bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۱۰۱۶

صحبت از تاریخ ایران با اجازه اعراب!

ميكاييل جلالي
تاریخ انتشار: ۰۱:۲۷ - ۰۸ اسفند ۱۳۸۷
معركه گيري بحريني ها بر سر اظهارت غير رسمي يك مقام غير مسوول در سياست خارجي ايران به خوراك چند روزه رسانه كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس در خبر سازي عليه ايران تبديل شد.

سخنان آقای ناطق نوری در جلسه ای در مشهد به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی که طی آن براي يادآوري بی لیاقتی حاکمان رژیم سابق در از دست دادن سرزمینهای تحت حاکمیت ایران، به مورد بحرين از جنبه تاريخي اشاره شده بود، خشم مقامات کشور-جزیره بحرین را برانگیخت و منجر به واكنش آنان در قالب قطع مذاکرات مربوط به خرید گاز از ایران شد.

اما این اولین بار نیست که سخنان مقامهای ایرانی به تیرگی روابط میان ایران و کشورهای مختلف عربي می انجامد. نکته اصلی در این ماجرا آن است که آقای ناطق نوری چند روز بعد در یک مصاحبه با شبکه الجزیره سعی کرد به دلجویی از برادران سابقا هموطن بحرینی بپردازد و اعلام کرد که سخنان غير رسمي وی بد فهمیده شده است. کار به همینجا ختم نشد و متکی و حتی لاریجانی در سخنانی جداگانه تلاش کردند قلب شکسته پادشاه بحرین را به دست آرند و از احترام متقابل و دوستی با بحرین گفتند.

سرانجام صادق محصولی وزیر کشور ایران با پیام آقای محمود احمدی نژاد عازم بحرین شد تا ضمن شرکت در اجلاس بین المللی امنیتی بحرین آخرین مراحل ترمیم شکستگی قلب بحرینی ها را تکمیل کند. اين در حالي است كه ما در موارد مشابه نظير اختلاف با امارات عربی متحده تا اين حد در برابر يك كشور عربي احساس نياز به نوازش و دلجويي نمي كرديم و پيام "فدايت شوم، نگران نباش" نمي فرستاديم .

در نوشته ذيل تلاش شده است به بهانه رفتار بحرين در برابر ايران، به دوراز احساسات ضد عربي معمول، نگاهي اجمالي و واقعگرايانه به ريشه بهانه جويي هاي شيوخ عربي در برابر ايران داشته باشيم.

هميشه ايران بترسد؟
این اولین بار نیست که اعراب حوزه خلیج فارس با بهانه های واهی علیه ایران خبر سازی و هوچی گری كرده و با اعمال شیوه های تبلیغاتی دست به تخریب چهره کشورمان می زنند و حتي در واكنشهاي مذبوحانه تر به گونه اي انتقام جويانه به ايرانيان مسافر در كشورهاي خود حمله مي برند و آنها را هتك حرمت مي كنند. در مورد اخير كار به جايي رسيد كه وزرای 6 کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس از ایران خواستند سخنان علی اکبر ناطق نوری درباره بحرین را محکوم کند. بر اساس بیانیه وزرای این شش کشور، این گونه سخنان تنش زا هستند و از دولت ایران خواسته شده مانع از تکرار آن در آینده شود.

هدف  از این کار را می توان در سخنان شیخ راشد بن عبدالله الخلیفه، وزیر کشور بحرین در گفتگو با روزنامه الشرق الاوسط دید که در واکنش به اظهارات ناطق نوری، ضمن غیرمسوولانه خواندن اظهارات وي گفته است: اگر این سخنان با هدف سنجیدن وضع موجود انجام شده باشد، حجم واکنش های کشورهای عرب خلیج (فارس) و جامعه بین المللی در محکومیت این سخنان باید پاسخ لازم را داده باشد.

اما تحت فشار قرار دادن ایران چه منافعی برای دولتهاي عربی حاشيه خليج فارس دارد؟ به زبان دیگر در حالی که این کشورها به خوبی می دانند که هیچگاه ایران در موضع تهاجم علیه هیچ کشوري نیست و با وجود آنكه كاملا آگاهند شخصي چون ناطق نوري هيچ نقشي در دستگاه سياست خارجي ما ندارد، چه هدفی واقعی را در ورای چنين بهانه جويي هايي عليه ايران پی گیری می کنند؟

كشورهاي عربي در طول تاريخ استقلال خود از دوره عثماني به بعد براي محوريت بخشيدن به خود در منطقه خاورميانه هميشه با ايران احساس رقابت داشته اند. در اين مسير فعال ماندن شكافهاي تاریخی مبتنی بر دلایل مذهبی و قومیتی براي آنها از اهميت خاصي برخوردار بوده است؛ چراكه نيروي آزاد شده از فعاليت اين شكافها مي تواند به امواج ايران هراسي در منطقه دامن زده و انرژي لازم جهت رقابت با ايران را براي شيوخ عربي فراهم آورد.

در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی و همزمان با تحولات منطقه ای و روند افزایش بی اعتمادی متقابل میان ایران با غرب، شيوخ عربي با ذکاوت تاجر مآبانه خود تلاش بسزایی انجام داده اند تا از تحولات تضعيف كننده ايران كمال استفاده را انجام داده و جايگاه خود را به عنوان مرکز ثقل منطقه ای بازتوليد كنند.

در این مسیر به رغم لبخندهای دیپلماتیک شان در برابر مسولان ايراني همیشه تلاش داشته اند شکافهای موجود فعال باقي بماند؛ در حقيقت هميشه يك سرمايه گذاري مستمر براي بقاي اين شكافها از سوي دولتهاي عربي حاشيه خليج فارس صورت گرفته است.

سرمايه گذاران چنين پروژه اي اميدوارند در موقع لزوم از طريق دامن زدن به همين شكافها كه منجر به بسيج افكار عمومي اعراب عليه ايران مي شود، تهران را به احتياط بيشتر در برابر خود وادارند. بنابراين، رويه عمومي اعراب در چند دهه اخير در برابر ايران فعال نگه داشتن اين شكافها از طريق بهانه ها گیری های فزاینده و مداوم بوده است.

براي تحقق چنين هدفي اعراب در سالهای اخیر با استفاده از اهرم رسانه ای خود- متشکل از شبکه های متعدد تلویزیونی با پوششهای ماهواره ای گسترده منطقه ای- جهانی و بدون در نظر داشتن ملاحظات وحدت بخش امت اسلامی – همیشه باب بهانه سازی علیه ایران را مفتوح نگه داشته اند. به کمک چنین پوشش رسانه ای می توان فضا را به گونه ای طراحی کرد که همیشه ما ایرانی ها به عنوان "اقلیت شیعه فارسی زبان" باید در واهمه از آن باشیم تا مگر سخنی بگوییم که به حساسیتهای شیوخ عربی که به نام مقتضیات وحدت اسلامی ترجمه می شود، بر خورد !

اما در دهه سوم انقلاب اسلامي ، ايران هراسي براي شيوخ عربي مي تواند بهره هاي ديگري هم داشته باشد:توجیهی برای حجیم تر ساختن زرادخانه سلاحهای غربي و استقرار پایگاه های نظامی بیگانگان در کشورهای عربی، دليلي برای تحت فشار گذاشتن اقلیتهای شیعه در اين کشورها و فراهم آوري دستمایه هاي تبلیغاتی علیه ایران برای دستگاه تبلیغاتی شیوخ عربي که به خوبی می دانند ایران به عنوان کشور حامی مقاومت فلسطین و لبنان در طول سالهای اخیر محبوبیت فراوانی میان افکار عمومی جهان عرب کسب کرده و از این رو باید همیشه در هیبت دشمنی خطرناک و آماده تهاجم به اعراب ، تقبیح شده و همسنگ اسرائیل و بلکه بدتر از آن معرفی شود.

پس از جنگ عراق و كشتار زوار خانه خدا در كعبه توسط عربستاني ها و همزمان با اجراي سياست تنش زدايي ايران در منطقه، زمينه هاي بهانه سازي عليه ايران فروكش كرده بود. حتی موضوع بحث برانگیز جزایر سه گانه همیشه ایرانی و ادعای مالکیت امارات بر آنها همیشه محدود به صدوربیانیه از جانب اعراب بود و از طرف ما عموما تلاشی برای پاسخهایی مبتنی بر مدارک فنی و حقوقی تنش زدا در برابر اين ادعاهای سیاسی تنش زا صورت مي گرفت.

در اين زمينه نبايد فراموش كرد كه اگرچه احمدي نژاد در برابر غرب ، سياست تنش زدايي خاتمي را متوقف كرد اما در برابر همسايگان ، رويه تقريبا به همان صورت دوره خاتمي باقي ماند. بنابراين تا همين اواخر دستگاه هاي بهانه گير عربي در ركود به سر مي بردند.

اما ظاهرا اعراب به این نتیجه رسیده اند که در شرایطی که بوی تغییر از اوضاع جهان به مشام می آید لازم است برای ایرانی که روز به روز هژمونی آن به عنوان یک قدرت منطقه ای تاثیر گذار، تثبیت می شود، بیشتر چنگ و دندان نشان داد و برای اینکار دیگر گله گذاری ها و بیانیه ها و دعوت به گفتگو برای حل اختلافات کافی نیست بلکه باید شدت عمل به خرج داد.

به نظر مي رسد با توجه به روند در حال شکل گیری در جهان پس از اوباما زمینه های ژئوپلتیکی نگرانی اعراب از تقويت جايگاه ايران در منطقه و جهان هر روز وسعت بگیرد. کشورهای حاشیه خلیج فارس نگران آن هستند که غرب در سایه تغییرات دولت جدید آمریکا در بدترین شرایط ممكن( بحران مالی جهاني)، مذاکره و یک همکاری غیر رسمی پرمنفعت با ایران را به همکاری کامل و کم منفعت با تمامی این کشورها ترجیح بدهد و بدین ترتیب هژمونی منطقه ای ایران از سوی غرب به رسمیت شناخته شود.

شدت عمل در برابر ایران نه تنها هشداری به مقامات تهران است که مبادا در سر میز مذاکره احتمالی با غرب ، سهم اعراب در منطقه را نادیده انگارد، بلکه نمایش قدرتی است در برابر چشمان غربی هایی که ممکن است بخواهند از این به بعد در معادلات خاورميانه اي خود نقش این بازیگران خرد منطقه ای را به طمع مزایای همکاری با ایران نادیده انگارند. از این نظر و با توجه به مورد سخنان ناطق نوری مشخص می شود که اعراب در شرایط جدید با دقت بیشتری تحولات داخلی ایران را دنبال خواهند کرد که به معنای افزایش میل آنها برای وسعت بخشیدن به دایره بهانه ها و تشدید دردسر سازی ها علیه ایران خواهد بود.

مورد ديگري كه سبب شده اعراب تكاني به دستگاه هاي بهانه گير خود در برابر ايران بدهند، احساس خفتي است كه شيوخ عربي در قضيه فلسطين در برابر ايران دارند. حمله اسراييل به لبنان و سپس به غزه، شكست سياستهاي سازشكارانه عربي در برابر اسراييل بود. حمله اسراييل به غزه و سكوت معنا دار آنها در حمايت از اسراييل آخرين ادعاهاي اين شيوخ در مورد غيرت و حميت عربي را بر باد داد. بر جا ماندن گروه مقاومت حماس و حزب الله كه افكار عمومي جهان عرب آنها را حمايت مي كنند و مورد پشتيباني معنوي و مالي ايران قرار دارند ،كينه ايران ستيزانه شيوخ عربي را بيش از پيش شعله ور ساخته است.

بدین ترتیب باید انتظار داشت که شیوخ عرب خلیج فازس از این پس با دقتی روز افزون و در عین حال مشمئز کننده –در همسویی با همتایان اسرائیلی خود -اخبار داخلی ما را در سطح همه مقامات و شايد هم محققان و قلم به دستان مربوط به مسايل تاريخي و سياسي رصد کنند تا در میان هر خبری از هر نوع از آزمایش موشکی مان گرفته تا هر گونه اظهارات شخصي غیر رسمی یک مقام غیر مسوول در دستگاه سیاست خارجی در باره تاریخ معاصر پیراهن عثمان بيابند و حجم قابل توجهي از واکنشهای بین المللی علیه ما به راه اندازند.

پرسش از دولت نهم
اما گذشته از تحلیل ریشه های رفتار اعراب نگاهی به عملکرد دولت نهم در این مسئله تاسف برانگیز تر است. دولت نهم که آنچنان قاطعانه در برابر غرب در مسئله هسته ای ایستاده است، در مورد اخیر ، همسایه نوازی را از حد گذرانده و با عقب نشینی از سیاق سابق مبتنی بر واکنشهای معمول دیپلماتیک در دستگاه سیاست خارجی ما در برابر ادعاهای اعراب که معمولا در حد سخنگوی وزارت امور خارجه صورت می گیرد، در نوع خود تلاشی بی سابقه برای دلجویی از بحرینی ها انجام داده است.

اگر دولت نهم به درستی معتقد است که عناصر تندرو در غرب ،با دامن زدن به امواج ایران هراسی و به بهانه امکان انحراف ایران به سوی سلاح اتمی،  در تلاشند حتی تدریس فیزک در سطوح بالا در دانشگاههای ما را تعطیل کنند، باید بداند که بعضی از شیوخ منطقه ای در صورتی که بتوانند احتمالا تدریس تاریخ و به ویژه تاریخ معاصر را در همه سطوح در ايران تعطیل خواهند کرد تا مبادا پرونده تاریخی استقلال این کشورها و موارد فراوانی از توطئه و تزویرشان  علیه ایران در طول تاریخ معاصر مورد بازخوانی ایرانیان قرار بگیرد !

از این جهت باید پرسید آیا یک پروژه خرید گاز از ایران توسط بحرين آنقدر اهمیت دارد که اعراب را در بهانه جویی ها و اقدامات تحریک آمیز علیه خود اینچنین تشجیع کنیم و آیا مجازیم با دلجويي هاي فراتر از حد خود در برابر یک هوچی گری ، سبب خطور تصوري واهی در مخلیه این بازیگران کوچک شویم که به خيال خام خود قادرند در مسیر عزت یابی ایرانیان در جهان مانعی کلان به حساب آیند؟

بر هیچکس پوشیده نیست که روابط ایران با کشورهای همسایه در طول سالهای اخیر مبتنی بر حسن همجواری و احترام متقابل شکل می گیرد. اما از سوی دیگر نباید از یاد برد که اجرای یکجانبه هیچ قراردادی نشانه حسن نیت نیست به خصوص زمانی که تاریخ به ما عدم حسن نیت طرف قرارداد را بارها نشان داده باشد.
bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین