bato-adv
کد خبر: ۲۸۱۸۶۶
نگاهی به آینده

یکسال بعد از توافق هسته ای ایران؛ فرصت‌های افتصادی برجام

تاریخ انتشار: ۱۹:۱۴ - ۳۱ تير ۱۳۹۵
یکسال بعد از توافق هسته ای ایران؛ فرصت‌های افتصادی برجام
فرارو- بنیاد کارنگی از جمله مراکز فکری آمریکایی است که بر روی تحولات ایران خصوصاً پرونده هسته ای تمرکز جدی و اساسی دارد. رویکرد عمومی بنیاد کارنگی معطوف به محدودسازی قدرت راهبردی ایران از طریق تصاعد دیپلماسی فشار می ‏باشد. پژوهشگران بنیاد کارنگی براین اعتقادند که ضرورت اجتناب‏ ناپذیری برای محدودسازی قدرت راهبردی ایران خصوصاً در قدرت هسته‏ ای وجود دارد. مقابله با چنین قابلیت هایی از طریق اقدامات چندجانبه سیاسی، اقتصادی و امنیتی امکان‏پذیر است.

به گزارش سرویس بین الملل فرارو، برخی از نظریه‏ پردازان ایرانی‏ تبار کارنگی همانند شهرام چوبین و شیرین هانتر در ارتباط با موضوعات امنیتی و راهبردی ایران به ویژه موضوع هسته ‏ای به انجام فعالیت‏ های پژوهشی مبادرت می نماید.  اهمیت این بنیاد تا حدی است مسولان بنیاد؛ ویلیام جی.برنز معاون سابق وزیر خارجۀ آمریکا  و طراح اصلی مذاکرات هسته ای را - از پنجم فوریۀ ۲۰۱۵  / ۱۶ بهمن ۱۳۹۳ - به ریاست این مرکز منصوب کردند.

بنیاد کارنگی نهم تیر سال جاری (۲۹ژوئن ۲۰۱۶ ) نشستی را با حضور رییس این مرکز و برخی کارشناسان به موضوع توافق هسته ای اختصاص داد. در این نشست ویلیام برنز، ديويد ليپتون معاون اول مديرعامل صندوق بين المللي پول  و کریم سجادپور کارشناس بنیاد کارنگی به سخنرانی پرداختند.

توافق جامع و نهایی هسته‌ای وین با عنوان شناخته شده و رسمی برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام در راستای توافق جامع بر سر برنامه هسته‌ای ایران و بدنبال تفاهم هسته‌ای لوزان، در سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ (۱۴ ژوئیه ۲۰۱۵) در وین اتریش بین ایران، اتحادیه اروپا و گروه ۱+۵ شامل چین، فرانسه، روسیه، پادشاهی متحد بریتانیا، ایالات متحده آمریکا و آلمان منعقد شد.

مذاکرات رسمی برای طرح جامع اقدام مشترک دربارهٔ برنامه اتمی ایران با پذیرفتن توافق موقت ژنو بر روی برنامه هسته‌ای در نوامبر ۲۰۱۳ شروع شد و بعد از ۲۰ ماه مذاکره ٰ در آوریل ۲۰۱۵ تفاهم هسته‌ای لوزان شکل گرفت. در نهایت ایران و کشورهای مذاکره کننده در  ۱۴جولای  ۲۰۱۵ / ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴در وین پایتخت اتریش موفق به دستیابی به یک توافق جامع و نهایی با گروه ۱+۵، بر سر آینده برنامه هسته‌ای ایران شدند. فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در یک نشست رسمی در مقابل رسانه‌ها در وین با خواندن بیانیه‌ای به زبان انگلیسی و فارسی اعلام کردند که توافق نهایی در برنامه هسته‌ای ایران به دست آمده است.

تلاش های سیاسی برای رسیدن به برجام
در ابتدای این نشست؛ ويليام برنز گفت: در اولین سالروز توافق هسته اي ايران، طبيعي است که تاملی داشته باشيم و به مسير آینده جهان فکر کنیم. شکی نيست که  نگاه به گذشته و درس گرفتن از گذشته، کاري ارزشمند است اما به نظر من، نگاه به آنچه در پيش رو است بسيار بيشتر حائز اهميت است. در اين مسير، مين هاي ديپلماتيک، سياسي، فني و منطقه اي پيش روي ما  قرار دارد و براي عبور از همه اين موانع بايد تصميم هايي اتخاذ کرد.

اين تصميم ها نه تنها مشخص خواهد کرد که آيا اين توافق (هسته اي) خاص پايدار خواهد بود يا خير، بلکه مشخص خواهد کرد که آيا مي توان نظم منطقه اي را بازسازي کرد و آيا مي توان نظم هسته اي جهان را حفظ کرد يا خير؟ توجه به اين نکته مهم است که چرا ما به سي و پنج سال خلاء ديپلماتيک با ايران پايان داديم و به تعامل مستقيم با اين کشور اقدام کردیم. یکی از این کارها در گذشته انجام گفت گوهاي محرمانه دوجانبه اي بود که بيش از سه سال پيش شروع شد. ما يک هدف روشن در ذهن داشتيم و آن اينکه مانع از آن شويم که ايران سلاح هسته اي بسازد. براي نيل به اين هدف از طريق ديپلماتيک، مي دانستيم که لازم است تمايل خود را به تعامل نشان بدهيم و اينکه اين توانايي را داريم که اهرم اعمال فشار بوجود آوريم.

ويليام برنز در ادامه افزود: «ما در طول چند سال توانستيم يک سري تحريم هاي بي سابقه و اشکال ديگري از فشار را شکل بدهیم تا بتوانيم از طريق آنها به توافقي بي سابقه دست پيدا کنيم که قابل راستي آزمايي هم باشد. توافقي که ما به دنبال آن بوديم توافقي بود که همه چهار مسير دستيابي به بمب اتمي را مسدود کند، برنامه هسته اي ايران را به سرعت و براي مدت طولاني محدود کند و رژيم پايش، راستي آزمايي و بازرسي ایجاد کند که در صورت نقض توافق، اين موارد به سرعت و به گونه اي موثر شناسايي شود. اين نتيجه، نتيجه اي بي عيب و نقص نبود اما بهترين نتيجه اي بود که در دسترس بود. ما توانستيم به اين نتيجه دست پيدا کنيم. ما اصلا انتظار نداشتيم که اقدامات تهديدکننده و اخلال گرانه ايران يک شبه در منطقه خاورميانه (غرب آسيا) تغيير کند. در عين حال، ما اصلا انتظار نداشتيم که يک شبه روابط ايالات متحده و ايران تغيير کند. آنچه ما به دنبال آن بوديم حصول اطمينان از اين مساله بود که برنامه هسته اي ايران بدون محدوديت نباشد چه برسد به اينکه ايران به توان تسليحات هسته اي دست پيدا کند و بتواند سطح ديگري از خطر و التهاب را در این منطقه ایجاد کند.

به لطف هدایت رئيس جمهور اوباما، عزم جان کري وزير امورخارجه و مهارت و پشتکار تيم چندجانبه اي که تشکيل شده بود، ايران در حال حاضر و براي چند دهه آينده، در وضعي قرار مي گيرد که بسيار دورتر از ساخت تسليحات هسته اي است. امنيت ما بيشتر شده است. امنيت شرکاي ما در منطقه نيز بيشتر شده، جهان نيز امن تر شده است. اما نمي توانيم به اين وضع رضايت بدهيم و به اين وضع پيش آمده درباره رژيم منع اشاعه يا اوضاع منطقه راضي باشيم. اجراي سفت و سخت اين توافق پيچيده مستلزم توجه و تمرکز مستمر است. در يک سال گذشته، طرف هاي حاضر در اين توافق، با هم تعامل داشته اند تا اطمينان حاصل کنند دو طرف به اين توافق پايبند بوده اند. آنها کوشيده‌اند با هم به مسائل رسيدگي کنند و اطمينان حاصل کنند که به روح توافق، پايبندي وجود دارد.

يکي از چالش هايي که پيش روي ما قرار دارد اين است که کشورهاي عضو اطمينان حاصل کنند، آژانس بين المللي انرژي، منابع لازم براي اجراي موثر اين توافق را در اختيار داشته باشد. بايد به مسائل مربوط به آژانس بين المللي انرژي و ابعاد فني توافق هسته اي توجه دقيق داشت؛ بايد به اين مسئله نيز توجه داشت که توافق هسته اي ايران مي تواند در آينده به رژيم منع اشاعه هسته اي چه کمکي کند از جمله اينکه مي تواند به تلاش هاي تيمهاي خود ما براي تعريف خط مميز بين برنامه هسته اي صلح آميز و برنامه هسته اي نظامي چه کمکي کند.

اولويت ديگر براي دولت کنوني و دولت آینده ايالات متحده اين است که توافق هسته اي را در راهبرد وسيع تر منطقه اي قرار بدهد که براساس آن، رفتارهاي خاص ايران در منطقه به عقب رانده شود، به متحدان و شرکاي ما اطمينان خاطر مجدد بدهد و به کارکردهاي سوء اقتصادي و سياسي نگريسته شود که سبب مي شود بخش هاي زيادي از منطقه آسيب پذير شوند. در عين حال بايد به فضاي سياسي در حال تغيير در داخل ايران و واکنش هاي منطقه اي به تحولات در دوران پس از توافق هسته اي و بازنگري در سياست هاي منطقه در دوره پس از توافق نيز توجه داشت.

موانع پیوستن ایران به اقتصاد جهانی
سخنران بعدی نشست کارنگی «کریم سجادپور»  بود. وی با اشاره به وضعیت کوبا گفت: کوبا کشوري بود که براي مدت پنج تا شش دهه از نظر سياسي منزوي بود. اقتصاد اين کشور در اين مدت دچار رکود بود. اما در نهايت مقاماتي در کاخ سفيد از جمله شخص باراک اوباما رئيس جمهور امريکا به اين نتيجه رسيدند که اوضاع بايد تغيير کند. به همين قياس، همين نگرش درباره ايران شکل گرفت که استمرار تلاش براي براي منزوي نگاه داشتن سياسي و اقتصادي شايد کمک کند در مسير برنامه هسته اي ايران مانع ايجاد شود اما اگر ايران به اقتصاد جهاني و فضاي سياسي جهان ملحق شود، احتمال ايجاد تغييرات در ايران بيشتر است.

اين دقيقا همين علتي است که شماري از تندروها نمي خواهند ايران به اقتصاد جهاني ملحق شود. شماري از تندروهاي ايران منافع بسيار گسترده اي دارند و به شدت نگران هستند که  پيوستن ايران به اقتصاد جهاني، سبب خواهد شد شرکتهايي همانند اپل و شل و توتال و ديگر بازيگران بين المللي به ايران بيايند و در اين صورت اين تندروها محو خواهند شد. به نظرمن، اين چالش سالها دامنگير ايران خواهد بود.

من کاملا منطق رئيس جمهور اوباما و ديگراني را درک مي کنم که مي گويند تعامل اقتصادي با ايران و پيوستن مجدد آن به اقتصاد جهاني سبب مي شود تسهيل اصلاحات سياسي و تغييرات در ايران مي شود و اقتصاد ايران را در مسير دلاري شدن قرار مي دهد. اما بايد توجه داشت که عناصر تندروها در ايران حضور دارند که از تعامل با غرب هراس دارند و ترجيح مي دهند با کشورهايي همانند روسيه و چين تعامل داشته باشند که به ايران درباره حقوق بشر و شفافيت و فساد، تذکر نمي دهند.

فرصت های اقتصادی برجام
در ادامه این نشست «برنز» به معرفی سخنران بعدی پرداخت و گفت که «ديويد ليپتون» معاون اول رییس صندوق بين المللي پول است. وی به تازگی سفري به ايران انجام داده و ديدگاههاي جدیدی درباره تلاشهاي ايران به منظور پيوستن مجدد به اقتصاد جهاني دارد آن هم پس از سالهاي طولاني تحريم و پس از سالهاي طولاني تر سوء مديريت اقتصادي. در مقايسه با ليپتون، افراد کمي پيدا مي شوند که اطلاعات دقيق تري درباره ماهيت پيچيده گذار اقتصادي ايران داشته باشند. ليپتون در دوران گذار اتحاد جماهير شوروي سابق از کمونيسم به سرمايه داري  و روند خروج آسيا از بحران مالي در دهه هزار و نهصد و نود و در حوزه گذار اقتصادي پرالتهاب دنياي امروزي فعاليت هاي حرفه اي داشته است. عده کمي پيدا مي شوند که اطلاعات و تجربه اي تا اين اندازه در اين حوزه ها داشته باشند. ديويد ليپتون در مناصب و مسئوليت هاي متعدد در وزارت خزانه داري و کاخ سفيد و صندوق بين المللي پول و شرکتهاي مالي خصوصي و در موسسه کارنگي فعاليت داشته است.

ليپتون در ابتدای سخنان خود گفت: علاوه بر ايران، غرب نيز بايد تصميم بگيرد که مي خواهد آيا از اصلاحات اقتصادي در ايران حمايت کند يا خير و بداند که اين امر مي تواند بر محاسباتي تاثير بگذارد که طرف مقابل انجام مي دهد و بر ابعاد سياسي و امنيتي مسائل نيز تاثيرگذار است. وظيفه صندوق بين المللي پول اين است که گزينه هاي مطرح در عرصه سياست گذاري و پيامدهاي اين انتخاب ها را براي ايران، شفاف کند و همين مسئله را براي ديگر اعضاي صندوق بين المللي پول نيز شفاف سازد. صندوق بين المللي تلاش مي کند به ايران در حرکت در مسير اصلاحات اقتصادي و محقق شدن اصلاحاتي کمک کند که به رشد اقتصادي و ثبات اقتصادي در اين کشور کمک مي کند و مي تواند سبب ايجاد فرصت هايي براي نسل آتي ايران شود.

مدیر نشست از ليپتون پرسيد که باتوجه به اينکه شما به ايران سفر کرده ايد و با مقامات ايراني صحبت کرده ايد، نظر کلي شما درباره ايران چيست؟ وی پاسخ  داد: اولين برداشت من در ايران به زماني مربوط است که به هتلمان در ايران وارد شدم و ديدم که انبوهي از پرچمهاي کشور کرواسي در ميز مقابل هتل بود. فرداي آن روز همه آن پرچم ها را برداشته بودند و بجاي آن، تعداد زيادي از پرچم هاي ايتاليا را گذاشته بودند  زيرا بسياري از تجار و مقامات ايتاليايي به آنجا آمده بودند. اروپا به فعاليت در ايران و پيوستن مجدد ايران به اقتصاد جهاني علاقه مند است. کشورهاي اروپايي در اين زمينه مشارکت دارند؛ سر و صداي زيادي درحال حاضر درباره ايران مطرح است. اما اين سخن به معناي آن نيست که آنها حاضرند در ايران فعاليت داشته باشند. آنها آمادگي اين کار را ندارند بلکه آماده هستند به ايران بروند و اوضاع را بررسي کنند و ببينند که ايران مي خواهد چه کار کند. آنها مي خواهند فرصتهاي موجود در ايران و همچنين موانع موجود در اين کشور را بررسي کنند. وقتي ما به ايران رفتيم، سفر ما تقريبا مصادف شده بود با سفر متئو رنتسي نخست وزير ايتاليا به ايران. تعامل ها با ايران بسيار پويا و زنده شده است.

پرکویچ  از معاون صندوق بین المللی پول سوال کرد که شما در سخنانتان به عوامل مختلف و ترکيب مختلف اين عوامل اشاره کرديد که سبب مي شود کار ايران براي داشتن اقتصاد باز آنهم به صورتي پايدار، دشوار شود. سخنان شما و کارشناسان ديگر مويد اين نکته است که بازنگري در ساختار اقتصاد ايران و توجه به مسائلي ازقبيل شفافيت اقتصادي و امثال آن،  به اندازه رفع تحريمها مهم است. آيا شما در گفتگوهايتان با مقام های ايراني به اين نتيجه رسيديد که طرف ايراني نيز همين نگرش را دارد يا اينکه اين نگرش در ايران وجود دارد که مشکلات ايران ناشی از مسائل تحميل شده از خارج است و وقتي اين مشکلات تحميل شده خارجي از بين برود، اقتصاد ايران مي تواند رشد کند؟

ليپتون در پاسخ گفت: نگرشها در اين خصوص در ايران از مقامي به مقام ديگر متفاوت بود. دولت ايران مي گويد اقتصاد اين کشور مشکلاتي دارد و اين مشکلات فقط ناشي از تحريمها نيست. بنابراين مي بينيم که دولت ايران نيز مي داند که بخشي از اين مشکلات ناشي از سياستها و رويکردهاي داخلي است. در ملاقات هايي که با مقامات ايراني داشتيم، اولين سوالي که مي پرسيدند و کاملا هم طبيعي بود اين بود که صندوق بين المللي پول براي احياي روابط ايران با بانک هاي بين المللي، چه کمکي مي تواند بدهد. به موازات ادامه گفتگوهايمان، مي ديديم که طرف ايراني، نگاه بسيار واقع بينانه اي به مسائل داشت. مقامات بلندپايه اقتصاد ايران با مشکلات پيش روي اقتصاد اين کشور آشنا بودند و مي دانستند که بانکها در وضع خوبي قرار ندارند و بايد در اين زمينه کاري انجام شود. آنها مي دانستند که اقتصاد ايران با مخاطراتي مواجه است و بايد تصميمات مهمي در حوزه سياستها اتخاذ شود. آنها با چالشهاي بلندمدت تر ساختاري اقتصاد کشور آشنا بودند. آنها علاقه مند بودند صحبت کنند که مسيرهاي مناسب براي حرکت در اين زمينه کدام است. آنها از من استقبال کردند. آنها در ابتدا نگران بودند. اما وقتي به مسائل اصلي پرداختيم مشخص شد که مسائل با نگاه بسيار جدي بررسي  مي شود و مسائل مطرح به نوع تفکر آنها درباره مسائل اقتصاد ايران مرتبط است.

مدیر نشست در ادامه  از ليپتون پرسيد يکي از نکاتي که شما چند بار در سخنراني خود مطرح کرديد موضوع الزامات ضدپولشويي و مقابله با تامين مالي تروريسم است و مجازاتهايي که در اين خصوص مطرح است. آيا در بحثهايتان با مقامات ايران اختلافهايي درباره نوع تعريف از اين مفاهيم بروز کرد؟ آيا به صورت مشخص در حوزه تروريسم، اين اختلافها مطرح بود؟ تعريف تروريسم از ايران آيا با اتفاقاتي از قبيل رويداد اخير در استانبول نيز انطباق دارد؟ آيا اين تعريف درباره اقدامات گروههايي همانند حزب الله و امثال آن نيز انطباق پيدا مي کند؟ مي بينيم که اختلافهايي در زمينه تعريف تروريسم وجود دارد. آيا در بحثهايي که با مقامات ايراني بود، اين موضوعات هم مطرح شد؟

ليپتون در پاسخ گفت: خير. من هم مي دانستم که در اين خصوص، ملاحظاتي وجود دارد اما در بحثهايمان با مقام های ايراني، به صورت صريح اين نکات مطرح نشد. بانک مرکزي ايران نيز به اين جمع بندي رسيده است که بايد در زمينه وضع رژيم مقابله با پولشويي و تامين مالي تروريسم کارهايي انجام بدهد و بر فعاليت شبکه مالي کشور نظارت داشته باشد و بانک مرکزي به علت نقشي که دارد از واقعيتها مطلع باشد. البته کاري که حکومت ايران انجام مي دهد داستاني متفاوت است. به هرحال، به نظر صندوق بين المللي پول، اقدامات ايران در زمينه ايجاد رژيم مقابله با پولشويي و تامين مالي تروريسم ارزشمند است زيرا سبب مي شود پايشها و نظارتهايي در اين زمينه بوجود بيايد و صندوق بين المللي پول از اين اقدامات ايران حمايت مي کند. بازخوردي که از مسئولان صندوق بين المللي پول دريافت کردم نيز مويد حمايت از اين اقدامات ايران است.

پرکویچ سووال کرد که در کارنگي تلاشهاي زيادي در حوزه سياستهاي هسته اي و منع اشاعه هسته اي انجام شده است. تحريمهاي نيز در اين خصوص عليه ايران اعمال شد. ميزان تاثيرگذاري تحريمها در اين خصوص بر ايران براي من تعجب آور بود. آيا از منظر صندوق بين المللي پول، ارزيابي هاي نظام مندي درباره استفاده از تحريمها به عنوان ابزار در اين حوزه ها انجام شده و اينکه چگونه از اين ابزار استفاده شود يا از آن بهره گرفته نشود و اينکه تحريمها بر اهداف مدنظر صندوق بين المللي پول در کشورها ازقبيل ثبات اقتصادي چه تاثيري مي گذارد؟ نظر صندوق بين المللي پول درباره تحريمها چيست؟

ليپتون در پاسخ گفت: باتوجه به اختياراتي که صندوق بين المللي پول دارد، ما از نظر تحليلي به اين مسئله نگاه نمي کنيم. محدوديتهاي مختلفي براي حوزه اختيارات ما وجود دارد. ما محدوديتهاي مختلفي درباره نوع تعامل با کشورها داريم. البته در اين زمينه يک استثناء وجود دارد و اين استثناء به کشورهايي مربوط است که اقداماتي انجام بدهند که بر امنيت بين المللي تاثير گذار باشد. درمجموع، وظيفه صندوق بين المللي پول نيست که بگويد تحريمها خوب است يا بد. بنابراين مي بينيم که صندوق بين المللي پول به صورت خاص به اين مسئله (تحريمها) توجه ندارد. صندوق بين المللي پول، تجزيه و تحليلهايي در اين خصوص ندارد. البته کاملا روشن است که باتوجه به تجربه دولت آمريکا در سالهاي متمادي براي  اعمال تحريمهاي مختلف، تحريمهاي چندجانبه از تحريمهاي دوجانبه نتيجه بخش تر است. وجود عزم و شفافيت کشورها براي اعمال تحريمها بسيار مهم است. يکي از موارد بسيار مرتبط در اين زمينه که براي صندوق بين المللي پول مطرح است، تحريمهاي اعمال شده در حال حاضر عليه روسيه است. صندوق بين المللي پول، برنامه اقتصادي حمايت از اوکراين را دنبال مي کند. بنابراين مي بينيم که مناقشه روسيه و اوکراين مدنظر صندوق بين المللي پول است. صندوق بين المللي پول در تلاش است نياتش در اين زمينه روشن باشد و نه اينکه در موضع حامي يا مخالف تحريمهاي روسيه موضع گيري کند. در مجموع بايد بگويم که مسئله تحريمها، موضوعي نيست که در کانون توجه خاص صندوق بين المللي پول  باشد.

سوال بعدی مدیر نشست این بود که آيا موضوع تحريمها بر نوع تجزيه و تحليلهاي صندوق بين المللي پول  درباره ريسک فعاليت اقتصادي در کشورها تاثير نمي گذارد؟ در گزارشهاي صندوق بين المللي پول درباره کشوري همانند پاکستان اين ملاحظه مدنظر نبوده است؟ ليپتون در پاسخ گفت: وقتي مي خواهيم در کشوري فعاليت اقتصادي داشته باشيم بايد به تضمين ها توجه داشته باشيم و به همين علت، به طيف وسيعي از مسائل توجه مي کنيم.

يکي از شرکت کنندگان در این جلسه  از ليپتون پرسيد: به نظر مي رسد شما در گفتگو با مقامات ايراني با افرادي صحبت کرديد که طرفدار اصلاحات اقتصادي هستند. آيا شما با افرادي هم در ايران ديدار کرد که نگرشي متفاوت دارند. واکنش آنها به پيام شما مبني بر تاکيد بر اصلاحات اقتصادي چه بود؟ ليپتون گفت: من در اين سفر، ميهمان بانک مرکزي و دولت ايران بودم. ملاقاتهاي رسمي بنده نيز با مقامات دولتي ايران بود. همه کساني که با آنها ديدار کردم از نظر اقتصادي، نگرش اصلاح طلبانه داشتند. من با دانشگاهيان ايران نيز ديدار کردم. در اتاق بازرگاني ايران نيز حضور يافتم. به هرحال، من در زمان حضور در ايران مي دانستم که درباره نگاه محافظه کاران اطلاعی ندارم. در اينجا به نکته اي هم اشاره کنم. من منطقه خاورميانه را زياد نمي شناسم. وقتي به ايران رفتم، تصور مي کردم اين کشور خشک تر باشد اما ديدم که هنوز برف روي قله کوهها ديده مي شود. تهران پارکهاي زيبايي داشت. بسياري از ايراني ها در ايران پارکها بودند. فضاي شهري نيز بسيار زيبا بود. فکر نمي کردم تهران تا آن اندازه بزرگ باشد.

يکي ديگر از حاضران در اين جلسه از معاون صندوق بین المللی پول سوال کرد که مردم ايران در چه وضعي بودند؟ آيا آنها خوشحال بودند يا ناراحت؟ آيا آنها مي ترسيدند؟ آنها چه نظري درباره آينده کشورشان دارند؟ نکته ديگر اينکه همانطور که مي دانيد ميزان زاد و ولد در ايران بسيار کاهش يافته است. زنان و دختران در ايران به تحصيل مي پردازند و شاغل مي شوند. وضع زنان در ايران به چه صورت است؟ نکته ديگر اينکه اقتصاد ايران در وضعي قرار دارد که قيمت نفت به شدت کاهش يافته است. بيکاري نيز زياد است. اين مسائل چه تاثيري مي گذارد؟ نکته ديگر اينکه شما در سخنان خود به اصلاحات ساختاري در اقتصاد ايران اشاره کرديد. ايا ايران افرادي را دارد که اين اصلاحات ساختاري را انجام بدهد يا اينکه بايد از کمکهاي خارجي بهره بگيرد. انجام دادن اين کار اصلا اسان نيست.

ليپتون در پاسخ گفت: پرسشهاي زيادي پرسيده شد. بايد بگويم که من در اين سفر با افرادي مقالات نکردم که نماينده واقعي جامعه ايران بوده باشد يا آنها را نمونه اي گسترده از جامعه ايران بدانم. به هرحال، در ملاقات با ايراني هايي که با آنها ديدار کردم متوجه شدم که آنها به اين مسائل توجه دارند. در دانشگاهها از اين مسائل صحبت مي شود. وقتي در جمع دانشگاهيان ايران صحبت مي کردم در بخش پرسش و پاسخ، همين مسائل مطرح شد. من به همراه گروهي از صندوق بين المللي پول به ايران رفتم. در جمع ما يک خانم حضور داشت که پوشش داشت. ما از نقش زنان در جامعه ايران مطلع هستيم. در شماري از جلسات، چند خانم ايراني حضور داشتند اما هرگز هيچيک از آنها صحبت نکردند. در جلسات دانشگاه هم از خانمها، هيچکس سخنران نبود. نمي دانم، شايد اين مسئله گوياي نکته اي باشد. اما وقتي در تهران بودم و مردم را مي ديدم، مشاهده مي کردم که مردم در فضايي مثبت و عادي هستند. درخصوص حرکت ايران در مسير اصلاحات ساختار اقتصادي نيز بايد بگويم که کشورها به ندرت همه تخصصهايي را دارند که براي حرکت در مسير اصلاحات اقتصادي ضروري است. اين مساله بويژه درباره کشورهايي صادق تر است که توسعه يافتگي لازم را ندارند و سابقه آنها در اين زمينه نيز بسيار طولاني است. بي ترديد، ايران جامعه اي بسيار تحصيلکرده دارد و اين مسئله بويژه در رشته هاي فني مشهودتر است و همين موضوع يکي از نقاط قوت ايران است. درباره دانش اقتصادي ايران نيز بايد بگويم شماري از اقتصاددانهاي فوق العاده ايران در صندوق بين المللي پول کار مي کنند. بسياري از مجرب ترين اقتصاددانهاي ايراني در اين کشور نيستند. در فضايي که ايران مي خواهد به سمت اصلاحات اقتصادي برود، مي تواند از اين تخصص استفاده کند. اما نمي دانم که آيا ايران مي خواهد از توانايي اين افراد استفاده کند يا خير. به هرحال، ايران تخصص بسياري در اين زمينه دارد که مي تواند از متخصصان ايراني مقيم خارج از کشور براي اين منظور بهره بگيرد.

يکي مسئولان بازنشسته وزارت خزانه داري آمريکا از لیپتون پرسيد که باتوجه به محدوديتهاي سياسي که در ايران وجود دارد، آيا اصلاح طلبان در ايران عزم سياسي براي حرکت در مسير اصلاحات ساختاري مورداشاره شما را دارا هستند؟ وی در پاسخ گفت که پاسخ به اين سوال، مثبت است. شماري از مقامات دولتي ايران، اکراهاتي در اين خصوص نشان مي دادند اما در ملاقات با طيف مختلفي از سياست گذاران ايراني متوجه شدم که آنها واقعا خواهان ايجاد تغييرات هستند و آنها مي دانند که حرکت در مسير تغييرات، مستلزم وجود بلندپروازي هايي است که بيشتر از حد مطرح در حال حاضر است. يکي از علل علاقه آنها به مشارکت در زمينه اين گفت و گوها نيز همين مساله است. البته من نمي دانم که آيا آنها در نهايت برنده خواهند شد ياخير. وقتي از برنده شدن اين افراد صحبت مي کنم، پيروزي در دو صحنه است. يکي از اين دو صحنه به تعامل آنها با سران بلندپايه حکومت مربوط است و صحنه ديگر به تعامل و کنشگري آنها در سطح جامعه مربوط است. به هرحال، متوجه شدم که آنها مي دانستند براي موفقيت در اين مسير به چه چيزهايي ندارند تا برنامه اصلاحات اقتصادي به نتيجه برسد.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
پرطرفدارترین عناوین