bato-adv
کد خبر: ۳۰۰۷۰۳
الهی‌راد:

اختلاف رای مفسران قرآن هرمنوتیک فلسفی را توجیه نمی‌کند

حجت‌الاسلام الهی‌راد با تاکید بر این‌که هرمنوتیک فلسفی پارادوکسیکال است، گفت: اختلاف مفسران قرآن را نمی‌توان موید هرمنوتیک فلسفی دانست؛ زیرا این اختلاف در جایی که گزاره‌ها ظاهرند و همچنین در خصوص محکمات و متشابهات مطرح می‌شود و نه در نص قرآن کریم.
تاریخ انتشار: ۱۶:۳۷ - ۰۸ دی ۱۳۹۵
خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) نوشت:

حجت‌الاسلام الهی‌راد با تاکید بر این‌که هرمنوتیک فلسفی پارادوکسیکال است، گفت: اختلاف مفسران قرآن را نمی‌توان موید هرمنوتیک فلسفی دانست؛ زیرا این اختلاف در جایی که گزاره‌ها ظاهرند و همچنین در خصوص محکمات و متشابهات مطرح می‌شود و نه در نص قرآن کریم.

حجت‌الاسلام و المسلمین صفدر الهی‌راد، عضو هیئت علمی گروه کلام و فلسفه دین موسسه امام خمینی(ره)، در پاسخ به این پرسش که هرمنوتیک با توجه به دو گرایش روشی و فلسفی آن چیست، گفت: موضوع و مسئله کلی ‌هرمنوتیک بحث فهم و تفسیر است. در این خصوص که تفسیر و فهم چیست دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. دیدگاه کلاسیک در خصوص هرمنوتیک یک رویکرد روش‌شناسانه به مقوله فهم و تفسیر دارد. دیدگاه مدرن یا رمانتیک هم روش‌شناسانه با جهت‌گیری روانشناختی است.

وی افزود:‌ در دوران جدید رویکردهای جدیدی در هرمنوتیک وجود دارد که از روش‌شناسی و روانشناختی عدول کرده و به رویکرد هستی‌شناسانه و فلسفی می‌رسد، البته بعد از این دوره نیز ما دوران انتقادی هرمنوتیک فلسفی را داریم و به هرمنوتیک عینی‌گرا در مقابل هرمنوتیک فلسفی می‌رسیم که باز روش‌شناسانه است و ما در نیمه دوم قرن بیستم، این رویکرد آخر را می‌بینیم.

هرمنوتیک روشی و فلسفی

عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره)، تصریح کرد: تفاوت رویکرد هرمنوتیک روش‌شناختی و فلسفی این است که از نظر هرمنوتیک روش‌شناختی ابزار و قواعدی برای رسیدن به مراد مولف و معنای اثر و یا یک متن و گفتار وجود دارد و ما اگر این روش‌ها را رعایت کنیم، به مراد مولف در اثر دست خواهیم یافت. به همین دلیل به این گرایش روش‌شناسی گفته می‌شود.

وی با بیان اینکه هرمنوتیک فلسفی یا هستی‌شناسانه معتقد به روش ابزار و قواعد نیست بلکه به دنبال هستی‌شناسی خود فهم هست، گفت: ما در این رویکرد می خواهیم ببینیم که فهم چیست و بعد از یافتن اینکه فهم چیست، می‌خواهیم ببینیم که تکلیف تفسیر چه می‌شود.

الهی‌راد ادامه داد: تفاوت این دو تنها در مقام تعریف نیست، بلکه لوازمی هم دارد. وقتی هرمنوتیک روش‌شناختی می‌شود، معنای خاص و مشخصی برای فهم وجود خواهد داشت و مفسر توانایی کشف این معنا را با قواعد، روش، اصول و ابزار خاصی دارد. ولی در هرمنوتیک فلسفی در معنای مصطلح هایدگری و گادامری، کشف معنای مورد نظر مولف ناممکن می‌شود و دلیل این ادعا این است که فهم تحت تاثیر جهان فکری، سنت، پیش‌داوری، پیش‌فرضهای مولف بوده و به لحاظ هستی‌شناسانه هستی انسان همان فهم تعریف می‌شود و این که فهم همان هستی انسان است و اگر فهم همان هستی باشد، ما نمی‌توانیم از این جهان بیرون برویم تا بتوانیم معنایی را از یک اثر دریابیم.

الهی‌راد تصریح کرد: رویکرد هرمنوتیک فلسفی در غرب با گرایش هایدگر و گادامر بحث از روش کشف معنای مولف را لغو و بیهوده می‌داند. وقتی نتوانیم از پیش‌داوری‌های خود عبور کنیم، نمی‌توانیم معنایی را برای یک اثر قائل بوده و آن را دریابیم و از نظر هرمنوتیک فلسفی این مفسر است که در نسبت با یک  اثر، معنا ‌را تولید می‌کند.

عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره)، با بیان اینکه رویکرد روش‌شناختی برای اولین بار توسط دان هاور و کلادینیوس در هرمنوتیک کلاسیک مطرح می شود، گفت: در هرمنوتیک رمانتیک همین نگرش با تأکید بر روان‌شناسی توسط شلایرماخر و سپس دیلتای مطرح شده است و در هرمنوتیک فلسفی هایدگر نقش موسس دارد که گادامر به عنوان شاگرد بسیار جدی او وارد شده و این رویکرد را ادامه داده است.

هرمنوتیک فلسفی پارادوکسیکال است

الهی‌راد در پاسخ به این پرسش که با توجه به تفاوت‌هایی که وجود دارد، بسیاری از دینداران معتقدند که در عین حال، هر متنی یک معنا دارد، اما قائلین به هرمنوتیک فلسفی ادعای خود را در خصوص تکثر در حوزه دینداران سازگارتر می‌دانند و معتقدند دینداران فرق مختلفی در حوزه‌های مختلف بودند که همه مدعی کشف معنایی نهایی هستند و در عمل فهم متکثر است، شما چه ارزیابی در این خصوص دارد؟ گفت: بسیار سوال دقیقی است که در ظاهر مستمسکی است برای هرمنوتیک فلسفی که از طریق برخی از روشنفکرمآب‌های غرب‌گرا بیان شده است. به اعتقاد آنها، اختلافات فقها در حوزه فقه، و مفسران در حوزه تفسیر تاییدی بر هرمنوتیک فلسفی است.

وی ادامه داد: نکته‌ای که وجود دارد این است که نخست باید دید هرمنوتیک فلسفی چه ادعایی دارد؟ هرمنوتیک فلسفی معتقد است هیچ فهم ثابتی نداریم، امکان ندارد به معنای مورد نظر مولف برسیم و همه فهم‌ها در حال تغییر و تحول است. آن چیزی که ما از اساس نقد می‌کنیم پارادوکسیکال بودن خود این مدعاست و این ادعا خود شمول است. اگر هیچ فهم ثابتی نداریم و همه فهم‌ها متاثر از پیش‌داوری‌های ماست، سوال اول این است که همین ادعا خودش چه وضعیتی دارد؟ خودش یک برداشت و فهم درباره فهم است یا نه؟ و این ادعا شامل خودش هم می‌شود.

الهی‌راد تصریح کرد: اگر گفته شود این ادعا ناب نیست و پیش‌داوری‌های ما به آن جهت داده است پس این ادعا هم اعتباری ندارد و اگر گفته شود فهم ما استثنا بوده و فهم ما تحت تاثیر پیش داوری‌ها ما نیست و ما کشف حقیقت کرده‌ایم در این صورت شما ادعای خود را نقض کرده‌اید و اینکه می‌گویند هیچ فهم نابی وجود ندارد استثنا خورده و باطل می‌شود و باید بگویند برخی از فهم‌ها ناب‌اند از جمله این ادعا که هرمنوتیک فلسفی بیان می‌کند.

عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره)، افزود: هرمنوتیک فلسفی به هر سمتی برود خودش خودش را نقض می‌کند. یا باید بگوید فهم من فهم ناب و کاشف از حقیقت نیست که اعتبار خود را از دست خواهد داد، اگر بگویند فهم من استثناست در این صورت باز اعتبار آن محل سوال خواهد بود.

مشکلات هرمنوتیک فلسفی با تفکیک معرفت به درجه یک و دو حل نمی‌شود

وی در پاسخ به این پرسش که گفته می‌شود اشکال پارادوکسیکال بودن وارد نیست، زیرا ادعای هرمنوتیک فلسفی مانند منطق از جنس زبان طبیعی نیست و معرفتی درجه دو است؛ بنابراین شامل خودش نمی‌شود، گفت: دکتر سروش این تفکیک را انجام می‌دهد و می‌گوید ما باید بین معرفت‌های درجه یک و دو تفکیک می گذاریم و معرفت درجه یک ناظر به موضوعات عینی است و معرفت درجه دو ناظر به معرفت، یعنی از موضوعات معرفت‌شناختی، است. می‌خواهند بگویند ما در مباحث روش‌شناسی و معرفت‌شناسی فهم ناب داریم، اما در معرفت‌های ناظر به امور خارجی معرفت ناب نداریم.

الهی‌راد با بیان اینکه دفاع از هرمنوتیک فلسفی با تکیه بر تفکیک میان معرفت درجه یک و دو نادرست است گفت: این ادعا ناقض خود است. زیرا اولا وقتی هرمنوتیک فلسفی توسط هایدگر، گادامر، سروش و شبستری مطرح می شود، به نحو مطلق می‌گویند که هیچ فهم ناب و عینیی وجود ندارد و آنها این تخصیص را نزده‌اند که فهم‌های ناظر بر واقعیت چنین است.

عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره)، افزود: ثانیا فرض کنید ما قبول کردیم و در خصوص فهم‌های ناظر به واقعیت عدم امکان وجود فهم ناب را پذیرفتیم. در این صورت مسئله این است که دلیلی که برای نسبیت در فهم آورده‎‌اید این بود که چون تمام فهم‌ها متاثر از پیش‌داوری‌ها هستند، هیچ فهم نابی وجود ندارد، سوال این است که آیا در معرفت‌های درجه دو پیش‌داوری وجود دارد یا نه؟ و در این معرفت‌ها آن افق حاکم بر فهم وجود دارد یا نه؟ و در این صورت پیروان هرمنوتیک فلسفی باید پاسخ دهند چه ویژگی‌ در معرفت‌های درجه دو وجود دارد که آن را از این قاعده استثنا کرده‌اند؟

وی تصریح کرد: ما معتقد نیستیم که تمام فهم‌ها مطابق با واقع است و مفسرین و دانشمندان اسلامی نیز معتقدند که ما فهم صحیح و فهم غلط داریم. بنابراین اگر قرار است شما معرفت‌های درجه دو را استثنا کنید، باید آن ملاک را بیان کنید.

عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره)، ادامه داد: اگر ویژگی خاصی که معرفت‌های درجه دو را از هرمنوتیک فلسفی مستثنی می‌کند، ارائه شد آن وقت ما می‌توانیم قضاوت کنیم که آیا این استثنا کردن درست است و یا نه و اینکه ما بگوییم معرفت‌های درجه دو از این قاعده استثناست خود یک ادعاست.

الهی‌راد با بیان اینکه اولا این که به نحوه موجبه کلیه بگوییم هیچ معرفت نابی وجود ندارد نادرست است، ادامه داد: ثانیا چرا باید معارف درجه دو تنها ناب باشند، اگر قرار است تمام فهم‌های ما ناب نباشند، چرا معارف درجه دو کنار گذاشته می‌شوند؟ اگر قرار است پیش داوری‌ها ضرورتا خود را بر ما تحمیل کنند، در این صورت چرا این تحمیل در معارف درجه دو صورت نمی‌گیرد؟ هرمنوتیک فلسفی باید به این سوالات پاسخ دهد.

وی افزود: تفکیک بین درجه یک و درجه دو با ادعا و ادله قائلین به هرمنوتیک فلسفی سازگار نیست و اگر ملاک تحت تاثیر بودن از پیش داوری‌هاست در این صورت در معارف درجه دو نیز ما پیش داوری خواهیم داشت. برای مثال گفته می‌شود حب و بغض‌ها، ویژگی‌های شخصیتی خود فرد، تعلق‌های مذهبی و دینی به عنوان پیش‌فرض، تاثیر ضروری می گذارند در نتیجه ما فهم ناب نداریم. خوب، در این صورت کسی به قائلین هرمنوتیک فلسفی بگوید، خود هرمنوتیک فلسفی به خاطر پیش‌داوری‌های سکولاری است که شما دارید، ایشان چه پاسخی خواهند داد؟‌ یعنی هرمنویتک فلسفی تحت تاثیر پیش داوری علاقه به سکولاریسم است که شکل گرفته است. با اینکه معرفت درجه دو است، اما تاثیر گرفته است.

عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره)، ادامه داد: پیش‌داوری‌ها در نسبت با گزاره‌های معرفت درجه دو، یعنی مباحث معرفت‌شناسی و روش‌شناختی، هم تاثیر می‌گذارد از این جهت پارادوکسیکال بودن هرمنوتیک فلسفی سرجایش هست و اشکال باقی می‌ماند.

اختلاف رای علما هرمنوتیک فلسفی را توجیه نمی‌کند

وی در خصوص اختلافات در تفکرات اسلامی، گفت: ما تفاوت ویژه‌ای که با قائلین به هرمنوتیک فلسفی داریم چیست؟ آنها می‌گویند همه فهم‌ها معتبرند، اما کجا مفسران و فقها گفته‌اند که تمام فهم‌ها معتبرند، بلکه معتقدند ما در فضای تفسیری، فقهی، کلامی و عرفانی معرفت های معتبر و غیر معتبر داریم. بر اساس هرمنوتیک فلسفی، هر کسی که از راه برسد و نظری بدهد، نظرش معتبر است اما چنین چیزی نادرست است.

الهی‌راد افزود: اولا فهم کلامی، فقهی و ... محصول متخصصان آن رشته است و نمی‌توان قبول کرد هر کسی هر نظری در این خصوص داد معتبر باشد و فرد باید متخصص باشد. ثانیا، از سوی دیگر، ما در خصوص فهم و تفسیر میان گزاره‌های نص و ظاهر تفکیک می‌کنیم. جایی که نص است، معنای دوم معتبر نیست و باب نسبیت و تکثر آنجا بسته است. مثلا می‌گوییم امروز هوا بارانی است و آیا کسی می‌تواند از این جمله این برداشت را داشته باشد امروز آفتاب بسیار می‌درخشد. از این جمله صریح چنین برداشتی نمی‌شود.

عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره)، تصریح کرد: اختلاف مفسرین و علما اسلامی در جایی است که گزاره‌ها ظاهرند و نه نص. همچنین در خصوص محکمات و متشابهات هم چنین است. در آیات محکم جایی برای تفسیر وجود ندارد، اما در خصوص متشابهات ممکن است اختلاف به وجود آید.

وی افزود: در ضمن در جایی که معنا ظاهر و یا متشابه هست هم هر فهمی معتبر نیست و آن فهمی معتبر است که از فردی افضل و اعلم در آن موضوع صادر شده باشد، لذا در بحث فقهی شما نمی‌توانید از هر فقیهی تقلید کنید و فقط از فقیهی می‌توانید تقلید کنید که اعلم باشد، چرا اعلم؟ ویژگی‌هایی که برای اعلمیت است ما را به کشف واقع نزدیک‌تر می‌کند.

الهی‌راد ادامه داد: تفاوت پایانی این است که ما برای فهم یک اصول و قواعدی داریم. چنین نیست که یک فقیه و یا مفسری که می‌خواهد بفهمد،بدون ملاک عمل کند و ما برای اینکه جلوی پیش‌داوری‌ها را بگیریم اصول و قواعدی را طراحی کرده‌ایم. برای مثال بحث توجه به سیاق وجود دارد به این معنا که کلام در چه بستری صادر شده است. جملات قبل و بعد، شان نزول کلام و آیه یا حدیث معصوم(ع) مطرح می‌شود. با توجه به اصول لفظی که در علم اصول مطرح است، ما نمی‌گوییم هر حکم فقهی و تفسیری معتبر است.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا با توجه به این که فرق اسلامی تفاوت‌های جدی را در خود و با دیگران دارند، آیا این تحلیل شما تکثر میان شیعیان و مسلمانان را توجیه می‌کند؟‌  گفت: در این مساله مغالطه‌ای وجود دارد. فکر می‌شود اگراختلافاتی وجود دارد پس همه اختلافات حق هستند. اولا از وجود اختلافات نمی‌توان حقانیت همه را نتیجه گرفت و این جایی است که ما با هرمنوتیک فلسفی زاویه پیدا می‌کنیم.

عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره)، افزود: قائلین به هرمنوتیک فلسفی می‌گویند اختلافات وجود داشته و تکثر هست، اما همه معتبر است، اما ما می‌گوییم تکثر و اختلافات هست اما نمی‌توان از وجود تکثر، حقانیت همه را نتیجه گرفت. اما ریشه این اختلافات کجاست؟  گاهی اختلافات جدی و گاهی سطحی است.

الهی‌راد با بیان اینکه یکی از مهم‌ترین عوامل اختلاف عدم توجه و یا نداشتن مبانی مشترک بین عالمان است، گفت: برای مثال میان فرقه های اسلامی اختلافات مبنایی وجود دارد. به لحاظ معرفت‌شناختی حجیت عقل در هر سطحی تفاوت هایی را ایجاد خواهد کرد. نکته اول این است که مبانی هست که در مورد آن اختلاف است و تا اختلاف مبنایی حل نشود، دیگر اختلافات حل نخواهد شد.

وی ادامه داد: ما که مخالف هرمنوتیک فلسفی هستیم در این مقام نیستیم که بگوییم اختلاف وجود ندارد،‌ می‌خواهیم بگوییم برای ما کدام نظریه قابل استناد و اعتماد است و از نظر معرفت‌شناختی کدام دیدگاه موجه و معتبر است. بر این اساس، ممکن است شخص، مذهب و یا کسی آمد و ادعایی کرد و مورد قبول ما نباشد.

الهی‌راد در پایان گفت: البته در فضای خود شیعی مبانی نزدیک است، اما اختلافاتی نیز وجود دارد و این به خاطر آن است که اصول و قواعد به شکل متفاوتی به کار گرفته می‌شود و از این رو مکتب شیعه به افضلیت اعتقاد دارد و در حوزه سیاسی، فقهی، تفسیری به این ملاک معتقد است، زیرا افضل در به کارگیری اصول دقت بیشتری داشته و از عدالت بیشتری برخوردار خواهد بود. البته در میان اهل سنت نیز افضلیت را داریم اما گاهی به راحتی از آن دست می‌کشند. پس اختلافات محصول اختلاف در مبانی و میزان استفاده از اصول و قواعد خواهد بود. نتیجه آنکه صرف وجود دیدگاه های متفاوت موجب پذیرش همه آنها نخواهد شد.

گفتگو از میثم قهوه‌چیان
مجله خواندنی ها
مجله فرارو