فرارو- یک تحلیلگر مسائل بینالملل گفت: «ایران اعلام کرده است که به اروپا امیدوار نیست و نگاه به شرق خواهد داشت و این در حالی است که شرق به ایران یک نگاه ابزاری دارد و تا زمانی که ایران قدرت ایجاد توازن میان شرق و غرب را پیدا نکند، این نگاه همچنان ادامه خواهد داشت. وقتی ایران غرب را به عنوان دشمن میبیند و بدون هیچ توازنی شرق را یک دوست قلمداد میکند، نگاه شرق به ایران صرفا اینگونه است جمهوری اسلامی راهی برای مقابله و تقابل با غرب برای کشورهایی مثل چین و روسیه فراهم میکند؛ لذا تا زمانی که بتوانند از برگ ایران علیه غرب استفاده ببرند با ایران در ارتباط نزدیک و دوستانه قرار میگیرند و سعی میکنند بازار ایران را به نفع خود مصادره کنند. اما در زمانی که مجبور به پذیرش تحریمهای سنگین ایالات متحده شوند، ایران را تنها خواهند گذاشت و همگام با اقدامات بینالمللی علیه ایران وارد عمل میشوند.»
مهدی مطهرنیا تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «آنچه که قرائن نشان میدهد این است که ایالات متحده آمریکا بسیار برنامه ریزی شده و با گامهای محکم در پی اعمال تحریمهای بینالمللی بر ضد ایران به گونهای است که همکاریهای بینالمللی با ایران را در آخرین حد ممکن محدود سازد. به عبارت دیگر ایالات متحده آمریکا در چارچوب دکترین محدود کرد همکاریهای بینالمللی با ایران با محاصره منطقهای تهران به دنبال ایجاد فضایی است که بتواند این محدودسازی را به سمت فرورویزش نظام جمهوری اسلامی حرکت دهد. از این جهت بانکهای بزرگ جهان که در اقتصاد بینالمللی استحاله شدهاند و دیگر بانکهای ملی محسوب نمیشوند و بانکهایی هستند که در جغرافیاهای گوناگون استقرار و هویت بینالمللی دارند، نمیتوانند تحریمهای بینالمللی آمریکا را نادیده بگیرند.»
وی ادامه داد: «دلیل این اتفاق هم این است که ایالات متحده آمریکا میتواند، جریمه سنگین در قبال این بانکها در چارچوب این وابستگی و پیوستگی بینالمللی اقتصاد جهانی را بر آنها دیکته کند. نکته جالب توجه این است که از سال ۲۰۰۹ تا امروز ایالات متحده آمریکا حداقل ۱۷ میلیارد دلار از محل جریمه بانکها و شرکتهای ناقض تحریمهای ایران، درآمد کسب کرده است؛ لذا به دلیل این مسائل الان چنین بانکهایی به شدت از همکاری با ایران واهمه دارند. از سوی دیگر ما شاهد آن هستیم که ایالات متحده آمریکا تلاش دارد با استفاده از دو عضو آمریکایی در هیات مدیره سوئیفیت، دسترسی ایران را نیز قطع کند.»
او افزود: «در این میان اروپاییها با وجود نشان دادن میل شدیدشان به حفظ برجام و همکاری با ایران در دور زدن تحریمها، اما در حوزه عمل توانایی خاصی متناسب با سطح تحریمها به نمایش نگذاشته اند. زیرا با وجود تمام اظهارات مقامات اروپایی، اتحادیه اروپا وابستگیها و پیوستگیهای بسیاری به اقتصاد بینالمللی دارد و به همین دلیل باید نزدیکی و قرابت خود با ایالات متحده را حفظ کنند. علاوه بر این نباید وابستگیهای اروپا به آمریکا در حوزه نظامی و امنیتی را نیز نادیده گرفت؛ لذا ارتباط آنها با آمریکا به مراتب وزن بیشتری نسبت به رابطه شان با ایران دارد. به همین دلیل به نظر میرسد که اتحادیه اروپا هم بعد از یک شیب آرام، به سمت آمریکا متمایل شود.»
این تحلیلگر مسائل بینالملل تاکید کرد: «علاوه بر این ما با همین رویکرد در نگاه به شرق هم مواجه هستیم. ایران اعلام کرده است که به اروپا امیدوار نیست و نگاه به شرق خواهد داشت و این در حالی است که شرق به ایران یک نگاه ابزاری دارد و تا زمانی که ایران قدرت ایجاد توازن میان شرق و غرب را پیدا نکند، همچنان ادامه خواهد داشت. وقتی ایران غرب را به عنوان دشمن میبیند و بدون هیچ توازنی شرق را یک دوست قلمداد میکند، نگاه شرق به ایران صرفا اینگونه است جمهوری اسلامی راهی برای مقابله و تقابل با غرب برای کشورهایی مثل چین و روسیه فراهم میکند؛ لذا تا زمانی که بتوانند از برگ ایران علیه غرب استفاده ببرند با ایران در ارتباط نزدیک و دوستانه قرار میگیرند و سعی میکنند بازار مثبت ایران را به نفع خود مصادره کنند. اما در زمانی که مجبور به پذیرش تحریمهای سنگین ایالات متحده شوند، ایران را تنها خواهند گذاشت و همگام با اقدامات بینالمللی علیه ایران وارد عمل میشوند.»
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که آیا با توجه به موارد ذکر شده، تغییری در رابطه میان ایران با چین و روسیه در دوره تحریمهای جدید رخ میدهد، عنوان کرد: «ایران در این وضعیت تلاش دارد که در حالت سکوت سیاسی قرار گیرد. یعنی اگر جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که شرق نیز خواهان تنها گذاشتن ایران و خروج از جبهه حمایتی به نفع آمریکا در راستای منافع ملی پکن و مسکو است، اعلام انزوای سیاسی خواهد کرد؛ لذا الان در تلاش است که با استفاده از مانورهای سیاسی و تبلیغات رسانهای زمینههایی را ایجاد کند که چین و روسیه را در داخل ایران به عنوان حامی در صحنه دور زدن تحریمهای ایالات متحده، معرفی کند. به این معنی که حتی از کوچکترین موفقیتها در این حوزه سعی دارد که بیشترین تبلیغات رسانهای را انجام دهد.»
مطهرنیا در پاسخ به این سوال که چرا جمهوری اسلامی طی چهل سال اخیر با وجود رابطه نزدیک نتوانسته به گونهای عمل کند که چین و روسیه نگاه ابزاری به ایران نداشته باشند، اظهار کرد: «دلیلش این است که شرق یعنی پکن و مسکو به ایران به عنوان یک کنشگر منطقهای و بینالمللی و پذیرنده قوانین بازی منطقهای و بینالمللی نگاه نمیکنند. زیرا با وجود اینکه ایران یک زمانی پل پیروزی میان شمال و جنوب بود و الان نیز پل پیروزی میان شرق و غرب است، اما با توجه به نگاه ایدئولوژیک ایران در سیاست خارجی، الان بیشتر به چشم یک چالش در چشم شرق است. در این میان نباید فراموش کنیم که گزاره اصلی در این باره بعد از انقلاب همان شعار نه شرقی نه غربی است که بر سر در وزارت امور خارجه هم نصب شده است. این «نه» به عنوان نفی هر دو جناح در راستای ایجاد قدرت مسلط در نظام بینالملل تعبیر و تعریف شده است و آنها «نه» به غرب را مقدمهای برای «نه» به شرق تلقی کرده اند؛ لذا بعد از انقلاب نه شرقیها و نه غربیها حاضر نیستند که دوباره ایران بدون در نظر داشتن قواعد بازی قدرت پیشین خود را بازیابد و تبدیل به یک بازیگر منطقهای شود که در معادلات بینالمللی تاثیرگذار است.»