خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) نوشت:
یحیی یثربی، استاد برجسته بازنشسته در حوزه فلسفه و عرفان و نیز مفسر قرآن، اخیرا در کانال تلگرام خود مطلبی در نقد عشق گذاشته و مدعی شده است که اسلام عشق را نمیپذیرد.
یحیی یثربی، استاد برجسته بازنشسته در حوزه فلسفه و عرفان و نیز مفسر قرآن اخیرا در کانال تلگرام خود مطلبی در نقد عشق گذاشته و مدعی شده است که اسلام عشق را نمیپذیرد. وی در کانال خود نوشته است: عشق در قرآن کریم و احادیث معصومان به کار نرفته است. اما، محبت بارها و بارها به کار رفته است. آیا این دو واژه با هم فرق دارند؟ به نظر من، به دلبستگیهای عاقلانه محبت میگویند، ولی عشق در مورد شیفتگیهای احساسی به کار میرود. از آنجا که اسلام یک دین عقلانی است، عقل و اندیشه انسان را اساس همه کارها میداند. لذا، محبت را قبول دارد، ولی عشق را نمیپذیرد! زیرا محبت با عقل و اندیشه قابل تفسیر است، اما عشق که از یک شیفتگی و هیجان احساسی پدید میآید، قابل تفسیر و توجیه عقلانی نیست.
قرآن در عشق آمده است
هرچند چنانچه یحیی یثربی معتقد است در قرآن کلمه «عشق» به کار نرفته است اما برخی بر این باور هستند که نیاوردن این واژه به خاطر استفاده مکرر آن در شعر شاعران عصر جاهلی و مراد کردن لهو و لعب بوده است.
کلماتی در قرآن وجود دارد که میتوان آنها را معادل عشق میدانند. حب از این جمله است. این واژه در آیه «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ: و برخى از مردم در برابر خدا همانندهايى [براى او] برمىگزينند و آنها را چون دوستى خدا دوست مىدارند ولى كسانى كه ايمان آوردهاند به خدا محبت بيشترى دارند كسانى كه [با برگزيدن بتها به خود] ستم نمودهاند اگر مىدانستند هنگامى كه عذاب را مشاهده كنند تمام نيرو[ها] از آن خداست و خدا سخت كيفر است». (بقره،۱۶۵) از این دست است. علامه طباطبائی در ذیل این آیه گفته است «محبت اعم از آگاهانه و ناآگاهانه است؛ بنابراین هر موجودی بهرهای از عشق و محبت دارد». مبنای اعتقاد به وجود عشق در قرآن، ترادف میان کلامتی مانند حب با عشق است.
عشق در حدیث قدسی «مَن طَلَبَنی وَجَدَنی، و مَن وَجَدنی عَرَفَنی، و مَن عَرَفَنی احَبّنی و مَن احَبّنی عَشَقَنی، و مَن عَشَقَنی عَشَقْتُهُ، و مَن عَشَقْتُهُ قَتَلْتُهُ، و من قَتَلْتُهُ فَعَلَی دِیتُهُ، و مَن علی دیتُه فانا دِیتُه»؛[۳] آنکس که مرا طلب کند، مرا مییابد و آنکس که مرا یافت، مرا میشناسد و آنکس که مرا شناخت، مرا دوست میدارد و آنکس که مرا دوست داشت، به من عشق میورزد و آنکس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق میورزم و آنکس که من به او عشق ورزیدم، او را میکشم و آنکس را که من بکشم، خونبهای او بر من واجب است و آنکس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خود من خونبهای او میباشم»، فارغ از سندشناسی آن، به صراحت آمده است.
برخی با توجه به اینکه حب را به معنای عشق دانستهاند، حدیث امام محمدباقر(ع) که فرموده است «هل الدین الاالحب: آیا دینی چیزی غیر از حب است» را به معنای آیا دین چیزی غیر از عشق است ترجمه و فهمیدهاند.
تفاوت عشق و محبت، مبنای نظر یثربی
به نظر میرسد عقیده یثربی بر این مبنا باشد که عشق مفهومی متفاوت با محبت دارد. برخی از اندیشمندان نظیر علی شریعتی پیشتر چنین نظراتی داشتهاند. شریعتی در این خصوص میگوید: عشق، جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی فهمیدن و اندیشیدن نیست. اما دوست داشتن، در اوج معراجش، از سر حد عقل فراتر میرود و فهمیدن و اندیشیدن را نیز از زمین میكند و با خود به قله بلند اشراق میبرد.
نهایت مراتب عقل، عشق است و نهایت مراتب وجود حضور