bato-adv
کد خبر: ۳۴۱۵۳۶
حسن آقا محمدی

وضعیت قرمز

سرانجام شب وحشت تهران رسید. بلای طبیعی زمین لرزه که در ماه‌های اخیر آژیر هشدار خود را برای تهران‌نشین‌ها روشن کرده بود شامگاه ۲۹ آذرماه با تلنگر مهربانانه خود مسئولین به خواب رفته و مردم غافل را هوشیار کرد.
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۳ - ۰۳ دی ۱۳۹۶
فرارو-حسن آقا محمدی سرانجام شب وحشت تهران رسید. بلای طبیعی زمین لرزه که در ماه‌های اخیر آژیر هشدار خود را برای تهران‌نشین‌ها روشن کرده بود شامگاه ۲۹ آذرماه با تلنگر مهربانانه خود مسئولین به خواب رفته و مردم غافل را هوشیار کرد.

شهروندان تهرانی که برای مصونیت از خسارات آلاینده‌های کشنده هوا، توصیه به ماندن در منازل خود شده بودند در پی زلزله از ترس ریزش ساختمان‌های ناایمن خود با وحشت و اضطراب آواره کوچه‌ها و خیابان‌ها شدند. در عرض چند دقیقه خود را در محاصره سازه‌های ترسناک، هوای کشنده و مرگ می‌دیدند.

دیگر هیچ جای این شهر امن نبود و بیچاره شهروندان تهرانی به نقاطی نظیر پارک‌ها و زمین‌های در امان مانده از مصنوعات انسانی که حالا مثل یک  قاتل دست‌ساز، جان تهرانی‌ها را هدف گرفته بود پناه بردند. 
 
تهران پرگسل سالیان سال است که در سایه مدیریت بی‌مسئولیت و ناکارآمد شهری خود همچون جعبه در بسته «تی ان تی» منتظر فقط چند ثانیه زلزله پر ریشتری هست تا ساکنان خود را قتل عام نموده و این شهر نابسامان را نابود کند.

تهران به لطف عافیت طلبی و غفلت و سوء مدیریت شهری و کلان کشوری خود سیمای یک هیولای قاتل بالقوه ترسناک را به خود گرفته که هر آن بوی طغیان و جنایت از آن به مشام می‌رسد. فساد اداری، تبانی و ارتشاء نهادهای مسئول با کاسبان بی‌وجدان مسکن در صدور مجوز ساخت و گسترش افسار گسیخته برج‌ها و ساختمان‌های بلند مرتبه غیر ایمن، حتی در کوچه‌های شش‌متری شمال تهران که می‌تواند بلای جان ساکنین و مجاورین این سازه‌های خوش نما باشد، به حال خود رها کردن بافت های فرسوده در سطح شهر به‌ویژه محلات جنوب تهران که قریب پنج میلیون نفر را در خود جای داده، حراج تراکم بر روی گسل‌های تهران، رونق بازار خرید و فروش امضای مهندس‌نما‌های ناظر بر کیفیت احداث ساختمان‌های تهران که تنها وظیفه خود را شمردن صفرهای هدایای ریالی عده‌ای بساز و بنداز از خدا بی‌خبر می‌دانند، عدم نظارت مستمر بر کیفیت مصالح ساختمانی، تغییر کاربری و اجاره اغلب ۱۲۰سوله به اصطلاح «بحران» شهر تهران برای جبران کسری بودجه ناشی از اختلاس و حیف و میل منابع مالی شهرداری، عدم تامین حتی یک بالگرد مجهز به امکانات پرواز در شب در ناوگان هوایی امداد و نجات، فقر آگاهی و محرومیت شهروندان تهرانی در فراگیری آموزش‌های ابتدایی مواجهه با زلزله، بی‌توجهی به جابجایی و حداقل مقاوم سازی بیمارستان‌ها و مراکز درمانی اورژانس که نقطه اول نجات جان حادثه دیدگان احتمالی هستند، عدم هوشمند سازی کامل مدیریت خدمات شهری آب، برق و گاز در مواقع بحران، غفلت از طراحی مکانیزم افزایش ظرفیت سامانه ارتباطات تلفن و اینترنت، عدم  پیش بینی مرکز هماهنگی اطلاع‌رسانی رسانه‌ها و رادیو و تلویزیون، فقدان آمایش مشاورین متخصص و تسهیل ارتباط مردم با آنها در حوزه‌های مختلف پزشکی، روان پزشکی، امداد و نجات و...، عدم معرفی نقاط امن تهران جهت مراجعه میلیون‌ها نفر از مردم تهران در مواقع بحران، اندک بودن تسهیلات تشویقی جهت ترغیب مالکان بافت‌های فرسوده به نوسازی و یا مقاوم سازی و بسیاری عدم‌ها و فقدان‌ها و ندانم کاری‌های دیگر که تهران را آبستن فاجعه بزرگ نسانی کرده است.

در کنار این کاستی‌ها معلق بودن ۱۰ ساله اجرای مقررات و ضوابط مقابله با این تهدید بزرگ، هم درد دیگری است. تعارف نداریم جان صدها هزار انسان در میان است که متاسفانه در سایه ناکارآمدی و به تعبیری دقیق‌تر خیانت مدیران شهری و کشوری، پایتخت ایران را به سمت دره مرگ و نابودی سوق داده است.

ای کاش به جای اختصاص ارقام عجیب و غریب بودجه سالیانه به بسیاری از نهادهای ریز و درشت که سوای علامت سوال مقابل کارکرد و خروجی آنها، نقشی در حفظ جان مردم  ندارند این منابع مالی را به سمت اجرای این سیاست‌های معطل مانده و جبران کاستی‌ها و کاهش خسارات این بلای طبیعی گسیل می‌کردیم. مردم سراسیمه و سردرگم، خیابان‌های قفل شده، پمپ بنزین‌های شلوغ و صدا و سیمای ناکارآمد تنها گوشه‌ای از عمق فاجعه شب حادثه است.

لطفاً از بار مسئولیت خود فرار نکنید و سطح شرایط هشدار را همان قرمز جیغ نگه دارید. تهران، شهر انواع بحران شده تا چه زمانی امروز و فردا کنیم، زلزله به دعوت ما نمیاید ولی برنامه‌ریزی برای مقابله و مهار هرچه بیشتر خسارات آن دست خودمان است. با این تفاسیر بی‌نیاز از زحمت و هزینه آمریکا، اسرائیل و انگلیس برای نابودی ایران و ایرانی با دستهای خودمان بمب عظیم اتمی ساخته‌ایم که با یک زلزله بزرگ، تهران را بر سر ساکنینش ویران می‌کند. آیا کسی هست ما را نجات بدهد؟

 از زلزله و عشق خبر کس ندهد / آن لحظه خبر شوی که ویران شده‌ای ...
(شاعر معاصر: محمدرضا شفیعی کدکنی)
مجله خواندنی ها
مجله فرارو