ارغوان در یک فرصت مناسب و با کلیدی که در دست داشت وارد منزل پدرزنم شد و من هم که در مراسم ختم کنار بستگان نزدیک پدرزنم نشسته بودم او را به صورت تلفنی به سوی محل جاسازی پولها هدایت میکردم بالاخره ارغوان با سرقت حدود ۳۰ میلیون تومان وجه نقد، انگشتر نقره، ماشین اصلاح و ... به خانه بازگشت و پولها را به حساب بانکی اش ریخت، اما نمیدانم چگونه با اعلام شکایت پدرزنم پلیس اول به سراغ من آمد...
خراسان نوشت: مرد جوانی که به اتهام سرقت دهها میلیون تومانی و دیگر لوازم از منزل پدرزنش توسط نیروهای تجسس کلانتری سپاد مشهد و با همکاری پلیس آگاهی سرکلانتری سوم دستگیر شده است در حالی که خود را فقط طراح ماجرای سرقت میدانست درباره گذشته خود به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد توضیح داد.
وی گفت: از مدتها قبل در رشته هنرهای تجسمی به ویژه مجسمه سازی فعالیت میکردم تا این که حدود دو سال قبل فعالیت هایم را در زمینه ساخت مجسمه گسترش دادم. این درحالی بود که زن جوانی در ساخت مجسمهها با من همکاری میکرد و این همکاری موجب آشنایی من و «ارغوان» شد. او به دلیل زندگی آشفتهای که داشت از همسرش طلاق گرفته بود و برای تامین هزینههای زندگی اش در کار مجسمه سازی فعالیت میکرد.
خلاصه کار و بارم به شهرستانها کشید و باید برای ساخت مجسمه به شهرهای دیگر سفر میکردیم. در این میان به خاطر آن که بتوانم در کنار «ارغوان» راحتتر کار کنم یا برای محل اقامت در شهرستان مشکلی نداشته باشیم تصمیم به ازدواج موقت با او گرفتم تا به یکدیگر محرم شویم، اما از سوی دیگر باید این موضوع را از همسرم پنهان میکردم تا زندگی ام دچار آشفتگی نشود.
با وجود این همواره از نظر مالی دچار مشکل بودم و نمیتوانستم از عهده مخارج سنگین زندگی برآیم به طوری که قبل از ازدواج با ارغوان یک بار به پولهای پدرزنم دستبرد زدم چرا که او مردی نابینا و رمال بود و از این راه پول زیادی به دست میآورد، اما بعد از لو رفتن ماجرا پدرزنم به خاطر دخترش مرا بخشید و از شکایتش صرفنظر کرد. این بار نیز در وضعیت اقتصادی خوبی قرار نداشتم و از طرفی به پیشنهاد ارغوان قرار بود یک کارگاه ساخت مجسمه راه اندازی کنیم تا مجبور نشویم برای ساخت مجسمه به شهرستان سفر کنیم این گونه بود که دوباره به فکر سرقت از منزل پدر زنم افتادم. میدانستم او پولهای نقد زیادی در منزل نگهداری میکند، اما باید نقشه سرقت را طوری طراحی میکردم که این بار به من مشکوک نشود بنابراین ماجرا را با همسر صیغهای ام در میان گذاشتم و از او کمک خواستم.
برای دستبرد به منزل پدرزنم نقشه دقیقی طراحی کردم و منتظر فرصت مناسب ماندم تا این که چند روز قبل یکی از بستگان پدرزنم فوت کرد و همه خانواده به مجلس ختم رفتند. من هم در حالی که همسرم را به همراه خانواده اش به مراسم ختم فرستاده بودم کلید منزل شان را سرقت کردم و آن را به ارغوان دادم چرا که همسایگان به حضور یک زن در آن منطقه مشکوک نمیشدند و ردپایی نیز از من نبود، خلاصه ارغوان در یک فرصت مناسب و با کلیدی که در دست داشت وارد منزل پدرزنم شد و من هم که در مراسم ختم کنار بستگان نزدیک پدرزنم نشسته بودم او را به صورت تلفنی به سوی محل جاسازی پولها هدایت میکردم بالاخره ارغوان با سرقت حدود ۳۰ میلیون تومان وجه نقد، انگشتر نقره، ماشین اصلاح و ... به خانه بازگشت و پولها را به حساب بانکی اش ریخت، اما نمیدانم چگونه با اعلام شکایت پدرزنم پلیس اول به سراغ من آمد در حالی که هنگام وقوع سرقت من در مجلس ختم و کنار خانواده همسرم بودم. من هم به ناچار در بازجوییها همسر صیغهای ام را لو دادم.
شایان ذکر است به دستور سرهنگ عباس زمینی (رئیس کلانتری سپاد مشهد) متهمان با تشکیل پرونده به مراجع قضایی معرفی و روانه زندان شدند.