bato-adv
کد خبر: ۲۰۱۴۸
نیویورک تایمز می پرسد:

گفت و گو با ایران؛ بعد چه؟

تاریخ انتشار: ۱۲:۱۵ - ۱۵ بهمن ۱۳۸۷

به گزارش سرویس بین الملل فرارو، نیویورک تایمز در مورد گفت و گو مستقیم آمریکا و ایران اعتقاد دارد که این موضع اوباما، با توجه به پافشاری تهران بر مواضع هسته ای اش، به چالشی برای سیاست خارجی وی تبدیل خواهد شد.

مقاله را در زیر بخوانید:

در مبارزات انتخاباتي رياست جمهوري ايالات متحده گزينه هاي سختي را كه آمريكا بايد براي مهار كردن تهديد هسته اي ايران اتخاذ مي كرد مطرح نشد. انتخابات منحصرا  با تمركز جستن بر راهكارها، پرسش هايي را كه واقعا حائز اهميت بودند دچار ابهام كرد: ايالات متحده وقتي كه در نهايت به گفت و گو با ايران بپردازد، چه چيزي را بايد درخواست كند؟ و وقتي ايران موضع آغازين ما را رد كند، براي رسيدن به يك معامله، تا چه اندازه بايد مصالحه كنيم؟

اقدام آغازين كاملا قابل پيش بيني است. دولت اوباما احتمالا با اصرار ورزيدن بر اين كه ايران بايد تلاش هاي خود را براي غني سازي اورانيوم تعليق كند، كار را شروع خواهد كرد. پايبندي به اين الزام – كه از سوي شوراي امنيت سازمان ملل در جولاي 2006 تحميل شد و از آن تاريخ تا كنون چندين بار مورد تأكيد قرار گرفته است – هدف مذاكرات با ايران به رهبري اروپا بوده است كه رييس جمهور اوباما دولت بوش را به خاطر ملحق نشدن به آن مقصر دانست. ولي ايران پيوسته درخواست هاي سازمان ملل و متحدان اروپايي ما را رد كرده و ساده لوحانه خواهد بود كه صرفا به خاطر اين كه ايالات متحده بر سر ميز مذاكره قرار مي گيرد، پاسخي متفاوت انتظار داشت. ايران تقريبا مطمئنا "نه" مي گويد و احتمالا حساب مي كند كه در نهايت جهان را وادار به قبول برنامه غني سازي خود خواهد كرد.

بنابراين بعد از آن چه مي شود؟ بعد از چند نشست ناموفق، كارشناسان سياسي درون و خارج از دولت به طور فزاينده اي در مورد موضع آمريكا ابراز ترديد خواهند كرد. آنها خواهند پرسيد:‌ آيا ما بيش از اندازه درخواست نمي كنيم؟ شايد درخواست براي تعليق در سال 2006، زماني كه ايران 164 سانتريفيوژ در حال چرخش داشت منطقي بود، ولي آيا اكنون كه ايران ادعا مي كند بيش از 5000 سانتريفيوژ در حال چرخش دارد و تعداد بيشتري در حال آماده شدن است، اين كار منطقي است؟ برخي استدلال خواهندكرد كه اكنون زمان به نفع ايران است: وقتي مذاكره كنيم، ايرانيان به نصب سانتريفيوژهاي بيشتر ادامه خواهند داد. بنابراين آيا نبايد بهترين معامله اي را كه اكنون مي توانيم داشته باشيم به انجام برسانيم حتي اگر چنين معامله اي به ايران امكان دهد كه به غني سازي ادامه دهد؟

منتقدان اتخاذ موضع بازگشت به عقب را مانند اجازه دادن به غني سازي ولي تحت پادمان هاي بين الملي تشديد يافته كه بتوان توسعه تسليحات هسته اي را رهگيري نمود، پيشنهاد خواهند كرد .
 
شايد آنها محدوديت هاي شديدي را نسبت به مقدار اورانيومي كه ايران مي تواند غني كند، پيشنهاد كنند. يا آن گونه كه در سال گذشته از سوي توماس پيكرينگ، ديپلمات بازنشسته آمريكايي، و ويليام لوئر و جيم والش در مقاله اي پيشنهاد شد، اقدام شود:  غني سازي مجاز اعلام شود ولي تنها به شرط آن كه ايران تلاش هاي غني سازي ملي خود را به يك برنامه چند مليتي كه كنسرسيومي از كشورها مالكيت آن را داشته و آن را اداره كند، تبديل نمايد.

مسئله اين است كه كشورهاي ديگر در منطقه مي توانند درخواست كنند چنين رفتاري با آنها بشود. اين درسي است كه از تصميم دولت بوش مبني بر كنار گذاشتن مخالفت با ساخت نيروگاه هسته اي بوشهر گرفته مي شود. اين اقدام ، گزينه مخالفت با ساخت نيروگاه هسته اي غير نظامي را در نقاط ديگر خاورميانه منتفي كرد. به عنوان مثال ، چگونه مي توانيم براي عربستان سعودي و مصر توضيح دهيم كه ما به ايران اعتماد مي كنيم كه رآكتورهاي هسته اي غير نظامي داشته باشد ولي به آنها اعتماد نمي كنيم؟

همين اصل در مورد غني سازي به كار گرفته مي شود. به محض آن كه غني سازي را در ايران بپذيريم، غير ممكن خواهد شد كه همين ترتيبات را براي دولت هاي دوست در منطقه منع كنيم چه برسد به اين كه چنين كاري در مورد كشورهاي غير دوستي مانند سوريه صورت گيرد. نتيجه، اشاعه فنآوري هاي هسته اي خطرناكي خواهد بود كه سعي كرده ايم از آنها اجتناب ورزيم.

اگر موافقت كنيم كه نطنز به يك مركز غني سازي بين المللي تبديل شود، خطرات حتي بيشتر خواهد بود. شركاي بين المللي براي عمليات غني سازي بدوي كه بر فنآوري هاي قديمي و ثابت نشده متكي است، سرمايه گذاري نخواهند كرد. آنها بر تجهيزات پيشرفته غني سازي ، مديريت غربي و دسترسي به بازارهاي صادراتي اصرار خواهند ورزيد – كه نبود موارد فوق مانع پيشرفت غني سازي ايران تا كنون شده است. برعكس، تا زماني كه برنامه غني سازي هسته اي ايران به صورت غيرقانوني و مورد سرزنش بين المللي باقي بماند ، نمي تواند الگوي جذابي براي كشورهاي ديگر باشد.

به اين دلايل است كه ايالات متحده نمي تواند بيشتر از تهران مشتاق رسيدن به يك معامله باشد و آقاي اوباما بايد ايران را ترغيب كند كه اگر مذاكرات ناموفق باشد براي او مسئله اي نيست. البته وي بايد اين كار را در ميان انتظارات بالايي كه ايجاد كرده است انجام دهد. وي خواستار تعامل مستقيم و بدون قيد و شرط با تهران شده است. اين امر مي تواند به بزرگترين چالش ديپلماتيك رييس جمهور جديد تبديل شود.

به گزارش سرویس بین الملل فرارو، نیویورک تایمز در مورد گفت و گو مستقیم آمریکا و ایران چنین نوشته است:

مبارزات انتخاباتي رياست جمهوري ايالات متحده گزينه هاي سختي را كه آمريكا بايد براي مهار كردن تهديد هسته اي ايران اتخاذ مي كرد مورد خطاب قرار نداد. انتخابات با منحصرا تمركز جستن بر راهكارها، پرسش هايي را كه واقعا حائز اهميت بودند دچار ابهام كرد: ايالات متحده وقتي كه در نهايت به گفت و گو با ايران بپردازد، چه چيزي را بايد درخواست كند؟ و وقتي ايران موضع آغازين ما را رد كند، براي رسيدن به يك معامله، تا چه اندازه بايد مصالحه كنيم؟

اقدام آغازين كاملا قابل پيش بيني است. دولت اوباما احتمالا با اصرار ورزيدن بر اين كه ايران بايد تلاش هاي خود را براي غني سازي اورانيوم تعليق كند، كار را شروع خواهد كرد. پايبندي به اين الزام – كه از سوي شوراي امنيت سازمان ملل در جولاي 2006 تحميل شد و از آن تاريخ تا كنون چندين بار مورد تأكيد قرار گرفته است – هدف مذاكرات با ايران به رهبري اروپا بوده است كه رييس جمهور اوباما دولت بوش را به خاطر ملحق نشدن به آن مقصر دانست. ولي ايران پيوسته درخواست هاي سازمان ملل و متحدان اروپايي ما را رد كرده و ساده لوحانه خواهد بود كه صرفا به خاطر اين كه ايالات متحده بر سر ميز مذاكره قرار مي گيرد.، پاسخي متفاوت انتظار داشت. ايران تقريبا مطمئنا نه مي گويد و احتمالا حساب مي كند كه در نهايت جهان را وادار به قبول برنامه غني سازي خود خواهد كرد.

بنابراين بعد از آن چه مي شود؟ بعد از چند نشست ناموفق، كارشناسان سياسي درون و خارج از دولت به طور فزاينده اي در مورد موضع آمريكا ابراز ترديد خواهند كرد. آنها خواهند پرسيد:‌ آيا ما بيش از اندازه درخواست نمي كنيم؟ شايد درخواست براي تعليق در سال 2006، زماني كه ايران 164 سانتريفيوژ در حال چرخش داشت منطقي بود، ولي آيا اكنون كه ايران ادعا مي كند بيش از 5000 سانتريفيوژ در حال چرخش دارد و تعداد بيشتري در حال آماده شدن است، اين كار منطقي است؟ برخي استدلال خواهندكرد كه اكنون زمان به نفع ايران است: وقتي مذاكره كنيم، ايرانيان به نصب سانتريفيوژهاي بيشتر ادامه خواهند داد. بنابراين آيا نبايد بهترين معامله اي را كه اكنون مي توانيم داشته باشيم به انجام برسانيم حتي اگر چنين معامله اي به ايران امكان دهد كه به غني سازي ادامه دهد؟

منتقدان اتخاذ مواضع بازگشت به عقب را مانند اجازه دادن به غني سازي ولي تحت پادمان هاي بين الملي تشديد يافته كه بتوان توسعه تسليحات هسته اي را رهگيري نمود، پيشنهاد خواهند كرد . شايد آنها محدوديت هاي شديدي را نسبت به مقدار اورانيومي كه ايران مي تواند غني كند، پيشنهاد كنند. يا آن گونه كه در سال گذشته از سوي توماس پيكرينگ، ديپلمات بازنشسته آمريكايي، و ويليام لوئر و جيم والش در مقاله اي پيشنهاد شد، اقدام شود: به غني سازي اجازه داده شود ولي تنها به شرط آن كه ايران تلاش هاي غني سازي ملي خود را به يك برنامه چند مليتي كه كنسرسيومي از كشورها مالكيت آن را داشته و آن را اداره كند، تبديل نمايد.

مسئله اين است كه كشورهاي ديگر در منطقه مي توانند درخواست كنند چنين رفتاري با آنها بشود. اين درسي است كه از تصميم دولت بوش مبني بر كنار گذاشتن مخالفت با ساخت نيروگاه هسته اي بوشهر گرفته مي شود. اين اقدام ، گزينه مخالفت با ساخت نيروگاه هسته اي غير نظامي را در نقاط ديگر خاورميانه منتفي كرد. به عنوان مثال ، چگونه مي توانيم براي عربستان سعودي و مصر توضيح دهيم كه ما به ايران اعتماد مي كنيم كه رآكتورهاي هسته اي غير نظامي داشته باشد ولي به آنها اعتماد نمي كنيم؟

همين اصل در مورد غني سازي به كار گرفته مي شود. به محض آن كه غني سازي را در ايران بپذيريم، غير ممكن خواهد شد كه همين ترتيبات را براي دولت هاي دوست در منطقه منع كنيم چه برسد به اين كه چنين كاري در مورد كشورهاي غير دوستي مانند سوريه صورت گيرد. نتيجه، اشاعه فنآوري هاي هسته اي خطرناكي خواهد بود كه سعي كرده ايم از آنها اجتناب ورزيم.

اگر موافقت كنيم كه نطنز به يك مركز غني سازي بين المللي تبديل شود، خطرات حتي بيشتر خواهد بود. شركاي بين المللي براي عمليات غني سازي بدوي كه بر فنآوري هاي قديمي و ثابت نشده متكي است، سرمايه گذاري نخواهند كرد. آنها بر تجهيزات پيشرفته غني سازي ، مديريت غربي و دسترسي به بازارهاي صادراتي اصرار خواهند ورزيد – كه نبود موارد فوق مانع پيشرفت غني سازي ايران تا كنون شده است. برعكس، تا زماني كه برنامه غني سازي هسته اي ايران به صورت غيرقانوني و مورد سرزنش بين المللي باقي بماند ، نمي تواند الگوي جذابي براي كشورهاي ديگر باشد.

به اين دلايل است كه ايالات متحده نمي تواند بيشتر از تهران مشتاق رسيدن به يك معامله باشد و آقاي اوباما بايد ايران را ترغيب كند كه اگر مذاكرات ناموفق باشد براي او مسئله اي نيست. البته وي بايد اين كار را در ميان انتظارات بالايي كه ايجاد كرده است انجام دهد. وي خواستار تعامل مستقيم و بدون قيد و شرط با تهران شده است. اين امر مي تواند به بزرگترين چالش ديپلماتيك رييس جمهور جديد تبديل شود.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین