bato-adv
کد خبر: ۳۱۷۶۶۳
از نامه به تزامپ تا درخواست کمک های نقدی

تلاش‌های احمدی نژادی برای دیده شدن

روزگذشته در گیر و دار بازی فوتبال استقلال تهران با العین امارات و فضای پرهیاهوی جریان های رقیب دولت که مداوم در حال طرح یک موضوع جدید هستند و گاهی فریاد تقلب سر می دهند و گاهی ظریف را خائن جلوه می دهند، محمود احمدی نژاد و حمید بقایی در اقدامی بی سابقه و جالب توجه شماره حساب دادند از مردم درخواست کمک مالی کردند. اما ماجرا اینجا آغاز نشده بود.
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۱ - ۱۰ خرداد ۱۳۹۶
فرارو- روزگذشته در گیر و دار بازی فوتبال استقلال تهران با العین امارات و فضای پرهیاهوی جریان های رقیب دولت که مداوم در حال طرح یک موضوع جدید هستند و گاهی فریاد تقلب سر می دهند و گاهی ظریف را خائن جلوه می دهند، محمود احمدی نژاد و حمید بقایی در اقدامی بی سابقه و جالب توجه شماره حساب دادند از مردم درخواست کمک مالی کردند. اما ماجرا اینجا آغاز نشده بود.

به گزارش فرارو، فعالیت حلقه اولیه نزدیکان رئیس دولت های نهم و دهم و همچنین شخص محمود احمدی نژاد پیش از انتخابات ریاست جمهوری به اوج خود رسید. آنها که طی چهار سال گذشته فعالیت های مختلفی داشتند و موفق شده بودند خود را در اخبار و رسانه ها نگه دارند.

با آمدن ایام انتخابات صحبت از حضور دوباره احمدی نژاد در انتخابات بر سر زبان ها افتاد اما با نظر رهبری این مسئله منتفی شد. البته این تصوری بود که در افکار عمومی وجود داشت. بعد از این ماجرا آرام آرام رئیس دولت دهم و اطرافیانش فعالیت های خود را شروع کردند به هر شکلی بود نام خود را به رسانه می کشاندند.

گاهی به ترامپ نامه می نوشت و گاهی بیانیه منتشر می کرد و گاهی به همراه بقایی و مشایی درخت می کاشت و فیلم می گرفت. از سوی دیگر نزدیکان او هم بیکار نمی نشستند و گاهی القا می کردند که گزینه ریاست مجمع تشخیص مصلحت بعد از رحلت آیت الله هاشمی، احمدی نژاد است و گاهی دیگر با اداعاهای عجیب و غریب به دولت حمله می کردند.

خلاصه این روزها گذشت و بعد از اینکه احمدی نژاد صفحه رسمی خود در توییتر را راه اندازی کرده و چند فیلم از خود منتشر کرده و دولت یازدهم را زیر سوال برده بود، برای نام نویسی حمید بقایی وارد وزارت کشور شد و در کمال ناباوری در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد.

این اقدام او به میزان قابل توجهی همه را شوکه کرد اما خوب که به داستان نگاه می کردیم و تاریخ اقدامات احمدی نژاد را مرور می کردیم متوجه می شدیم او همان کاری را کرد که همیشه انجام داده بود. به هرحال  بعد از نام نویسی بقایی و احمدی نژاد، خون تازه ای در رگ های طیف حامی او به جریان افتاد.

آنها باوجود اینکه اکثر فعالان و تحلیلگران سیاسی معتقد بودند که این دو نفر رد صلاحیت می شوند، با استفاده از شبکه های اجتماعی سعی داشتند فضایی را ایجاد کنند تا شورای نگهبان صلاحیت آنها را تائید کند. گاهی با تهدید و گاهی با زبان تعریف و تمجید.

به عنوان مثال عبدالرضا داوری که صدای رسانه ای این جریان است در توییتر خود می نوشت: در جدیدترین برآورد یک نهاد امنیتی نزدیک به دولت، تایید صلاحیت دکتر محمود احمدی نژاد و رای 20 میلیونی ایشان قطعی اعلام شده است و گاهی می نوشت: میزان "رای ملت" است نه "سلیقه شورای نگهبان"

اما هیچکدام از راهکارها نتیجه بخش نبود و احمدی نژاد و بقایی با هم ردصلاحیت شدند. بعد از این ماجرا این طیف روند جدیدی را در پیش گرفتند. آنها از یک سو از اصولگرایان و شورای نگهبان عصبانی بودند و از سوی دیگر دل خوشی از دولت نداشتند. به همین دلیل جنگ در دو جبهه را آغاز کردند اما با یک تفاوت بزرگ.

آنها به خوبی می دانستند که حضور ابراهیم رئیسی به مراتب خطرناک تر از تداوم دولت روحانی برای آنها است. به همین دلیل عمق و شدت حمله به دولت به نسبت جبهه اصولگرایان کمتر بود اما با اینحال آنها گروهی بودند که نه دولتی ها و اصلاح طلبان آنها را وارد بازی می کردند و نه اصولگرایان تمایل داشتند آنها را طرف خود داشته باشند.

طیف احمدی نژاد کودکی بود که هیچکدام از طرفین بازی تمایل نداشت، بازی دهد و مجبور بودند خودشان را وارد بازی کنند. به همین دلیل در ایام انتخابات مداوم مسئولان دولتی و شخصیت های برجسته جریان اصولگرا و حامی رئیسی را خطاب قرار می دادند. به عنوان مثال ناگهان یک صبحی عبدالرضا داوری در خصوص اعدام های سال 67 صحبت و نام رئیسی را مطرح می کرد. یا نامه سرگشاده به اسحاق جهانگیری می نوشتند.

گاهی دیگر بدون هیچ لزومی برای افرادی مانند سردار مسعود جزایری رئیس ستاد تبلیغات دفاعی نامه می نوشتند و اعلام نظر می کردند.

با همه این تفاسیر باز هم نتوانستند از گل آلود کردن آب در ایام انتخابات ماهی بزرگی صید کنند. صرفا بیرون زمین ایستاده بودند داد و فریاد می کردند. ولی آنها تمایلی نداشتند که تا این حد خارج از بازی بمانند لذا تلاش های خود را همچنان ادامه دادند. اما در این میان یکی از اتفاقات جالبی که آغاز گر موضوع درخواست پول احمدی نژاد و بقایی بود، تخلیه خانه محافظان او بود که خبرش را باز هم عبدالرضا داوری رسانه ای کرد.

داوری حتی پا را فراتر گذاشت و در یکی از پست های توییتری خود عکس حسن روحانی، سردار جعفری و آملی لاریجانی را منتشر کرد و نوشت: از امروز مسئولیت جان دکتر احمدی نژاد در قبال حملات تروریستی مستقیما  برعهده این سه نفر است. البته جوانفکر هم همین مسئله را مطرح کرده بود. او هم گفت: مسئولیت هرگونه حادثه علیه احمدی‌نژاد متوجه دولت، سپاه انصار و قوه قضاییه است

بعد از این هیاهو ها بود که دفتر احمدی نژاد بیانیه ای منتشر کرد با اعلام شماره حساب مشترک میان او و حمید بقایی درخواست کرد مردم به آنها کمک مالی کنند. در این بیانیه آمده است: برای این دفتر مایه مباهات بسیار است که مراتب سپاس جناب ایشان را به محضر شریف یکایک شما بزرگواران اعلان و در پاسخ به درخواست اکید و مصرانه شما ملت فرهیخته مبنی بر اعلام شماره حسابی جهت اعطای کمک های مردمی برای تامین منابع لازم و پشتیبانی از فعالیت های فرهنگی و اجتماعی دفتر ریاست محترم جمهوری دولت های نهم و دهم، شماره حساب را به استحضار می رساند.

اما چند نکته و هدف جالب توجه در خصوص این اقدام و مجموعه تحرکات این طیف وجود دارد. اول اینکه آنها با انتشار این بیانیه و درخواست کمک تلاش کرده اند با یک تیر دو نشان را هدف قرار دهند. از یک سو بار دیگر در رسانه حضور پیدا می کنند و اعلام موجودیت می کنند و از سوی دیگر مردم را از این اتفاق ( تخلیه ساختمان محافظان ) مطلع و اقدام به مظلوم نمایی می کنند.

هدف دوم این است که آنها با در خواست پول تلاش دارند این فضا را در کشور ایجاد کنند که حتی شرایط تامین یک ساختمان را ندارند. به هرحال آنها بار دیگر هم موفق شدند خود را در رسانه ها نشان دهند اما تا چه حد موفقیت آمیز خواهد بود؟
مجله خواندنی ها
مجله فرارو