یادداشت دریافتی- امیر بلالی چروده؛ انتخابات به عنوان بارز ترین نمود مشارکت در هر جامعه ای شناخته می شود . فرآیندی که شهروندان را در نوع مشی و روش اتخاذ سیسات های دولتی و حاکمیتی برای جامعه شان ورود می دهد و به عبارتی دیگر فرصت تعیین سرنوشت شهروندان و جامعه شان را تا حدودی در غالب انتخابات به خود آن ها واگذار می کند .
پیوند بین جامعه مدنی و حاکمیت سیاسی در حال و هوای انتخابات از نوع عمیق است و بازاری داغ از کناکنش سیاسی را در بازه ی زمانی معین در یک جامعه به وجود می آورد .
با توجه به مسایل درون کشور ، نا پختگی و نارسی بیش تر زمینه های توسعه محور ، هم چنین با توجه به اوضاع نامناسب و نامعین جامعه مدنی و کنش های قاعده مند حزبی ، هر انتخاباتی می تواند از فرآیند پیچیده ی مشارکتی بر خوردار باشد .
احزاب و تشکل های سیاسی رفته رفته رنگ و بویی به خود می گیرند و در تلاش اند که بر اساس قواعد کنش جمعی در انتخابات حضور پیدا کرده و پیروز شوند و اگر چه روند رو به رشدی نیز داشته اند ، اما این روند رو به رشد و این گام برداشتن به سوی عبور از گذار به تاخیر قابل تاملی دچار است و بیشتر شبیه به یک نظام آریستوکراسی است تا یک فرآیند حزبی دمکراتیک .
آریستوکراسی خود مرحله ای ازتکامل اجتماعی است که طبق معمول پس از یک نظام اجتماعی سنتی که بر اساس شاخص های مبتنی بر فره کنش می کند ، شکل می گیرد .
اگرچه در برخی حوزه ها و تحت برخی شرایط از فضای سنتی عبور کرده ایم اما وجود برخی از قواعد موجود در چارچوب های آریستوکراسی چون انحصار طلبی چرخه تکامل ما به سوی عبور از این فضا را کند کرده است . اگرچه رسیدن به این فضای فکری نو و عبور از ذهنیت ها و عینیت های سنتی خود نقطه ی عطفی است .
به دلیل شکاف های عمیق بین الیت ها و توده و ایجاد دودستگی و بدگمانی نسبت به یکدیگر و کاهش تراکم جمعیتی طبقه متوسط جامعه حال حاضر ایران نمی تواند به طور کلی حتی در چارچوب یک نظام اجتماعی تا حدودی قاعده مند چون آریستوکراسی، محتوای انتخابات را رقم بزند .
تشکل های سیاسی و احزاب تازه جان یافته و نوپای درون کشور با فقدان زمینه مناسب برای هدایت توده به سوی یک انتخاب معقول و اصولی در چارچوب یک حزب مواجه هستند .
اگر چه الیت ها و تا حدودی ته مانده های طبقه متوسط در کشور توسط این احزاب هدایت می شوند و تمرین دمکراسی و اصول آن می کنند ، نجات توده مردم از چنگال پوپولیست ها کاری بس دشوار و دور از دسترس تشکیلات مدنی است .
مردمانی که رضایت اجتماعی شان بیش ترین همبستگی را با توسعه و ارتقای سطح اقتصادی دارد و در زندگی روزمره به نیازهای سطح اول و دوم در طبقه بندی ارضای نیازهای مازلو تقلیل پیدا کرده اند ، علاقه ای به شنیدن تضادهای بین پوپولیسم و عقلانیت ندارند .
برای هدایت یا دست کم تاثیرگذاری بر آرای توده مردم تا تقویت طبقه متوسط و توانمند سازی جامعه مدنی می توان از وسیله ای در خور و مقتضی چون رسانه جمعی به عنوان یک عامل بیرونی القا کننده و تاثیر گذار استفاده نمود .
الیت های جامعه می توانند با تغییر در روش های پدیدارشناسانه خود به روش های مردم شناسانه و استفاده از شاخص ها و مسائل روزمرگی شهروندان تاثیری قابل توجه بر محتوای آرای انتخاباتی گذاشته و گامی به سوی احیای طبقه متوسط و کاهش فاصله های فکری و طبقاتی بر دارند .
یکی از مصادیق عمده ی این روش شناسی مردم نگارانه یا تقلیل گرایانه خردنگر با توجه به اهمیت ابزاری چون رسانه به عنوان عامل بیرونی تاثیر گذار ، پیشنهاد تماشای یک تولید سینمایی دلنشین و آشنا با دغدغه های شهروندان به آنهاست . فیلمی که چه بسا در خصوص انتخابات باشد و تشبیهی عیان از اوضاع اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی عموم جامعه ، و چه بهتر که از جنبه ی کمدی و درام نیز برخوردار باشد که تاثیری مضاعف بر یک جامعه توده ای دارد .
کلام آخر آن که امروز بیش از هر زمان دیگری باید " ایران برگر " مسعود جعفری جوزانی را با جان و دل به تماشا نشست .