bato-adv
کد خبر: ۴۰۳۳۸۹

زن جوان: وقتی داخل خانه شدم دیدم ماساژور یک مرد است!

ابتدا خیلی ترسیدم و ترس عجیبی داشتم فکر نمی‌کردم ماساژور یک مرد باشد، اما آن مرد که «الف» نام داشت با برخوردی مودبانه و با بیان این که ماساژدرمانی هم مانند فیزیوتراپی کاری بسیار تخصصی است مرا متقاعد کرد که ترسی نداشته باشم. او برای جلب اعتمادم اتاق‌ها را نیز نشانم داد که مطمئن شوم شخص دیگری در منزل نیست. اگر چه انتظار نداشتم که در آن خانه با مرد ماساژور روبه رو شوم، اما او با صحبت هایش درباره مزایای ماساژدرمانی از اضطرابم کاست.
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۷ - ۰۲ تير ۱۳۹۸

خراسان نوشت: زن ۳۱ ساله‌ای که مدعی بود با توسل به حیله و نیرنگ مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، درباره چگونگی وقوع این حادثه تلخ را برای کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد بازگو کرد.

وی گفت: مدتی بود که دچار درد‌های استخوانی شده بودم به طوری که گاهی از شدت درد به خود می‌پیچیدم و گریه می‌کردم تا این که با راهنمایی یکی از دختران همسایه وارد سایتی شدم که ادعا می‌کردند از طریق دارو‌های گیاهی و ماساژ درمانی بسیاری از بیماری‌ها را درمان می‌کنند.

«شیما» به منزل ما رفت و آمد داشت و ما با یکدیگر برای خرید بیرون می‌رفتیم یا عصر‌ها کنار هم قلیان می‌کشیدیم به همین خاطر به حرف‌های او اعتماد داشتم، اما نمی‌دانستم که احتمال دارد در پس این سایت‌های بی هویت چه حوادث وحشتناکی نهفته باشد.

شرط اول آغاز معالجه و بیان نوع بیماری در این سایت آن بود که ابتدا باید ۱۰ نفر را دعوت به عضویت می‌کردم تا مشکل خودم را بیان کنم بالاخره این مراحل را طی کردم تا این که آن‌ها فرم مشخصات و نوع بیماری را برای من ارسال کردند و سپس وارد صفحه شخصی من شدند و قراری را برای ماساژ درمانی در منزلی گذاشتند که در نزدیکی محل سکونتم قرار داشت. من هم بدون هیچ گونه تحقیق در این باره به نشانی اعلام شده از سوی آن‌ها رفتم.

آدرس خیلی دقیق بود وقتی زنگ منزل را به صدا درآوردم مردی که گویی از قبل مرا می‌شناخت ومشتاقانه منتظرم بود از طریق آیفون مرا به داخل منزل دعوت کرد. ابتدا خیلی ترسیدم و ترس عجیبی داشتم فکر نمی‌کردم ماساژور یک مرد باشد، اما آن مرد که «الف» نام داشت با برخوردی مودبانه و با بیان این که ماساژدرمانی هم مانند فیزیوتراپی کاری بسیار تخصصی است مرا متقاعد کرد که ترسی نداشته باشم. او برای جلب اعتمادم اتاق‌ها را نیز نشانم داد که مطمئن شوم شخص دیگری در منزل نیست. اگر چه انتظار نداشتم که در آن خانه با مرد ماساژور روبه رو شوم، اما او با صحبت هایش درباره مزایای ماساژدرمانی از اضطرابم کاست.

من هم به ناچار موافقت کردم و او با رعایت پوشش مناسب و استفاده از برخی تجهیزات ماساژ درمانی موجب کاهش درد‌های استخوانی ام شده و در پایان از من خواست که سه روز دیگر برای ادامه درمان به همان منزل بروم اگرچه بسیار ناراحت بودم و احساس گناه می‌کردم، اما از این که دردهایم کاهش یافته بود خوشحال بودم به همین خاطر سه روز بعد نیز دوباره نزد «الف» رفتم تا امور درمانی تکمیل شود این بار اضطراب و نگرانی کمتری داشتم، اما ناگهان احساس کردم «الف» با چشمانی هوس آلود نگاهم می‌کند. دیگر کاری از دستم برنمی آمد چرا که وضعیت روحی ام کاملا به هم ریخته بود و نمی‌توانستم تصمیم درستی بگیرم خلاصه مقاومت من بی فایده بود و او مرا آزار داد. بعد از این حادثه الف. و دو تن از دوستانش با توسل به فریب و حیله و به بهانه رساندن من به خانه ام، مرا به سوی بیابان‌های اطراف شهرک مهرگان کشاندند و تهدیدم کردند که به کسی چیزی نگویم.

باورم نمی‌شد چه بلایی بر سر خودم آورده ام تا این که به منزل خواهرم آمدم و از پلیس کمک خواستم حالا نه تنها زندگی ام در آستانه فروپاشی است بلکه آبرو و حیثیتم نیز برباد رفته است.

ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
دیگر کاری از دستم برنمی آمد چرا که وضعیت روحی ام کاملا به هم ریخته بود و نمی‌توانستم تصمیم درستی بگیرم خلاصه مقاومت من بی فایده بود!!!! اذیت و آزار با رضایت هم دیدیم!!!!
سیدعلی
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۴۸ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
نظارت بر فضای مجازی یک امر کاملا ضروریه و کسانی که با لجاجت و عامدانه مقاومت میکنند خیانت کار هستند. دنیای مجازی در بسیار موارد شبیه دنیای واقعیه و به قوانین سفت و سخت نیاز داره.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۱۶ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
کاملا ناداسته پیش ماساژور مرد رفتم ، اون هم 3 جلسه ! وی بسیار مودب هم بود ! دیدم مقاومت فایده ای نداره کاری نکردم چون وضعیت روحیم خوب نبود! خانم دیگه چه اشتباهی بود شما نکردی اخه
جعفرم
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۱۴ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
خانمی که قلیون بکشه وچیزای دیگه که خودش می دونه و به درمان ماساژور مرد
لبیک بگه حقشه .
جالبه برای اطمینان اتاق های خالی را نشان داده که خیالش راحت باشد که جز خودشون کس دیگه ای نیست!!ودباره دعوت کرده وقتی خوشت بیاد از دست زدن مرد نامحرم باید تا آخرشو بری .
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۰۲ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
قصه های خوب برای بچه های خوب از روزنامه خراسان
ناشناس
United Arab Emirates
۱۴:۵۰ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
انگار بدبین کردن و ترسوندن از فضای مجازی، عصاره این داستانا ست. آخه مگه میشه عضوگیری کنی توی اینترنت، بعد ندونی ماساژ چیه؟؟؟؟؟؟ داستانا جالبن
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲۱
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۲۰ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
معلوم نیست این داستانهای خیالی که همه هم در مشهد اتفاق میافتد توسط چه کسانی و با چه اهدافی خلق می شوند؟
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۰۸ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
به نظر می رسد شخص یا اشخاص یا جریانی با خلق آثاری داستانی با موضوعات بزه و ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی و نیز جنایی و یا دستکاری در اخبار این حوزه با هدف نصیحت کردن و دادن هشدار و تذکر به مخاطبان به ویژه در یک شهر و استان خاصی است
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۲۲ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
حقته زن احمق
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۳۰ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
با بچه طرفید؟ به هیچ وجه قابل باور نیست خواننده این قصه رو چی فرض کردید؟
ناشناس
United Arab Emirates
۱۴:۵۱ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
داستانه انگار
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۴۵ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
فرارو تقریبا در تمامی مطالبی که منتشر می کنی دقیق شده ام ... یکی از عوامل اصلی بروز گناه و جرم و جنایت، اینه که اصلا محرم نامحرم، جایگاهی نداره و رعایت نمیشه!
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۰:۵۲ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
اولش با قلیون کشی شروع کردی با رفیق بد و جلسه اول که دیدی طرف مرده نباید بار دوم میرفتی
س
United Kingdom
۱۱:۰۰ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
نویسنده های حوادث خراسان را برای نوشتن فیلم نامه های آبگوشتی استخدام کنید، واقعا هر خبر حوادثی که از این روزنامه منتشر میکنید سراسر شعار و مشخصا دستکاری شده در اتفاق اصلی (اگر اصلا اتفاقی وجود داشته) است.
انگار جنبه نصیحت دارد تا خبر واقعی
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
خوب خربزه رو که خوردی حالا پای لرزش هم بشین
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
خراسان هم دوست داره این حوادث هارو
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۳۶ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
بی شرف دوبارفتی ، اگر زن سالمی بودی همون بار اول بر می گشتی نه بار اول ماساژت بدن و بار بعدم عم بری ماساژ بگیری
کارگر ایرانی
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۳۶ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
حقت همینه بدبخت بیچاره ....
hm
Germany
۱۱:۴۵ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
سه روز بعد نیز دوباره نزد «الف» رفتم تا امور درمانی تکمیل شود این بار اضطراب و نگرانی کمتری داشتم، اما ناگهان احساس کردم «الف» با چشمانی هوس آلود نگاهم می‌کند. !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
باز هم بی خردی و اعتماد کودکانه دیگر !
احسان
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۴۷ - ۱۳۹۸/۰۴/۰۲
این خانم بدر / مادر / بزرگنری نداشته است
مجله فرارو