bato-adv
کد خبر: ۳۴۱۸۴۷

حمید خویی: غرب به معنویت باز خواهد گشت

محقق و پژوهشگر نهج‌البلاغه، معتقد است که جهان غرب کل جهان نیست و مانند کف روی آن در حال از بین رفتن است؛ آرامش‌طلبی مصنوعی در دنیای غرب، چون با فطرت طبیعی انسان سازگار نیست، ماندگاری ندارد و خیلی زود ما شاهد تحولاتی اساسی در ساختارها و هنجارهای جوامع غربی خواهیم بود.
تاریخ انتشار: ۱۸:۳۱ - ۰۵ دی ۱۳۹۶

حمید خویی، از نوادگان آیت‌الله العظمی خویی و محقق و پژوهشگر نهج‌البلاغه به تشریح جایگاه معنویت در جهان معاصر پرداخته است. وی معتقد است که جهان غرب رو به سوی معنویت دارد، آرمان‌های علم تجربی در رساندن انسان به سعادت شکست خورده و حالا این دین و معنویت است که می‌تواند انسان را به رضایت‌مندی متعالی برساند، آنچه با رضایت‌مندی حیوانی متفاوت و در شان جایگاه انسانیت است. مشروح این گفت‌وگوی به شرح ذیل است:

به گزارش ایکنا، ما شاهدیم که جهان جدید در غرب، ادعاهای علمی و فلسفی زیادی دارد و از این جمله ادعاهایی در خصوص حل مسائلی در حوزه آرامش و معنای زندگی از طریق علوم تجربی، روان‌شناسی، فلسفه اخلاق و زبان است. حوزه علوم غربی در جهان امروز حتی بعضا معنای زندگی را زیر سؤال می‌برد. ما اساسا در چنین جهانی چه نیازی به دین و معنویت به معنای عام کلمه داریم؟

یکی از خطاهایی که ما در عرصه فرهنگی مرتکب می‌شویم این است که پدیده‌های مقطعی را تعمیم می‌دهیم و عنوان جهانی برای آن می‌گذاریم. جهان امروز ما متجاوز از ۷ میلیارد نفر جمعیت است، اما بخش مهمی از این جمعیت به اصطلاح ادبیات غربی Silent majority یا اکثریت خاموش خوانده می‌شود. از این رو پدیده‌های جوامع مبتنی بر ثروت و قدرت به قدری پر رنگ دیده می‌شود که آن را به حوادث جهانی تعمیم می‌دهیم. سوال شما با این پیش فرض شروع شده که در دنیای امروز وضعیت چنین است و این در واقع تصویری است که ما به عنوان کف روی آب از جهان مدرن صنعتی امروز می‌بینیم و این همه دنیا نیست.

اگر قدرت و توانائی غرب مانند کف روی آب است، واقعیت اصیل جهان امروز چیست؟
واقعیت این است که حتی ماتریالیست‌ترین و مادی‌گراترین مردم و مکاتب فکری، این حقیقت را پذیرفته‌اند که انسان در این وجود مادی خلاصه نمی‌شود. در ورای چند کیلو استخوانی که ما از وضع بیولوژیک انسان می‌بینیم، انسان ابعاد نامتناهی متافیزیکی دارد که ما در ادبیات دینی و شرقی اسمش را بعد معنوی انسان می‌گذاریم. هر چند به نظر می‌رسد در دنیای غرب جریانات فکری نسبتا موثری وجود دارند که نسبت به معنویت حساسیت دارند، برای اینکه این کلمه را مزاحم لجام گسیختگی و اباحه‌گری حاکم بر دنیای سرمایه‌داری کنونی غرب می‌‎دانند، چون مبنای اساسی آزادی در اصطلاح‌شناسی و استاندارد‌های جوامع سرمایه‌داری، دقیقا نقطه‌ای است که ادیان الهی خواسته‌اند به آن قید و بند بزنند.

مفهوم آزادی انسان در ادبیات سنتی یک عرصه و معنایی را شامل می‌شود و این کلمه در ادبیات دنیای سرمایه‌داری و لیبرال امروز غرب معنای دیگری دارد. در دنیای امروز آزادی، آزادی از قید و بند‌هایی است که دین به پای انسان بسته است و دین دقیقا بند کردن انسان در جا‌هایی است که آزاد شدنش او را از قالب طبیعی و فطری انسانی خارج کرده و او را تا سطح حیات حیوانی و چارپایی پایین می‌آورد، با تعبیری که قرآن دارد «أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ: آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه‌ترند». (اعراف، ۱۷۹).

اما همه کسانی که از منظر مجرد و صرف علمی انسان را دیده‌اند و تعریف کرده‌اند، به این حقیقت تن داده‌اند که انسان همه‌اش این وجه وجود مادی نیست، حتی اگر بخواهیم از بعد فلسفی کلامی و معرفتی به این موضوع نگاه نکنیم، واقعیت‌های موجود دنیای غرب امروز این را نشان می‌دهد. من نمی‌خواهم دنیای غرب را به جهان کنونی تعمیم دهم و اتفاقا پیام‌هایی که ما از مجموعه جهان کنونی می‎گیریم، نشان‌دهنده میل بی‌سابقه به معنویت‌گرایی است. یکی از نشانه‌های این معنویت‌گرایی اربعین حسینی است که شما هر سال می‌بینید که کشور‌های جدیدی در پناه آوردن به معنویت، در مراسم اربعین حسینی حضور پیدا می‌کنند. اما می‌خواهم بگویم فراتر از جنبه‌های فکری، معرفتی و فلسفی، واقعیت‌های میدانی نشان می‌دهد چشم فروبستن بر وجه معنوی انسان که دین عموما این وجه را مخاطب قرار می‌دهد و می‌خواهد آن را بپروراند، احساس آرامش واقعی، اصیل، طبیعی و رضایت‌مندی از زندگی انسان‌ها ایجاد کرده است.

مراد شما از عدم ایجاد رضایت‌مندی در زندگی غربی چیست؟

ما مرتب می‌شنویم که افرادی با بودن در اوج شهرت مادی و غرق بودن در لذت‌های مادی، داوطلبانه خودکشی کرده‌اند. معروف‌ترین هنرپیشه‌های مغرب زمین که من دوست ندارم نامشان را ببرم، چون برای‌شان تبلیغ می‌شود، در اوج محبوبیت خودکشی می‌کنند و پیام می‌گذارند که مثلا در عطش آرامش بوده‌اند. خود این پدیده قابلیت مطالعه دارد که چرا دنیای غرب، دنیایی است که مردم در آن جز با قرص اعصاب خوابش نمی‌برد. حجم داروهای آرا‌م‌بخش و مسکنی که در بهشتی سرمایه‌داری یعنی آمریکا مصرف می‌شود، نشان‌دهنده آن است که انسان دنیای غرب در روزگار ما از یک آرامش اصیل، طبیعی واقعی و سالم محروم است و به آرامش مصنوعی پناه برده است که از طریق دارو، اعتیاد و روش‌های غیر متعارف تامین می‌شود. در واقع انسان غربی دنبال یک آرامش غیراصیل، غیرطبیعی، ناسالم و پرهزینه است. این وضعیت، حتما وضعیت ماندگاری نخواهند بود.

مراد از رضایت‌مندی که در صحبت شماست چیست؟

رضایت‌مندی متعالی انسانی با رضایتمندی چهارپایان متفاوت است. یک الاغ را چطور می‌توان به رضایتمندی رساند؟ این حیوان به میزانی رضایتمند است که بتواند به میزان نیاز علف داشته باشد، اما حقیقت وجود انسان نشان می‌دهد که اصل وجود انسان این نیست. یعنی به تعبیر سعدی از نظر برخی «عمر گرانمایه در این صرف شد/ تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا». آدم‌هایی هستند که خیلی خوب می‌خورند و می‌پوشند، اما به رضایت‌مندی واقعی و اصیل در زندگی دست نمی‌یابند.

آرامش‌طلبی مصنوعی در دنیای غرب، چون با فطرت طبیعی انسان سازگار نیست، ماندگاری ندارد و خیلی زود ما شاهد تحولاتی اساسی در ساختارها و هنجارهای جوامع غربی خواهیم بود. بالاخره دورانی هم بود که گروهی از روحانیون مسیحی و مردان کلیسا در مقابل حقیقت علمی گردش زمین به دور خورشید مقاومت کرده و آن را انکار کردند، اما چون این انکار طبیعی نبوده و با حقیقت سازگار نبود، دوام نیاورد. مقاومت جریاناتی از دنیای غرب که البته بخش توجهی از مردم را همین جریانات دنبال خود می‌کشند، در مقابل معنویت و وجه معنوی انسان، چون با فطرت، طبیعت و حقیقت سازگار نیست، ماندگار نخواهد بود.

انکار معنویت چیزی مانند انکار حقیقت چرخش زمین به دور خورشید است که توسط کلیسا در قرون وسط است و من برخلاف پیش فرضی که شما در سوالتان فرمودید، معتقدم که مولفه کلی و بردار نهایی حرکت جوامع بشری در جهت معنویت است.

تبعات نگاه غربی چیست؟ آیا چنانچه شما می‌گویید غرب به سمت معنویت حرکت خواهد کرد؟
انسان موجودی است دارای دو بعد مادی و معنوی و این سؤالی است که هر انسان باید از خود داشته باشد که که اصالت با کدام یک از این جنبه‌هاست و کدام فرع و حاشیه است؟ در نگاه غالب حاکم بر دنیای غرب، امروز اصل وجود انسان بعد مادی اوست از این رو در چنین فضایی اخلاق زیر سؤال می‌رود.

اخلاق علم خالص انسانی است؛ علم خالصی که با وجه معنوی انسان در ارتباط است و انسانی که قرار است، حیوان نباشد باید اخلاقی باشد، اگر قرار بود انسان حیوانی زندگی کند، علم اخلاق موضوعیت خود را از دست می‌داد. از این رو، چون دین انسان را بر اساس وجود معنوی خود اصالت می‌دهد نه وجود مادی، رویکرد به دین در دنیای ما رو به افول نیست که بر عکس در حال گسترش است. بر اساس کتابی که توسط مجله اکونومیست منتشر شده است، تقویت جوامع دینی و گرایش به دین در ۲۵ سال آینده نیرومند‌تر می‌شود. یک دوره‌ای را بشر تجربه می‌کند که ما به آخرش می‌رسیم و این دوره، دوره مستغرق شدن در لذت‌های دنیای است که این‌ها را ما در قبل از این هم در تاریخ بشر زیاد دیده‌ایم که این‌ها حرکت‌های سینوسی است که فراز و فرود دارد و ما باید کم کم در انتظار پایان این دوره باشیم که دوران چشم بستن به معنویت و غرق شدن در لذت‌های مادی و شهوانی انسان در دنیای معاصر باشیم.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین