bato-adv
کد خبر: ۳۶۸۸۴۴
مصاحبه جذاب مدیربرنامه های جهانبخش با آرگوس:

جهانبخش پسر دوم من است؛ خبر او مثل بمب در ایران ترکید

علیرضا خیلی تغییر کرده است. نه تنها فوتبال بلکه شخصیتش هم دچار تغییر شده است. او در رختکن به رهبر آلکمار تبدیل شده بود. مدیر و مربی تیم با او مشورت و بحث می کردند. اتفاق بزرگی برای هر بازیکنی است که بتواند به این لیگ بیاید. او از قلبش همه را دوست دارد. شما نمی دانید وقتی توپ در اختیار اوست می خواهد چه کار کند.

تاریخ انتشار: ۱۵:۳۴ - ۰۵ مرداد ۱۳۹۷

جهانبخش پسر دوم من است؛ خبر او مثل بمب در ایران ترکید

مدیربرنامه های علیرضا جهانبخش درباره انتقال این بازیکن به برایتون و مسائلی دیگر صحبت کرد.

به گزارش ایلنا، سایت آرگوس گفت و گویی را با امیرهاشمی مقدم ستاره سال های دور استقلال و همچنین مدیربرنامه های علیرضا جهانبخش انجام داده و درباره گذشته علیرضا و رابطه صمیمانه ای که بین آنها برقرار است و در نهایت انتقال به برایتون صحبت کرده است.

هاشمی مقدم در ابتدا اظهار داشت: از وقتی که برای تیم زیر 21 ساله ها بازی می کرد علیرضا را می شناختم اما از شخصیت و ذهنیت او خبر نداشتم. من هم خودم مثل او بودم و می خواستم همیشه یک برنده باشم. علی فوتبالیست بسیار کاملی است. او وقتی 17 ساله بود در داماش گیلان 9 گل زد.

وی در ادامه افزود: چند باری با او ملاقات داشتم. پدرش را هم دیدم. چون زیر 18 سال بود باید پدرش نیز پشت تصمیمش می بود. یک تغییر بزرگ صورت گرفت. پدرش دستان من را گرفته بود و می گفت مانند فرزندت با او رفتار کند. حدود 5 سال پیش بود. به نایمخن آمد و نزدیک آپارتمان ما بود. پسر من تقریبا همسن او بود. آنها با دوستان فوق العاده ای بودند.ما به علیرضا اعتقاد داشتیم. روزهای اولی که او را دیدم گفتم کارهایی را انجام می دهد که هیچ ایرانی پیش از او انجام نداده است.هیچ وقت من را مدیربرنامه او خطاب نکرد. او پدر و مادری دوست داشتنی دارد. یک برادر کوچکتر از خودش که فوتبالیست خوبی است و همچنین یک خواهر بزرگتر. ما خانواده دوم او هستیم و علیرضا هم پسر دوم ماست.

مدیربرنامه های جهانبخش همچنین تصریح کرد: دیگر نمی توانم به گوشی موبایلم نگاه کنم. غیر قابل باور است اما این خبر مثل بمب در ایران ترکید. خیلی از مردم که او را طی این سال ها دنبال می کردند می دانستند که چنین اتفاقی رخ می دهد. همه راجع به اینده او کنجکاو بودند. بعد از آلکمار برایتون و تیمی از بوندسلیگا علی را می خواستند. پیش از علی به برایتون آمدم و امکانات اینجا را دیدم. شخصیت و کاراکتر مردم اینجا هم فوق العاده بود. او تصمیم خود را گرفت و حالا برای برایتون بازی می کند. علی می خواست پیشرفت کند. او می خواست یک شخصیت بهتر شود. شک نداشتم که او به برایتون می آید.12 تا 14 پیشنهاد مختلف از بوندسلیگا، ایتالیا، انگلیس، روسیه و همچنین آژاکس و پی اس وی داشتیم. چون او را می شناختم و بک گراندی که متصور شده بود می دانستم که برایتون را انتخاب می کند. او با ما بحث کرد و همه جوانب را آنالیز کرد. هیچ کس نمی داند اما ما چند بازی را به انگلستان آمدیم و بازی ها را تماشا کردیم. دیدیم که چگونه بازی می کنند و رفتار مردم با بازیکنان چگونه است. آیا اینجا برای علیرضا خوب است؟اینها را می شد در تلویزیون هم دیدید اما فضای ورزشگاه بهتر است. احساس بسیار گرمی را از اینجا گرفتیم. برایتون همه کار برای جذب علیرضا انجام داد.

وی همچنین بیان داشت: علیرضا خیلی تغییر کرده است. نه تنها فوتبال بلکه شخصیتش هم دچار تغییر شده است. او در رختکن به رهبر آلکمار تبدیل شده بود. مدیر و مربی تیم با او مشورت و بحث می کردند. اتفاق بزرگی برای هر بازیکنی است که بتواند به این لیگ بیاید. او از قلبش همه را دوست دارد. شما نمی دانید وقتی توپ در اختیار اوست می خواهد چه کار کند. این مساله برای ما یا علیرضا مشکل ساز نیست اما برای رقبا چرا!آنها این مشکل را در هلند داشتند. آنها نمی توانستند علیرضا را دفاع کنند. آنها نمی دانستند که چه چیزی انتظارشان را می کشد.این همان چیزی است که من راجع به علیرضا خیلی دوست دارم. هنوز هم نمی دانم. این مساله باعث شده تا او جذاب و خلاق باشد بدون اینکه کاری انجام بدهد. بهترین پست برای او وینگر راست است و البته آزادی برای اینکه به وسط بیاید. او پای چپ قوی دارد که می تواند از آن استفاده کند. او در سمت چپ و همچنین پست شماره 10 هم توانایی بازی کردن دارد. او با پرش های بلندی می تواند گل با ضربه سر هم بزند.

هاشی مقدم در پایان گفت: من او را در بالاترین سطح فوتبال اروپا می بینم. او همیشه برای خودش اهداف بزرگی دارد. چیز یکه هر روز باهم درباره اش حرف می زنیم این است که باید هر روز بهتر شود. همیشه باید پیشرفت کند و از دیروزش بهتر شود. او حالا یک پل بزرگ دارد. او یک پل کوچک داشت وقتی که از داماش به نایمخن آمد. سپس یک پل بزرگتر داشت وقتی که به آلکمار نقل مکان کرد و حالا یک پل بزرگ دارد که می تواند بپرد و به آن سوی رودخانه برود. همانطور که من و ما می دانیم این اتفاق رخ می دهد.

bato-adv
مجله خواندنی ها