bato-adv
کد خبر: ۳۶۴۱۰۷
مهدی مطهرنیا در گفت‌وگو با فرارو بررسی کرد

حساسیت به رئیس‌جمهور نظامی

رویکردهایی که تئوری نظامی را برای رسیدن به اهداف تعریف شده خود در حوزه سیاست مطرح می‌کند، فی نفسه نشان می‌دهد که دیگر برگی جز آخرین برگ خود را در آستین ندارند و از این جهت است که اساسا روی کار آمدن نظامیان در عرصه سیاست دارای پیام مطلوبی برای کاربران آن و جامعه و عرصه بین‌المللی نیست
تاریخ انتشار: ۱۷:۲۲ - ۲۹ خرداد ۱۳۹۷

آلرژی مردم به رئیس جمهور نظامی

فرارو- با وجود اینکه دیگر خبری از بحث و گفتگو در خصوص حضور یک فرد نظامی به عنوان گزینه اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری شنیده نبود حالا اخباری به گوش می‌رسد که گویا سردار حسین دهقان تصمیمم جدی برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ دارد و اصولگرایان هم شاید از او حمایت کنند.

به گزارش فرارو؛ با آغاز سال جدید موضوعی از سوی برخی کنشگران و فعالان سیاسی جریان اصولگرایی به میان امد که هرچند کوتاه، اما بسیار مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت و آن موضوع رئیس جمهور نظامی بود. طراحان این موضوع که افرادی مانند پورمختار نماینده مجلس، حسین الله کرم دبیرکل سابق انصار حزب الله و ابراهیم فیاض بودند، تاکید داشتند که باید به سمتی حرکت کرد که یک فرد نظامی بر مسند ریاست جمهوری تکیه بزند. آن‌ها این را راه‌حل برون رفت از مشکلات و معضلات کشور می‌دانستند.

اما این ایده نه تنها در میان اصلاح‌طلبان بلکه میان اصولگرا هم مخالفان جدی داشت و تا مدت‌ها موضوع جذاب رسانه‌ها رسمی و غیر رسمی کشور بود. مخالفان معتقد بودند که اولا این راه بار‌ها رفته شده و هیچگاه مورد اقبال عمومی قرار نگرفته و ثانیا لزومی بر حضور فرد نظامی در عرصه سیاست آن هم در جایگاه ریاست جمهوری وجود ندارد.

به عنوان مثال از میان مخالفان می‌توان به عطاءالله مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات اشاره کرد که با یادآوری ساختار کشور‌هایی مانند هند و پاکستان عنوان کرده بود «تجربه هند و پاکستان تجربه گران قیمتى است! از آغاز استقلال هند و تشکیل پاکستان، در هند همیشه دولت غیر نظامى بر سر کار بوده و در پاکستان ارتش محور اداره کشور و هر دهه کودتاى نظامى اتفاق افتاده است. توسعه علمى و فنى و اقتصادى و سیاسى هند کجا و پاکستان کجا!»

اما گزینه مورد نظر اصولگرایان مشخص نبود برخی معتقد بودند گزینه مورد نظر قاسم سلیمانی است و اصولگرایان برای نجات از شکست‌ها پی‌در پی به سراغ وی خواهند رفت. این را نخستین بار محمد مهاجری، تحلیلگر اصولگرا مطرح کرد. وی گفت: «به نظر می‌رسد بخشی از جریان اصولگرا آن را فقط یک تاکتیک می‌داند تا بر شکست‌های پیاپی سال‌های اخیر در انتخابات‌های مختلف مهر پایان بزند. برای اینکه بخواهم مطلبم را روشن‌تر عرض کنم اضافه می‌کنم افرادی که موضوع ریاست‌جمهوری نظامیان را مطرح می‌کنند برای آن تنها یک مصداق عینی دارند. مصداق آن، سرلشکر شجاع و مرد اخلاقمداری به نام حاج قاسم سلیمانی است. سردار سلیمانی نه تنها در ایران که در منطقه و حتی جهان محبوبیت دارد و به گمانم عده‌ای می‌خواهند با حمایت از او در واقع از محبوبیتش برای بی‌اثرکردن تلاش‌های حریف بهره‌گیری کنند.»

با اینحال بعد از بحث‌ها مکرر و اظهار نظر‌های متعدد این موضوع به فراموشی سپرده شد و جز تعداد انگشت شماری، هیچ کس از این ایده حمایت نکرد. اما حالا خبر‌هایی مبنی بر تمایل سردار دهقان وزیر دفاع سابق دولت حسن روحانی برای حضور در رقابت انتخابات ریاست جمهوری به گوش می‌رسد که اصولگرایان هم بی‌تمایل برای حمایت از وی نیستند.

در همین خصوص مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه طی گفتگو با فرارو عنوان کرد: «اساسا حوزه نظامی با سیاست در ادبیات سیاسی در یک رابطه تعریف شده قرار دارد و سخن گفتن از یک رئیس جمهور نظامی آخرین برگ برای یک سیستم حکومتی محسوب می‌شود که برگ‌های متفاوتی را بر روی میز ایجاد ثبات و رسیدن به اهداف خود هزینه کرده و با شکست مواجه شده است؛ لذا زمانی که یک جریان سیاسی در یک سازه یا ساخت سیاسی ودر لایه‌های مختلف از حضور نظامیان به این عرصه سخن به میان می‌آورد، به این معنی است که آخرین برگه برنده خود را در جهت ایجاد زمینه‌های مناسب برای رسیدن به هدف مطرح می‌کند.»

او ادامه داد: «در استراتژی، استفاده از قدرت‌های گوناگون موجود در سبد سیاسیون معنا و مفهوم خاص خود را پیدا می‌کند و قدرت فرهنگی، قدرت اقتصادی، قدرت سیاسی و سپس قدرت نظامی، به میدان می‌آید؛ لذا در قانون تسری میان‌کارکردی میان انواع قدرت در کاربرد آن‌ها در حوزه عملیاتی و استراتژیک، قدرت نظامی در آخرین ایستگاه قرار دارد و زمانی که به آخرین ایستگاه نزدیک می‌شویم، تهدید به قدرت نظامی و در حال حاضر نمایش قدرت نظامی به میدان می‌آید.»

وی تصریح کرد: «از این جهت سیاستمداران اساسا نظامیان خود را در صندوق‌خانه آبروی خود حفظ می‌کنند. به همین دلیل به عقیده من اگر سیاستمداران آبروی یک ملت محسوب می‌شوند، نظامیان آبروی سیاستمداران به شمار می‌آیند. از این رو است که ارتش‌های بزرگ دنیا و نیرو‌های مسلح کشور‌های مختلف، قانونی را مدنظر قرار می‌دهند مبنی بر اینکه نظامیان در مسائل سیاسی ورود نکنند. زیرا نفس آمدن نظامیان به میدان سیاست یعنی هزینه کردن آبروی سیاستمداران در عرصه سیاسی برای حفظ آبروی ملت‌ها و کشور‌ها است.»

این تحلیلگر مسائل سیاسی افزود: «بنابراین رویکرد‌هایی که تئوری نظامی را برای رسیدن به اهداف تعریف شده خود در حوزه سیاست مطرح می‌کند، فی نفسه نشان می‌دهد که دیگر برگی جز آخرین برگ خود را در آستین ندارند و از این جهت است که اساسا روی کار آمدن نظامیان در عرصه سیاست دارای پیام مطلوبی برای کاربران آن و جامعه و عرصه بین‌المللی نیست. زیرا نشان می‌دهد که آن‌ها هیچ برگ دیگری ندارند و این آخرین شانسشان است که قصد دارند هزینه کنند.»

مطهرنیا در پاسخ به این سوال که چرا با وجود اینکه نظامیان آبروی سیاستمداران هستند و جایگاه قابل توجهی دارند، اما تجربه نشان داده که هیچ گاه نتوانسته‌اند پیروزی در عرصه سیاسی به دست بیاورند، گفت: «با توجه به این معنا در کشور‌های گوناگونی که ما شاهد حوادث عمده تاریخی در چارچوب شکست‌های پی‌درپی رژیم‌های گوناگون و کاربرد قدرت نظامی بودیم، نوعی مقاومت در برابر نظامیان در میان مردم جهان شکل گرفته است. به همین دلیل است که اکثر نظامیان در چارچوب کودتا‌های آشکار و پنهان می‌توانند وارد عرصه سیاسی کشور‌ها شوند.»

وی تاکید کرد: «اما در یک روند دموکراتیک هیچگاه موفقیتی کسب نکرده اند. زیرا در این روند همواره ملت‎ها بر اساس این دانایی که نظامی‌گری در عرصه سیاست منتهی به نوعی بسته شدن و افزایش تمرکزگرایی اقتدارآمیز می‌انجامد، حاضر نیستند به افراد نظامی رای دهند؛ بنابراین آرای نظامیان با وجود تمام تلاش‌های قابل احترام و ستایش‌های قابل تاکید از عملکردشان در عرصه نظامی، همیشه به میزان بسیار زیادی اندک بوده است.»

این استاد دانشگاه با بیان این مسئله که بسیاری از کشور‌های دموکرات شاهد تلاش‌های نظامیان متعددی برای نشستن بر مسند قدرت سیاسی بودند، اما در بزنگاه‌های تاریخی این مردم بودند که با نوعی واگرایی در برابر چهره‌های درخشان نظامی، قرار گرفته اند، افزود: «البته استثنائاتی هم در این زمینه وجود دارد، اما این افراد نظامی نبودند و صرفا در مسیر مبارزه انقلابی یا نبرد چریکی در برابر بیگانگان حضور داشتند. جرج واشنگتن یکی از همین استثنائات است. اما او هم یک عنصر نظامی به عنوان معنای واقعی و تخصصی نبود، ولی چون در جنگ‌های استقلال به عنوان سرباز و رهبر ایفای نقش کرده بود، بعد از استقلال آمریکا به عنوان یک رهبر کاریزماتیک و پرقدرت بر مسند ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا نشست.»

او ادامه داد: «لذا با تمام این تفاسیر باید بگویم که روی کارآمدن افراد نظامی در برهه‌های مختلف تاریخی تجربه شده است، مردم نسبت به ورود نظامیان به عرصه سیاست آلرژی و حساسیت بسیار شدیدی دارند. به همین دلیل شخصیت‌های قبلی که در این حوزه کاندیدا شده اند مانند محسن رضایی، علی شمخانی و محمدباقر قالیباف با وجود اینکه موفقیت‌های زیادی در حوزه نظامی داشتند نتوانستند رای مردم را کسب کنند؛ لذا این مسئله توسط سه نیروی مشهور و کارآمد بار‌ها امتحان شده است و پیروزی در بر نداشته است.»

این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که آیا به صورت فراگیر می‌توان گفت که همه نظامی‌ها از نظر دیدگاه و رویکرد چارچوب متفاوتی از سیاسیون دارند، عنوان کرد: «به طور کلی نظامی‌ها همیشه به عنوان یک قدرت سخت محسوب می‌شوند و عقلانیت و خرد سیاسی ایجاب می‌کند که نظامیان در آوردگاه‌های سیاسی نه اعلام موضع داشته باشند و نه در ساختار حزبی و جناحی فعالیت کنند. زیرا نظامی‌ها صرفا به عنوان مکمل سیاسیون فعالیت داشته اند به همین دلیل است که طبق فتوای امام آن‌ها نباید وارد عرصه سیاسی شوند و این چنین اقداماتی غیرقانونی و غیرمشروع خواهد بود.»

مطهرنیا در پایان تصریح کرد: «زیرا حضور آن‌ها در عرصه سیاسی می‌تواند ریل گذاری سیاست را از مسیر قانونی و منطبق با قوانین مطرح شده در نظام‌های دموکراتیک خارج کند و اهداف را با انحراف از معیار مواجه کند. به همین دلیل است که در کشور‌های پیشرو نظامیانی که حق اعلام مواضع ملی دارند، مجوز‌های خاصی را از نهاد‌های ذی‌ربط اخذ می‌کنند و این هم صرفا برای تعداد بسیار معدودی است. در غیر اینصورت با مجازات مواجه خواهند شد.»

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین