زنها هميشه آسيبپذيرتر هستند ونه تنها از نظر مالي يا معنوي بلكه از هر دو جهت، مورد ايذا و آزار قرار ميگيرد و جهت جبران اين مساله، هيچ نوع تضميني هم براي او وجود ندارد. فريده غيرت معتقد است: بايد درباره حضور زنان در جامعه نگاه دقيقتري داشته باشيم ودولت ومجلس ميتوانند دراين فرصت تاريخي كه به دست آوردند قوانين تبعيض آميز را برطرف ومصوبات مترقيتري براي حوزه زنان داشته باشند. وي تاكيد دارد: دولت روحاني صادق است اما «دروغ » مردم ايران را آزار داده است و در وضعيتي قرار داريم كه مردم ايران به خاطر دروغهاي زيادي كه شنيدهاند و آزارهايي كه از شنيدن دروغ ديدهاند باورهايشان به هم ريخته است.
درادامه گفتوگوي «آرمان» را با فريده غيرت وكيل دادگستري ميخوانيد.
از روندي كه دولت در اين ۳سال گذرانده، چه برداشتي داريد؟
اين دولت، دولتي است كه ما در انتخاب رئيسجمهور آن نقشي موثر داشتيم و بر مبناي خواست و اراده خود ما در مسئوليت قرار گرفت. بر اساس شناختي كه ما از وعدههاي انتخاباتي دكتر روحاني داشتيم و ديد مثبتي كه نسبت به خط مشي ايشان داشتيم راي داديم و ايشان به عنوان رئيسجمهور ايران انتخاب شدند. وقتي شما در انتخاب فردي تاثيرگذار هستيد، حتي به اندازه يك راي از هفتاد ميليون نفر در برابر آن هم حس علاقه داريد و هم حس مسئوليت. علاوه بر علاقه حس مسئوليت از اين جهت كه آيا من انتخاب درستي انجام دادهام و فردي كه با انتخاب من در اين پست قرار گرفته است، توانايي دارد كه خواستههاي من را اجرايي كند و ميتوانم جوابگوي كساني باشم كه ايشان را انتخاب نكردند يا اصلا در انتخابات شركت نكردند؟ويژگي اين دولت و شخص آقاي روحاني، كه خودشان هم به آن تاكيد داشتند، صداقت ايشان است. من تشخيص ميدهم ايشان بسيار صادق است. چه در بيان نقاط ضعف و چه در بيان نقاط قوت. بيجهت از دولت قبل انتقاد نميكند.
منظورتان از اينكه «بي جهت انتقاد نميكند» چيست؟
مدتي قبل من در جلسهاي بودم كه از ابتداي جلسه شروع به انتقاد از دولت قبل كردند. با اينكه من بارها در همان زمان از رفتار دولت قبل انتقاد كرده بودم واساسا با انتقادها موافق بودم اما از صحبتهاي مطرح شده در آن جلسه به اين علت ناراحت شدم كه معتقدم زيبنده نيست الان كه آنها از مسئوليت بركنار رفتهاند از آنها انتقاد شود. به هر حال در اين كشور افرادي بودند كه از دولت قبل در همان زمان كه تصميمات اشتباه گرفته ميشد انتقاد كردند و برخي از اين منتقدان بهاي آن انتقادات را هم به شكلي پرداخت كردند. اما اينكه حالا كه آن دولت كنار رفته از آنها انتقاد شود هنر نيست وگاهي بيفايده است.
فكر ميكنيد در اين زمينه دولت با مردم صادقانه رفتار كرده است؟
من به نظرم دولت در اين زمينه خوب عمل كرده است. به هر حال «دروغ » مردم ايران را آزار داده است و در وضعيتي قرار داريم كه مردم ايران به خاطر دروغهاي زيادي كه شنيدهاند و آزارهايي كه از شنيدن دروغ ديدهاند باورهايشان به هم ريخته است.
شما اشاره كرديد كه در دولت قبال اين هم حس علاقه داريد و هم احساس مسئوليت. اين احساس مسئوليت را چطور تعريف ميكنيد؟
در قبال اين مشكلات كه همه ما كم و بيش با برخي آثار آن در جامعه آشنايي هم داريم، بايد ببينيم كه نقش خود ما چه بوده است و چطور ميتوانيم در حل اين مشكلات به دولت كمك كنيم. به هر حال من هم در قبال راي خود مسئوليت دارم و بايد همكاري كنم تا برنامه ايشان پيش برود. البته اين وظيفه تك تك افرادي است كه به ايشان راي دادهاند به شرطي كه نخواهند در كار دولت كارشكني كنند و بخواهند همكاري كنند و به دنبال اصلاح امور باشند زيرا اين به صلاح مردم است.
يعني پيروزي دولت را پيروزي خود ميدانيد؟
طبيعي است كه وقتي دولت را از خود بدانيم پيروزي وموفقيت اورا نيز از آن خود ميدانيم در اين ۳سال هر گام مثبتي كه دولت برداشته باعث خوشحالي ما ميشده است. به شخصه اميدوار هستم و عملكرد دولت نشان ميدهد آقاي روحاني قصد دارند تغييراتي مثبت به وجود بياورند اما به شرط اينكه ما هم با دولت بیشترهمراهي كنيم و تا جايي كه ميتوانيم به دولت كمك كنيم و خداي نكرده به دنبال كارشكني در كار دولت نباشيم.
منظور شما از كارشكني چيست؟
به هر حال از روزي كه اين دولت مسئوليت را به عهده گرفته است، برخي كارشكنيها و برخي مخالفتها و مخالفتخوانيها از سوي برخي افراد بروز كرده. از هر رفتار و اقدام انتقاد شده است. والان هم شدتش زیاد شده است.
به مساله مهمي اشاره كرديد. به هر حال دولت شعار آزادي بيان را داده اما در مقابل آن افرادي قرار دارند كه دروغ ميگويند. در برابر اين افراد چه بايد كرد؟
در كشور ما قبلآ هر بار كه دروغي عليه دولت عنوان ميشده است خيلي شديد با آن برخورد شده است. به هر حال تجربه ۸ سال دولت قبل در برابر ما قرار دارد. اكثريت افرادي كه حتي از دولت گذشته انتقاد كردند، امروز جايگاهشان مشخص است. افرادي كه جايگاه درخشاني در تاريخ انقلاب داشتند به جرم ادعاي دروغ امروز گرفتارند. با اينكه برخي از آنها زحمات غير قابل انكاري داشتند. افرادي كه خلاف منويات دولت گذشته حرف ميزدند هم با برخورد مواجه شدند. تعدادي از موكلان من منتقدان به دولت قبل بودند كه هزينه سنگيني براي انتقاد خود پرداختند.
فكر ميكنيد دولت توانسته به خواستهها مثلا در حوزه زنان عمل كند؟
اول تاكيد كنم كه وقتي از زنان صحبت ميكنيم از نيمي از جامعه صحبت ميشود نه يك گروه يا يك اقليت. من كه امروز درباره حقوق زنان صحبت ميكنم با دردهاي زنان چه پيش از انقلاب و چه پس از انقلاب آشنا هستم. بعد از انقلاب زنان مملكت ايران هم دوشادوش مردان براي پيروزي انقلاب تلاش كردند. حتي زناني كه آفتاب و مهتاب را نديده بودند براي اين انقلاب مشت گره كردند و وارد صحنه شدند و براي پيروزي انقلاب هزينه دادند. اما اگر بخواهيم بپرسيم كه آيا اين زنان در قبال اين زحمات مزدي هم گرفتند به نظر من نه! وارد مباحث پيش از انقلاب نميشوم اما بعد از پيروزي انقلاب هر اقدامي كه در رابطه با مسائل زنان اتفاق افتاد با موانع زيادي مواجه شد.
يعني قوانين عليه زنان بود؟
در اصل بيست و يك قانون اساسي جمهوري اسلامي به صراحت درباره حقوق زنان بحث كرده است. در اين اصل آمده است:«دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعايت موازين اسلامي تضمين نمايد و امور زير را انجام دهد: ايجاد زمينههاي مساعد براي رشد شخصيت زن واحياي حقوق مادي ومعنوي او. حمايت مادران، به ويژه در دوران بارداري و حضانت فرزند، و حمايت از كودكان بيسرپرست. ايجاد دادگاه صالح براي حفظ كيان و بقاي خانواده. ايجاد بيمه خاص بيوگان و زنان سالخورده و بيسرپرست. اعطاي قيمومت فرزندان به مادران شايسته درجهت غبطه آنها در صورت نبودن ولي شرعي.» همين پنج بند قانون اساسي هم هنوز به مرحله اجرايي نرسيده است. در زمان آقاي احمدينژاد تبليغات گستردهاي صورت گرفت كه ميخواهند اصل بيست و يك قانون اساسي را اجرا كنند و قانون حمايت از خانواده را به مجلس ارائه داند. لايحه مورد نظر را بررسي كرديم. ديديم متن آن اصلا حمايت از خانواده نيست.
فقط يك بند از اصل ۲۱ وآن هم دادرسي اختلافات زناشويي را مورد بررسي قرار داده. آن موقع من و ساير حقوقدانان در مقالات متعددي كه نوشتيم تاكيد كرديم كه اين قانون در واقع «قانون ضد خانواده» است و اشكالات زيادي به آن وارد است. هيچ گونه حمايتي از خانواده در آن نديدم. حمايت وقتي مصداق پيدا ميكند كه كه حرمت مادر و همسر را حفظ كنيم و به وضع آنها توجه كنيم وقتي هنوز در قوانين خانواده رابطه رئيس و مرئوسي بين زن وشوهر وجود دارد رابطه عاطفي وحرمت لازم از بين مي رود.
وضعيت زنان بعد از انقلاب چطور است؟
پيشرفت زنان بعد از انقلاب بسيار چشمگير است. از يك طرف خانوادههايي كه قبل از انقلاب دوست داشتند فرزندانشان به دنبال تحصيل بروند همچنان اين تفكر را ادامه ميدادند و از سويي ديگر خانوادههايي كه فكر ميكردند محيط دانشگاه براي فرزندانشان مناسب نيست با تصور تغيير فضاي دانشگاه به علت انقلاب به فرزندان خود اجازه حضور در اين محيط جديد را دادند چون انقلاب و كشور را از آن خودشان ميدانستند. به اين ترتيب تغيير مهمي نسبت به حضور زنان در عرصه اجتماع صورت گرفت. در اين شرايط وبه علت استقبال دختران از تحصيلات عاليه به يكباره حضور دختران در دانشگاه به شصت و چند درصد رسيد وبعد هم داستان تفكيك جنسيتي اتفاق افتاد كه تعادلي در اين آمار به وجود بيايد اما گروهي از زنان با تحصيلات بالا وارد جامعه شدند كه دنبال تصدي مقامات بالاي جامعه هستند.
پس انتقادها به چيست؟
هر وقت زنان خواستهاند درباره حقوق خودشان يا مسائل برابري صحبت كنند به آنها انگ زده شد. يا انگ رفتارهاي خلاف امنيت عمومي يا انگهاي اخلاقي و خلاف عصمت و عفت زدند.
اين مسائل بيشتر از سوي چه كساني مطرح ميشد؟
دو دسته افرادي بوده وهستند كه اين مطالب را مطرح كردهاند. يكي گروههاي تندرو كه معتقدند اصلا زن نبايد وارد جامعه شود و چه معنايي دارد كه زن پزشك شود ومشاغل ديگر را عهدهدار شود. ديگر از سوي افرادي كه به دنبال برخي مقاصد سياسي بودند. ولي همواره برخورد شديدي با اين زنان شده است.
فكر ميكنيد خانمها مجلس ميتوانند به رسالت تاريخي خود عمل كنند؟
در اين مدت دكتر عارف كه در انتخابات براي نخستينبار اين مساله را مطرح كردند دنبال آن بوده كه يك هماهنگي را بين زنان فرهيخته به وجود بياورند و فكر ميكنم در اين زمينه كارهاي خوبي هم تا به حال صورت گرفته باشد. نمايندگان زن مجلس هم ميتواند با نگاه كارشناسي دراين فرصت قوانين مترقيتري براي حوزه زنان به تصويب برسانند. در ايران خانهداري و مراقبت از فرزندان جزو وظائف زنان است در حالي كه در كشورهاي ديگر مسئوليتهاي داخل منزل بين هر دو نفر تقسيم شده است. مثلا در سوئد مردان هم مرخصي زايمان ميگيرند. اما در ايران زنان احساس ميكنند كه نميتوانند اينبار را به تنهايي بكشند و مسئوليتها را به مردان واگذار كنند. بايد زمينه در جامعه فراهم شود كه مسئوليت بين مرد و زن تقسيم شود و زمينه براي حضور زنان در عرصههاي مختلف فراهم شود.