bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۱۰۴۲۸

(تصاویر) بازیگر «رنگ خدا» پس از 17 سال

«می‌دونی چیه؟ هیچکی منو دوست نداره‌، عزیزم منو دوست نداره‌، اگر چشم داشتم‌ می‌رفتم مدرسه روستا‌، همه بچه‌های روستا اونجا درس می‌خونن‌، غیر من که باید برم مدرسه نابیناها که اونور دنیاست‌، معلمون می‌گه خدا شما نابیناها را بیشتر دوست داره چون نمی‌بینید‌، ولی من گفتم اگر ما رو دوست داشت نابینا نمی‌کرد تا اونو نبینیم،‌ ولی اون گفت خدا دیدنی نیست‌، خدا همه جا هست‌، شما می‌تونید اونو حس کنید‌، شما می‌تونید اونو با دستاتون ببینید‌، حالا من همه جا رو می‌گردم تا دستم به خدا بخوره و همه چیزو بهش بگم حتی هرچی که تو دلم هست.»
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۱ - ۲۳ مهر ۱۳۹۳
«می‌دونی چیه؟ هیچکی منو دوست نداره‌، عزیزم منو دوست نداره‌، اگر چشم داشتم‌ می‌رفتم مدرسه روستا‌، همه بچه‌های روستا اونجا درس می‌خونن‌، غیر من که باید برم مدرسه نابیناها که اونور دنیاست‌، معلمون می‌گه خدا شما نابیناها را بیشتر دوست داره چون نمی‌بینید‌، ولی من گفتم اگر ما رو دوست داشت نابینا نمی‌کرد تا اونو نبینیم،‌ ولی اون گفت خدا دیدنی نیست‌، خدا همه جا هست‌، شما می‌تونید اونو حس کنید‌، شما می‌تونید اونو با دستاتون ببینید‌، حالا من همه جا رو می‌گردم تا دستم به خدا بخوره و همه چیزو بهش بگم حتی هرچی که تو دلم هست.»

اینها دیالوگ‌های یکی از معروف‌ترین سکانس‌های فیلم «رنگ خدا» به کارگردانی مجید مجیدی است که محسن رمضانی بازیگر نوجوان این فیلم بعد از گذشت حدود 17 سال، همچنان از حفظ بیان می‌کند و می‌گوید این دیالوگ‌ها هیچ وقت از ذهنم پاک نشده است.

محسن رمضانی/عکس: محمد تهرانی



همزمان با روز نابینایان به سراغ بازیگر نابینای فیلم «رنگ خدا» رفتیم که امروز 29 سال دارد و در کنار مادرش در حوالی تهرانسر زندگی می‌کند. جایی که رفت و آمد هواپیماها و صدای ناشی از آن بارها صحبت‌های ما را قطع می‌کند و خود محسن هربار به شوخی مقصدی را برای هر یک از هواپیماها مشخص می‌کند.

رمضانی که عکسی از فیلم «رنگ خدا» را در کنار عکس پدر مرحومش بر روی دیوار خانه دارد با اشاره به نحوه حضورش در این فیلم گفت: در مجتمع نابینایان شهید محبی مشغول تحصیل بودم که یک روز آقای مجیدی آمدند و خواستند برای فیلمشان از بچه‌ها تست بگیرند،‌ به من هم گفتند دوست داری بازی کنی؟ و من با علاقه پاسخ دادم اگر خدا بخواهد و این شانس را داشته باشم‌، بله.

وی ادامه داد: ایشان از حدود 500 نفر تست گرفتند که در نهایت من انتخاب شدم. علاقه زیادی به بازیگری داشتم و دست به گریه کردنم هم حرف نداشت. برای تست دادن کمی گریه کردم که البته ناخواسته بود و اشکم درآمد و در نهایت از انتخاب شدنم بسیار خوشحال شدم.

این بازیگر افزود: آن موقع سریال «همسران» را دنبال می‌کردم و گوش می‌دادم. تصورم از بازیگری این بود که مثلا از یک خیابان رد می‌شویم و کار تمام می‌شود. روز اول که سرکار رفتیم آقای مجیدی که حرکت می‌داد‌، خنده‌ام می‌گرفت و مدام سرم را قایم می‌کردم.

صحنه ای از «رنگ خدا»



رمضانی با بیان اینکه برای «رنگ خدا» حدود 180 روز در شمال سر فیلمبرداری بودیم‌، گفت: تابستان بود و مدرسه نداشتیم و حسابی به من که آن موقع 10‌، 11 سال داشتم خوش گذشت.

وی درباره رابطه این روزهایش با حسین محجوب بازیگر نقش پدرش و مجید مجیدی اظهار کرد: سر فیلم ارتباط خوبی با آقای محجوب داشتم و هنوز هم گاهی احوال ایشان را می‌پرسم. خود آقای مجیدی هم به من لطف دارند و مدتی پیش خدمت ایشان بودم و به قول معروف تجدید میثاق کردم.

رمضانی درباره فعالیت‌های هنری‌اش بعد از «رنگ خدا» گفت: در سریال «چراغ‌های خاموش» به کارگردانی کاظم بلوچی در کنار اسماعیل شنگله‌، هایده حائری‌ و مهدی سلوکی حضور پیدا کردم و بعد هم این افتخار را داشتم که با استاد کمال تبریزی نقشی را در «خیابان‌های آرام» داشته باشم که باعث افتخار من بود. همچنین در فیلم ویدئویی «انگشتر» که یکی از همکاران آقای تبریزی آن را می‌ساخت نقش کوتاهی داشتم اما هیچ کدام از کارهایم به «رنگ خدا» نمی‌رسید.

این بازیگر در بخش دیگری از این گفت‌وگو درباره نحوه حفظ کردن دیالوگ‌هایش در فیلم «رنگ خدا» به ایسنا گفت: آقای جواد کاسه‌ساز با من تمرین می‌کرد و برای حفظ کردن دیالوگ‌ها با من کار می‌کرد. این کار اصلا برایم سخت نبود و معتقدم آدم به هرچه که علاقه داشته باشد‌، می‌رسد.

محسن رمضانی در کنار مادرش/عکس: محمد تهرانی



وی با اشاره به روزهای بعد از حضورش در فیلم «رنگ خدا» اظهار کرد: دیگر معروف شده بودم و هر کسی از جایی خودش را به من می‌رساند و اظهار لطف و رفاقت می‌کرد. رفاقتی که برای بعضی‌ها عمقی و برای برخی تنها سود و نفع بود. در مدرسه هم همه خوشحال بودند و محبت می‌کردند.

رمضانی ادامه داد: شبی که برای اولین‌بار فیلم در جشنواره فجر به نمایش درآمد، ساعت 11 شب بود که همه به من تبریک گفتند. شب خوبی که دوست دارم باز هم تکرار شود که البته تکرار آن بستگی به نویسندگان و کارگردانان قهار سینمای ایران دارد که نقشی مناسب من بنویسند و بازی کنم.

وی افزود:هنوز هم من را در خیابان می‌بینند، می‌شناسند و می‌گویند:«شما همون رنگ خدا هستید» و من هم سعی می‌کنم با صبر و حوصله به ابراز احساساتشان پاسخ دهم. وقتی هم فیلم از تلویزیون پخش می‌شود دوستانم با من تماس می‌گیرند و تنها زمانی است که یادی از من می‌کنند.

محسن رمضانی درباره این‌روزهایش گفت:در حال حاضر اپراتور هستم و از کاری که می‌کنم رضایت دارم. از برنامه‌های تلویزیون 20 و30 را بسیار دوست دارم و سعی می‌کنم، هر شب آن را گوش کنم.

مادر رمضانی که در طول صحبت‌های پسرش با علاقه آنها را گوش می‌کند درباره حضور محسن در فیلم «رنگ خدا» گفت: فکر نمی‌کردم روزی محسن بازیگر شود. پدر او هنگامی که سه سال داشت در 68 سالگی فوت کرد و ما در روستای باغبان، شهرستان شیروان زندگی می‌کردیم و محسن را به مدرسه شبانه روزی نابینایان در تهران فرستاده بودیم، چهار ماه بعد هم خودمان به تهران نقل مکان کردیم.

وی افزود:هنگامی که آقای مجیدی محسن را انتخاب کرد بسیار خوشحالم شدم. اولین بار که فیلم را به همراه سه فرزند دیگرم در سینمایی در نزدیکی لاله‌زار دیدیم بسیار گریه کردم و نتوانستم تا آخر آن را ببینم.

محسن رمضانی/عکس: محمد تهرانی



در بخش دیگری از این گفت‌وگو محسن رمضانی به مشکلات نابینایان در جامعه اشاره کرد و گفت: وقتی یک نفر با من نابینا در جایی مواجه می‌شود اولین چیزی که فکر می‌کند این است که کمک مادی کند و از جیبش پولی در می‌آورد و می‌خواهد کمک کند که این کار بسیار بدی است. در جاهای عمومی هم که قرار می‌گیریم و وقتی کمک می‌خواهیم دستم نوازش به سرمان می‌کشند. کاری که مرا بسیار آزار می‌دهد.

وی ادامه داد: تلویزیون باید توانمندی‌های ما را به تصویر بکشد و در این خصوص فرهنگسازی داشته باشد. توانمندی‌های ما بیشتر از آن چیزی است که اکثریت مردم می‌دانند و تلویزیون می‌تواند آن را به مردم بفهماند.

این بازیگر با بیان اینکه علاقه زیادی به گویندگی دارد‌، گفت: چرا برخی از کارها را مانند گویندگی به ما نمی‌سپارند؟ اگر قرار بر خواندن باشد از طریق خط بریل می‌توانیم این کار را انجام دهیم.

محسن رمضانی/عکس: محمد تهرانی



وی افزود: ما توانایی‌های زیادی داریم خود من یک فیلم کوتاهی با هزینه شخصی خودم ساختم تا به جامعه بگویم ما چه کارهایی می‌توانیم انجام دهیم. اما متاسفانه از آن ایراد تکنیکی گرفتند و با محتوایش کاری نداشتند. اگر من این کار را نکنم کمتر کسی مانند آقای مجیدی پیدا می‌شود که به سراغ ما بیاید. دوست دارم فیلمنامه خوبی در خصوص نابینایان نوشته شود تا بتواند توانایی‌های ما را به جامعه نشان دهد.

محسن رمضانی که چهره‌اش نسبت به حضورش در «رنگ خدا» تفاوت چندانی نکرده و بسیار پخته سخن می‌گوید،‌ در پایان درباره اینکه در واقعیت هم شده است آن دیالوگ معروفش را «هیچکی منو دوست نداره» با خود تکرار کند‌؟ گفت: تنها گاهی وقت‌ها که احساس تنهایی می‌کنم این جمله را برای خودم می‌گویم.

این بازیگر قرار است بزودی مقابل دوربین کمال تبریزی در سریال نمایش خانگی «ابله» برود.
bato-adv
سینا
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۴
با تشکر از فراروی عزیز امید است که باز هم از این خاطرات زیبا ما را مهمان کنید
فرید
Germany
۰۹:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۴
هنوزم مثه همون موقع معصومیت داره تو صورتش،خدا حفظش کنه
ساسان
Iran (Islamic Republic of)
۰۱:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۴
رنگ خدا یکی از لطیف ترین فیلم های سینمای ایران است و بازی هنرمندانه آقای رمضانی عزیز هم هیچوقت فراموش نمیشه.
مرسی فرارو عالی بود.
ali
Iran (Islamic Republic of)
۱۹:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
عکسی که از صحنه ای از فیلم رنگ خدا گذاشتین از قشنگ ترین صحنه هاش هست
شهروند
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
هيچوقت اون صحنه فيلم كه ميگويد هيچكي منو دوست نداره فراموش نمي‌كنم. هربار كه اين فيلم رو ديدم به اين صحنه كه رسيد همراه اين پسر گريه كردم. خدايا براي همه نعمت‌هايت شكر.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۱۹
ناشناس
Italy
۱۳:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
واقعا بازی ایشان در "رنگ خدا" بیاد موندنیه.
سیدجمال
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۴
توی یه مراسم مذهبی در مسجد روستای باغان دعوت بودیم که اتفاقا ایشان هم که میهمان اقوامشان بودند سرسفره روبروی من نشسته بودند سادگی شان مرا تحت تاثیر قرار داد
سينا
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
خوشحال شدم ديدمش...يكي از خاطرات دهه شصتياست
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
نه دهه 50
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
یادش بخیر , از مدرسه ما رو بردن تماشای فیلم !
باید بیشتر قدر نعمت های خداوند رو بدونیم ...
سلامتی بزرگترین نعمت خداوند است و بزرگترین ثروت جهان !!!!!
هموطن
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
ما که می بینیم چه استفاده ای داریم ازچشمهامون میکنیم ؟
واقعا بندگان ناسپاسی هستیم .
ناشناس
Germany
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
روز جهانی عصای سفید است لطفا کمی به فکر این دوستان باشیم مسولین مربوطه مردم خیابون
عليرضا
United States of America
۱۴:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
بازي بسيار عالي آقاي محسن رمضاني در فيلم رنگ خدا ستودني است و سنگ رو به گريه در مياره بهشون تبريك ميگم
ناشناس
United States of America
۱۴:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
نابینا = روشن دل
يغما
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
آخى ، چه گزارش خوبى بود ، مرسى فرارو
اونموقع ما رو واسه اين فيلم چند بار بردن " كانون پرورشى كودكان و نوجوانان " ، هـيچ وقت هـم تا اخرش نديديم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
ای جان....چقدر بی الایش
یونس شریفی از اهالی بروجن
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
خدا حفظت کند آقای رمضانی عزیز، همین دیشب فیلم رنگ خدا از شبکه تهران پخش شد، واقعاً لذت وافری بردم.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۵۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
ناشناس
Canada
۱۶:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۳
لطفا يه فكرى به حال خيابانهاو ساختمانهاى عمومى بكنيد تا عزيزان نابينا و بقيه معلولين بتوانند حتى الامكان مانند مردم عادى زندگى كنند
مجله فرارو