bato-adv
کد خبر: ۳۲۷۸
ترفند دولت روسيه براي جلوگيري از وقوع انقلاب

این سناریو واقعییست: سازمان جوانان پوتيني

تاریخ انتشار: ۱۱:۲۴ - ۰۶ آبان ۱۳۸۶
فرارو: گزارش زیر در هفته نامه لوپوئن منتشر شده است. در این مقاله خبرنگار این هفته نامه سعی کرده است از مشاهدات خود از کشور روسیه به معرفی سیاستهای دولت پوتین در مقابله با موج انقلابهای رنگین آسیای مرکزی بپردازد.

دولت روسیه که از انقلابهای آرام در اوکراین و گرجستان و گسترش حوزه نفوذ کشورهای غربی در هراس است، سعی می کند با بسیج نیروهای حامی خود و سازماندهی آنها همراه با حمایتهای مالی از گروههای طرفدارش، به سرکوب منتقدین و مخالفین اقدام کند. 

نویسنده در این گزارش به صورت یک سناریو تنظیم شده، سعی دارد تا نشان دهد که سران کاخ کرملین چگونه با طرح شعارهای ناسیونالیستی  و برانگیختن احساسات جوانان در راستای یکدست کردن قدرت پیش می روند.

در این رویکرد به جای ایجاد فضایی باز برای رشد احزاب و جریانهای مستقل از قدرت، به سازماندهی نیروهای حامی در قالب نهادهای وابسته به دولت اهمیت داده می شود تا از این نیروها در مواقع ضروری و هنگام افزایش اعتراضها و ناارامی ها استفاده شود.

در این گزارش با سازماندهی جوانان روسی در نهادهایی به نام "ناشی ها" که در فارسی به معنای بستگان یا نزدیکان می باشد، آشنا می شویم. 


شب ـ داخلي ـ مدرسه‌اي در مسكو

چند پسر جوان در سالن کلاس کهنه‌ای پشت میزي چوبی گرد هم نشسته‌اند و به صحبت‌های معلمشان ـ مردی مسن با ریشی‌ پرفسوری ـ گوش می‌دهند. موضوع درس امروز این است: «اقتصاد روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی»

يكي از جوان‌ها در حال جویدن خودکارش است. ديگري سر را در میان دست‌هایش گذاشته و نفر سوم به زحمت تلفن همراهش را که با آهنگ فیلم پدرخوانده تنظیم‌ شده خاموش می‌کند. استاد هم عصبانی است. تنها این "کنستانتین" نوزده‌ساله ـ با موهایی شانه‌کرده و یقه‌ای باز ـ است که با جان‌ودل به صحبت‌های استاد گوش می‌دهد. زیرا او در این مدرسه "وطن‌پرست‌شدن" را آموزش می‌بیند؛ عملي كه از سوي کرملین به‌شدت تشویق می‌شود. 

همگي اين جوانان عضو سازماني موسوم به ناشي (Nachi)، هستند که مأموریتش دفاع از نظام روسيه است.

استاد ولادیمیر پولیاکف به آن‌ها می‌گوید: «بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی بدبختی بر ما چیره شد، تاجايي‌كه در یک مغازه حتي بیست‌تا کالباس هم پيدا نمي‌شد.» 

کنستانتین می‌پرسد: «چگونه چینی‌ها موفق شدند کاپیتالیسم و سوسیالیسم را آشتی دهند؟»

استاد او را تحسین می‌کند و می‌گوید: «پرسش خوبی است.» او در ادامه نطق خود، از فوايد قدرت مقتدر سخن می‌گوید و در عين حال به شاگرادنش گوشزد مي‌كند كه هرگز عقاید خود را به دیگران تحمیل نکنند.

با به صدا درآمدن زنگ همه پراکنده می‌شوند. اما کنستانتین می‌ماند. او ایستاده و با لحنی پرطمطراق می‌گوید: «برای سرفرازی کشور می‌جنگیم.»

پولیاکوف در اين مركز به جوانان ياد مي‌دهد که ریشه‌هایشان چیست و البته می گوید به خاطر کمبود وقت نمی تواند درمورد شبح خیالی‌اي که غرب از پوتین ساخته‌است، توضیحی بدهد. او اين‌گونه از ارائه توضيحاتي راجع به انتقادات غرب از سياست كرملين طفره مي‌رود.

جنبش جوانان حامي روسيه
هدف از ایجاد چنین مراکزی کاملا مشخص است و به صورت رسمی بیان می‌شود. در روسیه بيست‌ودو پايگاه آموزشی مانند این مرکز مشغول به فعاليت هستند که دانشجویان 18 تا 25 سال را پذیرش می‌کنند.
 
این جنبش جواناني را ثبت‌نام می‌کند که نسبت به اتحاد جماهیر شوروی حسی نوستالژیک داشته باشند. آن‌ها کلاس‌هایی را در مورد تاریخ و روابط بین‌الملل برگزار می‌کنند. هم‌چنین آموزش‌هایی را در مورد هنر تبلیغات و روانشناسی رهبران ارائه می‌دهند.

از هنگامي‌كه در دو جمهوری سابق شوروی، يعني اوکراین و گرجستان انقلاب‌های مخملي رخ داد و موجب ترس پوتین و اطرافیانش شد، مقامات روس به جوانان اجازه خودنمايي نمي‌دهند.

پیوستن این دو جمهوری سابق به اردوگاه غرب، روس‌ها را به‌شدت تحقیر کرده‌است. پوتين از آن زمان همواره در اين هراس است كه تظاهرات‌های خیابانی دولتش را سرنگون کنند و صدها هزار نفر با حمایت‌های ایالات متحده آمريكا، رژیم را به سوی سرنگونی ببرند. 

هراس کرملین از انقلاب مخملی
"الکساندر تارازوف" جامعه‌شناس مرکز مطالعات سیاسی مي‌گويد: «تصاویر جوانان اوکراینی در حالی که پلاكاردهايشان را در مرکز کیف نصب می‌کردند، کرملین را هیستریک کرده‌است. یکی از علائم این پارانویا آن‌جا خود را نشان داد كه دولت پوتین از هشت گروه راک خواست، تعهدنامه‌ای را مبني بر اجرا نكردن آوازهای انقلابی امضا كنند.

در همین زمان، قدرت حاکم در روسیه کنترل مطبوعات مستقل را به دست گرفت؛ در مورد نخست‌وزیر سابق میخائیل کاسیانوف ـ کاندیدای اپوزیسیون در انتخابات ریاست‌جمهوری ـ تحقیق و تفحص صورت گرفت و تمامی سازمان‌های غیردولتی به‌خصوص سازمان‌هایی که منابع مالی‌شان از آمریکا تأمین می‌شد، تحت نظارت دولت قرار گرفتند.

دولت روسیه همزمان برنامه آموزشی وطن‌پرستی را گسترش داد؛ مسابقات آوازهای ملی، ایجاد شبکه تلویزیونی نظامی و آموزش سرود ملی روسیه در کلاس‌ها از جمله این اقدامات بود. آن‌ها جنبش جوانان را ایجاد کردند تا "انقلاب نارنجی" را خنثی کنند.

الکساندر تارازف بر این اعتقاد است که این جنبش‌ها ابزاری هستند تا به واسطه آن‌ها فضای سیاسی کشور تا حد ممکن محدود شود. اما در میان تمامی این پاسداران ملت، این ناشی‌ها (nachi) هستند که قدرت‌مندتر و منظم‌تر از بقیه هستند. هر سال در پانزدهم ماه مي، شصت‌هزار نفر از نيروهاي "ناشي" در مراسم بزرگداشت جنگ جهانی دوم، رژه مي‌روند.

رهبر جنبش "ولادیسلاو سورکف"، رئیس کابینه پوتین است. سوركف کسی است که رهبر ناشی‌ها "واسیلی لاکمنکو" سي‌وچهارساله را منصوب کرده‌است. او هم‌چنین ایدئولوژی این جنبش را تدوین کرده و منابع مالی آن را تأمین مي‌كند. 

امکانات فوق العاده برای جوانان مدافع کرملین
"ماشا لیپمن" از مؤسسه کارنژی در مسکو با اطمینان می‌گوید: «آن‌ها حساب‌های کلانی دارند. آن‌ها از درآمدهای نفتی فراوان دولت سیراب می‌شوند. چهارصد تن از آن‌ها مبالغی را تحت عنوان "برای نوزایی روسیه بزرگ" دریافت کرده‌اند. برای آن‌ها چک‌های ده‌هزاردلاری صادر می‌شود.»

تنها کافی است اردوگاه تابستانی سه‌هزارنفره ناشی‌ها که در 360کیلومتری شمال غربی مسکو برگزار شد را بررسی کنیم: قایق‌های بادبانی، قایق‌های موتوری، کافی نت، سالن بدنسازی، استودیوي ضبط و... به‌طور یقین فرماندار محلی و کلیسای ارتدوکس دعوت شده‌بودند تا هفت هکتار زمین موردنیاز را برای گردهمایی قرض دهند. یکی از شاهدان این رویداد به طنز می‌گوید: «هركدام از آن‌ها می‌تواند به مدت یک سال از کار کردن خودداری کند.»

حتی در مورد آکادمی‌هایی که مسئولیت آموزش ناسیونالیست‌ها را بر عهده دارند، دست‌ودل‌بازی‌های فراوانی صورت می‌گیرد.

"ولادیمیر نیتچائیف" یکی از مسئولان سازمان ناشی در مسکو می‌گوید: «می‌خواهیم 200 استاد را از بهترین دانشگاه‌های کشور استخدام کنیم.» او در پاسخ به چگونگي اين امر اظهار مي‌دارد: «مشكلي نيست، حقوقشان را پنجاه‌درصد بیش‌تر می‌کنیم.»

"الکساندر خازاکوف" رهبر جوانان رودینا يكي از شاخه‌هاي ناشي‌ها، عنوان می‌کند: «ناشی‌ها 500 روبل (15 یورو) به هر یک از تضاهرات‌کنندگان می‌دهند، اعضای گروه من برای به‌دست آوردن پول به آن‌ها می‌پیوندند.»

"آلکسیس" دانشجوی روابط بین‌الملل می‌گوید: «من راه خود را یافته‌ام. من مشخصا پوتینی نیستم. اما احساس می‌کنم که در این گروه برای اهدافی شرافتمندانه مبارزه می‌کنم. برای مثال مقابله با بیگانه‌پرستی.»

نیکلائی هدفش را پنهان نمی‌کند: «با مقامات بلندپایه دوست می‌شویم و این باعث می‌شود در آینده به پست و مقام خوبی برسیم.»

قبل از این‌که وارد اتاق شویم، راهنما سه عکس بزرگ را لگد می‌کند. عکس‌هایی که روی زمین افتاده‌اند، تصاویری از برزوفسکی (تبعیدی در لندن)، باسایف (رهبر جنگ چچن) و لیمونوف (رهبر شاخه بلشویک‌های ناسیونال) که هركدام به ترتیب به این عناوین متهم شده‌اند. "خائن"، "قاتل" و"فاشیست".

در یکی از سالن‌های گردهمایی تصاویری از ملاقات‌های رهبران جنبش با پوتین نصب شده‌است. این عکس‌ها بی‌شمار هستند. در سالن دوم پرچم‌های تمامی جمهوری‌های سابق اتحاد جماهیر شوروی روی دیوارها مشاهده می‌شود.

ایولیا می‌گوید: «می‌خواهیم تنها یک کشور بزرگ داشته باشیم. کشورهای بالت باید به ما پیوندند؛ زیرا آن‌ها تحت سیطره فاشیسم هستند.»

این‌جاست که نوستالژی با هذیان‌گویی ایدئولوژیک آمیخته می‌شود. آن‌ها می‌گویند ما با "الیگارها، ضدیهودها، نازی‌ها و لیبرال‌ها متحد نمی‌شویم.»

تنها دشمنی که برای آن‌ها شناخته شده‌است، ایالات متحد است. میخائیل لئونتیف روزنامه‌نگار که معمولا به جلسات ناشی‌ها دعوت می‌شود، عقیده دارد: «روسیه تنها می‌خواهد از منابع خود در مقابل دست‌اندازی‌های آمریکا دفاع کند.» 

آموزش نظامی برای سرکوب شورشهای خیابانی
بخشی از ناشی‌ها آموزش نظامی هم می‌بینند. گروه‌های ورزشی نیز در میان آن‌ها وجود دارد. نام شاخه ورزشی "گلادیاتور"هاست. حدود پنجاه نفر از افراد تنومند باشگاه اسپارتاک مسکو استخدام شده‌اند و برای مبارزات خیابانی حاضر می‌شوند. والری کرووین عضو اتحادیه اوراسیایی جنبشی فراملیتی توضیح می‌دهد: «آن‌ها در یک سالن ژیمناستیک با افسران سابق سرویس‌های مخفی و وزارت کشور تمرین می‌کنند.»

در رأس دولت نیز فراخوان برای نبرد افزایش می‌یابد. گلب پاولوفسکی سیاستمدار معروف کرملین در تریبون اردوگاه تابستانی ناشی‌ها اظهار می‌کند: «شما باید خود را برای مقابله فیزیکی با تحرکات ضدقانون اساسی آماده کنید.»

ماشا لیپمن متخصص جنبش‌های جوانان در بنیاد کارنژی در مسکو به انقلاب نارنجی در روسیه اعتقادی ندارد: «وقتی می‌بینم که مخالفان در حدود ده‌ها نفر در مقابل یک ساختمان رسمی تجمع می‌کنند، احساس ترحم می‌کنم.»

او فقدان حزب مخالف قدرتمند در پارلمان، فقدان رهبران کاریزماتیک را از جمله دلایل عدم وقوع انقلاب نارنجی می‌داند. لیپمن ادامه می‌دهد: «وضعیت این‌جا با اوکراین متفاوت است. این‌جا طرفداران غرب در اقلیت محض هستند.»

تارازف نیز از مرکز مطالعات سیاسی می‌گوید: «گستردگی کشور در وقوع انقلاب کمکی نمی‌کند. آوردن تظاهرات‌کنندگان از سیبری برای محاصره یک فرودگاه کار ساده‌ای نیست.» 

منتقدان کرملین در اقلیت
با این وجود برخی جوانان به وقوع تحولی در کشور لنین امیدوارند. "رمان دبروخوتف" 21 ساله از جمله این جوانان است. او رهبر جنبشی است که این‌گونه نام‌گذاری شده‌است: «کسانی که می‌روند بدون پوتین»

او دانشجوی علوم سیاسی است که در خیابان‌های مسکو در حالی که شال‌گردن و کراواتی را به تن کرده‌است، پرسه می‌زند. افراد او حدود صدنفر هستند؛ یعنی یک نیروی کاملا ضعیف.

تجمع این گروه، به سرعت با دخالت مقامات متلاشی می‌شود. او می‌گوید: «پلیس به ما می‌گوید تجمع شما بیشتر شبیه یک نمایش است.»

همین دردسرها متوجه جوانانی از حزب لیبرال نیز هست. از مسکو تا سن پترزبورگ آن‌ها 2000 نفر را بسیج کرده‌اند. 

ایلیا اییاشین می‌گوید: «ما منابع مالی مشخصی نداریم. در طول ماه‌ها ما با ده‌ها کارخانه تماس می‌گیریم تا حدود 200 تا 500 دلار به ما کمک کنند. آن هم به صورت مخفیانه.»

این جوان 22 ساله رهبر این جنبش است که در دفتر کاری خود که مملو از کاغذ است، پوستری از چه‌گوارا را چسبانده است. 

ایلیا هرچند بی میل از پذیرش کمک مالی آمریکا نیست اما با حالت طفره‌جویانه‌ای می‌گوید: «من اغلب از سوی موسسه جمهوریخواه دعوت می‌شوم، اما برای رفتن وقتی نداشته‌ام.»
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین