روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی نوشت: چه کسانی جام زهر را به امام نوشاندند؟ این پرسشی است که فراوان مطرح شده است.
یک وقت کسانی برای اشراف به آنچه گذشته در فرایند مطالعه فراز و فرود دفاع مقدس به آن لب میگشایند، گاه نیز از طرف نسل نو که نخوانده تاریخ جنگ را نشسته در فضای سخنان این و آن این پرسش شکل میگیرد و زمانی هم توسط کسانی با طرح اتهام به بزرگان این سئوال نقش میبندد که میخواهند حسابهای قدیم و جدید سیاسی را تسویه کنند و حالا که به تریبون رسیده اند، دمی هم فروگذار نمیکنند.
پرسشهای طالبان روشنی اذهان و حتی نشستگان سر سفره غفلت، به دیده منت اما گروه سوم، نه تنها گفتارشان را به دیده منت نباید داشت که هزار منت هم بر سرشان باید گذاشت که اگر نبود همت و جهاد متهمان امروز، پرسشگران امروزین را نه تریبونی میماند و نه حتی فرصتی برای پرسش و حرف و حدیثهای تلخ.
اجازه بدهید پاسخ این پرسش را من بدهم به عنوان یکی از آخرین بسیجیهای خمینی که سالهای آخر جنگ را سعادت همنفسی با رزمندگان داشت. پاسخ را هم از بعد کربلای 4 شروع میکنم که برای دومین بار سعادت تنفس در بهشت جبهه روزی این بنده گنهکار شد. روزهایی که هر کدام به اندازه یک قرن بر ما میگذشت در حسرت یاران شهید.
درست یادم هست که آن روزهای سرد را فرمانده که از ستاد اهواز آمده بود با خواندن پیام فرمانده قدرتمند آن روز جنگ، آیتالله هاشمی رفسنجانی، به ترمیم روحیه رزمندگان پرداخت. همان فرماندهی که امروز "بدهکاران دیروز جنگ" به دنبال عامل نوشاندن جام زهر به امام در لباس او هستند. بله، ما با پیام فرمانده، روحیه سازی کردیم و با فرمان همو دوهفته بعد عملیات کربلای 5 را آغاز کردیم و ماشین جنگی دشمن را به گل نشاندیم و نقشههای مستشاران شرقی و غربی عراق را نقش بر آب کردیم اما در همین عملیات هم که خطوط یک و دو و سه دشمن را شکستیم و به قول سردار قاآنی میتوانستیم تا بغداد بتازیم اما نیروی تازه نفسی که باید میتاخت نبود.
آنان که به دنبال مقصرند جلوی آینه بایستند مقصر را خواهند یافت که اگر آن روز پای کار بودند اگر خود را از قم و تهران و مشهد آن طرفتر میرساندند ماجرا جور دیگری رقم میخورد. اگر مرد جنگ بودند در عاشورای 8 ساله حاضر میشدند. حضور هم پیشکش، حداقل با چند سخنرانی به یاری رزمندگان میآمدند نه اینکه همه سخنرانیهای شهادت طلبانه شان و تکریم جهادشان تاریخ سالهای بعد از دفاع مقدس را داشته باشد!
صریح عرض کنم؛ کسانی جام زهر را به امام نوشاندند که به جبهه نیامدند. از دفاع مقدس حمایت نکردند حالا طلبکار هم شدهاند که اگر برخی بر آنها صفت تواب هم بگذارند کیست که نداند خون همه توابین به اندازه یک قطره خون در همراهی سید الشهدا ارزش و اثر نداشت. سخنرانیهای امروز آقایان به توان هزار هم که برسد به اندازه یک ساعت حضور در جبهه ارزش ندارد حتی به اندازه یک سخنرانی آن روز هم اثر ندارد.بگذریم که اگر پای حساب و کتاب به میان آید غایبان دیروز، امروز نه در جای پرسشگر که در جای متهم باید بنشینند، همین!