مطالباتی از جنس مبارزه با فقر، بیکاری و فساد را نمیتوان متعلق به گروه و طبقهای خاص در جامعه دانست. در شرایط کنونی چنین مطالباتی، مطالبات فراطبقاتی و حتی میتوان گفت فراجناحی است. لذا نمیتوانیم چنین فرضی را مطرح کنیم که تجمعکنندگان از طبقات متوسط جامعه نیستند. بعضی از مطالباتی که مطرح میشود از جنس مطالبات طبقه متوسط است. به صرف اینکه بعضی مطالبات اقتصادی بوده نمیتوانیم بگوییم معترضین از طبقات پایین جامعه هستند.
فرارو- جرقه ابتدایی ناآرامی ها و اعتراضات مطالبات اقتصادی بود که به زعم گروهی از فعالان سیاسی، مخالفین دولت آن را شکل دادند. با این حال همان تجمع اول که در مشهد اتفاق افتاد، از کنترل خارج شد و شعارها نیز رنگ و بوی سیاسی پیدا کرد. البته شعارهای شهرهای مختلف با همدیگر متفاوت و گاه با همدیگر متناقض بودند. علت این موضوع را میتوان در این نکته جست و جو کرد که تجمعات برگزارشده نه از سوی شخص یا گروهی لیدری میشد و نه گفتان مشخصی داشت. همچنین اینکه معترضین چه کسانی با کدام ویژگیهای اجتماعی و طبقاتی بودند از سوالاتی است که هنوز پاسخ روشنی به آن داده نشده است. در این باره این مسائل فرارو با زینب حسن پور، جامعه شناس به گفت و گو نشسته است. متن این گفت و گو را در ادامه می خوانید:
تجمعاتی که در چند روز گذشته برگزار شده چرا مشخصات یک جنبش را ندارد؟
برای پاسخ دادن به این سوال ابتدا باید تعریفی از جنبش و ویژگیهای آن داشته باشیم. جنبشها، حرکات جمعی و اجتماعی هستند که واجد شرایط و ویژگیهای خاصی است. جنبشهای اجتماعی عموما به دلیل نارضایتی از شرایط گوناگون شکل میگیرند اما صرف نارضایتی از وضعیت، شکلدهنده یک جنبش نیست. به همین دلیل است که میان تحرکات و تجمعات اجتماعی و جنبشهای اجتماعی باید تمایز قائل شویم. ویژگیهایی مثل وجود گفتمان، رهبری، انسجام و اهداف تعریفشده، برخی از ویژگیهایی است که جنبشهای اجتماعی را از سایر تحرکات اجتماعی متمایز میکند. بر این اساس نمیتوان هرگونه تحرک و تجمعی را مصداق جنبش احتماعی و یا سیاسی دانست. اتفاقاتی که در روزهای اخیر رخ داد، به نظر میرسد که با معنی و مفهوم جنبش سیاسی همخوانی ندارد و بیشتر میتواند مصداقی از تجمعات اعتراضی و یا پویشهای سیاسی و اجتماعی باشد. خواست و مطالبات مردم نیز در قالب مطالبات اجتماعی مطرح میشود. این مطالبات در روزهای ابتدایی بیشتر با تأکید بر وضعیت اقتصادی شکل گرفت اما به مرور مطالباتی دیگری نیز مطرح شد که بیشتر جنبه اجتماعی و سیاسی داشتند.
تا به حال تحقیقی میدانی که بتواند خاستگاه طبقاتی یا منزلتی تجمع کنندگان را ارزیابی کند صورت نگرفته است. البته عدهای بر اساس شواهد و قرائن فرض را بر این گرفتهاند که تجمع کنندگان از طبقه متوسط نیستند بلکه از طبقات فرودست جامعه هستند. آیا با این موضوع موافق هستید؟
با چنین پیش فرضی موافق نیستم. باید دید بر اساس کدام شواهد و قرائن چنین فرضی مطرح شده است. مطالباتی از جنس مبارزه با فقر، بیکاری و فساد را نمیتوان متعلق به گروه و طبقهای خاص در جامعه دانست. در شرایط کنونی چنین مطالباتی، مطالبات فراطبقاتی و حتی میتوان گفت فراجناحی است. لذا نمیتوانیم چنین فرضی را مطرح کنیم که تجمعکنندگان از طبقات متوسط جامعه نیستند. بعضی از مطالباتی که مطرح میشود از جنس مطالبات طبقه متوسط است. به صرف اینکه بعضی مطالبات اقتصادی بوده نمیتوانیم بگوییم معترضین از طبقات پایین جامعه هستند.
در وهله اول تجمعاتی که در جهت پیگیری مطالبات صورت پذیرفته را باید از رفتارهای گروههایی که رفتارهای خشونتآمیز داشتهاند جدا کرد. تجمعاتی که در پیگیری مطالبات صورت گرفته میتواند دربردارنده تمامی طبقات اجتماعی باشد. بر اساس شواهدی از این دست که مطالبات اقتصادی است و یا رفتارهای خشونت آمیز در تجمعات رخ داده است نمیتوان نتیجه گرفت که این تجمعات از سوی گروههای فرودست جامعه است. تجارب مشارکتهای انتخابی نیز نشان میدهد که مشارکتها مختص گروهها و طبقات خاصی نیست و توزیع این گروهها و طبقات متفاوت است.
مطالبات اقتصادی در وضعیت کنونی کشور صرفا مطالبه طبقه فرودست جامعه نیست. امروز فشارهای اقتصادی برای طبقه متوسط جامعه هم وجود دارد. اما اینکه به طور مشخص رفتار طبقه متوسط را از عموم جامعه متمایز کنیم و بگوییم طبقه متوسط اینگونه رفتار نمیکند پس گروه فرودست جامعه است، پذیرفتنی نیست. اصولا با چنین معیارهایی نمیتوان در ارتباط با مشارکتکنندگان صحبت کرد. تمامی طبقات و گروههای اجتماعی میتوانند، فارغ از گرایشات سیاسی و طبقاتی مطالبات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ... خود را مطرح کنند و در این میان بروز رفتارهای خشونت آمیز نمیتواند ما را به این نتیجه برساند که این تجمعات متعلق به گروه یا طبقهای خاص است.
فکر میکنید برآیندی اعتراضات این چند روز چه هدفی را دنبال می کرد؟
مطالبات مردم، مطالبات جدیدی نیست. پدیدههایی همچون فقر، نابرابری، فساد و توزیع ناعادلانه منابع و فرصتها هیچگاه مورد تأئید و پذیرش نه تنها از سوی مردم بلکه مسئولین نیز نبوده است. بیان مطالبات در هر سطحی برای همگان پذیرفته شده است. در دولت جدید با توجه به پیگیری حقوق شهروندی، بیان مطالبات، از حقوق مردم دانسته میشود. با این حال کانالهای پیگیری مطالبات هم اهمیت دارد. صرف اینکه برای مردم حقی در راستای پیگیری و بیان مطالباتشان تعریف کنیم کفایت نمیکند، بلکه وجود کانالهای رسمی جهت پیگیری مطالبات اهمیت دارد. تجمع در کشورهای دیگر نیز رخ میدهد و جهت پیگیری مطالبات و یا اعلام نارضایتی به شرایط موجود و یکی از شیوههایی است که مردم میتوانند خارج از حیطه نهادهای رسمی مطالباتشان را پیگیری کنند.
تاکنون پاسخگویی درستی به این مطالبات صورت داده نشده است. به عنوان مثال مردم به فساد به ویژه فساد اقتصادی اعتراض دارند و خواهان مبارزه جدی و کارآمد با آن هستند اما اقداماتی که در این راستا صورت پذیرفته است تاکنون به نتیجه نرسیده است و نتیجه آنکه امکانات و امتیازات ویژه در دست عدهای اندک محدود شده و عده کثیری از مردم از امتیازات محروم هستند. نشانههای نارضایتی از این وضعیت را حتی در مطالبی که در قالب طنز نوشته و در فضای مجازی پخش میشود را مشاهده میکنیم.
دادن وعده از سوی مسئولان هم راهکاری موقت است و میتواند مثل مُسکِنی موقت درد را آرام کند اما مشکل را به طور اساسی حل نمیکند. مسئولین باید بهطور اساسی دنبال حل مسائل باشند. این نیز نیازمند مسئولیتپذیری و پاسخگویی از سوی تمامی قواست. فقط نمیتوان از دولت انتظار پاسخگویی را داشت. قوه مققنه و قضائیه نیز میتوانند در فراهم آوردن شرایط و ایجاد ضمانتهای اجرائی لازم نقش مهمی را ایفا کنند. مسئولیت را به گردن دیگری نهادن و دیگری را مقصر دانستن مشکلی را حل نمیکند. در این راستا مسئولیت پذیری و پاسخگویی و تعریف نهادها و ساختارهای میانجی اهمیت دارد. در ساختار ما ساختارها و نهادهای میانجی یا تعریف نشدهاند و یا بسیار ضعیف هستند.
مثل احزاب؟
احزاب و سندیکاها، انجمنهای صنفی و ... از جمله این موارد هستند. ساختارها و نهادهای میانجی یا وجود ندارند و یا بسیار ضعیفند. بنابراین در این حوزه باید یک بازنگری صورت بگیرد. همچنین ما نیازمند به بازنگری اساسی در قانونهای فرادستی هستیم. شفافسازی، اصلاح قوانین بالادستی، فراهم آوردن فرصتهای برابر، تقویت نهادهای مدنی و بهبود ساختاری و ... از جمله اقداماتی است که باید صورت پذیرد که البته خود نیازمند بررسی و ارائه راهکارهای عملیاتی در جامعه میباشد. این اقدامات لازمه اعتماد سازی است. زمانی که شما مسائلی را در جامعه از طریق کانالهای رسمی ارتباط با مردم مطرح میکنید میزان اعتماد را در جامعه بالا میبرید. زمانی که اعتماد افزایش پیدا کند مطالبات مردم رسمی تر و قانونی تر مطرح میشود.
سرانجام این تجمعات چه خواهد شد؟
این اعتراضات بر مبنای اتفاقات یا موضع گیریهایی که صورت گرفته تاکنون راه حلهای «موقت» داشته است که به عنوان مُسکن عمل میکند. مثلا دولت ممکن است برای پاسخگویی نسبت به مطالبات مردم پیشنهاداتی را مطرح کند. اما بعضی پیامدهای اعتراضات را میتوانید در بلندمدت مشاهده کنید. باید مجموع شرایط را مورد بررسی قرار داد که در وضعیت کنونی نمیتوان در این زمینه اظهار نظر کرد.