این خواننده پیشکسوت درباره خوانندگان تازه وارد به دنیای موسیقی میگوید: «متأسفانه همه خوانندگان مرد از هم تقلید میکنند؛ شما هیچ تشخصی در صداها نمیبینید. صداها شخصیت ندارند؛ همه میخواهند مثل فلان خواننده شوند و این اشتباه است. خود آن خواننده که هست.»
روزنامه شرق گفتوگویی منتشر نشده را از ناهید داییجواد خواننده پیشکسوت که چندی پیش درگذشت، منتشر کرد:
ناهید داییجواد در بخشی از این مصاحبه میگوید: «تمام خوانندههای زن در آن زمان اسم مستعار داشتند. من اولین خوانندهای بودم که با اسم و فامیل خودم معرفی شدم و گوینده زمان معرفی من روی «دایی جواد» مکث کرد که این چه فامیلیای است که من برای او توضیح دادم که این یک شهرت محلی است.»
او در بخش دیگری از این گفتوگو درباره ازدواج و خروج از رادیو میگوید: «مشکلاتی بود که مجبور شدم از رادیو بیرون بیایم. مسائلی بود که نمیشد کار را ادامه بدهم. شاید نشود گفت؛ اما خیلی سخت بود ادامهدادن و من همیشه عزت و حرمت و آبروی پدر و مادرم جلوی چشمهایم بود. آنها خیلی تلاش کردند بروم رادیو و من را با احترام و عزت فرستادند. من نباید به خواستههای آنها پشت میکردم.
من سال ١٣٤٨ از رادیو بیرون آمدم در حالی که در سال ١٣٥٥ ازدواج کردم. اصلا همسرم من را به خاطر آوازهخوانبودنم انتخاب کرد؛ چون من نه ظاهر آنچنانی داشتم، نه قد و بالایی. فعالیتهای هنری من بعد از ازدواج کمتر شد؛ اما ادامه داشت.
من در سال ١٣٥٥ در بلوغ کامل با کیوان قدرخواه که شاعر مدرن و نوپرداز بود، ازدواج کردم. کیوان نوه عمه پدر و مادر من بود و همسایه ما و زیاد به منزل ما میآمد. من به تشویق او کتابهای بسیاری خواندم. میآمد دو کتاب به من میداد و میگفت: «یک هفته فرصت داری این کتابها را بخوانی». من بزرگترین رمانها را در دوره دبستان به خاطر تشویقهای کیوان خواندم. در آنموقع هیچ علاقهای بین ما نبود. بعدها کیوان به دانشکده حقوق تهران رفت و من هم در اصفهان در دانشکده ادبیات درس خواندم و در این فاصله ما همدیگر را ندیدیم.
کیوان خیلی علاقهمند بود به هنرمندان ادب این مملکت و خانه ما همیشه محفل ادیبان بود و این شاید شانس من بود که در منزلم با بزرگان ادب آشنا شدم و باعث این، همسرم بود. کیوان ١٠ دی سال ١٣٨٣ بر اثر بیماری درگذشت.»
داییجواد درباره زندگی سالم در دنیای هنر گفت: «مسائل اخلاقی هیچ ارتباطی به هنرمندبودن ندارد. نمیشود گردن هنر انداخت. هنرمند یک خلاق است. به قول همسرم: «هر انسانی در خودش یک جهان است و هر هنرمندی یک الهه است».
شاید به خاطر داشتن یک کار خوب یا مطرحشدن، یکسری اتفاقات بیفتد-؛ اما یک هنرمند کافی است تنها کار خوب ارائه دهد برای معرفی خود.»
این خواننده پیشکسوت درباره خوانندگان تازه وارد به دنیای موسیقی میگوید: «متأسفانه همه خوانندگان مرد از هم تقلید میکنند؛ شما هیچ تشخصی در صداها نمیبینید. صداها شخصیت ندارند؛ همه میخواهند مثل فلان خواننده شوند و این اشتباه است. خود آن خواننده که هست.»