bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۳۰۹۵۲۶

زندگی خصوصی احمدی‌نژاد به روایت دامادش

تاریخ انتشار: ۰۸:۳۱ - ۲۴ اسفند ۱۳۹۵
آخرين‌بار سه سال پيش با «شرق» مصاحبه كرده بود. آن زمان هنوز رئيس بيمارستان فيروزگر بود. اين روزها به دانشگاه شهيد بهشتي بازگشته است و درعين‌حال جامعه‌شناسي هم مي‌خواند. همان زمان با پدر همسرش و حلقه فكري نزديك به او اختلاف فكري داشت و بابت همين هم از دولت رفت. به نظر مي‌رسد بعد از جامعه‌شناسيي خواندن اين اختلاف تشديد هم شده است. جامعه‌شناسي، داماد احمدي‌نژاد را به اصلاح‌طلبان نزديك‌تر كرده است. اين چيزي است كه البته خودش مي‌گويد.
 
روزنامه شرق هم‌زمان با بازگشت دوباره احمدي‌نژاد و اطرافيانش به عرصه سياست و فضاي رسانه‌اي با مهدي خورشيدي، داماد او گفت‌وگو كرده است.                       

‌آقای احمدی‌نژاد در جریان مصاحبه شما هستند؟ از خانه بیرون می‌آمدید در مسیر به ایشان نگفتید؟
 
من تقریبا شخصیت مستقلی دارم. افکار و اندیشه‌های خودم را دارم، البته به ایشان هم احترام می‌گذارم. البته انتقادات خاص خودم را هم دارم، شما که بهتر می‌دانید.
 
‌پس در جریان مصاحبه شما نیستند.
 
نخیر.
 
‌هنوز هم با هم در یک ساختمان زندگی می‌کنید؟ طبقه سوم بودید؟
 
نخیر من طبقه اول هستم.
 
‌آخرین‌بار ایشان را چه‌موقع دیدید؟
 
دیشب دیدم. عده‌ای از مردم سر کوچه بودند و ایشان هم داشتند نامه‌های مردم را بررسی می‌کردند.
 
‌هنوز هم همان حفاظت‌ها و گیت بازرسی سر کوچه ایشان هست؟
 
بله طبیعتا برای هر شخصیتی هست برای ایشان هم هست. چون مراجعه‌کنندگان ایشان احتمالا بیشتر است این حفاظت‌ها هم برجسته‌تر می‌شود.
 
‌ الان آقای احمدی‌نژاد چند تا نوه دارند؟
 
چهارتا. من یک بچه دارم. یک دختر. یکی از پسرهای آقای احمدی‌نژاد یک فرزند دارد و یکی دیگر دو فرزند.
 
‌آقای مشايي چند نوه دارد؟
 
دو نوه.
 
‌در این چهار سال آقای احمدی‌نژاد چه می‌کردند؟ تغییر یا برنامه خاصی در زندگی‌‌شان رخ داده است؟
 
اگر منظورتان از نظر سطح زندگی و اقتصادی و رفاه است، نه، واقعا تغییری نداشته. از همان اول یک سطح ثابتی برای زندگی‌اش تعریف کرده و تا الان هم همین‌جور بوده است، اما اگر از نظر کار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مدنظرتان باشد، طبعا مشغله رئیس‌جمهور خیلی بیشتر است نسبت به کسی که رئیس‌جمهور نیست. الان خب مشغله‌شان کمتر است و روزهایی که دانشگاه نیستند به دفترشان که ولنجک است می‌روند. اگر اشتباه نکنم دوتا نصفه‌روز در دانشگاه تدریس دارند.
 
‌چه شد که شما در دفتر ایشان در ولنجک مشغول نشدید؟ از شما نخواستند بروید یا خودتان نرفتید؟
 
بالاخره داستان من این‌طور بود که بعد از اینکه شغلم در بیمارستان و مجمع تشخیص مصلحت را تحویل دادم کلا مشغول کارهای پژوهشی شدم. استخدام دانشگاه شهید بهشتی بودم و به همان‌جا هم بازگشتم. در کنار آن شروع به ادامه تحصیل در حوزه جامعه‌شناسی کردم و الان در حال کار روی پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد هستم و می‌خواهم امتحان دکترا بدهم.
 
‌در همان دانشگاه شهید بهشتی؟
 
نخیر، دانشگاه آزاد. تقریبا خیلی گرفتار کار مطالعاتی شدم.
 
‌علاقه‌مندی شما به رشته جامعه‌شناسی ارتباطی با هشت سال دوره ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد داشت؟ یعنی اتفاقات آن سال‌ها باعث شده که شما به دنبال این بروید که بخواهید جامعه را بیشتر بشناسید؟
 
سؤالتان قشنگ بود. (با خنده) من فکر می‌کنم برخی رشته‌ها مغفول مانده‌اند. اساس خیلی از مشکلات ما در جامعه است. باید ساختارهای جامعه و پدیده‌های اجتماعی را مطالعه کنیم. برای اینکه بتوان پدیده‌ای مانند انتخابات را به‌درستی پیش‌بینی کرد، باید عمق جامعه و رأی‌‌دهندگان و عقاید و تحولات مردم را بررسی کرد. الان ما دچار آسیب‌های شدید اجتماعی هستیم. آمار طلاق و بی‌کاری و ازهم‌پاشیدگی خانواده‌ها و بزهکاری و آمار تجاوز خیلی بالاست. چرا کسی به اینها توجه ندارد. باید کمی واقعی به مسائل جامعه نگاه کرد، نه ذهنی. من یک فلاش‌بک بزنم به‌ عقب و زمانی که رئیس بیمارستان فیروزآبادی بودم. در آن زمان ما بیش از آنکه کار درمانی بکنیم باید کار مددکاری می‌کردیم. من باید یک هفته در میان گزارش به نیروی انتظامی یا دادگاه می‌دادم که یک نوزادی در بخش زایمان رها شده است. با مواردی طرف بودم که وقتی یادم می‌آید حالم بد می‌شود و تأسف می‌خورم. خیلی به فکر فرورفتم که جامعه ما به کجا می‌رود.
 
رشته جامعه‌شناسی با عقبه‌ای ٢٠٠ یا ٣٠٠ ساله خیلی در کشور ما مغفول مانده است؛ رشته‌ای که اساس آن از غرب بوده است، ولی ما هیچ‌وقت درست به آن نپرداخته‌ایم یا آن را با فلسفه مخلوط کردیم که مردم نفهمند یا با نظریه‌ها. خیلی آن را با مردم قاطی نکردیم. اینها جرقه‌هایی بود که باعث شد من آموختن این رشته را شروع کنم و خیلی خوشحالم. روی تغییر نگرش من خیلی مؤثر بود.
 
‌تغیير نگرش شما به جامعه؟
 
کلا روی مسائل مختلف. نگاهم خیلی عمیق‌تر شد.
 
‌درباره این تغییر نگاهتان باهم صحبت می‌کنید؟
 
بله من حرف‌هایم را به ایشان می‌زنم.
 
‌موافق هستند با شما؟
 
خب. شما که می‌دانید. (باخنده)
 
‌پس نگاه آقای احمدی‌نژاد با شما خیلی فرق دارد؟
 
خیلی فرق دارد.
 
‌به راهکاری  هم رسيديد؟
 
من می‌گویم زیاد به شعار نپردازیم. ببینیم چه خبر است. واقعی نگاه کنیم. رئالیسم باشیم، ایده‌آلیسم نباشیم.
 
‌ایشان به نظر شما خیلی ایده‌آ‌لیست است؟
 
این مشکلی است که کلا داریم. اخبار حوادث در جامعه ما عادی شده است و راحت از کنار مسائلی مثل قتل و حوادث می‌گذریم. آدم خیلی ناراحت می‌شود که دختربچه‌ها و پسربچه‌ها در تهران باید کار کنند. چرا به آنها پرداخته نمی‌شود؟ یک کمی بیاییم داخل کشور را کندوکاو کنیم. اگر اینجا را درست کنیم، خیلی چیزها درست می‌شود.
 
‌ اگر زمانی که آقای احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور بود، جامعه‌شناسی خوانده بودید و دریافت‌هایتان را به ایشان منتقل کرده بودید بهتر نبود؟
 
من نوع نگاهم کاملا متفاوت است.
 
‌ نگاهشان به آسیب‌های اجتماعی چگونه است؟
 
باید خود ایشان جواب دهد. من با تمام انتقاداتی که به ایشان دارم، اما می‌دانم ایشان همیشه نگران و ناراحت است. البته درباره روش درست‌کردن آسیب‌ها من و ایشان شاید متفاوت فکر كنيم. من نظر خودم را دارم و ایشان نظر خودشان را. من یک نکته را بگویم و خیال شما و خودم را راحت کنم. از نظر فکری به اصلاح‌طلبان خیلی نزدیک‌ترم تا اصولگراها. در فحوای بحث‌ها حتما متوجه شده‌اید. اصلاح‌طلبان به نظرم از نظر سازوکار تشکیلاتی و ازخودگذشتگی خیلی جلوتر از اصولگراها هستند.
 
 اما‌آقای احمدی‌نژاد خودش را اصولگرا نمی‌داند و اصولگرایان هم ایشان را اصولگرا نمی‌دانند.
اصلاح‌طلبی عقبه و اندیشه‌ای دارد. برخی می‌گویند اصلاح‌طلبی مبنای سیاسی دارد. من سیاسی‌اش را قبول ندارم. یک نحله باید مبتنی بر فکر و اندیشه باشد. وقتی من می‌گویم از نظر فکری به آنها نزدیک‌ترم یعنی می‌گویم رسوب‌های فکری من به آنها نزدیک‌تر است. چون مبنا اندیشه است نه سیاست. اینکه می‌گویم آقایان اصلاح‌طلب به چارچوب‌های تشکیلاتی خیلی معتقدترند، شاید به خاطر آن اتحاد اندیشه و فکر است. من خیلی واضح می‌گویم این اندیشه اگر اینچنین است، اندیشه من هم این است و من اصلاح‌طلبم. اما این طرف من چارچوب فکری منسجمی نمی‌بینم، به خاطر همین وقتی می‌خواهم بگویم آقای احمدی‌نژاد اصولگراست یا نیست «دوبه‌شک» هستم. البته ریشه فکری ایشان خیلی شبیه‌تر است به اصولگرایان.
 
‌شما به دانشگاه ایرانیان هم رفت‌وآمد دارید؟
 
نه.این‌قدر سرم شلوغ است که فرصت نمی‌کنم.
 
‌پس روز درخت‌کاری آقایان هم نبودید.
 
نخیر.
 
‌فیلمش را دیدید؟
 
بله.
 
‌واکنش‌ها به آن بخش که آقای مشايي می‌گوید من کلا درختم چه بود؟
 
در مورد این موضوع به‌خصوص که گفتید صحبت نکردم و فرصت هم نشد.
 
‌کسی از اطرافیانتان واکنشی نداشت؟
 
چرا.
 
‌چه بود؟
 
واکنش‌ها را شما می‌دانید چه بود دیگر (با خنده).
 
‌واکنش خود شما چه بود؟
 
من بودم این کار را نمی‌کردم. سلیقه من این‌گونه است.
 
‌اصلا آقای مشايي و آقای بقايی را می‌بینید؟
 
بالاخره آقای مشايي رفت‌وآمد خانوادگی دارند و می‌بینیم. آقای بقايي را هم گاهی می‌بینم.
 
‌می‌دانستید آقای بقايي قرار است نامزد شوند؟
 
نه، من هیچ اطلاعی نداشتم. خیلی غیرمنتظره فهمیدم. باورم هم نمی‌شد. دانشگاه بودم، یکی از دوستانم چند بار تماس گرفت با من، اس‌ام‌اس زد که کار واجبی با تو دارم. زنگ زدم ببینم چه کاری دارد، گفت آقای بقايي نامزد شده است. اول فکر کردم شوخی می‌کند یا اطلاعاتی ندارد یا اطلاعاتش ناقص است.
 
‌یعنی اصلا زمزمه‌اش را هم نشنیده بودید؟
 
نه اصلا مطلع نشده بودم. بعد از دو ساعت یکی از دوستان مجدد زنگ زد و در تلگرام عکس بیانیه ورود آقای بقايي به انتخابات را برایم فرستاد.
 
‌آقای احمدی‌نژاد چند هفته قبل اعلام کرده بود که از کسی در انتخابات حمایت نمی‌کند و بعد ولی آن فیلم منتشر شد و آقای مشايي آمد گفت که آقای بقايي به آقای احمدی‌نژاد اشبه‌تر است تا من... شما قبول دارید که کسی آن اعلام عدم حمایت را باور نمی‌کند؟
 
جواب شما در سؤالتان هست. یک مقداری هم چالش‌زاست.
 
‌به نظر شما آقای بقايي بیشتر شبیه آقای احمدی‌نژاد است یا آقای مشايي؟
 
هرکسی شخصیت خاص خودش را دارد. هرکدام از ماها با افرادی رفیق می‌شویم که هم‌نوع و هم‌نظر هستیم. تا حالا فکر نکردم به این موضوع.
 
‌بسياري معتقدند رابطه آقای مشايي و احمدی‌نژاد نوعی مرید و مرادی است.
 
نه من این را قبول ندارم. آقای احمدی‌نژاد شخصیت مستقل خودش را دارد.
 
‌به نظر مي رسد تحرکات اخیر ایشان و آقای بقايي و مشايي حامل این پیام به حامیانشان است که جریان ما زنده است و حتی اگر من نوعی نتوانم وارد انتخابات بشوم، این به معنی مرگ جریان ما نیست.
 
این طبیعی است هر جریانی دنبال پویایی خودش است.
 
‌آیا شما در جریان دیدار ایشان و رهبری بودید؟
 
در جریان جزئیات آن نبودم.
 
‌قبل از رسانه‌ای‌شدن آن می‌دانستید؟
 
بله، شنیده بودم اما درباره جزئیات با کسی صحبت نکرده بودند. اصلا درباره دیدارهایشان با رهبری من بعید می‌دانم با کسی صحبت بکنند چون دیدار محرمانه است.
 
‌به نظر می‌آید که آقای احمدی‌نژاد دنبال این است که سال ١٤٠٠ وارد انتخابات شود و این‌بار که آقای احمدی‌نژاد منع شده‌اند از آمدن، حمایت از بقايي به مشايي سپرده می‌شود تا در صورت ردصلاحیت بقايي، هزینه آن روی ايشان بار نشود.
 
حقوق شهروندی هر کسی هست که نامزد بشود. البته شاید من اگر جای آقای بقايي بودم، این کار را نمی‌کردم. تا سال ١٤٠٠ هم ممکن است اتفاقات زیادی رخ بدهد. هنوز قابل پیش‌بینی نیست.
 
‌خبر داشتید امسال می‌خواستند بیایند؟
 
خب درخواست‌ها از ایشان هم زیاد بود. طیف طرفدارانشان درخواست زیاد داشتند.
 
‌خود شما  می‌خواستید ایشان دوباره نامزد شوند؟
 
من این‌قدر درگیر کارهای خودم بودم که شاید کمتر به این موضوع فکر کرده باشم.
 
‌اگر نامزد شده بودند، به ايشان رأی می‌دادید؟
 
من دوست دارم به دور از تعصب حرف بزنم. هرکسی یک‌سری ارزش‌هایی برای خودش دارد و از آن چارچوب نگاه می‌کند.
 
‌می‌خواهم  بدانم شما که جامعه‌شناسی می‌خوانيد، فارغ از اینکه داماد آقای احمدی‌نژاد هستيد، حاضريد دوباره به ايشان رأی بدهد؟
 
باید فضای انتخاباتی را ببینم.
 
 پس اگر ایشان نامزد شود شما به او رأی نخواهید داد؟
 
خیلی صفر و صدی نگاه می‌کنید. من وارد نمی‌شوم.
 
‌مگر رأی‌دادن غیر از صفر و صدی است؟ شما یا به یک فرد رأی می‌دهید یا نمی‌دهید.
 
رأی مخفی است. بعد هم هنوز آن انتخاباتی که صحبت می‌کنیم، شرایطش فراهم نشده است. من ترجیح می‌دهم جواب ندهم؛ در ضمن در انتخابات شورای شهر هم می‌خواهم شرکت کنم.
 
‌با فهرست اصلاح‌طلبان می‌خواهید بیایید؟
 
بالاخره من گفتم به آنها نزدیک‌ترم.
 
‌صحبتی هم با آنها کرده‌اید؟
 
نه؛ هنوز صحبتی نکرده‌ام؛ چون به‌تازگي تصمیم گرفته‌ام. اما عقایدم به آنها نزدیک است. دلیل شورای شهر آمدنم هم همین مسائل اجتماعی است. شاید از برخی اصلاح‌طلبان هم اصلاح‌طلب‌تر باشم.
 
‌با‌ آقای احمدی‌نژاد صحبت کردید؟
 
بله، ایشان مخالف بودند.
 
‌چرا؟
 
اعلام کرده بودند هیچ کسی از طرف من وارد نمی‌شود و من حمایت نمی‌کنم. همان زمان‌ها که آن بیانیه را دادند. این بحث مال آن زمان است.
 
دلتان نمی‌خواست جای آقای بقايي یا مشايي بودید؟
 
نه. جای خودم خیلی هم خوب است. اندیشه‌های خودم را خیلی دوست دارم. عوضش خودم هستم.
 
‌اگر عضو شورای شهر بشوید با مدل وام ازدواجی که آقای احمدی‌نژاد داد، موافقید؟
 
(در اینجای بحث، دوست آقای خورشیدی وارد بحث می‌شود و می‌گوید هرکاری می‌کنید پول‌شویی نکنید. آیا مثلا ٧٠٠ میلیارد دلار پول نفت در زمان آقای احمدی‌نژاد درست مدیریت شد؟) منم موافقم که خوب مدیریت نشد.
 
‌شما نمی‌دانید چه اتفاقی برای آن همه پول افتاد؟
 
خود ایشان حتما جواب‌هایی دارد؛ اما نظر شخصی من هم این است که خوب مدیریت نشد. بحث سر این است که مثلا این پول خرج مسکن مهر شد. من می‌گویم کلا مگر چقدر پول خرج مسکن مهر شد؟ متر بزنید. عدد بزنید. یا مثلا می‌گویید که صرف بنگاه‌های زود‌بازده شد. خب چقدر؟ همه را از آن ٧٠٠ میلیارد تومان کسر کنید. مدیریت منابع ما مشکل داشت.
 
‌با خود‌آقای احمدی‌نژاد صحبت نکرده‌اید که این پول نفت چه شد؟
 
چرا گفته‌ام؛ اما خب خیلی اختلاف نظر داریم. من توجیهات ایشان را قبول ندارم. به ریز صحبت نکرده‌ایم؛ اما همین بحث مسکن مهر است یا ساخت‌وسازهاست. بحث پروژه‌هاست. البته زمان ایشان ساخت‌وساز خیلی رونق داشت.
 
‌روی بحث بابک زنجانی چه نظری دارند؟
 
ایشان اصلا آن را منتسب به خودشان نمی‌دانند. البته به‌تازگي یک کلیپی از آقای زنگنه دیدم و خیلی متعجب شدم. این حرف‌هایی که ایشان زد به نظرم درست نبود. باید هر دو طرف حرف‌هایشان را حضوری بزنند. در مقام داوری نیستم ولی می‌خواهم بگویم ادعای بزرگی مطرح کردند كه باید پیگیری شود.
 
زمانی که آقای احمدی‌نژاد شهردار بودند، شاهد یک‌سری هزینه‌های بدون سند بودیم. اگر وارد شورای شهر شوید، پرونده‌های آن زمان را دوباره بررسی مي‌کنید؟
 
اگر موكلانم به من رأی بدهند، من موظفم خواسته‌ها‌یشان را پیگيری کنم. در ضمن ان‌جی‌او‌ها باید به عنوان یک ناظر عمل کنند. باید پیگیر وعده‌ها و حقوق مردم از طرف کسی باشند که وعده داده و رأی آورده است. خاصیت قدرت این است که دنبال بسط و دائمی‌کردنش است.
 
‌اگر ان‌جی‌اویی از شما خواست که ماجرا را پیگیری مي‌کنید.
 
قطعا اگر از من طلب شود، من پیگیری و حقیقت را پیدا می‌کنم و به هر نتیجه‌ای برسم آن را اعلام می‌کنم؛ فکر نمی‌کنم مصلحت‌سنجی دیگر جایی داشته باشد.
 
‌توییتر آقای احمدی‌نژاد را دیده‌اید؟
 
حقیقتش نه. ولی شنیده‌ام که ایشان به توییتر ورود کرده‌اند و یکی، دو پیام تصویری در تلگرام درباره آن دیدم. اتفاقا چند نفر از دوستانم به من زنگ زده بودند که علیرضا پسر ایشان توییت کرده که ١٥ اسفند خبری قرار است منتشر شود، من می‌خواستم از علیرضا سؤال کنم ولی باور می‌کنید فراموشم شد.
 
‌آقای احمدی‌نژاد کلاس زبان می‌روند؟
 
بله.
 
‌توییت‌هایشان را خودشان می‌نویسند یا ادمین توییتر دارند؟
 
به نظرم خودشان می‌نویسند چون ایشان مقاله به انگلیسی می‌نویسند.
 
‌برای این می‌پرسم که یکی، دو فایل تصویری از ایشان در اینترنت هست که نشان می‌دهد آقای احمدی‌نژاد خیلی انگلیسی‌شان خوب نیست.
 
ایشان عضو هيئت علمی دانشگاه است و آزمون‌های تافل و آیلتس را هم گذرانده و یک دوره هم کلاس زبان رفتند؛ سه، چهار سال.
 
‌آموزشگاه زبان می‌روند یا معلم خصوصی دارند؟
 
خصوصی.
 
‌همان خانمی که معلم زبان آقای مشايي و بقايي بود؟
 
خیر؛ اصلا معلم ایشان خانم نبود.
 
‌در جریان نامه ایشان به ترامپ بودید؟
 
بله در سایتشان دیدم.
 
‌پس فکر کنم همه اتفاقات مربوط به ایشان را بعد از رخ‌دادن متوجه می‌شوید.

bato-adv
ناشناس
Poland
۰۸:۱۹ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۵
شما با آقای احمدی نژاد به اینجا رسیدید و گرنه کسی نبودید

آقای احمدی نژاد رئیس جمهور خوبی بود اگر چوب لای چرخش نمی گذاشتن

چه جلسه هایی که در باغ های قیطریه برای سرکوب کردنش برگذار شد ولی کسی نفهمید
ناشناس
Canada
۰۱:۲۸ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۵
میشه اینقد خبر از احمدی نژاد نزارید؟ ممنون
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۰۶ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۴
بیچاره هر جا می ره همه بهش می گن شما دوماد محمودی هستی
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۲۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۴
رای ما همه سید اسفندیار بقایی نژاد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۵ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۴
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۷
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۰ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۴
زدید به سیم آخر نه؟ احمدی نژاد یعنی اینقدر ترسناکه برای شما؟ بابا شما که اینهمه توی این پنج سال احمدی نژاد رو کوبیدید؟ یعنی اثر نکرد؟ پس بدونید حرفهای دیگه شما هم اثری نداره و روزبروز محبوبیت این آدم بیشتررمیشه به کوری چشم شماها.
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۱:۱۴ - ۱۳۹۵/۱۲/۲۴
آفرين فرارو...
آفرين...
با مسئولان كذاي بايد اين طور رفتار كرد.. احسنت
مجله فرارو