمدي نمي تواند بدون اطلاع و اجازه ايشان صورت گرفته باشد. 

د: آقاي مشايي ساليان متمادي عضو وزارت اطلاعات بوده است و از ايشان انتظار نمي رود كه نسبت به راههاي نفوذ بيگانگان به مراكز حساس و سرنوشت ساز كشور بي اطلاع بوده باشند.
هـ : جناب مشايي در سفر رياست محترم جمهوري به آمريكا واسطه صدور دستور العملي از جانب رئيس جمهور در هامش درخواست هوشنگ اميراحمدي مي شوند كه با ادعاي ناشناخته بودن هوشنگ اميراحمدي براي ايشان تناقض دارد. 

و: اگر بي خبري آقاي مشايي آنگونه كه نوشته اند، صحت دارد، بنابراين و با عرض پوزش، ايشان شايستگي لازم براي حضور در مسئوليت ياد شده را ندارند. 

ز: اين نكته نيز گفتني است كه جناب مشايي در دعوت اخير چند صد نفر از ايرانيان مقيم خارج كشور نيز، به مسائل ياد شده توجهي نداشته و شماري از مجرمان فراري را با هزينه هنگفت از بيت المال مسلمين به ايران اسلامي دعوت كرده بود كه معلوم نيست چه كسي و كدام مرجع قانوني بايد پي گير اين ماجرا و احقاق حقوق از دست رفته مردم باشد؟ اميدواريم در اين زمينه نيز به جاي متهم اصلي گريبان كيهان را نگيرند كه چرا به اتلاف بيت المال اعتراض كرده اي؟! 

ح: كيهان براي اثبات دخالت قطعي آقاي مشايي در دعوت از جاسوس CIA به ايران و فراهم آوردن امكان دسترسي وي به اسرار نظام، دلايل محكم و شواهد مستند ارائه كرده است ولي آقاي مشايي علي رغم وجود اين دلايل و اسناد غيرقابل انكار براي تكذيب خبر كيهان فقط به فقط و صرفا به اظهارنظر خود استناد مي كند! و بايد پرسيد در كجاي دنيا، دلايل و اسناد مستحكم را با اظهارنظر شفاهي و غيرمستند برابر مي نشانند؟! 

تلقي اينجانب از حساسيت آقاي رحيم مشايي نسبت به خبر ياد شده آن است كه ايشان از هويت هوشنگ اميراحمدي و سوابق سياه وي در مخالفت و توطئه عليه جمهوري اسلامي ايران به خوبي آگاه است و مي داند پاي چه كسي را به مراكز حساس نظام باز كرده است و احتمالا به همين علت و براي در امان بودن از پي آمدهاي ماجرا، تلاش مي كند رد پاي خود را در دعوت از نامبرده و فراهم آوردن زمينه هاي دسترسي وي به اطلاعات محرمانه نظام پاك كند. بنابراين لازم مي دانم اشاره اي گذرا، و البته كاملا مستند به برخي از سوابق آقاي هوشنگ اميراحمدي داشته باشم، اين اشاره گذرا مي تواند براي رياست محترم دادگاه و اعضاي محترم هيئت منصفه، گويا و گره گشا باشد. به اين پاراگراف از مقاله آقاي هوشنگ اميراحمدي كه در نشريه ضد انقلابي «پر» چاپ شده است توجه كنيد: 

«... مسئولين حكومت عقب افتاده و خونخوار ايران عليه هرآنچه ايراني و انساني است قيام كرده و قصد دارند نام ميهن را به قهقرا ببرند و در اين راه از هيچ خرابكاري و قتل و جنايتي ابا نخواهند داشت.» 

هوشنگ اميراحمدي از سال 1354 ساكن آمريكا بوده و طي سال هاي اخير ضمن تدريس در دانشگاه «راتگرز» رياست «انجمن دوستي ايران و آمريكا» را نيز بر عهده دارد. به گواهي اسناد موجود ماموريت اصلي اميراحمدي به عنوان يكي از عوامل سازمان «سيا» در پروژه «گذار ايران از اسلام به لائيسته (نظام لائيك)» تعريف شده است و تلاش در راستاي انجام اين ماموريت را در تمامي فعاليت هاي سياسي و فرهنگي هوشنگ اميراحمدي مخصوصا از سال1982 ميلادي- دو سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي- تاكنون به وضوح مي توان ديد. كيهان در جلد 19 سلسله كتاب هاي نيمه پنهان كه به رديابي فعاليت هاي هوشنگ اميراحمدي اختصاص دارد و نيز در يادداشت ها و گزارش هاي مستند ديگري به شرح تفصيلي اين بخش از ماموريت وي پرداخته است. در اين مجال تنها اشاره مي كنم كه به گواهي اسناد موجود يكي از ماموريت هاي آقاي هوشنگ اميراحمدي ، برقراري ارتباط ميان افراد و گروه هاي ضدانقلاب مقيم آمريكا و اروپا با جريانات مخالف نظام در داخل كشور، تحت مديريت مستقيم و بي واسطه مقامات آمريكايي و اسرائيلي و تلاش براي نفوذ در مراكز حساس جمهوري اسلامي ايران و شكار مسئولان در حلقه هاي دوم با هدف راهيابي به حلقه هاي اول بوده است. 

رياست محترم دادگاه و اعضاي محترم هيئت منصفه، لطفا توجه داشته باشيد آنچه در اين باره مي گويم، تحليل و تفسير و برداشت نيست، بلكه اخبار مستند و غيرقابل انكاري است كه نشان مي دهد چرا كيهان نسبت به حضور اين مهره نشان دار «سيا» در ايران و مخصوصا تدارك ملاقات وي با رئيس جمهور محترم و محبوب نگران است. 

هوشنگ اميراحمدي بعد از تاسيس موسسه آمريكايي «مركز مطالعات و تحقيقات مسائل ايران» با نام اختصاري «سيرا CIRA» به رياست اين موسسه منصوب مي شود. او، خود درباره بخشي از فعاليت هايش- بخوانيد ماموريت هايش- در اين موسسه مي گويد؛
«... فعاليت هايم در «سيرا» موجب شد كه رابطه خوبي بين روشنفكران داخل و خارج از كشور برقرار شود. مي دانيد من كسي بودم كه از آقاي احمد شاملو دعوت كردم و او را آوردم به آمريكا، آقاي محمود دولت آبادي را من آوردم به اينجا، آقاي منوچهر آتشي و آقاي هوشنگ گلشيري را هم من آوردم به اين كشور. يعني تمام اين نيروهاي خوب فرهنگي و سياسي- ادبي ايران را من براي اولين بار بعد از انقلاب به آمريكا آوردم. آقايان شاملو، دولت آبادي و گلشيري اينجا ميهمان من بودند و در خانه من اقامت كردند. اين براي من افتخاري بود كه... سروران بزرگي مثل آنان را به اين كشور بياورم كه فكر مي كنم حضور آنان در اينجا نقش بزرگي داشت در ايجاد يك رابطه خوب بين روشنفكران داخل و خارج از كشور...».نشريه ايرانيان واشنگتن چاپ آمريكا- شماره 85
به يقين رياست محترم دادگاه و اعضاي محترم هيئت منصفه از هويت ضدانقلابي افراد ياد شده و نقش آنها در مقابله فرهنگي با ارزش هاي اسلامي و انقلابي باخبر هستند. 

اميراحمدي در سال 1374، در پوشش موسسه سيرا، همايشي با عنوان «گذر از سيستم ولايت فقيه به كثرت گرايي» برگزار كرد و در اين همايش كه با حضور مقامات آمريكايي و سران گروه هاي ضدانقلاب مقيم آمريكا برپا شده بود، راه هاي مقابله با سيستم ولايت فقيه و جايگزيني حاكميت لائيك در ايران اسلامي مورد بحث و بررسي قرار گرفت. سمينار بعدي «سيرا» در فروردين 1375 در شهر «كاونتري» انگلستان تشكيل شد، عنوان اين همايش «ايران پس از آخونديسم» بود و «فرد هاليدي» استاد روابط بين الملل دانشگاه لندن كه به نظريه پردازي عليه انقلاب اسلامي شهرت دارد، مشخصات «دوران بعد از آخونديسم» و اهدافي كه همايش ياد شده در پي آن است را اين گونه شرح مي دهد؛ 

1- پايان دادن به نقش انحصارطلبانه روحانيت و حذف ولايت فقيه
2-تغيير در نقش مساجد و حوزه هاي علميه
3- پايان دادن به تفسير واحد از اسلام و مخصوصا قرائتي كه خميني ]ره[ از اسلام دارد.
4- رشد و گسترش فرهنگ تساهل مذهبي
در اين اجلاس چند تن از اعضاي شناخته شده احزاب مدعي اصلاحات نظير دكتر هادي سمتي، عضو مركزيت حزب مشاركت، دكتر ناصر هاديان، عليرضا نامورحقيقي و عزت الله سحابي نيز حضور داشته اند. 

هوشنگ امير احمدي با ارسال نامه اي به خبرگزاري هاي مطرح جهان- 11 آگوست- 1998- تاكيد مي كند كه ملاقات جنجالي و ذلت بار عباس عبدي با «باري روزن» جاسوس آمريكايي و از گروگان هاي لانه جاسوسي حاصل تلاش پي گير و دوجانبه وي بوده است و انتساب اين ميانجي گري به «اريك رولو» سردبير نشريه فرانسوي لوموند به پيشنهاد عباس عبدي و براي پرهيز از سوء ظن مردم ايران بوده است. اميراحمدي در اين نامه آورده است؛ 

«اين رويداد تاريخي نبايد به شكل تحريف شده اي به مردم عرضه شود. من به مدت يك سال روي اين رويداد كار كردم و هر دو نفر توسط اينجانب از سوي انجمن آمريكايي- ايراني (AIC) دعوت شدند و يك همكار در تهران از ابتداي كار با من روي اين رويداد كار مي كرد... 

به هر حال طرف ايراني دوست نداشت به علت ملاحظاتي در روابط آمريكا و ايران، هويتش به (AIC) يا من شناسانده شود. به همين دليل طرف ايراني از آقاي رولو درخواست كرد كه هيئت را اداره كند و روابط رسانه ها را هماهنگ نمايد. وانگهي «اريك رولو» براي مركز گفتمان جهاني (CWD) كار مي كند. سازماني كه كمك نمود اين رويداد صورت پذيرد و به طور خيرخواهانه هزينه هاي آن شامل هزينه من و (AIC) را پرداخت نمايد...» 

گفتني است كه «سايروس ونس» وزير امورخارجه پيشين آمريكا، رئيس افتخاري شوراي ايران و آمريكا (AIC) و «رابرت پلترو» معاون سابق وزارت خارجه آمريكا، رياست دفتر اين شورا را برعهده داشته اند.
آقاي هوشنگ اميراحمدي با عوامل شناخته شده موساد و مخصوصا با «استيو روزن» از مسئولان عالي رتبه آيپك- سازمان رسمي لابي اسرائيل در آمريكا- روابط بسيار نزديكي دارد كه با شرح آن اطاله كلام نمي كنم، اما از رياست محترم دادگاه مصرانه درخواست مي كنم به اسنادي كه ارائه كردم مراجعه كرده و از مراكز اطلاعاتي و امنيتي نظام نيز درباره هويت هوشنگ اميراحمدي استعلام فرمايند تا معلوم شود چه كساني و با چه اهدافي اصرار دارند پاي اين عامل بدنام و شناخته شده «سيا» را به نهاد رياست جمهوري ايران اسلامي و مراكز حساس آن باز كنند. 

امير احمدي در مصاحبه با هفته نامه شهروند - شماره نوروز 87- تاكيد مي كند كه مقدمات و تسهيلات لازم براي سفر وي به ايران به دستور آقاي دكتر احمدي نژاد فراهم شده و ما مي دانيم كه رياست محترم جمهوري از هويت واقعي هوشنگ امير احمدي و اهداف او اطلاع چنداني ندارد، ضمن آن كه مي دانيم چه كسي اين عامل سازمان «سيا» را به عنوان يك ايراني وطن دوست و خيرخواه! به دكتر احمدي نژاد معرفي كرده است. امير احمدي در همان مصاحبه و در پاسخ به اين پرسش كه آيا با آقاي احمدي نژاد هم ملاقاتي داشته ايد؟ مي گويد: «اجازه بدهيد فعلا به اين سوال پاسخ ندهم» و سپس تاكيد مي كند كه «ملاقات هاي بسيار خوبي داشته ام. دوستان دولتي و افراد بسيار موثري را ديدم و گفت وگوهاي خوبي داشتيم»... و سوال اين است كه اين افراد بسيار موثر دولتي چه كساني بوده اند؟ 

كيهان از 9 سال قبل درباره هويت اميراحمدي و ماموريت او عليه جمهوري اسلامي ايران هشدار داده بود و تاسف آور است كه امروزه با واسطه گري افراد مشكوك و يا بي خبر، شاهد حضور و ارتباط وي با مقامات برجسته كشورمان هستيم. 

وكيل محترم آقاي مشايي مي فرمايند، خبر كيهان حاوي توهين به ايشان است كه بايد پرسيد چگونه هشدار كيهان نسبت به حضور افرادي نظير هوشنگ اميراحمدي را توهين تلقي مي كنيد، اما دعوت از اين عاملCIA و فراهم آوردن دسترسي وي به اسرار نظام اسلامي را اهانت به ملت نمي دانيد؟! شما با دعوت از هوشنگ امير احمدي به ملت شريف ايران اهانت و دهن كجي كرده ايد و نه كيهان كه از حقوق مردم در اين عرصه دفاع كرده است. 

رياست محترم دادگاه و اعضاي محترم هيئت منصفه، لطفا اين موضوع را جدي بگيريد.
و بالاخره با توجه به موارد فوق الذكر، شكايت آقاي مشايي از كيهان نه تنها فاقد وجاهت قانوني است بلكه ايشان به دلايل ياد شده قابل تعقيب كيفري نيز هستند.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین