bato-adv
کد خبر: ۴۰۰۰۱۰
مردم با قشری از علما برخورد عمومی دارند که عالمان تراز اول نیستند

هشدار‌های آیت‌الله هادوی تهرانی نسبت به مهجوریت قرآن

نتوانستیم قرآن را به مردم به گونه‌ای عرضه کنیم که مردم احساس کنند، قرآن کتاب هدایت هر روز و هر لحظه زندگی آنهاست. حتی کسانی که حافظ یا قاری قرآن هستند، قرآن را در حاشیه زندگی خود می‌بینند نه در متن زندگی...
تاریخ انتشار: ۱۵:۰۰ - ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۸

مردم با قشری از علما برخورد عمومی دارند که عالمان تراز اول نیستند

آیت الله مهدی هادوی تهرانی، استاد برجسته حوزه علمیه قم و عضو شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت (ع)، دلایل مختلفی را عنوان کرد که تا به امروز عدم توجه به این دلایل موجب شده، قرآن همچنان در مهجوریت باقی بماند. او اظهار کرد: در حال حاضر در رفتارمان با سایرین، در موضع گیری خود نسبت به مسایل سیاسی، در اظهارنظرمان نسبت به مسایلی که اتفاق می‌افتد، چقدر با ضوابط و ملاکات و نگاه‌های قرآنی رفتار، موضع گیری و قضاوت می‌کنیم؟ چقدر به قرآن به عنوان مرجع زندگی توجه داریم و نحوه، الگو و شکل زندگی ما براساس آموزه‌های این کتاب مقدس سامان پیدا می‌کند؟ پاسخ به همین موارد نشان می‌دهد که قرآن همچنان در بین بسیار از ما مهجور است.

گزیده ای از صحبت های آیت الله هادوی را در ادامه می خوانید:

  • انتظار ما این بود که پس از گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی، در شناخت معنا و مفاهیم آیات قرآن، تحولی چشمگیر را شاهد باشیم، اما عدم توجه به زبان عربی به عنوان زبان قرآن در آموزش و پرورش و جذاب نبودن این زبان برای مردم به خصوص جوانان و نوجوانان و همچنین نبود ترجمه‌ای با زبان ساده و گویا و جدا ساختن موضوعات مهم و مورد استفاده جوان امروز، موجب شد هر روز فاصله ما از قرآن بیشتر و بیشتر شود به طوری که امروز بخشی از مردم گمان می‌کنند قرآن برای جهت دهی به عمل و رفتار آنان در زندگی مؤثر نیست!
  •  علمایی هستند که زحمت می‌کشند و با سخنرانی و منبر دین را ترویج و تبلیغ می‌کنند، اما برخی از علما که با مردم ارتباط دارند، خودشان هم قبول دارند که بسیاری از آن‌ها تراز اول نیستند و در نتیجه مردم از علمای تراز اول کمتر اطلاع دارند. تا به امروز نتوانستیم از علمای بزرگ الگوسازی درستی داشته باشیم و الگوسازی به سمت آنچه در غرب صورت می‌گیرد، حرکت کرد.
  • ابتدا چند پرسش مطرح می‌کنم، وقتی حضرت محمد (ص) فرمودند: «یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً»؛ آن زمان مردم قرآن نمی‌خواندند؟ آن زمان حافظان و مفسران قرآن نبودند؟ به نظر می‌رسد که اینگونه نبوده که کسی قرآن نمی‌خوانده یا حفظ نمی‌کرده یا تفسیر نمی‌کرده بلکه از تاریخ و سیره پیامبر (ص) به دست می‌آید که حضرت از همان ابتدا که آیات نازل می‌شد، بر تعدادی از افراد که کاتبان قرآن محسوب می‌شدند، آیات را می‌خواندند و آن‌ها کتابت می‌کردند و چندین نسخه از قرآن نوشته می‌شد، این نسخه‌ها در نقاط مختلفی حفظ می‌شد و پیامبر (ص) نیز مسلمانان را به حفظ آیات تشویق می‌کردند بنابراین ما نسلی از حافظان و قاریان قرآن داشتیم، قرائت قرآن صورت می‌گرفت و مردم گوش می‌دادند و حفظ می‌کردند، پیامبر (ص) آیات را توضیح می‌دادند و مفسر قرآن بودند و اصحابی که این مطالب را می‌شنیدند برای دیگران نقل می‌کردند بنابراین به تعبیر شهید مطهری قرآن به یک معنا، محور علمی مسلمانان بود و در واقع فعالیت‌های فرهنگی و علمی مسلمانان با محوریت قرآن انجام می‌شد.
  • شاید مقصود از مهجور بودن قرآن، بدین معنا نیست که آیات قرآن را نمی‌خوانند یا حفظ نمی‌کنند بلکه شاید مساله دور بودن از حقیقت قرآن است که آن داستان دیگری غیر از حفظ و قرائت و حتی تفسیر قرآن دارد. یعنی حقیقتی که قرآن دارد و نور، هدایت و شفاست. به تعبیر قرآن «اِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ»، هدایت به چیزی که مستحکم‌تر است، وَشِفَاءٌ لِّمَا فِی الصُّدُورِ؛ درمانی است برای مشکلاتی که در سینه داریم، نه درمان مادی بلکه مقصود ظرفیت و روح است.
  • قرآنی که هدایت و شفاست و به تعبیری ذکر و یادخداست، وقتی این قرآن با این هویتِ هدایتی و شفایی و ذکری که باید در تمام شئون زندگی مردم تجلی پیدا کند و حقیقت قرآن پذیرفته شود و مورد انکار واقع نشود، مهجور واقع می‌شود، پیامبر (ص) را ناراحت می‌کند. درست است که عده‌ای آیات قرآن را می‌خوانند و حفظ می‌کنند که جماعتی چنین می‌کردند و کسانی بودند که قرآنی که بر پیامبر نازل شد را به نسل‌های بعدی منتقل کردند و امکان صیانت قرآن از تحریف را به لحاظ شرایط عادی و مادی فراهم کردند، ولی در عین حال ظاهراً توجه به حقیقت قرآن که در زندگی مردم تجلی پیدا کند و در نتیجه در رفتار‌های آن‌ها نمود پیدا کند، مشکل داشته است.
  • برخی از فرمان‌های مهم الهی در قرآن هست که بعد از پیامبر (ص) معلوم شد که به آن‌ها توجه نشده است، مهم‌ترین آن، هدایتی بود که قرآن نسبت به آینده مسلمانان فرمود: قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی؛ در این آیه خداوند این مطلب را بیان کرد که شما برخلاف سایر پیامبران که به آن‌ها گفته شده بود، قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ؛‌ای پیامبر! به مردم بگو شما أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی را به عنوان اجر مسئولیت دارید. و، چون ممکن بود برخی گمان کنند که از این مودت مقصود، صرفاً یک امر عاطفی است که به خاطر پیامبر، مودتی به الْقُرْبَی پیامبر (ص) داشته باشیم، از باب اینکه پیامبر به ما یک خدمتی کرده و ما را هدایت کرده، خداوند در قرآن فرمود: به مردم بگو این اجر برای من نیست، این اجر برای شماست. من هم مثل سایر انبیاء اجرم بر خداست، الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی به نفع شماست.
  • قرآن به این سوال پاسخ داد و فرمود: قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاء أَن یَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلًا؛ من از شما اجر نمی‌خواهم مگر از کسانی که به دنبال یک راه به سمت خداوند هستند؛ بنابراین الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی می‌شود سبیل الله؛ سبیل الله یعنی چه، مگر خود دین غیر راه است؟ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُستَقِیمَ؛ مگر ما دائم از خداوند نمی‌خواهیم که ما را به راه مستقیم هدایت کند، این راه چیست؟ این راه فیزیکی نیست که در آن قدم بزنیم بلکه مقصود هدایت‌ها در حوزه رفتار‌های اختیاری ماست که به آن‌ها شریعت می‌گوییم. در حوزه باور‌های ما که به آن‌ها عقاید می‌گوییم و در حوزه ملکات نفسانی ما که به آن اخلاق می‌گوییم؛ بنابراین اینکه فرمود: الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبَی سبیل الی الله؛ بدین معناست که شما طوری به الْقُرْبَی پیامبر مراجعه کنید که در رفتار ارادی خود شریعت، در باورهایتان عقاید و در ملکات نفسانی خود اخلاق، مرجع شما باشد.
  • پیامبر (ص) مسئولیت دعوت مردم به سوی خداوند را از خانواده خود شروع کرد و طبق روایت در همان جلسه که حضرت علی (ع) بسیار نوجوان بود، پیامبر (ص) فرمود: علی (ع) جانشین من است و مولای شماست، و باز هم در روایات آمده که بعد از آن جلسه فامیل‌ها به ابوطالب پدر بزرگوار علی (ع)، طعنه می‌زدند که پسر کوچک تو مولا و آقای تو شده است، در اواخر حیات پیامبر (ص) نیز غدیر رخ داد که حضرت محمد (ص) فرمود: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ علی رغم همه این تصریحاتی که پیامبر کرد، معلوم بود که بسیاری از مردم زیر بار نمی‌رفتند به همین دلیل در آیات مربوط به داستان غدیر وقتی خداوند می‌فرماید: بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ؛ پیداست که پیامبر گویا نگران است از اینکه این را بگوید و مردم زیر بار نروند و تفسیر‌های دیگری داشته باشند مانند اینکه پسرعمو و دامادش را به جای خودش بگذارد، پیامبر ظاهراً سختش بود که اعلام کند، در این لحظه خداوند با لحن توبیخ آمیزی می‌فرماید: وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ؛ اگر تو این کار را نکنی، اصلاً هیچ کاری نکردی. یعنی تو که این همه زحمت و زجر کشیدی و تلاش کردی حقیقت اسلام را بیان کنی و این همه صدمه دیدی، و همه مشکلات و سختی‌ها را تحمل کردی، اگر این کار را نکنی، هیچ کاری نکرده ای، پیامبر (ص) هم نه اینکه نمی‌خواست فرمان الهی را سرپیچی کند بلکه نگران این بود که مردم زیر بار نروند، کسانی هستند که در این آیه حضرت از آن‌ها شکایت می‌کند که این‌ها قرآن را مهجور قرار دادند، چون این مطلب پیامبر نبود بلکه مطلب قرآن و خدا بود و این‌ها زیر بار نمی‌رفتند.
  • به هر حال حقیقت قرآن یک امری است که کمتر به آن توجه شده و کمتر به آن توجه می‌شود. قرآن فرمود: لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ؛ مس قرآن، ظاهری است یعنی اگر می‌خواهیم به کتاب قرآن دست بزنیم وضو و طهارت می‌خواهد، اما اینکه با حقیقت قرآن انس پیدا کنیم و جان ما با مفاهیم قرآن مأنوس شود، طهارت و نورانیت باطنی می‌خواهد، اگر این‌ها را در نظر بگیریم، می‌بینیم که قرآن همچنان در بین بسیاری از ما مهجور است و ما کمتر به این ابعاد قرآن توجه کردیم، کمتر توانستیم این فرهنگ را در بین مردم ایجاد کنیم که به این جهات توجه کنند. حتی نسبت به بحث ظاهری‌تر در قرآن، ما قرآن را نتوانستیم به مردم به گونه‌ای عرضه کنیم که مردم احساس کنند، قرآن کتاب هدایت هر روز و هر شب و هر لحظه و هر ساعت و دقیقه است. یعنی با قرآن زندگی کنند. حتی آن دوست و عزیزانی که حافظ یا قاری قرآن هستند، قرآن را در حاشیه زندگی خود می‌بینند نه در متن زندگی. در حال حاضر ما در رفتارمان با سایرین در موضع گیری خود نسبت به مسایل سیاسی، در اظهارنظرمان نسبت به مسایلی که اتفاق می‌افتد چقدر با ضوابط و ملاکات و نگاه‌های قرآنی رفتار می‌کنیم یا موضع گیری می‌کنیم یا قضاوت می‌کنیم؟ واقعاً ما چقدر به قرآن به عنوان مرجع زندگی توجه داریم و نحوه، الگو و شکل زندگی ما براساس آموزه‌های این کتاب مقدس سامان پیدا می‌کند. من این سوال را به صورت جدی می‌خواهم بپرسم که به قول غربی‌ها سبک زندگی ما چقدر قرآنی است؟ مسکن، ملبس، رفتارها، گفتارها، قضاوت ها، ارتباطات، چقدر براساس مفاهیم قرآنی و چقدر براساس مفاهیم غیر قرآنی است؟ ما چقدر تحت تأثیر فرهنگ و هنجار‌های دیگران هستیم؟ و چقدر تحت تأثیر قرآن هستیم؟ امروز جوان ما که می‌خواهد ازدواج کند در انتخاب همسر و نحوه ازدواج چقدر قرآنی و چقدر غربی است؟ می‌دانیم که هر چیزی غیر از خدا باطل است، واقعاً ما چقدر روش زندگیمان قرآنی است
  • ضروری است همه بخش‌های صدا و سیما به یک معنایی قرآنی شود، البته منظور من این نیست که شبکه‌های صدا و سیما مدام قرائت قرآن و سخنرانی‌های مذهبی پخش کنند، بلکه باید فعالیت‌های این رسانه ملی از جمله سریال ها، مسابقات و… دارای معنایی قرآنی باشد. زمانی دوستان روانشناس ما می‌گفتند یک جلسه‌ای با مسئولین سابق صدا و سیما داشتیم که در آن جلسه عنوان کردیم که آیا می‌دانید فیلم‌هایی که در تلویزیون‌ها پخش می‌کنیم، چه آثار سوء روانی دارد؟ ما روانشناس هستیم و تخصص مان این است و می‌فهمیم که وقتی این همه صحنه خشن نشان می‌دهید، نتیجه آن در جامعه چه خواهد شد، واقعاً ما چقدر از این‌ها استفاده می‌کنیم. ما متخصص و متدین داریم، باید از این‌ها استفاده کنیم و ببینیم که روانشناسان ما برای توسعه فرهنگ قرآنی چه راهکار‌هایی پیشنهاد می‌کنند، اما متأسفانه از تخصص‌ها در این مسیر استفاده نمی‌کنیم
  • مشکل این است که مردم با قشری از علما برخورد عمومی دارند که آن‌ها عالمان تراز اول ما نیستند، این افراد از نظر علمی، اخلاقی و ایمانی در سطح بالایی نیستند. متأسفانه افراد محدودی با عالمان تراز اول از نزدیک برخورد دارند. تا به امروز رسانه و ابزار‌های ما به هر دلیل نتوانستند مردم را با عالمان تراز اول خودمان مرتبط کنند و بیشتر اجازه دادند که به تعبیر امروزی تریبون در اختیار افراد دیگری باشد. حتی تأثیر مداحان ما از تأثیر منبریان به مراتب بیشتر است، البته ما با همه احترام به مداحان و زحماتی که می‌کشند و خدماتی که انجام می‌دهند، ما از یک مداح توقع نداریم که مسایل فکری، عقیدتی، فقهی، تاریخی و اخلاقی را برای مردم بیان کنند، توقع از مداح در یک سطحی است، اما تأثیرگذاری این قشر‌ها به دلایل مختلف به مراتب بیشتر بوده است، این غیر از بحثی است که بخشی از شخصیت‌های مذهبی در مناصب اجرایی قرار گرفتند و در نتیجه به دلیل مسایل خاصی که در حوزه سیاست هست، دیگر تبعات آن را هم داشتند.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین