bato-adv
کد خبر: ۲۹۳۲۵۶

نامه‌های رییس جمهور اغواگر به معشوقه اش

تاریخ انتشار: ۱۱:۰۰ - ۰۱ آبان ۱۳۹۵
فرانسوا میتران، رئیس‌جمهور سوسیالیست فرانسه، به اغواگر بزرگ سیاست این کشور معروف بود. و حالا، بعد از گذشت ۲۰ سال از مرگش، بار دیگر دارد فرانسه را اغوا می‌کند.

امسال گل سر سبد بازار نشر فرانسه کتابی است که این هفته منتشر شد: "نامه‌های میتران به ان" - کتابی شامل بیش از ۱٫۲۰۰ نامه که او از ۱۹۶۲ تا زمان مرگش در ۱۹۹۶ به معشوقه سری خود (و، از ۱۹۷۴، مادر بچه‌اش) ان پنژو نوشته بود.

ما در این نامه‌ها با روی دیگر شخصیت آقای رئیس‌جمهور مواجه می‌شویم که به هیچ عنوان در سال‌های حیاتش در ملاء عام دیده نشده بود؛ پر از عشق، لطافت و صمیمیت. آن هم با ادبیاتی که منتقدان ادبی را به وجد آورده.
نامه‌های رییس جمهور اغواگر به معشوقه اشمیتران در بازدید از موزه اورسی به ان پنژو که در آنجا کار می‌کرد نگاه می‌کند - ۱۹۸۶
اصلا عجیب نیست که انتشار این کتاب - همزمان با صدمین سالگرد تولد میتران در نزدیکی منطقه کنیاک - به ابراز گسترده حس دلتنگی برای مرد بزرگی همراه بوده که رئیس‌جمهوران امروزی در برابرش خرد و کوچک به نظر می‌رسند.

میتران ۴۶ ساله زمانی در ساحل اوسه‌گور در جنوب غربی فرانسه با ان پنژو آشنا شد که عضو سوسیالیست سنا بود و سابقه وزارت هم داشت. او ۲۷ سال از ان بزرگتر بود.

گزیده‌هایی از این کتاب
۲۵ ژوئیه ۱۹۶۵: ماه‌های طولانی آشنایی ما با درک نظری، کنجکاوی‌های مشترک، لذت‌های لطیف، همدلی هنری و علاقه به چیزهای ضرور و ساده زندگی همراه بوده که نهایتا در چیزی که به طوفانی تابستانه می‌ماند به اوج می‌رسند... گواه اتحادی که در آن جسم و جان در هم می‌آمیزند.

ان دختر یکی از خانواده‌های سرشناس کاتولیک اهل کلرمون-فران (از خویشاوندن صاحبان شرکت لاستیک‌سازی میشلن) بود. پدرش پیش از او با فرانسوا میتران دوست شده بود.

اولین نامه موجود در اکتبر ۱۹۶۲ نوشته شده. میتران در این نامه به ان قول داده تا کتابی درباره سقراط برایش بفرستد. بعد از گذشت دو سال دیگر مشخص است که آن‌ها عاشق یکدیگر شده‌اند، چون زبان رسمی و استفاده از "شما" جای خود را به زبان غیررسمی و "تو" داده.

نامه‌های رییس جمهور اغواگر به معشوقه اشمیتران در مَسواک، یکی از نقاط محبوبش در فرانسه - این عکس را ان پنژو در ۱۹۷۸ گرفته
همان‌طور که از این نامه‌ها مشخص است، ان بدون شک مهمترین زن در زندگی میتران بوده.

میتران در سال ۱۹۴۴ با همسرش دنیل گوز ازدواج کرده بود و از او دو پسر داشت: ژان-کریستف و ژیلبر. دنیل عقاید سیاسی قاطع خود را داشت و در طول زندگی سیاسی فرانسوا میتران همراه و همدم رسمی او محسوب می‌شد.

اما در پشت صحنه، میتران داشت عشقش به ان را پرورش می‌داد و به دست این عشق پرورده می‌شد. ان پنژو در سال‌های بعد متخصص سبک مجسمه‌سازی رایج در قرن نوزدهم شد و در موزه اورسی پاریس به عنوان موزه‌دار شروع به کار کرد.

آن‌ها با وجود اختلاف سنی زیادشان علائق مشترک زیادی داشتند، از جمله ادبیات، فرانسه، هنر و اندیشه. و مشخص است که میتران حس می‌کرده که می‌تواند با ان در سطحی تقریبا روحانی به گفت‌وگو بنشیند و از ته دل با او صحبت کند.

او بلافاصله بعد از این‌که در سال ۱۹۶۴ عاشق یکدیگر شده بودند، می‌نویسد: "نزدیک به تو، متحد با تو، در تو - من جز این نیستم. این تضادی باورنکردنی است: درست در لحظه‌ای موجودیت پیدا می‌کنم که در تو حل می‌شوم."

میتران در نامه‌هایش ان را "نانون"، "نانور" و "انینور" صدا می‌کند و ان هم در پاسخ به میتران می‌گوید "چچینو". البته در میان تحبیب و بیان احساسات از مسائل سیاسی و روزمره هم در این نامه‌ها صحبت می‌شود و میتران (او قطعا احتمال می‌داده که این نامه‌ها زمانی منتشر خواهند شد) از آن‌ها برای برشمردن تک تک قدم‌هایش در مسیر عروج به جایگاه رئیس‌جمهور استفاده می‌کند.
نامه‌های رییس جمهور اغواگر به معشوقه اشمراسم تشییع جنازه میتران - در ردیف عقب ان پنژو با کلاه سیاه در کنار دخترش مازارین ایستاده و در ردیف جلو دنیل، همسر آقای میتران، و ژان-کریستف، پسرشان، دیده می‌شوند
تولد مازارین، دخترشان، در ۱۹۷۴ مصادف است با کاهش تعداد نامه‌ها. آن‌ها از آن تاریخ به بعد به نوعی زندگی خانوادگی سه نفری داشتند - هر چند در خفا - و لذا نیاز کمتری به نامه‌نگاری حس می‌شد.

او در پایان زندگی، هنگامی که از سرطان رنج می‌برد، در نامه‌ای از جزیره بل ایل در منطقه بریتانی می‌نویسد: "شادی من به فکر کردن به تو و عشق به تو وابسته است. تو همیشه به من اضافه کرده‌ای. تو شانس من در زندگی بوده‌ای. چطور ممکن است عشقم به تو بیشتر و بیشتر نشود؟"

تقریبا همه واکنش‌ها به این کتاب مثبت بوده. همان‌طور که سرمقاله‌نویس روزنامه اقتصادی "اکو" می‌نویسد: "کسی اصلا فکر می‌کرد که میتران روزی به دل‌های ما راه یابد؟"

برای علاقه‌مندان میتران، ارزش این نامه‌ها تنها به این نیست که ثابت می‌کنند قهرمانشان سبک ادبی زیبایی داشته. بلکه اهمیتشان در این است که برداشت شایع از میتران به عنوان فردی متفرعن و بدبین را به چالش می‌کشند.

برای خیلی‌های دیگر اما یادآور این حقیقت اند که میتران - فرای همه کاستی‌هایش - حداقل در قامت رئیس‌جمهور می‌گنجید.

یکی از سرگرمی‌های این چند روز مقایسه دو ساکن اخیر کاخ الیزه با میتران و خندیدن به اظهارات عاشقانه سطح‌پایین آن‌ها بوده: "رابطه‌ام با کارلا [برونی] اصل جنس است!" - نیکولا سارکوزی، و "در اینجا اعلام می‌کنم که به زندگی مشترک خود با ولری تیریویلر پایان داده‌ام" - فرانسوا اولاند (در یک اطلاعیه رسمی).
نامه‌های رییس جمهور اغواگر به معشوقه اشفرانسوا میتران هنگامی با دنیل گوز، همسر آینده‌اش، آشنا شد که دنیل در نیروهای مقاومت پرستار بود
اما چاپ این کتاب با صلاح‌دید کامل ان پنژو که حالا ۷۳ سال دارد صورت گرفته. او که همه این هزار و ۲۱۸ نامه را در طول این سال‌ها در جعبه‌های کفش نگه داشته بود، تنها به این شرط حاضر به انتشار آن‌ها شده که هیچ نقشی در تبلیغات این کتاب بازی نکند. هیچ مصاحبه‌ای ترتیب داده نشده.

بعضی‌ها می‌گویند که او می‌خواهد حقیقت امر را بیان کند. سال‌ها است که فرانسوی‌ها به او به چشم قربانی نگاه کرده‌اند: عاشقی که مجبور شده بود عشقش را مخفی کند و مرگ میتران را تنهایی با دخترش به عزا بنشیند.

اما او با این کتاب به یکی از شخصیت‌های اصلی داستان فرانسه متاخر تبدیل می‌شود.

فرانسوا میتران که بود؟
  • رئیس‌جمهور فرانسه بین سال‌های ۱۹۸۱ و ۱۹۹۵ - او مجددا سوسیالیسم را در فرانسه زنده کرد و رابطه با آلمان را برای اتحاد در اروپا مهم می‌دانست
  • او که در ابتدای جنگ جهانی دوم مجروح شده بود به حکومت ویشی پیوست که با آلمان نازی همکاری می‌کرد
  • بعدها به نیروهای مقاومت پیوست و بعد از دیدار با ژنرال شارل دو گل عضو دولت موقت او شد
  • او در سال ۱۹۴۴ با دنیل ازدواج کرد و چند سالی در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ وزیر بود
  • حاصل ازدواج آن‌ها سه پسر بود که یکی در دو ماهگی درگذشت
  • میتران در سال‌های ۱۹۶۵ و ۱۹۷۴ نامزد ریاست‌جمهوری شد ولی به ترتیب از شارل دو گل و سپس والری ژیسکار دستن شکست خورد
  • در ۴۶ سالگی با ان پنژو که در آن زمان ۱۹ ساله بود آشنا شد - دخترشان مازاقین در ۱۹۷۴ به دنیا آمد
  • او در پی ابتلا به سرطان پروستات در ژانویه ۱۹۹۶ درگذشت
منبع: بی بی سی
مجله خواندنی ها
مجله فرارو