نمیتوان گفت همه آنها که به خیابانها نیامدند ناراضی و معترض به وضع موجود نیستند. نارضایتیها و اعتراضات در شرایط کنونی بسیار عمیقتر از آن چیزی است که در حوادثی اینچینی ظهور و بروز پیدا میکند.
محسن آرمین گفت: نمیتوان گفت همه آنها که به خیابانها نیامدند ناراضی و معترض به وضع موجود نیستند. نارضایتیها و اعتراضات در شرایط کنونی بسیار عمیقتر از آن چیزی است که در حوادثی اینچینی ظهور و بروز پیدا میکند.
محسن آرمین که در مجلس ششم یکی از نمایندگان پر نفوذ اصلاح طلب بود و نطق هایش در آن مقطع هنوز در ذهن ها باقی مانده است امروز به تحلیل رفتار اصلاح طلبان در جریان اعتراضات دی ماه می پردازد و معتقد است اگر اصلاح طلبان در انتخابات به میدان نمی آمدند امروز وضعیت بدتری را باید انتظار می کشیدیم.
بخشی از گفت و گوی آرمین با سالنامه شرق را از این قرار است:
هنوز به این پرسش به طور دقیق پاسخ داده نشده است که آیا لازم است جریان اصلاحات در شرایط کنونی به تجدید نظر طلبی در درون خود دست بزند؟
اکنون حدود 20 سال از عمر اصلاحات میگذرد، توجه دارید که از سالهایی حرف میزنیم که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار بودند تا اصلاحات را از بین ببرند و این جنبش نه تنها از بین نرفت بلکه تأثیرگذارترین نیروی سیاسی، اجتماعی در تحولات سیاسی کشور بوده هست. راز این ماندگاری در دو چیز است. 1- درستی راهبرد اصلاحی و 2- انعطافپذیری اصلاحطلبان در تطبیق با شرایط و بازنگری در گذشته و اصلاح و تصحیح حرکت خود. میخواهم عرض کنم اصلاحطلبان هم ظرفیت این بازنگری را دارند و هم تجربه آن را بدون آنکه گرفتار خوشبینی مفرط بشوم به این گفتوگو و تلاش امیدوارم.
فکر نمیکنید آنچه خود را در خیابان به عنوان اعتراض نشان داد. گوشهای از اعتراضهای گستردهای است که هنوز به خیابان کشیده نشد؟
با شما موافقم. تأکید بر محدودیت تعداد شرکتکنندگان در اعتراضات خیابانی اخیر میتواند فریبنده و غلط انداز باشد. همانگونه که نمیتوان گفت همه آنهایی که در این ماجرا به خیابانها آمدند خواهان براندازی بودند. نمیتوان گفت همه آنها که به خیابانها نیامدند ناراضی و معترض به وضع موجود نیستند. نارضایتیها و اعتراضات در شرایط کنونی بسیار عمیقتر از آن چیزی است که در حوادثی اینچینی ظهور و بروز پیدا میکند.
گمان نمیکنید احزاب اصلاحطلب نمیتوانند این بدنه معترض را که جنس آن هنوز به درستی روشن نشده است با خود همراه کنند؟
بیشک بیشتر کسانی که در اعتراضات اخیر شرکت داشتهاند نماینده گروههایی از جامعه بودند که جزو پایگاه اجتماعی اصلاحات محسوب نمیشود. از این رو میدانی که آنان در آن عمل کردند، میدان اصلاحطلبان نبود. بنابراین طبیعی است اصلاحطلبان نتوانند گروهی را از که جزو بدنه آنها محسوب نمیشوند و میدانی را که متعلق به آنها نیست هدایت و مدیریت کنند. چنین انتظاری از اصلاحطلبان منطقی به نظر نمیرسد. به گمان من اصلاحطلبان با وجود تنوع و تکثری که در این ماجرا اتخاذ کردند به استثنای یکی، دو مورد کج سلیقگی، مواضعی منطقی و پذیرفتنی داشتند. علت این همسانی در مواضع باوجود تنوع و تکثری که اصلاحطلبان دارند و نبود فرصت لازم برای هماهنگی، مبانی و اصول مشترک اصلاح طلبانه بود. آنها با اعلام حمایت از اعتراضات به حق مردم و دفاع از حق اعتراض و انتقاد و نیز تأکید بر برخورد نکردن خشن و امنیتی با مردم معترض آنان را از اقدامات تخریبی و خشونت آمیز برحذر داشتند. شاید برخی منتظر آن بودند که اصلاحطلبان به این دام بیفتند و سناریوی احتمالیای را که آغاز و پیش از خارج شدن حرکتهای اعتراضی از کنترل طراحی شده بود به اجرا درآید؛ سناریویی که احتمالاً قرار بود مشکل دولت نامطلوب کنونی را از احساس حل کند!
گمان نمیکنید طرح مباحث سلبی نمیتواند به بدنه اجتماعی هوادار اصلاحات را قانع کند؟
این سخن درستی است اما نسبت دادن آن به اصلاحطلبان، به میزان زیادی کملطفی است. البته امروز مخالفان اصلاحات در خارج از کشور این سخن را تکرار میکنند. در یکی از برنامههای خبری بیبیسی دیدم مصاحبه شونده که از مخالفان قسمخورده اصلاحات در ایران است به صراحت میگفت مشکل اصلی در ایران خاتمی و اصلاحطلبان هستند که هر بار با ترساندن مردم و حرفهای خوب آنها را به صحنه میکشند و بعد از انتخاب شدن و ناتوانی در اجرای وعدههایشان میگویند نگذاشتند ولی اگر ما نمیآمدیم وضع خیلی بدتر از این میشد.
به این نکته بیندیشیم که مقصود از شعار و مواضع سلبی چیست؟ لابد مقصود این است که اصلاحطلبان با ترساندن مردم از پیروزی امثال آقایان سعید جلیلی و رئیسی یا ادامه شهرداری آقای قالیباف، آنان را تشویق به حضور در انتخابات کردند. این توفیقات و دستاوردها البته فینفسه چیز کمی نیست. دستاورد اصلاحطلبان منحصر به همین جنبههای سلبی است؟ اجازه بدهید مثالی بزنم.
دستاورد اصلاحطلبان از مشارکت فعال در انتخابات شورای شهر بدون آنکه قصد داشته باشیم نارساییها و ضعفهای شورای شهر و شهرداری کنونی تهران را کتمان یا توجیه کنم. آیا اساساً میتوان شورای شهر کنونی را با شورای شهر سابق چه از نظر کیفیت و توان اعضای آن و چه از حیث عملکرد مقایسه کرد؟ امروز ما شورای شهری داریم که خود را پشت درهای بسته پنهان نمیکند. عملکرد و تصمیماتش هرچه هست خوب یا بد شفاف است. حتی دادن یک لپتاپ به اعضای آن زیره ذرهبین است و اولین صداهای اعتراض از درون خود شورا بلند میشود. یکی از خوشنامترین مدیران جمهوری اسلامی را به شهرداری انتخاب کرده است.