bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۵۲۶۶۷

خودآزاری خبری و تحلیلی!

این واقعیت جامعه ماست؛ مردمی که غرق در دریای خبر شده‌اند. خبر هر چه منفی‌تر و غیر منتظره‌تر باشد برای مخاطب و مصرف‌کننده جذاب‌تر می‌نماید. اکنون می‌باید پرسید که آیا به لحاظ روانی مردم عادی ظرفیت جذب و هضم این حجم از اخبار که به ‌طور معمول منفی است را دارند؟ عوارض روحی مصرف و جذب این حد از اخبار که طبعا تحلیل هم باید بشوند، چیست؟
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۲ - ۲۲ اسفند ۱۳۹۶

این واقعیت جامعه ماست؛ مردمی که غرق در دریای خبر شده‌اند. خبر هر چه منفی‌تر و غیر منتظره‌تر باشد برای مخاطب و مصرف‌کننده جذاب‌تر می‌نماید. اکنون می‌باید پرسید که آیا به لحاظ روانی مردم عادی ظرفیت جذب و هضم این حجم از اخبار که به ‌طور معمول منفی است را دارند؟ عوارض روحی مصرف و جذب این حد از اخبار که طبعا تحلیل هم باید بشوند، چیست؟

عباس عبدی در سرمقاله روزنامه شهروند نوشت: «یکی از نزدیکانم می‌گفت که من در هیچ کانال تلگرامی خبررسانی عضو نیستم، از رادیو و تلویزیون هم استفاده نمی‌کنم، در توییتر هم نیستم، روزنامه هم نمی‌خوانم ولی تاکنون موردی پیش نیامده که از اخبار بی‌اطلاع باشم. تقریبا همه خبرهای مهم و حتی نیمه‌مهم را می‌دانم. منبع من اظهارات و خبررسانی اطرافیان است. بسیاری از خبرها را در لحظه مطلع می‌شوم. در محل کار که نشسته‌ام به یک‌باره یک نفر از آن طرف اتاق اعلام می‌کند که آقای جنتی از امامت نماز جمعه استعفا کرد. چند لحظه بعد فرد دیگری اعلام می‌کند که مهدی جهانگیری با وثیقه آزاد شد. توی مسیر خانه بغل‌دستی اعلام می‌کند که یک هواپیما سقوط کرد و ١١ نفر کشته شدند. همه ناراحت و آماده غُرزدن می‌شوند که گوینده خبر اعلام می‌کند نگران نباشید، ایرانی نیست؛ طرف ترکیه‌ای است با دوستانش از پارتی از امارات متحده می‌آمده که اطراف شهرکرد سقوط می‌کند. در همین لحظه از صندلی کناری بدون این که متوجه شود خبر را با صدای بلند می‌خواند که برای راننده اتوبوس دراویش تقاضای قصاص شده است.

این واقعیت جامعه ماست؛ مردمی که غرق در دریای خبر شده‌اند. خبر هر چه منفی‌تر و غیر منتظره‌تر باشد برای مخاطب و مصرف‌کننده جذاب‌تر می‌نماید. اکنون می‌باید پرسید که آیا به لحاظ روانی مردم عادی ظرفیت جذب و هضم این حجم از اخبار که به ‌طور معمول منفی است را دارند؟ عوارض روحی مصرف و جذب این حد از اخبار که طبعا تحلیل هم باید بشوند، چیست؟ شاید بهتر باشد که پاسخ این پرسش را روانشناسان بدهند که آیا اصولا چنین وضعی را برای هر یک از ما در مقام شهروند مطلوب می‌دانند یا خیر؟ البته یادآوری کنیم که در میان این حجم از اخبار بسیاری از مطالب جعلی و ساختگی یا تغییر یافته نیز به خورد مخاطب داده می‌شود که آنها نیز عوارض خود را دارند؛ چرا که فرد باید خود را با واقعیت‌های خبری ناخوشایند و حتی غیر واقعی تنظیم کند و تطبیق دهد و این کار ما را از روال عادی زندگی بیرون می‌برد.

چرا این وضع پیش آمده؟ چگونه می‌توان آن را تعدیل کرد؟ علت بروز این وضع عطش ایجاد‌شده نسبت به خبر، به ویژه خبرهای غیر رسمی به دلیل بی‌اعتمادی به رسانه‌های رسمی است. آخرین نظرسنجی که پس از حوادث دی ماه انجام شده، نشان می‌دهد که حداقل ٦٥‌درصد از مردم اخبار و حوادث را حداقل از یکی از منابع غیر رسمی مثل شبکه‌های مجازی، ماهواره و دوستانشان پیگیری می‌کنند. اگر اعتماد به رسانه ملی در حدی بود که نیازهای خبری مردم را تأمین کند، اصولا با چنین وضعی مواجه نبودیم. مهم‌تر از خبر تحلیل آن است. اگر رسانه ملی مورد وثوق بود، مردم ما نه‌تنها خبر بلکه تحلیل خود را نیز از کارشناسان آن رسانه می‌گرفتند ولی اکنون به گونه‌ای است که تحلیلگر مرجع نیز نداریم و هر کس بر اساس داشته‌ها و سلایق خودش تحلیل می‌کند و این برای رسیدن به تفاهم فکری و تحلیلی لزوما مثبت نیست.

چگونه می‌توان این وضع را تعدیل کرد؟ راه‌حل در دو سطح است. سطح اول ساختاری است؛ یعنی اصلاح وضعیت رسانه‌های رسمی و باز‌شدن فضای آن، هم از حیث کیفیت و کمیت انتشار اخبار و هم از جهت حضور کارشناسان و تحلیلگران مستقل و از گرایش‌های گوناگون. اجرای این راه‌حل دست ما نیست و طبعا دست کسانی است که به احتمال زیاد حداقل در این مقطع یا با ما هم‌عقیده نیستند و برداشت یکسانی ندارند؛ یا توان انجام اصلاحات را ندارند. هر چند امیدواریم که درباره سیاست فعلی رسانه‌ای تجدید نظر صورت گیرد،؛ زیرا وضعیت رسانه‌ای کشور بسیار بدتر از آن است که به ذهن متبادر شود. اگر امروز اقدام شود، بهتر از آن است که فردا اقدام شود.

بخش دیگری از بهبود این مشکل دست خودمان است. دلیل ندارد هر خبری را بخوانیم و پیگیری کنیم و یا هر تحلیل یا نظری را بخوانیم و بپذیریم. ظاهر قضیه این است که چه اشکالی دارد که خبر و نظری را بخوانیم و بهترین آن را انتخاب کنیم؟ مگر گفته نشده که اقوال گوناگون را بشنویم و بهترین آنها را بپذیریم؟ این اتفاق در عمل به این سادگی رخ نخواهد داد. هر تحلیلی را که بخوانیم، یکی دیگر در نقد و رد آن وجود دارد. هم تنوع و تعداد اخبار و موضوعات بی‌نهایت زیاد و هم تحلیل‌ها برای هر یک از آنها فراوان است و ما نیز وقت محدودی در اختیار داریم و حتی افراد حرفه‌ای نیز قادر به انجام چنین کاری نیستند؛ چه رسد به افراد عادی. بنابراین توصیه‌ای که به افراد می‌توان کرد، این است:

١ـ سعی کنیم محدوده نیازهای خبری خود را تعیین کنیم، فراتر از آن نرویم و پیگیری نکنیم.

٢ـ حتی‌المقدور از منابع خبری محدودی که اعتبار آن را برای خودمان مشخص کرده‌ایم، استفاده کنیم. اگر خبری مهم است، پس حتما در منبع خبری معتبر ما نیز منتشر خواهد شد.

٣ـ در امور تحلیلی نیز سعی کنیم از تحلیل افراد معدودی که از میان تحلیلگران انتخاب کرده‌ایم، استفاده کنیم. تحلیل‌های گوناگون بیش از آن‌ که آگاهی‌بخش باشند، بعضا متضاد هستند و موجب سردرگمی می‌شوند.

٤ـ از اظهار نظر قاطع درباره اخبار و تحلیل آنها حتی‌المقدور پرهیز کنیم تا هنگامی که به اطمینان نسبی برسیم. اگر نظری دهیم عقب‌نشینی از آن و اصلاحش سخت است و خودمان را گروگان نظرمان کرده‌ایم، پس ایرادی ندارد قدری تأمل کنیم، زمان برای نظر دادن از دست نمی‌رود.

٥ـ و بالاخره هر متنی را که می‌خوانیم، به محض آن که دیدیم نویسنده اقدام به تحقیر دیگران (هر کسی که باشد) یا توهین به آنها کرده است، از خواندن ادامه متن انصراف دهیم. توهین به دیگران در حقیقت توهین به شعور خواننده است. اجازه ندهیم به شعورمان توهین شود.»

bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو