علي عالي در روزنامه اعتماد نوشت:
تيمملي اميد ايران بازهم «نااميد»مان كرد. فوتبالدوستان ايراني در دوره حاضر فدراسيون فوتبال به جايگاه تازهاي دست يافتهاند: «بيتفاوتي». آنها به شكست عادت كردهاند و براي همين وقتي مثل ديشب، روياي حضور در المپيك ٤٨ساله ميشود، فقط لبخند تلخي ميزنند و بهراحتي از كنار آن ميگذرند. گويي رابطه مستقيم فوتبال- جامعه قطع شده است و برخلاف بسياري از كشورها، شكست تيمهاي ملي فوتبال، بخشي از عادت مردم ايران شده است. پرسش مهم اين است كه «چرا هواداران ايراني از شكستها ناراحت نميشوند و گويي لذت هم ميبرند؟» چه بلايي بر سر فوتبال ايران آمده است؟ اما مقصران شكست تازه فوتبال ايران:
١- محمد خاكپور؛ او را ميتوان يكي از متينترين و باوقارترين بازيكنان تيم ملي فوتبال ايران و در زمينه مربيگري، يكي از جوانترين مربيان كشور دانست اما آقاي خاكپور در خلوت خودش نپرسيده كه تيمملي اميد محل كسب تجربه نيست و قاعدتا داناترين و تواناترين افراد بايد در اين جايگاه قرار ميگرفتند؟ كارنامه سقوط با فولاد خوزستان و استيلآذين، نميتوانست چراغ راه آينده مربياي باشد كه از امروز مثل بسياري از همسلفان خود، جزيي از نسل سوخته فوتبال ايران محسوب ميشود؟
تيمملي اميد در همه اين روزها نشان داد كه بازيكنانش به «درك متقابل» نرسيدهاند و برنامهاي هدفمند و مدرن ندارند. صعود به المپيك، فوتبالي مدرن ميخواهد، مثل تيمملي كيروش كه مدرن بازي ميكند و البته صعود هم ميكند. محمد خاكپور –كه حتي مدرك لازم براي حضور روي نيمكت را نداشت و با لابي اين اتفاق افتاد- چه پاسخي براي هواداران فوتبال دارد؟
٢- محمد مايليكهن؛ مديرفني تيمملي اميد به كدام مرجع پاسخگو بود؟ او كه «هتاكانه» به سرمربي تيمملي اميد تاخت، به رييس فدراسيون فوتبال تاخت، چگونه صلاحيتش براي اين پست تاييد شد؟ هدف اين تيم، «بالاتر از كسب سهميه» و ادعاي «قهرماني در انتخابي المپيك» عنوان شد، حالا وقتِ پاسخگويي از سوي مديرفني تيمملي اميد است كه دلايل اين شكست را صادقانه اعتراف كند. مايليكهن چه «دانشي» به تيم اضافه كرد و چگونه از «علم روز» در تيم استفاده شد؟ مديرفني تيمملي –كه شرح وظيفهاي نامشخص دارد- چه رويكردي براي شناخت تيم و حريفانش داشت. وظيفه مديرفني تيم پس از مصاحبههاي پي در پي سرمربي تيم اميد درباره علاقه نداشتن به مربيگري يا نداشتن برنامه براي ادامه اين حرفه و البته بيان مسائل و مشكلات مربوط به قرارداد با فدراسيون چه بود؟
٣- حبيب كاشاني؛ به نوشته مديركل روابط عمومي وزارت ورزش و جوانان تاكنون حدود هشت ميليارد تومان از سوي وزارت ورزش و جوانان، كميته ملي المپيك و فدراسيون فوتبال براي تيم ملي اميد هزينه شده و اين مبلغ غير از آن پولي است كه حبيب كاشاني گفته از طريق «خيرين» جذب كرده و به حساب مشتركي با محمد خاكپور واريز شده و مبلغش هم معلوم نيست. چرا هيچگاه درباره تيمملي اميد و هزينههايش «شفافسازي» نشد؟ او كه با اصرار، محمد خاكپور را برخلاف نظر كميته فني، سرمربي تيمملي اميد كرد، حالا چه پاسخي براي هواداران دارد؟ او كه با «استعفاي نمايشي»، همه فعاليتهاي تيم را منوط به مديريت خود كرد، حالا چگونه به ابهامات فراوان مالي و مديريتي تيم پاسخ ميدهد و اصلا چه مرجعي از او پاسخ ميخواهد؟ پروژه ميلياردي عضو شوراي شهر تهران شكست خورد.
٤- علي كفاشيان؛ و باز هم شكستي تازه. باز هم سرخوردگي تازه. بازهم فوتبال ايران تجربه تلخ تازهاي را پشت سر گذاشت. تيمملي اميد كه بهصورت پيمانكاري به حبيب كاشاني سپرده شد، مدلي تازه از مديريت كفاشيان در فدراسيون بود. تيمي پر از ستارههاي تازه كه به المپيك صعود نكردند. هشت سال حضور علي كفاشيان در مديريت فدراسيون، چه ميزان نقاط مثبت و چه ميزان نقاط منفي دارد و وقتي آنها را در ترازوي انصاف قرار دهيم، كفه كدام بر ديگري ميچربد؟ متاسفيم آقاي كفاشيان...