فرارو- آن روزها، همه چیز رنگ و بوی دیگری داشت. غروب که میشد بوی خوش حلیم و آش و نان تازه در فضا میپیچید و طبقهای زولبیا و بامیه قرار از کفت میربود. مردم، روزهدار بودند و آنها که به هر دلیل نمیتوانستند روزه بگیرند حرمت ماه مبارک رمضان را نگه میداشتند و روزهخواری نمیکردند. آن روزها همه چیز ساده و صمیمی بود. سفره را پهن میکردند؛ نان و پنیر و سبزی؛ چای و خرما و صدای دلنشین و خاطره برانگیز استاد رحیم مؤذنزاده. گویی روزهمان جز با ربّنای شجریان و اذان مؤذنزاده گشوده نمیشد.
به گزارش روزنامه صبا، در بعضی شهرهای ایران نقاره مینواختند و همسایهها با ذکر صلوات، همسایهشان را از خواب بیدار میکردند، اما امروز نغمههای رمضان، فراموش میشود و آداب و رسومش از یاد میرود. آواهایی که میتوانند گردشگران بسیاری را از گوشه و کنار به سوی خود بخوانند و برسر سفره افطار بنشانند.
هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نواحی، بر این باور است که ما تا 50 سال پيش در گوشه و كنار كشور، موسيقي ويژه ماه رمضان داشتهايم. صلواتخواني، ذكرخواني، بسما...خواني و منقبتخوانی، نمونههايي از اين موسيقي بودهاند كه در قرن اخير، گم و فراموش شدهاند. امروزه، ضرورت احياي اينگونه از موسيقي احساس ميشود، اما مسئولان به دليل ناآگاهی، زمینههای لازم برای این کار را فراهم نمیآورند.
بيش از 90 نوع صلواتخواني گروهی در نقاط مختلف ایران وجود داشته كه متأسفانه در حال حاضر تنها دو نوع آن را ميشناسيم. شناسايي اين هنرها، وظيفه پژوهشگران و حمايت براي همگاني شدن آن، وظیفه متولیان فرهنگي است؛ همان مسئولانی که در همه اين سالها تلاشی برای زنده ماندن نغمهها و آیینهای سنتی نکردهاند در صورتی که میتوانستند و میتوانند بودجه مستقلی را به موسیقی مذهبی و از جمله موسیقی رمضان اختصاص دهند.
به گزارش صبا نویسنده کتاب «موسیقی رمضان» بر این باور است که پیش از اسلام، ایرانیها یکتاپرست بودند و روزهایی از سال، از خوردن بعضی خوردنیها پرهیز میکردند اما روزه نمیگرفتند تا اینکه اسلام آمد و یکی از موارد مهمی که باید به آن توجه میکردند بیدار کردن دیگر مسلمانان برای سحری خوردن و خواندن نماز صبح بود. همانگونه که سپاهیان ایرانی پیش از اسلام، همزمان با طلوع آفتاب بر طبل مینواختند؛ رسمی که پس از اسلام به شیوهای برای بیدارکردن مسلمانان تبدیل شد.
جاوید، موسیقی رمضان را به چند دسته تقسیم میکند و میگوید: ايرانيان مسلمان بنا بر يك رسم كهن عادت كرده بودند يك تا سه روز پيش از رؤيت هلال ماه رمضان به پيشواز اين ماه بروند. به همین خاطر، یک ساعت به اذان صبح مانده به بام خانه خود میرفتند و اذان میگفتند و مردم را به صلوات فرستادن، دعوت میکردند. اينگونه آوازها، اغلب در چهارگاه اجرا ميشد و گونهای چاووشخوانی بود. بعدها سحرخوانها، علاوه بر آواز، نقاره هم مینواختند تا حنجرهشان، دمی بیاساید. مناجاتخوانی، اذان گفتن و دعا خواندن بخشهای دیگری بود که به وقت سحر، یکی پس از دیگری اجرا میشد و اینها همه تمهیداتی بود که ايرانيان در گذشته براي بهموقع بيداركردن مؤمنان از خواب، انديشيده بودند.
چه بهتر از اینکه افراد خوشصدا، يك يا دو ساعت پیش از اذان صبح، بر بام خانهشان و با نوايي خوش، مناجات بخوانند و مردم با اين آوازها بيدار شوند و به تدارك سفره سحري بپردازند. مناجاتخوانی، سحرخوانی، شبخوانی رمضان، سحرآوازی، مناجات سحری و دمدم سحری، نامهای گوناگونی بود که در هر منطقه بر این نوع آوازخوانی وقت سحر گذاشته بودند.
سحرخوانها تا نزديك اذان به خواندن ادامه ميدادند و به وقت اذان كه نزدیک میشدند ابياتي را ميخواندند كه پايان هر بيت آن با يك صلوات همراه بود و همين رمزي بود كه مردمِ تازه بيدار شده را آگاه ميكرد كه ديگر وقت كمي براي خوردن سحري دارند؛ به اين كار صلواتخواني ميگفتند. سپس، دعاخوانها دعاي سحر را ميخواندند و پس از آن مؤذن، نوای خوش اذان را به گوش مؤمنان ميرساند.
گاه در مراسم سحرخوانی از طبل و دهل و شیپور و نقاره هم استفاده میکردند. گرچه در نقاط مختلف ایران از سازهای متفاوت استفاده میشد برای مثال ترکمنها از دوتار و مردم کرمانشاه از تنبور و در خانقاهها از دف استفاده میکردند و اما یکی از مراسمی که به وقت افطار انجام میشد این بود که یک ساعت پیش از غروب آفتاب، سه بار بر طبل مینواختند و این نواختنها هر بار تندتر میشد تا مردم روزهدار بدانند چقدر به زمان افطار نزدیک شدهاند و چه وقت میتوانند از کار روزانه دست بردارند و بر خوان پرنعمت رمضان بنشینند.
نقاره زنی برای دیدن هلال
بخش دیگری از موسیقی رمضان، به دیدن هلال ماه، چه هلال ماه مبارک و چه ماه شوال برمیگشت. در اين آيين، بزرگان شهر به اتفاق يك يا دو نفر نوحهخوان خوشصدا به بلنديهاي مشرف به منطقه خود میرفتند و چشم به آسمان میدوختند. وقتی بزرگان، دیدن ماه را تأیید میکردند، نوحهخوان جمع را به فرستادن صلوات دعوت ميكرد و به خواندن آوازهایی در تكريم و استقبال از ماه رمضان میپرداختند یا اگر ماه شوال را در آسمان دیده بودند با ماه مبارک خداحافظی میکردند و از خداوند میخواستند تا طاعات و عباداتشان را بپذیرد.
اما رسم نقارهزنی برای رؤیت هلال به پیش از اسلام برمیگردد؛ ایرانیها، ابتدای هر ماه نقاره میزدند تا رسیدن ماه تازه را خبر دهند. در شاهنامه فردوسی 18 بار به نقارهزنی اشاره شده است. پس از اسلام این رسم به گونهای دیگر ادامه پیدا کرد؛ چاووشخوانها هم آمدن ماه رمضان را نوید میدادند. به این معنی که دو یا سه روز قبل از فرارسیدن ماه مبارک به خیابانها میرفتند و آمدن ماه مهمانی خدا را نوید میدادند تا مسلمانها خود را برای چنین ماهی آماده کنند و غیر مسلمانها تظاهر به روزهخواری نکنند. همین چاوشخوانها سه روز آخر ماه مبارک، «الوداعخوانی» میکردند و به استقبال ماه شوال میرفتند.
«ذکرخوانی»، مهمترين ويژگي موسيقي رمضان از دیدگاه جاوید است. هنری که شکلهای متفاوتي داشته و هدف از آن، تقويت نيروي معنوي و سوق دادن روزهداران به سمت نيكي و نيكويي بوده است. نياكان ما با نغمههاي آهنگين و ادوات موسيقي، ذكرهاي مخصوص ماه رمضان را براي جوانان اجرا ميكردند تا آنها را با واژگان و جملات مقدس و روحاني به سمت خوبی و پاكي سوق دهند. اما امروز هیچ نوای خاصی هنگام افطار و سحر به گوش نمیرسد و باید از متولیان فرهنگی پرسید چرا امروز، اهمیت چندانی برای ذکر و ذکرخوان قائل نیستند. متأسفانه امروز تنها چند ذکرخوان در مناطق مختلف ايران باقي ماندهاند که یادی از آنها نمیکنند در حالی که حمايت از هنرمندان، به عهده مديران فرهنگي كشور است.
موسیقی رمضان پر از شادی بود
موسیقی رمضان به گفته این پژوهشگر موسیقی پر از شادی بود چراکه میکوشید انسان را به معنویت نزدیک کند. تنها اشعار حزنانگیزی که در این ماه خوانده میشد به ایام شهادت حضرت علی(ع) برمیگشت. «منقبتخوانی»، ویژه شبهای قدر بود و در رثای حضرت علی(ع) خوانده میشد. نیمه رمضان هم مولودیخوانی و مناجات حسنی داشتیم. «صلواتخوانی» تنها به ماه مبارک رمضان اختصاص نداشت اما در این ماه زیباتر اجرا میشد و در برخی شهرها چون دزفول و شوشتر حتی صلواتخوانی شاد هم داشتیم.
همه چیز خوب و خوش بود تا اینکه... همزمان با روزگار پهلوی اول، نقارهزنی ممنوع و روضهخوانی تعطیل شد. اینگونه بود که خانهها یک اتاق خود را به روضهخوانی اختصاص دادند و منبری ساختند که نشاندهنده پایداریشان در دین و هنر دینی بود. هنوز هم در آستان قدس رضوی، شهداد کرمان (امامزاده زید)، کاشان، نوشآباد، نائین و طبس مراسم نقارهزنی در ماه رمضان انجام میشود یا در میبد، طبل افطار و سحری مینوازند.
نتوانستهایم آنگونه که باید و شاید آواهایمان را ثبت و ضبط کنیم
اما واقعیت این است که موسیقی رمضان از بین رفته و ما نتوانستهایم آنگونه که باید و شاید آواهایمان را ثبت و ضبط کنیم. خوب است صدا و سیما، این نغمهها را شناسایی و پخش کند وگرنه دیگر صدای نقاره و دهل از هیچ کجای ایران به گوش نمیرسد.
جاوید، پرداختن به موسیقی و آداب و رسوم رمضان را یکی از راههای مؤثر در جذب گردشگر میداند و به صبا میگوید: کشور ترکیه در همسایگی ماست. کشوری که از روزگار آتاتورک تاکنون سفره افطار سلطان سلیم را پهن میکند و از منقبتخوانها میخواهد تا آوازهای نزدیک افطار بخوانند و بنوازند. کشوری که آیین رمضان و سفره افطار خود را در فهرست میراث معنوی به ثبت رسانده است با اینکه دولت فعلی ترکیه، پادشاهی عثمانی را قبول ندارد اما آیینهای خوب کشور و مردم خود را حفظ و از آن برای جذب گردشگر استفاده میکند.
متولیان فرهنگی و گردشگری ما برنامهریزی منسجم و دقیقی برای جذب گردشگر ندارند و آنچنان که باید و شاید به آداب و رسوم و نغمهها توجه نمیکنند وگرنه میتوانستند مثل ترکیه و بعضی کشورهای عربی از همه این آواها و سنن برای دعوت از گردشگر از یکسو و کسب درآمد و حفظ فرهنگ خود از سوی دیگر بهره ببرند.
به باور جاوید، بعضی متولیان فرهنگی، ضد فرهنگ را فرهنگ معرفی کرده و با گفتن اینکه جوان امروز، علاقه چندانی به ترانهها و نغمههای محلی و کهن خود ندارد و موسیقی پاپ را میپسندد از ثبت و ضبط این نوع موسیقی، شانه خالی کردهاند در حالی که جوانان امروز دوست دارند با فرهنگ و آداب و رسوم خود آشنا شوند و آن را به درستی بشناسند و این برعهده پژوهشگران و مسئولان فرهنگی است که زمینههای این شناخت را فراهم آورند. اما متأسفانه عدهای دستاندرکار دگرگونی و نابودی میراث فرهنگی هستند.