مروری بر ستون طنز رسانه ها
خبرآنلاین> مارکوپولو -BBC ، پیوندتان مبارک!
شهرام شکیبا
سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اساساً خاک گهرپروری دارد. هر کس که آنجا میرود به سرعت تبدیل میشود به گنجی شایگان از سوژه برای طنزپردازان.
علت اصلی آن هم دقت نظر خاصی است که در تعیین مدیریت این سازمان به کار بسته میشود. مثلاً همین آقای حمید بقایی که جای اسلامشناس برجسته اسفندیار رحیم مشایی به این سازمان آمده، در همایش بینالمللی راه ابریشم یک دقت نظرهایی در سخنانش به خرج داده که من حیث المجموع بینظیر است.
رئیس سازمان میراث فرهنگی: «سفر مارکوپولو جنبه سیاسی داشته و هدف او این بوده که غرب را در برابر شرق مطرح کند و شاید بتوان گفت سفر مارکوپولو جنبه جاسوسی داشته و هدف او جمعآوری اطلاعات برای غربیها بوده است.»
1ـ مرگ بر مارکوپولوی جاسوس.
2ـ مارکوپولوی جاسوس اعدام باید گردد.
3ـ مارکوپولو، BBC پیوندتان مبارک.
4ـ حالا که دستمان به خود مارکوپولو نمیرسد، از جانب همه ملت قهرمان و غیور از قوه قضاییه میخواهیم که با جدیت تمام شخص موسوم به «بهرام زند» را که صدایش مثل صدای «نیکولوپولو» بابای جاسوس مذکور است دستگیر کنند و به اشد مجازات برسانند.
5ـ حالا که دست این جاسوس غربی با دقت نظر حمید بقایی این سرباز نامدار ایرانی رو شد، بد نیست یک کمیته ویژه هم برای بررسی نقش مارکوپولو در اغتشاشات اخیر تشکیل شود.
6ـ اگر مرحمت کنند و دست «یاقوت حموی»، «تاورنیه»، «دلاواله»، «ادوارد براون»، «نیک براون»، «نمایندگی محصولات براون» و بقیه را هم رو کنند ممنونیم.
7ـ کی فکر میکرد مارکوپولو جاسوس از آب در بیاید؟ با این وضع حتماً الباقی جماعت خارجی کلبی مسلک و بینماز هم تویشان جاسوس زیاد است. لذا پیشنهاد میکنم سازمان میراث فرهنگی و بالاخص گردشگری در کلیه مبادی ورودی کشور نمایندگان غیوری را مستقر کند تا قلم پای هر خارجی را با دسته بیلهای نصف شده متحدالشکل به شدت خرد نمایند و برگ زرین دیگری بر سایر برگهای زرین موجود بیفزایند.
کیهان> گفت و شنود
گفت: مهاجراني و كديور و بازرگان و سروش و اكبر گاف كه بيانيه 5 نفره به حمايت از فتنه سبز صادر كرده بودند، اعلام كرده اند كه ما اتاق فكر فتنه سبز هستيم!!
گفتم: ولي يك سايت وابسته به صهيونيست ها نوشته است كه بيانيه 5 نفره را با مشورت منوشه امير يعني همان منوچهر ساچمه چي كه مسئول راديو اسرائيل است تهيه كرده اند.
گفت: چه فرقي مي كند، بعضي از اين 5 نفر هنگامي كه هنوز فرار نكرده و به آمريكا و انگليس پناهنده نشده بودند، چند دفعه با برگه ويزا كه در پاسپورت ثبت نمي شود به اسرائيل سفر كرده بودند.
گفتم: حالا اين اتاق فكر ميخواد چه كاري بكند؟! وقتي مديران اسرائيلي و آمريكايي فتنه نتوانسته اند هيچ غلطي بكنند از نوچه هاي دست چندم آنها چه كاري ساخته است؟!
گفت: اختيار داريد؟! مگه يادت نيست مهاجراني گفته بود كه در كودكي «شير خر» خورده است، حالا قرار است آثار طبيعي آن را بروز بدهد.
گفتم: قرار بود مسابقه پرواز عقاب ها برگزار شود و شخصي در حالي كه افسار
الاغي را در دست داشت وارد شد. به او گفتند؛ مسابقه پرواز است، اين «خر» چيه كه با خودت آوردي؟ و يارو گفت؛ چيكار داري، خره ديگه، يكدفعه ديدي پريد!!
تهران امروز> پارازيت تو منو كشت!
محمود فرجامی
براي امروز ميپردازيم به اين سخن حكيمانه و متخصصانه خانم وزير بهداشت كه اعلام كرده است: «در نشست مشتركي كه سه هفته پيش بين اين وزارتخانه و وزارت اطلاعات برگزار شده مضر بودن پارازيتهاي ماهوارهاي به اثبات نرسيده است و زيانبار بودن اين پارازيتها نيازمند اثبات است.»
خانم دكتر حتي به خبرنگاران حجت دندانشكني هم ارائه كرده و گفته است: «ممكن است شما ديابت بگيريد و بگويند بر اثر پارازيتها بوده است. آيا بايد اين را پذيرفت؟ بايد حتما ادعاي گفته شده مستند به اطلاعات علمي شود و آن وقت وزارت بهداشت مسئول بررسي آن ميشود» كه البته در آن ابهام كوچكي هم وجود دارد چون مشخص نيست اگر براي مواردي كه با سلامت عموم مردم مرتبط است قرار باشد ما مستندات علمي تهيه كنيم پس وزارت بهداشت چه وظيفهاي دارد.
اما از آنجايي كه همانطوري كه هميشه مقصر خلبان است هميشه حق هم با مقام بالاتر است، حرف ايشان را معتبر و معقول تلقي كرده و چند راهكار براي مستندسازي اطلاعات علمي در اين مورد به وزارت بهداشت پيشنهاد ميكنيم:
1 - روش وزارتي: سادهترين روش براي اينكه بدانيم اين امواج مضرند يا نه همان راهي است كه سه هفته پيش وزارت بهداشت انجام داده. با وزارت اطلاعات جلسه مشترك ميگذاريم و آنجا از آنها ميپرسيم به نظر شما اين امواج مضرند؟ آنها هم طبيعتا ميگويند شما پزشك و آزمايشگاه و تجهيزات پزشكي داريد، از ما ميپرسيد؟! آن وقت ما از اين نتيجه ميگيريم كه مضر بودن پارازيتها هنوز اثبات نشده اما اگر گفتند «بله... ما تعهد ميدهيم كه اين پارازيتها سرطانزا هستند» شايد بتوان نتيجه گرفت مضر هستند!
2 - روش دموكراتيك: از چند نفر كه آدمهاي خوب و خيرخواهي هستند (و يا خودشان اينطور فكر ميكنند) ميپرسيم كه آيا به نظر آنها اين پارازيتها براي سلامتي ضرر دارند يا نه. بعد تعداد آرا را شمارش ميكنيم و اگر گزينه «آري» كمتر از صددرصد آرا را داشت به طريق منطقي نتيجه ميگيريم كه اين پارازيتها كاملا مضر نيستند.
3 - روش زماني: ده بيست سالي صبر ميكنيم تا ببينيم رشد ابتلا به سرطان بين شهروندان چقدر است. اگر صددرصد مردم سرطان گرفتند و تومورشان به اندازه يك پرتقال در گوشه گلو يا پهلويشان قابل رويت بود ميتوان نتيجه گرفت كه پارازيتهايي كه ده بيست سال پيش فرستاده ميشدند زيانبار بودهاند. در غير اين صورت مشخص است كه نميتوان چنان نتيجهاي گرفت.
4 - روش گفتماني: اگر توانستيم يكي از فرستندههاي اين پارازيتها را پيدا كنيم، شخصا به آنجا رفته و از دكل يا خودرو مربوطه سه بار بلند و شفا ميپرسيم «آيا تو براي سلامتي ضرر داري؟»؛ اگر هر سه بار در صحت عقل و سلامت با صداي بلند جواب داد «بله» قبول ميكنيم كه اثرات آنها بايد بررسي شود و در غير اينصورت مشخص است كه مضر بودن اين امواج به اثبات نرسيده.
5 - روش چشم بسته: به رئيس دفترمان ميگوييم كه به تمام مراجعان بگويد خانم وزير جلسه دارند. آنگاه در اتاق را از تو قفل ميكنيم، چشمانمان را ميبنديم، دستهايمان را به طرفين باز ميكنيم و توي دلمان نيت ميكنيم «يعني اين پارازيتا مضرن؟» و آنگاه سعي ميكنيم نوك دو تا انگشت سبابهمان را به يكديگر برسانيم. اگر دقيقا درست به هم رسيدند يعني اينكه مضرند و بايد تيمي را مامور بررسي اثرات آنها كرد وگرنه هيچي.
6 - روش مشاهده از نزديك: يكي از كاركنان وزارت بهداشت را ماموريت ميدهيم كه هشت ساعت در نزديكي يكي از فرستندههاي پارازيت بايستد. اگر همانجا تلف شد و سه شاهد عادل و بالغ شهادت دادند كه در هنگام مردن با لحني شبيه داش آكل گفته است «به كي بگم ، ماموريت تو منو كشت» آن وقت احتمالا بتوان گفت اين پارازيتها مضرند وگرنه طبيعي است كه ثابت نميشود كه پارازيتها مضر باشند.