bato-adv
کد خبر: ۲۱۹۰۹

کفاشيان: نه اصلاح طلبم و نه اصولگرا

تاریخ انتشار: ۰۰:۳۸ - ۰۲ فروردين ۱۳۸۸


علي کفاشيان با يقه هفت آبي رنگ و عينکي بر چشم روي مبل هاي راحتي اتاقش نشسته بود و با کارتابلي که در دستش سنگيني مي کرد با خنده خوشامد گفت. از چهره اش مشخص بود که سرما خورده است و آنقدر در بين صحبت هايش سرفه مي کرد که صورتش قرمز مي شد. روي شومينه هميشه خاموش کنار دستش، بريده روزنامه هايي وجود داشت که خبر «مذاکره تلفني تاج و آقازماني» با ماژيک سبز رنگي مشخص شده بود و البته دستخطي از مهدي تاج که بالاي آن موضوعي را نوشته و از چيزي گله کرده بود. علي کفاشيان کلاً مدير دوست داشتني است و از اينکه فضا را با شوخي و مزه پراني تلطيف کند ابايي ندارد و اصلاً هم توجهي نمي کند که رئيس پرمخاطب ترين فدراسيون ورزشي است. علي کفاشيان برايمان از مسائلي گفت که کاش مي توانستيم بنويسيم. موضوعاتي را مطرح کرد که نمي توان با همان صراحت رئيس نوشت اما علي کفاشيان، همان مديري که خيلي ها با ديدنش لبخند مي زنند اين بار جدي و البته با لحن اعتراضي فضاي فوتبال را نقد کرد و از برنامه هايي گفت که شايد چند درصدش هم رسانه يي نشده است. خيلي ها اعتقاد دارند کفاشيان دست نشانده محمد علي آبادي است اما او هدف نهايي خودش را «استقلال مالي» فدراسيون از سازمان دانست و با جديت جالب توجهي گفت هنوز بايد به او وقت داد تا خودش را نشان دهد. شش ماهه اول سرش به کميته ملي المپيک گرم بود و تازه اقدامات بنيادي اش را در فدراسيون آغاز کرده است. هنوز کلام آخرش در گوش مان است که گفت؛«من مدير اقتصادي هستم، به من وقت بدهيد تا ثابت کنم از فوتبال چه استفاده يي مي شود کرد.»


-موضوعي که هميشه در فوتبال ايران عجيب بوده، اين است که هيچ گاه روساي سابق فدراسيون فوتبال کنار هم جمع نشده بودند، هيچ وقت همديگر را قبول نداشتند و اين موضوع در اين دوره هم تکرار شده است. علت خاصي دارد؟

من خودم هر جا که بودم و با هر جايي که همکاري کردم هر وقت کمکي خواستند همکاري کردم، خودم سر زدم و تجربياتم را انتقال دادم ولي نمي دانم چرا در فدراسيون فوتبال اين مساله حاکم است که وقتي روساي قبلي رفتند نه هيچ علاقه يي دارند که برگردند و کمکي کنند و نه خودشان را نشان مي دهند. معلوم نيست آنها چرا با دلخوري رفتند يا از موضوعي ناراحت هستند. البته غير از آقاي مصطفوي که خودش آمد و همکاري کرد و به دعوت هايمان پاسخ مثبت مي داد.

-البته آقاي صفايي تا حدودي مشاوره مي دهند.

بله، ايشان با فدراسيون از طريق عضويت در فيفا ارتباط دارند و ما از نظرات شان استفاده مي کنيم و در جلسه يي که با هم در خارج از کشور بوديم، چندين ساعت درباره کار فدراسيون و برنامه ها با ايشان صحبت کردم و حتي به برخي از جلساتي که دعوت شان مي کنيم، تشريف مي آورند. اين روحيه همکاري در فدراسيون وجود دارد اما در مورد دادکان اين روحيه همکاري وجود ندارد.

-شما به عنوان معاون سازمان تربيت بدني در راس بسياري از فدراسيون ها با عنوان سرپرست حضور داشتيد و طعم حضور در فدراسيون ها را چشيده ايد اما فدراسيون فوتبال و صندلي رياست بر فوتبال موضوعي جدا از ساير فدراسيون هاست. نظر شما در مورد فدراسيون فوتبال بعد از يک سال حضور چيست؟

اين مورد را دقيقاً درست مي گوييد و من در اکثر جايگاه هاي ورزشي بوده ام؛ از هيات ورزشي تا فدراسيون ها و سازمان ورزش و کميته ملي المپيک. اما فدراسيون فوتبال جايگاه ديگري دارد و حجم و گستردگي کارش بسيار بالاست و از آن طرف بسيار هم زير ذره بين قرار داريم. يادم هست حتي در زماني که به عنوان معاون سازمان و دبيرکل کميته ملي المپيک در بستر کار بودم، وقتي مصاحبه درباره فوتبال انجام مي دادم برد بسياري داشت.

-همان مصاحبه معروف درباره علي پروين و بعد از آن درگيري رسانه يي با علي انصاريان.

بله، آنجا و در بخش فوتبال بود که انعکاس پيدا مي کرد. فوتبال در ايران پتانسيل بسياري دارد و به ساختار محدود فدراسيون خلاصه نمي شود يعني تشکيلات بسيار بزرگي است که اهميت زيادي دارد و حساسيت مردم هم زياد است لذا اينجا کار ويژه يي را مي طلبد و بايد سليقه هاي شخصي را کنار گذاشت و آنچه را به مصلحت فوتبال است حتي وقتي به ضرر اشخاص باشد در دستور کار قرار داد.

-در زمان انتخابات خودتان دوست داشتيد رئيس فدراسيون باشيد يا طبق توصيه عمل کرديد؟

نه، ماجراي من را ديگر همه مي دانند. اصلاً قرار نبود براي رياست فدراسيون بيايم. از ابتدا هم قرار بود آقاي علي آبادي بيايند و من هم گفتم اگر ايشان بيايند، من کناره گيري مي کنم.

-دليل خاصي داشت که از حق خودتان گذشتيد؟

دليلش اين بود که قطعاً مي دانستم ميان من و علي آبادي، همه به ايشان راي مي دهند.

-يعني با توجه به نفوذ سازمان در اعضاي مجمع، لزومي نداشت وقت تان را تلف کنيد.

بالاخره طبيعي است وقتي علي آبادي در جايگاه رئيس سازمان قرار دارد و همه امکانات در اختيارش است و وقتي رئيس فدراسيون شود همان ابتدا بسياري از مشکلات فوتبال را با در اختيار داشتن امکانات حل مي کند، طبيعي است اعضاي مجمع وقتي مي بينند ايشان نفوذ و امکاناتش بيشتر است، به او راي مي دهند.

-دقيقاً همان اتفاقي که در انتخابات کميته ملي المپيک افتاد.

بله، شما خودتان ديديد نه تنها در اين دوره بلکه در همه دوره هاي قبل روساي سازمان وقتي توصيه يي مي کنند، همه به سمت آن مي روند. من با اينکه رئيس فدراسيون فوتبال هستم و خودم دبيرکل کميته ملي المپيک بودم، اگر در ليست سازمان نبودم، مطمئناً راي نمي آوردم.

-اما آقاي علي آبادي همه پست هاي مهم را مي خواهند و فکر نمي کنم اين رويه درستي باشد. مثلاً در جايگاه رئيس سازمان تربيت بدني بودن و حضور در انتخابات رياست فدراسيون مثل اين است که در عين حال که وزير هستيد، مديرکلي استاني را هم برعهده بگيريد. مي توانست افراد مورد اعتمادش را در اين جايگاه قرار دهد.

البته خود من هم نمي پسنديدم که رئيس سازمان بيايد و رئيس فدراسيون فوتبال شود. چون اگر ايشان مي آمد بايد عمده کارهايش را به زيردستان واگذار مي کرد و ممکن بود آن فرد نيز براي همه فصل الخطاب نباشد چراکه مديريت در فوتبال بسيار مشکل است و مي تواند مشکلات بيشتري در کار دوم ايجاد کند. من خودم نمي پسنديدم اما بالاخره نظر ايشان بود.

-مي گويند شب قبل از انتخابات همه افرادي که انتخاب شدند در جايي جمع شده بودند و با هم جلسه يي محرمانه برگزار کردند؟

نه، ممکن است گروه گروه جمع شده باشند اما مشکلي ندارد.

-شما خودتان در آن جمع نرفتيد؟

نه، من در هيچ جمعي حضور نداشتم چون اصلاً جمعي نديدم.

-آن زمان که شما به عنوان رئيس فدراسيون انتخاب شديد، با هشت نفر ديگر در فدراسيون همکاري را شروع کرديد. جو در آن زمان چطور بود؟ به راحتي با اين موضوع کنار آمديد؟

البته يک مدت خلئي بود و بعدش هم همه استرس داشتند تا انتخابات برگزار شود. چون اين 9 نفر قبل از اين با هم نبودند، طبيعي است که بايد مدتي مي گذشت تا آنها با هم اخت شوند. افرادي هم که انتخاب شدند از مديران باسابقه، بادرايت و مدبري بودند که خيلي زود با هم اخت شدند.

-سيستم مديريت باز شما وقتي افراد همسو نيستند چگونه است؟

فضايي براي آنها به وجود مي آورم که خودشان ديگر نمانند.

-الان نقش فتح الله زاده و شفق در فدراسيون فوتبال بسيار کمرنگ است. اين موضوع يعني شما آنها را از دور خارج کرديد؟

نه، اين دليل دارد. آقاي فتح الله زاده و شفق درگير کار باشگاهي بودند و کارشان زياد بود و نمي توانستند بيايند. از فتح الله زاده خواستم کار باشگاه ها را پيگيري کند و کارها را انجام دهد اما هيات رئيسه بايد مسائل را ببيند، در جلسه مطرح کند و با دادن راه حل، آن را تصويب کند. هيات رئيسه کار اجرايي نمي کند ولي خود من اعتقاد دارم اعضاي هيات رئيسه يي را که به کار اجرايي علاقه دارند به ميدان بياورم و چون به خودم نزديک هستند، امور را به آنها بسپارم.

-شما وارث چه فدراسيوني با چه مشکلاتي شديد؟

ما بارها گفتيم، يکسري بدهي ها وجود داشت که ادامه دارد چون منابع درآمدي تعريف نشده است. کميته انتقالي تمام وقتش را به موضوع اساسنامه اختصاص داد و نسبت به موضوعات ديگر کمتر واکنش نشان مي داد.

-اما بدهي سنگيني براي فدراسيون فوتبال باقي ماند در حالي که در آن يک سال پنج ميليارد پول جام جهاني باقي ماند، يک ميليارد هم ايرانول بايد مي داد. معلوم نشد سرنوشت اين يک سال چه شد. شما پيگيري نکرديد؟

به هر حال فعاليت کرده بودند. کسي نيامد آن پول را ببرد.

-نه، بحث پول بردن نيست، بحث ما مديريت بر فوتبال است.

زماني که فدراسيون سرپرست داشته باشد اداره فدراسيون هفته يي يک بار هم نمي شود. فدراسيون ها هزينه دارند و بايد هزينه هايش را پرداخت. فوتبال هم هزينه زيادي دارد.

-برنامه هاي شما در فدراسيون فوتبال چيست؟

شش ماه اول وقت زيادي نداشتم اما بعد از المپيک که همه وقتم را در فدراسيون فوتبال مي گذارم باور کنيد هنوز نتوانستم به طور صد درصد بر امور مسلط شوم ولي کم کم مسلط مي شوم. بايد بفهمم چه جاهايي بايد بيشتر وقت بگذارم و به کدام حوزه ها بيشتر دقت کنم و آنها را زير نظر بگيرم. اولين هدف اين است که اساسنامه جديد را منطبق با ساختار فدراسيون فوتبال کنم که در مقطع سختي آمديم زيرا تيم ملي، سرمربي نداشت و در بسياري از حوزه ها با مشکل مواجه بوديم چراکه در فدراسيون فوتبال نمي توان به راحتي تصميم گرفت. مثلاً براي انتخاب سرمربي اميد هر روز تحت فشار بوديم تا آن را اعلام کرديم. در هيات رئيسه بايد به هم نزديک تر مي شديم تا آنها با اخلاق من آشنا شوند. براي اجراي امور هم به طور صد درصد اختيارات را به اعضا دادم و سعي نکردم رئيس بازي دربياورم و براي آنها بازپرس باشم تا وابسته شوند، ضمن اينکه نظارت و ارزيابي هم داشتم و نظراتم را ارائه مي دادم. بايد بر دو بخش مسلط شوم؛ هيات هاي استاني و باشگاه ها. بخش استان ها را با سفر آشنا شدم و از هيات ها بازديد کردم، انتخاباتشان را برگزار کردم و با استاندارها صحبت کردم اما در بخش باشگاه ها هنوز نتوانسته ام کاري کنم و بايد به آنها سر بزنم تا از نزديک با مشکلات و مسائل شان آشنا شوم. در بخش فوتسال هم در حال برنامه ريزي هستيم، دربخش بانوان با برنامه ريزي جلو مي رويم و در بخش هاي فدراسيون هم نظرات مان را لحاظ کرديم. خوشبختانه AFC هم از ما حمايت کرد و البته تنها نقطه ضعف مان اسپانسر بود که اين موضوع هم حل شد.

-اولين چالش جدي فدراسيون مربوط به حضور کلمنته بود که با آن تبليغات آمد و خيلي راحت هم رفت. اصلاً داستان چه بود، چه اتفاقي افتاد؟

روز اول که آمديم از طرف افکار عمومي با فشار عجيبي براي انتخاب سرمربي تيم ملي روبه رو بوديم. من هم تازه آمده بودم و اصلاً خبر نداشتم سيکل انتخاب سرمربي تيم ملي چگونه است. روزي صدتا به من ليست مي دادند که اين سرمربي باشد، روزي 60 نفر مي آمدند توصيه مي کردند. اصلاً ضابطه يي وجود نداشت، در مورد سرمربي خارجي هم همين طور بود. اصلاً مهلت فکر کردن هم نمي دادند. به اين نتيجه رسيدم که اعضاي هيات رئيسه را درگير اين موضوع کنم، بعد به اين نتيجه رسيديم که از همه مربيان ايراني دعوت کنيم که البته هيچ چيز از درون آن درنيامد و همه گفتند داخلي اما روي فرد اختلاف داشتند.

-آن زمان نظر فدراسيون و البته سازمان روي قلعه نويي بود.

نه، ما نظر خاصي روي افراد نداشتيم. موضوع به کلمنته رسيد که او هم 25 روز ما را بازي داد که معلوم نبود دائمي است يا پروازي...

-مگر شما شرايط را به شفق اطلاع نداده بوديد؟

آخر ما اصلاً روي شخص خاصي نظر نداشتيم، ما به دنبال فردي بوديم که رويش به اجماع برسيم.

-يعني شفق از طرف فدراسيون براي مذاکره نرفت؟

نه، آقاي شفق براي کار ديگري به اروپا رفت و گفت با چند نفر صحبت مي کند، از آنجا گفتند کلمنته و ما هم گفتيم خوب است و بيايد. اصلاً ضابطه خاصي نداشت و فقط به اين فکر بوديم که از اين موضوع نجات پيدا کنيم.

-خود آقاي علي آبادي توصيه يي درباره مربي خارجي نداشتند؟

ايشان فقط گفتند اگر سرمربي نمي خواهد دائم باشد، لزومي به استفاده از آن نيست.

-در مورد کانديداهاي داخلي هم اصلاً صحبتي از علي دايي نبود، حتي قطبي چند ساعت سرمربي تيم ملي شده بود.

نه، ما چند گزينه داشتيم که در ميان آنها آقاي قطبي قوي تر از همه بود. من هم در اين فکر نبودم که چه کسي مي آيد، فقط مي خواستم نجات پيدا کنم. همه افراد در ليست ما بودنداما اعلام نمي کرديم.

-اما افشين قطبي انتخاب شده بود و حتي به حبيب کاشاني هم اعلام کردند.

نه، حبيب کاشاني يک بار آمد و گفت مي توانيم قطبي را بدهيم.

-مي گويند سازمان نقش ويژه يي در انتخاب سرمربي داشت و حتي برخورد سرد آقاي هاشمي با قطبي موجب شد قطبي از ليست خط بخورد.

نه، ما قرار بود همه مربيان را به دفتر آقاي هاشمي ببريم.

-پس دايي چطور انتخاب شد؟

کار جمعي اين است که اکثريت بايد قبول کنند و من هم ديگر خسته شده بودم و وقتي ديدم علي دايي مورد قبول اکثريت است، اعلام کردم دايي سرمربي تيم ملي شده است. مي خواستم قال قضيه را بکنم و وقتي اعلام کردم ديگر همه چيز درست شد. توانايي دايي بالاست، خصوصيات خاص خودش را دارد.

- دايي خبر نداشت؟ خودش مي گفت هر کس لابي قوي تري داشته باشد انتخاب مي شود.

من با دايي که سر تمرين بود تماس گرفتم و برايش اس ام اس زدم که به من زنگ بزند. تماس گرفت و گفتم مي خواهم ببينمت. با سايپايي ها صحبت کرديم که اول گفتند نه و بعد گفتند چون تيم ملي است اشکالي ندارد.

-در ابتداي حضور دايي، سرمربي تيم ملي اصلاً رابطه خوبي با شما نداشت و حتي در موضوع حمايت از تيم ملي، او به علي آبادي زنگ زد تا با شما جلسه بگذارد.

نه، آن جلسه را علي آبادي هميشه مي گذارد.

-اما آن جلسه براي موضوع تيم ملي بود.

بالاخره وقتي سرمربي مي آيد توقعاتي دارد که بايد برآورده شود. ما سعي مي کرديم برخي حرف ها از زبان دايي به سازمان انتقال پيدا کند . کلاً در ابتداي فعاليت اصطکاک هايي وجود دارد ولي در ادامه همه چيز خوب مي شود.

-الان در جامعه اين شائبه وجود دارد که فدراسيون هر تصميمي مي گيرد با علي آبادي هماهنگ مي کند.

ببينيد، من اين موضوع را عيب نمي دانم که در مسائل مختلف با سازمان هماهنگي داشته باشيم، اما الان حدود دو ماه است که با ايشان جلسه نگذاشتيم. بالاخره در اين مقطع احتياج فراواني به سازمان و دولت داريم و مجبوريم اين ارتباط حفظ شود. ما بايد تعامل داشته باشيم تا از دولت امکانات بگيريم. قانون اساسي هم مي گويد اصلاً ورزش بايد رايگان باشد و بايد دولت هزينه کند.

-الان دو مدل وجود دارد؛ يکي همين قانون اساسي است که ورزش را رايگان مي خواهد و ديگري اساسنامه فدراسيون فوتبال که دنبال خصوصي سازي است. چگونه بايد کنار آمد؟

اين اشتباه است که بگوييم ما مستقل هستيم و هيچ کس هم نزديک نيايد. AFC و فيفا هم نظرشان اين گونه نيست، آنها هم حمايت ها را مي پسندند و حمايت هاي دولت اگر نباشد، نمي توان کاري کرد. آنها حق دخالت را سلب کردند اما تعامل را نه. فدراسيون الان استاديوم مي خواهد، بايد به چه کسي رو بزنيم؟ ما به دولت وصل هستيم و بايد همگام با اقتصاد و سياست عمل کنيم تا حرف هايمان را به کرسي بنشانيم. من الان دنبال قوانيني هستم که اگر کارخانه يي در فوتبال تيم دارد به صورت سليقه يي از فوتبال حمايت نکند. آنها بايد حمايت کنند. چون از شيره آن شهر استفاده مي کنند چرا نبايد از ورزش حمايت کنند؟

-فرض کنيد علي کفاشيان هر روز در آينه نگاه مي کند. پنج خصوصيت برتر علي کفاشيان چيست؟

هر روز که در آينه نگاه مي کنم، از روز قبل پيرتر مي شوم اما چيزهايي که من در خودم حسن مي بينم، شايد در نظر ديگران حسن نباشد. من دوست دارم خوش اخلاق باشم و بخندم اما مي گويند اين بد است، مي گويند خوب نيست. از نظر من يک حسن است ولي خيلي ها مي گويند اين مديريت خنده است. بعد اخلاقم با اطرافيان خوب است.

-خوشرو هستيد؟

بله خوشرو هستم. تند نمي شوم. نه با ديگران و نه با خانواده. بعضي ها مي گويند اين هم حسن نيست اما به نظر من يک حسن است. سعي مي کنم کارهايي که انجام مي دهم براي رضاي خدا باشد. قصد ندارم کارهايي که انجام مي دهم مورد توجه ديگران قرار بگيرد. سعي مي کنم خدا خشنود شود.

-اين شد سه تا.

در کار اداري با همه تعامل مي کنم و انعطاف پذير هستم يعني با کسي درگير نمي شوم. لجبازي و کينه توزي با افراد براي يکسري کارها انجام نمي دهم حتي اگر برخلاف ميل من هم باشد. سعي مي کنم انتقادپذير و صادق هم باشم.

-لبخند جزء لاينفک خصوصيات شماست و هيچ وقت از شما جدا نمي شود.

نه ديگر،جزء خصوصيات من است و من نمي توانم از خودم آن را جدا کنم.

-تا حالا شده کسي از صداقت و خوشرويي شما در بانک مرکزي، سازمان تربيت بدني، فدراسيون هاي دووميداني و فوتبال در طول اين سال ها سوءاستفاده کند؟

البته خوشرويي من باعث نمي شود همه چيز را قبول کنم ولي نه، خيلي کم شده .ممکن است حرفي بزنند يا عملي انجام دهند که من از آن ضرر ببينم اما نه، سوء استفاده يي به آن صورت که مورد نظر شما باشد، انجام نشده است.

-گفته مي شود کفاشيان هميشه مرد شماره دواست. در سازمان تربيت بدني که معاون بوده پس مرد شماره دو بوده است در کميته ملي المپيک مرد شماره دو بوده. خب دبيرکل بوده ايد. براي همين است الان که مرد شماره يک شده است، باور نمي کند مرد شماره يک شده است و به همين خاطر مي خندد... شما با اين اظهارنظر موافقيد؟ اين خنده ها مال مرد شماره يک است يا مرد شماره دو؟

(مي خندد) يعني من الان دروازه بان شده ام و خودم خبر ندارم؟

-نه واقعاً دوست داريم نظر شما را بدانيم.

من اعتقادي به اين معنا ندارم. آدم وقتي کارش را خوب انجام بدهد و به اصطلاح با جديت کارش را جلو ببرد، هيچ دليلي ندارد خوش اخلاق نباشد و نخندد. البته خنده به اين معني نيست که وقتي جلسه هم داريم من هميشه بخندم. کار ما جدي است و کارها را بايد جلو ببريم. ولي وقتي با خبرنگاران مصاحبه مي کنم دوست دارم بخندم و با خوشرويي با آنها صحبت کنم که فکر نکنند حالا چه خبر است که مثلاً من رئيس فدراسيون خودم را گرفته ام.

-شيوه تعبير خبرنگارها براساس خنده رو بودن شماست. دقت کرده ايد؟

بله همين طور است اما حتي در جلساتي که با سازماني ها و هيات رئيسه دارم بعضي اوقات بذله گويي هم مي کنم ولي در کار جدي هستم و بعضي اوقات حتي عصباني مي شوم که شما تا به حال نديده ايد.

-چقدر فوتبال ايران را مي شناسيد؟ آيا فوتبال ايران پاک است و در آن صداقت وجود دارد؟ فوتبالي که مي گويند پاک نيست و دلالان در آن مربي و بازيکن جابه جا مي کنند، فوتبالي که مي گويند داوران متهم به رشوه گيري هستند،در ليگ يکش مي گويند نتايج خريداري مي شود، عوض مي شود و حتي اين ماجرا در ليگ دو شديدتر است ،دلالي هايي که وجود دارد و متاسفانه برخي روزنامه نگاران ورزشي هم در اين ورطه افتاده اند و اتفاقاً نفع مي برند، شما چقدر از اين فوتبال پيچيده و تا حدودي مافيايي شناخت داريد، فوتبالي که پدرخوانده دارد و اين پدرخوانده است که بازيکنان و مربيان را مثل مهره هاي شطرنج جابه جا مي کند.

عمدتاً فوتبال هم مثل ديگر بخش هاي جامعه نارسايي دارد اما ما دلالي را کاهش داده ايم و خيلي نسبت به گذشته کمتر شده است و اين به خاطر سيستم دار شدن فدراسيون فوتبال است .هر چقدر که اين دلالي ها و ناپاکي ها در هر بخشي حاکم باشد، نشان دهنده ضعف ما در آن بخش هاست. يعني اينکه آن بخش ها سيستماتيک و درست اداره نمي شود. خوشبختانه در فدراسيون اين مساله خيلي کم شده است و ما سلامت را حاکم کرده ايم که به هيچ عنوان نمي توانند در آن رخنه کنند. اما ممکن است در باشگاه هاي ليگ برتري، دسته يکي و دويي از اين مسائل وجود داشته باشد که اگر آنها سيستم خاصي را پياده کنند و سيستماتيک شوند، آنها هم مي توانند اين مساله را کنترل کنند.

-فدراسيون در اين زمينه کاري انجام داده است؟

بله، جلسات مختلفي با مديران باشگاه ها برگزار شده و ما سعي کرده ايم رابطه فدراسيون با آنها را شفاف کنيم. سعي مي کنيم با کساني که زد و بند مي کنند، برخورد کنيم و با اين هدف مقابله مي کنيم تا دلالي از فوتبال رخت بربندد. باز هم مي گويم الان اين مساله خيلي کم شده است يا پولش زياد نيست که چشمگير باشد. زماني که مي خواستيم مربي خارجي براي تيم ملي بياوريم، انواع و اقسام دلال ها را من در فدراسيون زيارت کردم اما ديديد آخر سر علي دايي را بدون هيچ دلال و واسطه يي انتخاب کردم. من خودم با دلالي خيلي مخالفم. ولي خب بالاخره در هر جامعه مسائل خلاف هم وجود دارد و در فوتبال هم با توجه به وسعتش اين مسائل وجود دارد ولي اگر ما ببينيم، مقابله مي کنيم و خدا را شکر چون ما در اين مسائل نيستيم و چون خودمان زد و بندي با کسي نداريم، هيچ کس نمي تواند از ما ايراد بگيرد.

-آن طور که شما مي گوييد به نظر مي آيد فدراسيون فوتبال دوره شما يک فدراسيون متين و پاک است. تا حالا شده روزنامه هاي ورزشي که کار دلالي هم مي کنند، به شما يا به فدراسيون پيشنهادي بدهند؟

نه به هيچ عنوان. ما را مي شناسند که سمت ما نمي آيند. شايد چون مي گويند رئيس فدراسيون فوتبالي نيست سمت فدراسيون نمي آيند.

-اين روزنامه ها را مي شناسيد؟

چيزهايي شنيده ام اما نه، دقيق نمي دانم کدام روزنامه نگار در کار دلالي است.

-اما آقاي کفاشيان، در فوتبال ايران اکثراً همه دوست دارند از شانه هاي ديگران بالا بروند و جو آنقدر پاک و صادق نيست که خيلي ها مي خواهند از خنده ها و خوشرويي شما سوءاستفاده کنند. شما حواس تان هست؟

خوشبختانه در فوتبال اين مساله حاکم است که هر کس آب هم بخورد، همه مي فهمند. ما اگر با شما مصاحبه کنيم همه مي فهمند. اينجوري مسائل علني است و مخفي نمي ماند. کمتر کسي جرات مي کند چنين کاري انجام دهد اگر به ما چنين مسائلي را بگويند، سريع با آن برخورد مي کنيم.

-اما چند نمونه در فدراسيون فوتبال وجود دارد که به نوعي هنوز مبهم است؛ يکي پرونده مربوط به فرهاد کاظمي و علي مولايي است که اول گفتند گم شده، بعد گفتند مختومه شده يا پرونده نيکبخت که گفتند حالش هنگام ورود به اتوبوس تيم ملي عادي نبوده و از ميهماني شبانه آمده است. همه انتظار داشتند محروميت سنگين تري براي او در نظر گرفته شود اما يک سال فقط از همراهي تيم هاي ملي محروم شد يا مثلاً پرونده خداداد که خبرنگار را کتک زد يا خيلي پرونده هاي ديگر. همه انتظار داشتند برخورد فدراسيون پاک کفاشيان با اين مسائل تند باشد. اما برخوردها نرم بود. به يکباره گفتند مدارک پرونده کاظمي و مولايي ناقص بوده و به جاي تکميل موارد، پرونده مختومه شده اين اتفاقات چرا افتاد؟

اينها چيزهايي بود که با ادله و مدارک و استنادات در اختيار کميته انضباطي بود و من در همين باره با کميته انضباطي بحث داشتم. مدارکي که دست آنها بود باعث شد احکام تندتري نسبت به احکام صادر شده صادر نشود. در پرونده کاظمي چيزي وجود نداشت. آقاي شريفي گفت چيزهاي زيادي گفته شده ولي هيچ مدرکي وجود ندارد يا مولايي را دو سال محروم کردند و ما به دنبال کاهش محروميت مولايي بوديم که چون ديديم واقعاً فوتبالش هدر مي رود نتوانستيم. ولي مدارک کامل نبود. درباره پرونده نيکبخت و خداداد هم همين مسائل وجود داشت...

- اما عده يي از بازيکنان تيم ملي شاهد غيرعادي بودن حال نيکبخت بودند و آنها بودند که به خبرنگاران خبر دادند...

بر اساس شواهد حکم براي نيکبخت صادر شد. يکسري مسائل ديگر هم وجود دارد و بايد عواقب آن را هم در نظر گرفت. در مقررات هم حداقل و حداکثر وجود دارد که آن ديگر با توجه به مسائل موجود و شرايط حاضر تصميم گرفته مي شود.

- شما در تصميم گرفتن از استقلال نسبي برخوردار هستيد يا مشورتي عمل مي کنيد؟

نه، استقلال کامل دارم و مشکلي ندارم ولي قطعاً مشورت زياد مي کنم. در فوتبال نمي خواهم فوري تصميم بگيرم. فوري تصميم گرفتن و جوانب کار را نديدن بعداً باعث مي شود مشکلات زيادي گريبان فدراسيون را بگيرد. وقتي کاري خوب انجام نشود سريع بازخوردها و انتقادات نشان مي دهد تصميم ما تا چه حد اشتباه بوده است.

-آقاي کفاشيان، در اين يک سال و دو سه ماهي که از رياست شما بر فدراسيون فوتبال مي گذرد، منتقدان فدراسيون در رسانه هايشان تاکيد مي کردند که قدرت آقاي تاج از شما بيشتر است يعني تاج در روشنايي است و کفاشيان در تاريکي. ما مي خواستيم بدانيم قدرت آقاي تاج نشان دهنده ضعف کفاشيان است يا نه؟ به هر جهت قبول کنيد که ايشان بيشتر از شما در صحنه است...

اين طوري اين مساله را نمي شود عنوان کرد. هرکس براساس مسووليتي که دارد، استحکام کارهايش در رسانه بيشتر يا کمتر مي شود. خب مسووليتي که آقاي تاج دارد که هم سخنگو است و هم مدير تيم هاي ملي، انعکاس کار ايشان به بيرون بسيار زياد است. يک سري کميته ها هم هستند که کارهاي زيادتري دارند. اما انعکاس کارهايشان کمتر است. مثل کميته استان ها يا همين سازمان ليگ. شايد کارهاي من زياد منعکس نشود که باعث شده اين شائبه به وجود بيايد. بحث قدرت مطرح نيست و همه با هم در فدراسيون هماهنگ هستند. تمام مطالب، مسائل و تصميماتي که آقاي تاج مي گيرد اول آنها را به اطلاع من مي رساند. تا من هم تصويب نکنم، اجرا نمي کند. نگران اين هم نيستم که يک نفر قوي تر از من در فدراسيون عمل کند. ما دوست داريم کار فدراسيون خوب پيش برود و کسي خلاف نکند و مسير را اشتباه نروند ولي اينکه کار خوب پيش برود، چه اشکالي دارد؟

-اما اگر يادتان باشد زماني که هنوز بحث سايپا قطعي نشده بود، آقاي تاج از راديو جوان اعلام کرد سايپا حامي مالي تيم هاي ملي شده است. اين در تضاد با گفته هاي شما نيست؟ در حالي که چند دقيقه پس از مصاحبه تاج با راديو وقتي با شما تماس گرفتيم شما گفتيد هنوز قطعي نشده و چيزي مشخص نيست...

(مي خندد) آن روز پنجشنبه بود. من همين طوري به آقاي تاج گفتم که مساله سايپا مثل اينکه جدي شده است. البته نگفتم قطعي شده که ايشان رفت و با راديو جوان مصاحبه کرد .

-در فدراسيون دووميداني به مربيان تيم هاي ملي توصيه هاي فني مي کرديد؟

من فقط در جلسات هيات رئيسه شرکت مي کردم و حتي نمي گفتم کدام دونده بهتر است يا بهتر نيست.

-بالاخره شما خودتان زماني دونده بوده ايد. توصيه دوستانه هم نمي کرديد؟

چرا، از نظر اخلاقي مثلاً مي گفتم که فلاني خوش اخلاق است اما چون در دووميداني بحث رکورد است، از روي رکورد ها خيلي راحت مي شد فهميد که چه کسي بهتر است.

-در دوره شما آقاي سجادي که همين الان مدير عامل سايپاست، مطرح شد و ديگر مثل ايشان تکرار نشد. نه؟

چرا تکرار شد، اما نه در استقامت.

-برويم سر مساله حق پخش. يکي از شرط هاي اصلي AFC براي احراز فاکتورهايي که از آن به عنوان تعلق سهميه ياد کرد، مساله حق پخش تلويزيوني بود. يعني ديگر بازي ها مفت و مجاني پخش نشوند و سازمان عريض و طويل صدا و سيما بايد براي پخش بازي ها پول به فدراسيون و باشگاه ها پرداخت کند. برخورد اول جام جمي ها چطور بود؟ مثل اينکه قبول نمي کردند...

بله، قبول نمي کردند. مي گفتند ما مشکلات قانوني داريم و نمي توانيم آن طور که شما مي خواهيد، حق پخش بدهيم.

-استدلال شان اين بود که چون باشگاه ها دولتي هستند و صدا و سيما هم دولتي است، حق پخش نمي دهند يا...

نه، استدلال شان اين بود که مقررات سازمان صدا و سيما اجازه نمي دهد.

-يعني رديف بودجه يي در اين باره پيش بيني نشده بود؟

بله، مي گويند رديف بودجه بايد ديده شود و اين کار در مقررات ما نيست و براي اولين بار براي آنها مشکل بود.

-چطور شد که به تعامل رسيديد؟

بالاخره ما چندين جلسه گذاشتيم و اسناد و مدارکي که بايد به AFC مي داديم به همراه اسناد و مدارک کشورهايي که با صدا و سيماهاي کشورشان به توافق رسيده بودند، نشان مي داد قانوني هستند به آنها نشان داديم تا بالاخره صدا و سيما مجاب شد.

-آقاي ضرغامي در جلسات مربوط به حق پخش حاضر شد؟

نه، ايشان حتي يک جلسه هم نيامد.

-بازي ايران - کره شمالي هم نزديک بود پخش نشود...

آن ديگر ربطي به ما نداشت. مربوط به اسپانسر مسابقات بود که به AFC ربط پيدا مي کرد که آخرسر هم صدا و سيما حق پخش را خريداري کرد.

- مبلغ قرارداد مورد نظر شما چقدر بود؟

ما مبلغ خاصي را مدنظر نداشتيم چون مي دانستيم آنها چون مخالفند براي سال اول پول زيادي نمي دهند، گفتيم مرحله به مرحله جلو برويم و با يک مبلغ نه خيلي کم و نه خيلي زياد شروع کنيم.

- يعني اينکه 10 ميليارد تومان که چهار ميليارد تومان مربوط به حق پخش و شش ميليارد تومان مربوط به دور زمين است، سال 88 افزايش مي يابد؟

بله، صد درصد. به هر جهت همه باشگاه ها در حق پخش سهم دارند، البته سهم استقلال و پرسپوليس به خاطر اينکه بازي هايشان مستقيم پخش مي شود بيشتر از ساير باشگاه هاست. اما باشگاه هاي شهرستاني هم سهم مي برند. از شبکه هاي استاني نمي گيرند بلکه مستقيم از فدراسيون مي گيرند.

- برنامه 90 در سال گذشته حسابي خبرساز شد. البته شما درست آن روزي که شب قبلش عادل فردوسي پور به حالت افسردگي برنامه را اجرا کرد با تيتر «من عادل را خيلي دوست دارم» فدراسيون را به نوعي از زير فشار افکار عمومي خارج کرديد. اما اينکه يک روز مي گوييد برنامه اش خاله زنک است و يک روز مي گوييد من دوست دارم هم در نوع خود جالب است.

دوست داشتن عادل با خاله زنک بودن 90 متفاوت است.

- تلقي اين است که شما دوست داشتن تان را تکذيب کرده ايد؟

نه، مغاير نيست. من مي خواستم به عادل تلنگر بزنم که حد و حدودش را بداند.

- البته جرقه درگيري با عادل را سردار عزيزمحمدي زد. شما آن برنامه را که سردار به عادل گفت از تريبون نظام داري نظام را تضعيف مي کني و فردوسي پور گفت سردار شما داري فرافکني مي کني، ديديد؟

نديدم، خواب بودم اما شنيدم.

-سردار همان شب مي توانست از اهرم فشار استفاده کند.

چطوري؟

- تا اين لحظه صدا و سيما مگر حق پخش را پرداخت کرده است؟

نه، پرداخت نکرده است.

-سردار مي توانست بگويد برنامه هاي فوتبالي سيما به خاطر اين است که فدراسيون و سازمان دوربين ها را راه مي دهد، شما اول بياييد حق پخش را بدهيد بعد انتقاد کنيد. مثل اينکه برخي باشگاه ها هم خواستار تعلق حق پخش شده اند، درست است؟

بله، اما اين برنامه وضعيتش با حق پخش فرق مي کند. يک برنامه تلويزيوني وقتي يک طرفه از ما انتقاد مي کند ما هم از طريق رسانه هاي نوشتاري از آنها انتقاد مي کنيم. طاقت انتقادي که ما کرديم را نداشتند و به هم ريخته بودند. حتي تذکر هم داده بوديم که وضعيت اين گونه نشود که اميدواريم ديگر شاهد اين مناقشات نباشيم. ما و صدا و سيما در يک حوزه ايم و باهم همکاريم و بالاخره باهم مي نشينيم و تعامل مي کنيم.

- چرا تحمل فدراسيون فوتبال بيشتر از سازمان تربيت بدني است؟ سر همين برنامه 90 يا بهترين فدراسيون شدن در آسيا که اين همه از فدراسيون انتقاد شد آخر هم به دادن يک بيانيه بسنده کرديد، اما ديديد که سازماني ها چه واکنشي داشتند.

من اخلاقم اين جوري نيست که سريع جواب بدهم، مگر مواردي که تهمت و افترا يا برخلاف ميل باشد. در اين موارد من حساسم و ناراحت مي شوم. مثل اينکه ما مدارک تقلبي فرستاده ايم يا با آقاي صباح لابي کرده ايم. اينها بد است.

- آيا بهتر نيست فدراسيون جهت گيري هايش را بيشتر کند، آيا به نفع اقتدار فدراسيون نيست؟

ما به دنبال اقتدار نيستيم، اقتدارطلب هم نيستيم. ما مي خواهيم فوتبال ايران پيشرفت کند. بگذار بگويند ما پول نداريم، فدراسيون بيچاره است، مربيان تيم هاي ملي به درد نمي خورند و داورها خوب نيستند. اينها چيزهايي هستند که زياد مهم نيست و همه هم مي گويند.

- آقاي کفاشيان، داريم کم کم به انتخابات رياست جمهوري نزديک مي شويم. هميشه اين طوري بوده که در دوره هاي قبلي دولت که رئيس جمهورش مي خواسته دوباره کانديداي انتخابات رياست جمهوري شود آمده و از فدراسيون فوتبال يکسري استفاده هايي کرده است. چه تبليغي بهتر از تبليغ با برند فدراسيون فوتبال که اين همه معتبر و مورد توجه است. شما هم در دولت اصولگرا کار کرده ايد و هم در دولت اصلاح طلب. خودتان اصلاً اصولگرا هستيد يا اصلاح طلب؟

من جمهوري اسلامي ام. من طرف جمهوري اسلامي هستم.

- يعني هيچ خط فکر جناحي نداريد؟

نه، من يکي از خصوصياتم اين بوده که به مسائل صد درصد ورزشي فکر کنم و اصلاً سياسي نيستم و اگر بخواهم کار سياسي هم انجام دهم شخصي است و هيچ ربطي به فدراسيون فوتبال يا محل کارم ندارد.

- پس فدراسيون فوتبال در انتخابات رياست جمهوري هيچ جهت گيري سياسي نخواهد داشت؟

مطمئن باشيد هيچ جهت گيري خاصي نخواهد داشت.

- از بين کساني که به نوعي اعلام کانديداتوري کرده اند يا قصد دارند وارد کارزار انتخابات شوند چه کسي مورد نظرتان است؛ خاتمي، کروبي، احمدي نژاد، ميرحسين موسوي و...

راي مردم هر کس باشد براي من فرق نمي کند. نظر شخصي ام را در راي خواهم داد که مخفي است.

- ولي همه فکر مي کنند شما اصلاح طلب هستيد؟

چه کساني؟

- همه. سياست کار شما در فدراسيون شبيه به اصول کارهاي اصلاح طلبان است.

بالاخره من در زمان دولت اصلاح طلبان روش کارم مشخص بود، الان هم روش کارم مشخص است و فرق نمي کند.

- ولي اين را قبول کنيد کسي که مي خواهد در ورزش ايران رئيس و مدير رده بالا شود محال است سياسي نباشد و زد و بند سياسي نداشته باشد.

نه، واقعاً من سياسي نبوده ام. آن زمان هم اصلاً آقاي مهرعليزاده را نمي شناختم. نه قبلاً با او دوست بودم و نه حتي با ايشان يک جلسه داشتم، اما ايشان سوابق من را ديد، بررسي کرد و من را معاون خودش کرد. حتي نمي خواستم معاون سازمان تربيت بدني دوره مهرعليزاده باشم، با اصرار معاون شدم. همان روزهاي اول دوره آقاي علي آبادي هم رفتم به ايشان گفتم اگر شخص بهتري را به جاي من در نظر دارد و مي تواند با او کار کند من حاضرم کنار بروم که ايشان گفت نه بايد باشي. خود ايشان هم من را انتخاب کرد. دليل اين انتخاب هم احتمالاً به خاطر سياسي نبودن من بوده است و چون جزء گروه خاصي نيستم، مي توانم با همه کنار بيايم.

- البته روش مديريت شما همين طور است، با همه مي توانيد کنار بياييد و تعامل کنيد.

براي ورزش کار مي کنم. باور کنيد اگر يک جا ديدم وجودم براي فوتبال ديگر مفيد نيست راحت کنار مي روم.

- ولي قبول داريد ورزش الان خيلي سياسي شده است؟

بعضي ها از اين ابزار استفاده مي کنند. خيلي از ورزشي هاي ما در مجلس و شوراي شهر کانديدا شدند و راي آوردند.

- البته آقايان هاشمي طبا و مهرعليزاده کانديداي انتخابات رياست جمهوري شده بودند و راي نياوردند. شما به دنبال کانديداتوري در مجلس يا رياست جمهوري نيستيد؟ شما محبوبيت خاصي هم داريد.

(مي خندد) نه، اصلاً، ترجيح مي دهم بروم خانه ام بخوابم.

- از نظر رئيس فدراسيون فوتبال، فدراسيون چه ضعف هايي دارد؟

ضعف زياد است. فدراسيون بايد به باشگاه هايي که اعضاي خانواده اش محسوب مي شوند توجه بيشتري کند؛ فوتبال ساحلي، فوتبال بانوان و منابع درآمدي براي فوتبال بانوان، نداشتن مديريت ثابت در خيلي از بخش ها و کميته ها و عدم تدوين يک اساسنامه خوب براي باشگاه هاي حاضر در تيم هاي برتر، دسته يک و دو و زيرگروه که مي توان آنها را از ضعف هاي اصلي فدراسيون شمرد و اميدواريم در طول زمان حل شود. البته فدراسيون فوتبال به کارهاي پايه و آکادمي خيلي اهميت مي دهد که بسيار هم مهم است و در آينده نتيجه اش را خواهيد داد. اين يک نقطه قوت براي فدراسيون فوتبال است، يا اينکه سرمربي تيم ملي اميد 5/2 سال پيش از آغاز رقابت ها تعيين شد. البته در بحث آموزش هم کارهاي زيادي انجام داده ايم که متاسفانه زياد پوشش رسانه يي داده نشد. ديديد که بهترين فدراسيون در آسيا هم شديم و مدارک بهترين شدن ما هم منتشر شد و همه ديدند که فقط براساس دو قهرماني ما در فوتسال و نوجوانان در آسيا نبود و ما سربلند شديم.

-شما هميشه مي گوييد فدراسيون بايد دست ضعفا را بگيرد و نگذارد باشگاهي زمين بخورد. الان مي بينيد باشگاه آرارات تهران که يک تيم ريشه دار است به چه وضعيتي افتاده است، البته يک اقليت مذهبي هستند و اگر به آنها رسيدگي شود مطمئناً بازخورد خوبي خواهد داشت. شما در جريان مسائل و مشکلات آرارات هستيد؟

بله، ما زماني مي توانيم دست آنها را بگيريم که خود آنها بخواهند بلند شوند. آراراتي ها آمدند و گفتند مي خواهيم يک سال تعطيل کنيم. ما گفتيم اگر به خاطر پول است فدراسيون به شما کمک مي کند، اگر به خاطر مسائل ديگري است ما شما را کمک مي کنيم، اين باشگاه را تعطيل نکنيد، چون شما تنها باشگاه از ارامنه در مملکت ما هستيد و ما بايد به شما کمک کنيم. آمدند تشکر کردند و گفتند ما مي خواهيم از نيروهاي ديگر استفاده کنيم. نيروهاي ما از ايران به ارمنستان و کشورهاي ديگر رفته اند و نيرو کم آمده و ما نمي توانيم تيم خودمان را کامل کنيم. يک سال مي خواهيم تعطيل باشد. خيلي اصرار داشتند نيايند ولي ما اصرار داشتيم که در مسابقات بمانند. خيلي ها اصرار داشتند امتياز اين باشگاه را خريداري کنند که ما گفتيم اگر شرايطش عالي بود و مال ارامنه نمي بود، اجازه مي داديم براي اينکه بعداً نگويند باشگاه ارامنه را به مسلمانان فروختند. ما اجازه نداديم.

-پس صاحبان باشگاه نخواستند؟

بله، خودشان نخواستند.

-آقاي کفاشيان، در سال 87 اتحاديه فوتبال دوباره تشکيل شد و اين بار سردار آجورلو مديرعامل سابق باشگاه هاي تهران به عنوان رئيس اين اتحاديه انتخاب شده است. سال گذشته آنها بيشتر وقت شان را روي کارهاي آکادميکي مثل برگزاري همايش هاي خصوصي سازي در فوتبال و برگزاري چند جلسه و کارگاه در همين باره گذاشتند. حتي پيش آقاي هاشمي رفسنجاني رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام رفته اند و ايشان هم گفته فوتبال بايد قطعاً خصوصي شود. طبق اساسنامه فدراسيون فوتبال هر کسي مي خواهد در کشور فعاليت فوتبالي داشته باشد بايد از فدراسيون فوتبال مجوز بگيرد. نظر شما در اين باره چيست. آيا اتحاديه فوتبال از فدراسيون فوتبال مجوز گرفته است؟

حرف شما درست است و آنها هنوز مجوز نگرفته اند.

-يعني فعاليت آنها غيرقانوني است؟

ببينيد يک اساسنامه يي قبلاً وجود داشته که ساختار فدراسيون به اين شکل نبود. باشگاه ها عضو مجمع فدراسيون نبودند، اين اتحاديه تشکيل شده است. طبق جلسه يي که باهم داشتيم قرار است اساسنامه اتحاديه فوتبال بازنگري شود و قطعاً وظايف کنوني اش نبايد وظايفي باشد که قبلاً هم داشته است. يک بازنگري کامل بايد انجام شود و اگر ضرورتي داشت که اتحاديه يي باشد بايد مشخص شود اين اتحاديه چه وظايفي بايد داشته باشد.

اينکه فقط برود پيش مسوولان يا اينکه بخشي از کارها را انجام بدهد يا مسابقاتي را برگزار کند؟ چه کار بايد انجام دهد؟ اين مسائل مجهول است و مشخص نيست و در دستور کار هيات رئيسه فدراسيون فوتبال قرار دارد.

-چرا در جلساتي که اتحاديه تشکيل مي دهد و از شما دعوت مي کند، حضور پيدا نمي کنيد؟

از نظر ما ضرورتي ندارد. هر بخشي از جامعه فدراسيون ما در اساسنامه جايگاهي دارد؛ ليگ و فوتسال مجمع دارند، فدراسيون مجمع و کميته هاي مشخص دارد.

-آقاي کفاشيان، شما هيچ وقت درباره اينکه با بهترين فدراسيون شدن در آسيا خيلي ها خوشحال نشدند، شفاف موضع گيري نکرديد، حالا ديگر با اين هجمه وقتش است که اظهارنظر کنيد؟

يک بيانيه داديم. مگر شما نديديد؟

-مثلاً موضوع انتخاب سرمربي تيم ملي اميد، يک نقطه مثبت در کارنامه فدراسيون فوتبال است. دو سال مانده به آغاز مرحله مقدماتي و سرمربي انتخاب شده است اما در دوره هاي گذشته با شيوه شب امتحاني سرمربي تيم اميد انتخاب مي شد. پنج يا شش ماه قبل از رقابت ها يک سرمربي با عجله انتخاب مي شد. اينها را چرا پررنگ جلوه نداديد؟ تبليغات روي يک پديده مثبت اقتدار فدراسيون را نشان مي دهد. چرا فدراسيون اين کارکرد را ندارد. فدراسيون حتي يک بولتن هم ندارد.

بله، متاسفانه اين يکي از ضعف هاي ماست ولي داريم کارهايي انجام مي دهيم. من در فدراسيون دووميداني، بانک مرکزي، سازمان تربيت بدني و کميته ملي المپيک مديريت کرده ام. همين الان هم بچه هاي فدراسيون دووميداني با من در تماس هستند. همان وقت ها در دهه هاي 60 و 70 مسائل فوتبال را هم پيگيري مي کردم. مي ديدم فقط به تيم ملي بزرگسالان اهميت مي دادند و ديگر تيم هاي پايه زياد مهم نبودند. همين اواخر در دوره آقاي دادکان، مايلي کهن چهار ماه قبل از مسابقات براي تيم اميد تعيين شد، خب بايد چکار مي کرد؟ معلوم بود که مي باخت و بايد عزلش مي کردند. نوجوانان و بانوان هم که هيچ. الان من مرتب مسائل فوتبال تيم هاي پايه را پيگيري مي کنم. بسياري از اعضاي هيات رئيسه و ديگر دوستان تعجب مي کنند که من پيگير مسائل تيم هاي پايه هستم. من هم به جلسات تيم هاي پايه سر مي زنم و گزارش هايشان را با دقت مي خوانم. مسائل آموزشي را در آکادمي به شدت پيگيري مي کنم. الان از بندر عباس، زاهدان، قزوين و زنجان هر شهر سه تيم براي ديدن آسياويژن در شيراز، به آنجا رفته اند. هيات هاي استان هاي ديگر به طرح آسياويژن دعوت شده اند. قرار است با مدير باشگاه ها جلسه بگذاريم. قرار شد آقاي فتح الله زاده که الان بيکار است و فعلاً مدير باشگاه نيست پيگير مسائل باشگاه ها باشد. گفته ايم به باشگاه هاي ضعيف کمک شود. باشگاه ها آسيب شناسي شوند. در همان دهه 60 که من در بانک مرکزي بودم و پولي توانسته بوديم ذخيره کنيم، هر باشگاهي که مشکل مالي داشت، تحت شرايط ويژه و نظارت دولت وام هاي بلاعوض از بانک مي گرفت تا مشکلش رفع شود. من خودم پايه گذار چنين تفکري بودم.

-مديريت شما هم در سال هاي گذشته بر همين اساس خوب بوده است اما فوتبال فرق مي کند. خنده هاي رياست فدراسيون در فوتبال مثل خنده ها در رياست فدراسيون هاي دووميداني يا حتي واليبال و بسکتبال نيست.

قبول دارم. اوايل که جوان تر و هم سن شما بودم دوست داشتم مرتب تلويزيون و رسانه ها مرا نشان دهند و از من بنويسند، اما الان در آغاز 50 سال دوم عمرم ديگر اين طور نيستم. ببينيد، من دوست دارم براي پيشرفت فوتبال مملکت کار کنم. براي خدا کار مي کنم. اصلاً به اين فکر نيستم که از پست رياست فدراسيون فوتبال به نمايندگي مجلس برسم. خيلي ها مي آيند مي گويند کفاشيان همين طور پيش بروي رئيس سازمان تربيت بدني مي شوي. من اصلاً دنبال اينجور مسائل نيستم. در ايام تاسوعا و عاشورا به من گفتند علي کفاشيان بيا برو در يک مجلس عزاداري امام حسين(ع) که مقامات بلندپايه مملکت هم هستند، ولي من پيش خودم فکر کردم اگر قرار است براي امام حسين(ع) عزاداري کنم... پس به آن مجلس نرفتم چون مي ترسيدم حضور مقامات انگيزه يي براي عزاداري شود. خدا آن بالاست و اگر بخواهد آنچنان پس گردن آدم مي زند که آدم نداند از کجا خورده است. گرچه بايد در حد توانم هم تلاش کنم.

- آقاي کفاشيان، فدراسيون فوتبال ايران در دوره يي که تعليق بود شخصيتش را از دست داد، حالا ما همه دوست داريم فدراسيون با اين همه کارهاي مثبتي که انجام مي دهد، دوباره به قدرت برسد، چرا نبايد مثل فدراسيون دادکان، فدراسيون فوتبال به سازمان پول قرض دهد؟ شما هم يک آدم اقتصادي هستيد و خوب مي دانيد که بايد چکار کنيد.

بله، فوتبال اين پتانسيل را دارد ولي يک مقدار زمان مي خواهد. روز دوم که به فدراسيون آمدم فکر مي کردم پول در حساب فدراسيون است اما ديدم نيست. مدتي که گذشت فهميدم فوتبال آنقدر پتانسيل دارد که خودش درآمدزا باشد. من 18 سال رئيس فدراسيون دووميداني بودم، چهار سال معاون سازمان تربيت بدني، چهار سال هم دبيرکل کميته ملي المپيک. آن زمان هر استاني مي رفتم کسي اهميت نمي داد که اصلاً چه کسي آمده است به استانم. اما حالا هر جا مي روم استاندار به زور مي خواهد حتماً مرا ببيند و دو ساعت با من جلسه بگذارد. اينها پتانسيل و ارزش بالاست و مي تواند درآمد داشته باشد. اگر فدراسيون از لحاظ مالي مستقل شود در مدت کوتاهي کل فدراسيون مستقل خواهد شد و ديگر هيچ کس نمي تواند براي او تعيين تکليف کند ولي زمان مي خواهد. الان هم تک شغله شده ام و ديگر در کميته نيستم و بيشتر براي فوتبال وقت مي گذارم.

- به نظر شما درگيري سازمان صدا و سيما با سازمان تربيت بدني و اين موضع گيري ها به اين خاطر نيست که تلويزيون به خاطر گرفتن حق پخش مي خواهد به سازمان و فدراسيون فشار وارد کند؟

منظورتان را از فشار روشن تر بگوييد.

- يعني اينکه در سال دوم که بايد مبلغ بيشتري بدهد، از دادن آن شانه خالي کند، به هر جهت امسال به جاي 10 ميليارد تومان، چهار ميليارد تومان دادند، ولي مسلماً سال بعد بر اساس معيارهاي پيش بيني شده بايد مبلغ بيشتري در حد 30 ميليارد به بالا بدهد.

نه، من اين طور فکر نمي کنم. ببينيد، فوتبال و صدا و سيما به هم نياز دارند و اين نياز دوطرفه است. ما مي خواهيم تعامل کنيم. آنها مي خواهند تعامل کنند ولي بايد حق فوتبال ادا شود. رونق صدا و سيما به برنامه هاي ورزشي و رونق برنامه هاي ورزشي به نحوه پوشش صدا و سيماست. بايد به هم کمک کنيم ولي بر اساس معيارهاي خاص.

-در مورد خصوصي سازي فرموديد، به نظر شما فوتبال بايد دست دولت باشد. دليل خاصي دارد؟

بله، بدجوري هم بايد دست فوتبال را بگيرد.

-اما اتحاديه اعتقاد دارد فوتبال نبايد دست دولت باشد.

پس چه کسي بايد بگيرد؟ ببينيد، بايد بحث خصوصي سازي تعريف شود. ما کميته يي از باشگاه ها تشکيل داديم و در آنجا بحث خصوصي سازي را تعريف مي کنيم. اين موضوع طوري است که هر کس استنباط خاص خودش را درباره آن دارد. يکي مي گويد يک بقال هم مي تواند تيمي تشکيل دهد و از آن حمايت کند، اما بقالي که هيچ سودي از اين سرمايه گذاري نمي برد هيچ وقت حاضر نمي شود بيايد، پس بايد درآمد داشته باشد. درآمد يعني هر بخش خصوصي که بخواهد واحد يا ارگاني را راه اندازي کند، با دو شاخص روبه رو مي شود، يکي هزينه ها و ديگري هم درآمدهاست. مطمئناً اين هزينه بايد کمتر از درآمد باشد تا بتواند کار را ادامه دهد. هزينه ها مشخص است، هزينه تيمداري، پول مربي و فوتباليست و... مشخص است اما درآمدها نامشخص است. آنکه مي گويد خصوصي بايد درآمدها را مشخص کند، نمي شود که از ثروت بادآورده پدرش استفاده کند يا آهن فروشي کند و هزينه کند و آخرش هم برود زندان مثل شيرين فراز؟ علاقه به درد فوتبال نمي خورد، روزي تمام مي شود. يکي از درآمدها اين است که بازيکن را تربيت کند و بفروشد که برنامه يي بلندمدت است و کم اتفاق مي افتد، يا امکانات باشگاه را در اختيار عموم قرار دهد که قوانين محکمي وجود ندارد، راه ديگرش هم دريافت حق پخش تلويزيوني است يا مي تواند از دولت امکانات بلندمدت بگيرد و زيرساختي آماده کند که در همه جاي جهان ديده مي شود.

-يعني دولت بايد از فوتبال حمايت کند چون وظيفه اش است؟

در حقيقت دولت در حال ارائه خدمات براي فوتبال است چون وقت مردم را پر مي کند. اين خدماتي خوب براي دولت است که بايد براي آن هزينه بدهد و آن را بخرد چراکه با يک بازي چهل ميليون نفر سرگرم شدند و هفته ها در رسانه ها بحث مي شود، فوتبال مثل بهداشت است، مثل محيط زيست و مثل راه سازي است و دولت بايد هزينه کند، مگر مي شود بهداشت خصوصي شود؟ نه، دولت بايد هزينه کند. اما اين کار بايد قانونمند شود، بخشي را بايد تلويزيون بدهد، بخشي را دولت بدهد براي امکانات زيرساختي و اگر اين کارها صورت بگيرد، اساسنامه اجرا شده است. حتي رئال مادريد از ابتدا استاديوم نداشت و با حمايت دولت به اينجا رسيد.

-الان در اين جلسه باشگاه ها به چه نتيجه يي رسيديد؟

ما سه هدف را دنبال مي کنيم، اول اينکه اساسنامه باشگاه ها مشخص شود، دوم اينکه ضعف ها و نقاط قوت قوانين مشخص شود و راه براي مديريت سليقه يي بسته شود و اسپانسر باشگاه ها ملزم به حمايت شوند و امکانات لازم را فراهم آورند و سوم اينکه... غکفاشيان به خاطر نمي آورد،ف

-الان بحث تجاري شدن و خصوصي شدن تداخل پيدا کرده است. قبول داريد؟

بله، پارتنر بسياري از بخش هاي خصوصي ايران، دولت است. بخش خصوصي در مناقصه برنده مي شود، از دولت مي گيرد و مي سازد، ما هم اين گونه هستيم، يک چيزي مي گيريم به عنوان فدراسيون فوتبال تا تيم ملي را تشکيل بدهيم و روانه مسابقات کنيم. همه جا همين طور است و دولت هزينه مي کند چون براي دولت کار خدماتي مي کنيم.

-البته يکسري ضعف ها هم وجود دارد. اگر در ترکيه باشگاهي به بازيکن سازي مي پردازد، مي داند که مالکيت بازيکن را در اختيار دارد و هزينه هايش دور ريخته نمي شود اما در ايران وقتي شما بازيکني را مي سازيد، در اوج فوتبالش ناگهان بايد به خدمت سربازي برود و تيمي مثل مقاومت سپاسي آن را تصاحب مي کند. اين اصلاً عادلانه نيست.

بله، اينها همان ضعف هايي است که گفتيم بايد برطرف شود. بايد قوانين اصلاح شود و دولت را توجيه کنيم تا همه چيز در راه صحيح هدايت شود.

-فدراسيون اعلام کرده تا پايان سال 88 همه تيم ها بايد خصوصي شوند وگرنه از ليگ کنار گذاشته مي شوند. اين حقيقت دارد؟

گفتم که، اين تعريف خصوصي سازي بايد مشخص شود، AFC هم نمي خواهد فوتبال کشورها را نابود کند. ما به دنبال نظام مند کردن هستيم. از اهداف اصلي ما در فدراسيون اين است که به دنبال کارهاي اساسي برويم و از کارهاي حاشيه يي بپرهيزيم.

-آقاي کفاشيان شما دونده بوديد اما به فوتبال هم علاقه داشتيد. استاديوم مي رفتيد؟

بله، يادم هست يک بار رفتم استاديوم شيرودي که حسين کلاني در وقت اضافه گل زد و بازي 2-1 شد، يادم نمي آيد کدام بازي بود. يک بار هم رفتيم استاديوم آزادي که آن زمان بالا 5 تومان بود و پايين 10 تومان که يک دفعه گفتند مجاني شده و هم حمله ور شدند، معلوم نبود چه خبر است، همه از مانع ها مي پريدند که يک دفعه ماموران انتظامي آمدند و جايتان خالي با باتوم زدند به پايم، خيلي محکم زدند، يادم نمي رود.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین