اگر میخواستند از برجام نتیجه بگیرند، نمیرفتند سفارت عربستان را آتش بزنند! یعنی اینکه من این استراتژی را قبول ندارم! چه اتفاقی افتاد؟ مردم و کشور صدمه خورند. پس سراغ فرعیات نرویم که در این ۴۰ سال ۲۵ سال این گروه و ۱۵ سال دیگر آن گروه بر سر کار بودند. هر کدام که باشند ابزارهای موجود در کشور برای اداره کردن هماهنگ یک کشور بزرگی مثل ایران کافی نیست.
«چرا بعد از برجام همه نگاهها عوض شد؟ چرا نگذاشتند برجام به نتیجه برسد؟ چه شرایطی بوجود آوردند که نتایج مثبت برجام که خود برشمردند، منفی شد؟ و امروز چوب آن را همه ملت میخورند. برجامی که همه آقایان بر آن صحه گذاشتند و به صراحت عنوان کردند که همه مراحلش تحت کنترل و نظارت بوده است چرا باید با مشکل روبهرو میشد؟»
محسن صفایی فراهانی، در گفتوگو با خبرآنلاین تاکید داشت که یک سر ناکارآمدی مجلس را باید در نظارتها دید. وی همچنین گفت: «سالهاست کشور بر مبنای انتخاب بین بد و بدتر اداره میشود! اما یک بار فکر نشد با بد و بدتر کشور عقب میرود و به سمت بهتر شدن برنمیگردد. این روش، پاسخگو نیست.»
اما این تنها محورهای سخنان او در گفتوگوی تفصیلی با خبرآنلاین نبود. او صریحاً به انتقاد از رفتارهای برخی چهرههای سیاسی ضد برجام پرداخت.
چرا آقایانی که نظرشان درباره برجام مثبت بود، یکباره منفی شد؟
او با بیان اینکه کشور برای رسیدن به توافق هستهای توسط دولتهای مختلف بیش از ۱۲ سال مذاکره انجام داد، گفت: نهایتاً در دولت یازدهم این شرایط محقق شد که توانستند با پنج کشور شورای امنیت و آلمان به تفاهم برسند. اتفاقاً چند فراز از اظهارات افرادی را که در کشور دارای پستهای کلیدی بودند، دارم. آقای صادق لاریجانی که رئیس مجمع تشخیص مصلحت هستند و قبل از این ۱۰ سال رئیس قوه قضائیه بودند بعد از برجام میفرمایند که «برجام روند طولانی و سختی را طی کرد اما در نهایت در مقابل کشورهای مدعی دارای قدرت و اقتدار ملت بزرگ و صبور ما به نتایج خوبی رسید. مقام معظم رهبری در طول مذاکرات در جریان روند مذاکرات بودند و با اهتمام بسیار این مذاکرات را رصد میکردند تا از مسیر اصلی و چارچوبهای نظام اسلامی خارج نشوند.» آقای سردار جعفری، فرمانده سابق سپاه که تا همین یک ماه پیش فرمانده سپاه بودند گفته «تیم مذاکره کننده تا امروز توانسته از حقوق ملت به شایستگی دفاع و روی خطوط قرمز ایستادگی کند.» آقای احمد توکلی هم جایی گفته «مذاکرات بیستوسه ماهه (یعنی دوره ظریف) ۳۰ سال سیاست خارجی کشور را پیش برد.» اظهارات آقایان صفار هرندی، باهنر، محسن رضایی هم در همین ردیف است.
صفایی فراهانی همچنین گفت: چرا بعد از برجام همه نگاهها عوض شد؟ چرا نگذاشتند برجام به نتیجه برسد؟ چه شرایطی به وجود آوردند که نتایج مثبت برجام که خود برشمردند، منفی شد؟ و امروز چوب آن را همه ملت میخورند. برجامی که همه آقایان بر آن صحه گذاشتند و به صراحت عنوان کردند که همه مراحلش تحت کنترل و نظارت بوده است چرا باید با مشکل روبهرو میشد؟
این چهره سیاسی اصلاحطلب تاکید کرد: چون بسیاری از مدیران از جایگاه تخصصی سخن نمیگویند، با این روش نمیتوان با بحرانها روبهرو شد و نتیجه مطلوب گرفت! حتماً داستان اخیر که در فجیره اتفاق افتاده را شنیدهاید. من الان توییت یکی از مدیران کشور را میخوانم. میگوید: «یمن را ببینید! وقتی خاکش را به توبره میکشند باید انتظار چنین واکنشهایی را هم داشته باشند. بعید نیست کار انصارالله باشد که دوستدار مخلص ایران است…!» چگونه اسم این فرد را مدیر بگذارند؟ او میتواند منافع ملی کشور را تشخیص دهد؟ اصلاً چگونه این حرف را میزند؟
اگر میخواستند از برجام نتیجه بگیرند نمیرفتند سفارت عربستان را آتش بزنند؟
صفایی فراهانی ادامه داد: اگر میخواستند از برجام نتیجه بگیرند، نمیرفتند سفارت عربستان را آتش بزنند! یعنی اینکه من این استراتژی را قبول ندارم! چه اتفاقی افتاد؟ مردم و کشور صدمه خورند. پس سراغ فرعیات نرویم که در این ۴۰ سال ۲۵ سال این گروه و ۱۵ سال دیگر آن گروه بر سر کار بودند. هر کدام که باشند ابزارهای موجود در کشور برای اداره کردن هماهنگ یک کشور بزرگی مثل ایران کافی نیست. ضمن اینکه استراتژیست نداریم و به این استراتژیهایی هم که تدوین میشود پایبند نیستند. الان برنامه ششم توسعه را در پیش داریم و فارغ از اینکه به کل این برنامه انتقاد دارم ولی بگویید چرا این برنامه موفق نبود؟ مگر مصوب مجلس نشده بود؟ برنامه چهارم توسعه را مجلس ششم تصویب کرد و کاری نداریم که چرا مرحوم آقای هاشمی آن را به مجلس هفتم برگردانند تا مطابق سلیقه آنها اصلاح و ابلاغ شد. ولی آقای احمدینژاد اصلاً آن برنامه توسعه را هم قبول نداشت و به آن عمل نکرد! اصلاً کسی از ایشان سوال کرد؟ پس اشکالات کشور ریشهای است و نباید بگوییم این اصولگرایان بودهاند یا این اصلاحطلبها بودهاند که این کار را کرده و پشت این قضایا پنهان شویم تا اصل موضوع فراموش شود.
وی تاکید کرد: اصل موضوع این است که کشور نیاز به یک همبستگی قانونی در ارکان حکومتی و اتحاد ملی دارد ولی نه با شعار بلکه با شعور. شعورش در درجه اول اصلاح قانون اساسی برای حل این مشکلات اساسی است. تعیین اینکه استراتژیستهای کشور چه کسانی میتوانند باشند، چگونه هماهنگ میشوند و به چه ارگانی باید پاسخگو باشند آیا سراغ این کار میرویم یا موقع انتخابات مجلس یا رئیسجمهور فقط به حرفهای کلی اکتفا میشود، در آن صورت نتیجه این حرکات خروجی همین دولت و مجلس موجود در این ادوار است.