غلامرضا ظریفیان
صدای گام های پرشتاب انتخابات ریاست جمهوری دهم در شرایطی لحظه به لحظه نزدیک تر و «بلندتر» می شود که هنوز آرایش سیاسی افراد، احزاب و نیروهای فعال در این عرصه سرشار از «ابهام» است.
به باور ناظران سیاسی وضعیت اصولگرایان تا حدود زیادی روشن است هر چند نمی توان اختلافات «بنیادین» میان طیف های مختلف این جناح و گسترده شدن روزانه انتقادات از عملکرد رئیس دولت نهم را از نظر دور داشت. در میان اصلاح طلبان اما «همه چیز» به «تصمیم» قطعی سیدمحمد خاتمی در خصوص کاندیداتوری منوط شده اما صرف نظر از اعلام حضور مهدی کروبی، این روزها برخی فعالان سیاسی از جدی تر شدن نامزدی مهندس میرحسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ خبر می دهند هر چند مرد «ساکت» عرصه سیاسی هنوز درباره این اخبار موضع روشنی اتخاذ نکرده است.
دکتر غلامرضا ظریفیان از جمله فعالان سیاسی - دانشگاهی نزدیک به سیدمحمد خاتمی و مهندس موسوی به شمار می رود. معاون وزیر علوم دولت اصلاحات این روزها در کسوت «استاد» در گروه تاریخ دانشگاه تهران به فعالیت علمی مشغول است و همزمان در دفتر سیاسی سازمان مجاهدین انقلاب و شورای مرکزی انجمن اسلامی مدرسان دانشگاه به علاقه دیگر خود یعنی «کار سیاسی» می پردازد.
این مدیر اصلاح طلب در عین حال عضو شورای مرکزی انجمن «توحید و تعاون» نیز هست که نزدیک ترین حلقه به مهندس میرحسین موسوی را تشکیل می دهند. او در گفت وگوی خود با «اعتماد» تاکید کرد نخست وزیر سال های سخت جنگ، این دغدغه را دارد که بحث حضور وی «خدشه یی هر چند کوچک» به تصمیم رئیس جمهور اصلاح طلب پیشین ایران وارد نسازد و در عین حال «میرحسین» را آماده خدمت به کشور - در صورت لزوم - دانست. پاسخ های ظریفیان به پرسش های «اعتماد» پیش روی مخاطبان است.
- در ماه های اخیر و خصوصاً در هفته های جاری همانند انتخابات ریاست جمهوری دوره های هفتم و نهم، بار دیگر نام مهندس میرحسین موسوی به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری دهم مطرح شده است. با توجه به اینکه ایشان در دوره های گذشته به دلایلی از نامزدی در انتخابات امتناع کردند آیا تغییری در نظر نخست وزیر دوران جنگ رخ داده که برخی احتمال حضور مهندس موسوی را جدی تر از قبل می دانند؟
من البته ارزیابی خود را به عنوان یک شخص علاقه مند به نظام، انقلاب و اصلاحات و مدافع موثر و اساسی اصلاح طلبان در مهم ترین عرصه سیاسی مطرح می کنم. انقلاب در فرآیندی که تاکنون طی کرده، آموزه های بلندی داشته که به سبب آن، نیروهایی را نیز برای تحقق این آموزه ها تربیت کرده است.
فرآیند پیچیده، پرتلاطم، سخت و پرفراز و نشیب 30 سال گذشته، موجب تربیت نیروهای کلیدی و استراتژیکی در نظام شده که به طور طبیعی به دلیل طی این فرآیند و تعلق خاطر این مدیران به آموزه های پایه و بنیادین انقلاب، در هر زمانی هر اتفاق مهمی که قرار است در جامعه رخ دهد - خصوصاً هنگام انتخابات و مهم ترین آن یعنی ریاست جمهوری - نام این افراد به عنوان گزینه های مورد اقبال مردم مطرح می شود. در واقع جامعه یی که درگیر با موضوعات روز کشور است هنگامی که می خواهد دست به گزینش در میان کاندیداها بزند به طور طبیعی به سراغ نیروهای اصلی می رود.
در میان این نیروهای اصلی نیز عده یی هستند که در میان نیروهای استراتژیک نظام، انقلاب و اصلاحات دسته بندی می شوند. از نظر من جبهه اصلاحات، دارای نیروهای بسیاری برای اداره کشور است و حتی برای انتخابات ریاست جمهوری مدیران کیفی زیادی میان اصلاح طلبان وجود دارند که سال ها در مناصب مهمی همچون نخست وزیری، ریاست جمهوری و معاون اول آن، وزارت و نمایندگی مجلس به ایفای نقش پرداخته اند. اتفاقاً به قدرت رسیدن دولت نهم و عملکرد آن نشان داد اصلاح طلبان می توانند ده ها کاندیدا با مقیاس ریاست جمهوری را به جامعه معرفی کنند.
-به نیروهای استراتژیک اصلاح طلب اشاره کردید. می توانید مصداق هایی هم برای تعریف خود ذکر کنید؟
در میان چهره های شاخص اصلاح طلب، برخی نیروها کلیدی تر به شمار می روند که تصور حضور در انتخابات به طور طبیعی سبب تصدیق آنها شده و ذهن ما ناخودآگاه به سراغ آنها می رود. طبیعتاً یکی از این چهره های کلیدی جناب آقای خاتمی است که به دلیل ویژگی های شخصیتی، نوع اداره کشور، نوع نگاه به انقلاب، نظام، منش و سجایای اخلاقی و از همه مهم تر نوع نگاه توام با افتخار جامعه به ایشان دارای اهمیتی استراتژیک برای اصلاح طلبان به شمار می رود.
یکی دیگر از این نیروهای کلیدی و استراتژیک هم آقای مهندس میرحسین موسوی است که در واقع دهه اول انقلاب و شرایط غیرقابل تصور آن دوران، از او یک نیروی کم نظیر ساخت. ایشان هم همانند بسیاری از جوانانی که وارد میدان انقلاب شده و به یک چهره «نمادین» برای جامعه مبدل شدند، اکنون به عنوان نماد مدیریت در سال های سخت جنگ برای جامعه به حساب می آیند.
وقتی ما از شهیدان همت و بروجردی نام می بریم، آنها نمادهایی هستند که انقلاب آنها را تولید و تربیت کرد و امروز به عنوان نماد شناخته می شوند. البته شخصیت و منش، رفتار، اخلاق، نوع اعتقاد و صداقت این نمادها نسبت به حرف و عمل در تکامل آنها موثر بود و آقای مهندس موسوی هم از جمله این نیروهای استراتژیک به شمار می رود. بنابراین هر زمانی که مباحث مربوط به ریاست جمهوری در کشور مطرح می شود به طور طبیعی نام تعدادی از چهره های شاخص اصلاح طلب بر سر زبان ها می افتد که نه تنها در میان اصلاح طلبان بلکه در میان بخش هایی از جناح رقیب از حمایت نسبی برخوردارند و حتی امروز برخی اصولگرایان هم با توجه به عملکرد دولت نهم خواستار حضور آقایان خاتمی و میرحسین موسوی در میدان انتخابات شده اند.
-عده یی بر این باورند که ذهن جامعه چندان معطوف به این مسائل نیست. جامعه ایران در حال حاضر چه توقعاتی از اصلاح طلبان و چهره هایی مانند خاتمی و میرحسین موسوی دارد؟
جامعه از این چهره ها تعریف و دریافتی در ذهن خود دارد. به دلیل پیوندی که این افراد با امام و آرمان های انقلاب برقرار کرده اند این تلقی در ذهن جامعه شکل گرفته که اگر جامعه به حضور آنها نیاز جدی داشته باشد و افرادی مانند آقایان خاتمی یا مهندس موسوی نیز این نیاز را درک کنند، این افراد کسانی نیستند که عافیت طلبی کرده و از پذیرش مسوولیت شانه خالی کنند. آنها در سخت ترین شرایط مردم را تنها نگذاشته و در بدترین وضعیت اقتصادی در دوران جنگ و پس از آن در دوران تحریم ها وارد عرصه شده و عمر و سلامتی خود را صرف اداره جامعه کرده و در عین حال جامعه نیز از آن نوع اداره احساس رضایت قلبی دارد.
اینکه در دوران جنگ یا اصلاحات آنها با درآمد بسیار پایین ارزی کشور و حداقل امکانات، توانستند مدیریت خوبی را ارائه کنند. مردم با این احساس خود مطمئن هستند اگر شرایط فعلی سبب شده جامعه نسبت به آینده خود، فرزندان و کشور نگران باشد حتماً این نگرانی در بین این چهره های استراتژیک نیز وجود دارد و به این دلایل نام این چهره ها مطرح می شود.
-اما به نظر می رسد در ماه های اخیر موج درخواست از اصلاح طلبان برای حضور یکی از چهره های شاخص آنها در انتخابات افزایش یافته، آیا اتفاق ویژه یی رخ داده است؟
به جز دلایلی که برشمردم، آنچه سبب شده در شرایط فعلی درخواست های جامعه بیشتر شود، شرایط نامساعد، سخت و پیچیده کشور در سه سال و نیم گذشته است و جامعه با توجه به مدیریت چهره هایی مانند خاتمی و میرحسین در دوران حضور در دولت خواستار بازگشت آنها و بازگشت کشور به مسیر توسعه و پیشرفت و آرمان های انقلاب است.
در واقع بسیاری از مدیران منتسب به اصلاح طلبان افرادی هستند که در عرصه تثبیت انقلاب، دفاع مقدس، سازندگی و اصلاحات در کنار انقلاب و مردم قرار داشته اند. من نمی خواهم مانند برخی جریانات «خودشیفته» که فقط خود را مسلمان و انقلابی می دانند، تنها اصلاح طلبان را دارای توانایی اداره کشور بدانم اما پتانسیل های اصلاح طلبان غیرقابل انکار است. نکته قابل تامل آنجا است که افرادی خود را داعیه دار انقلاب می دانند که اگر سوابق آنها را با اصلاح طلبان مقایسه کنیم، نقش بسیار کمتری در دفاع از انقلاب، امام و آرمان های انقلاب داشته اند. در مقابل، بخش قابل توجهی از اصلاح طلبان هستند که جزء مدافعان اصلی و پرهزینه ترین افراد در دفاع از مبانی انقلاب به شمار می روند.
امام هم در مجموع در دفاعی که از مهندس موسوی داشتند و به رغم محبتی که به سایر نیروهای موثر انقلاب اسلامی از خود نشان می دادند اما به صورت اصولی از دولت و جهت گیری های اساسی جناب آقای موسوی حمایت کاملاً مشهودی نسبت به سایر گرایشات دیگر داشتند. بخش اصلی اصلاح طلبان متدین به آرمان های مردم و انقلاب هستند و من معتقدم این نیروها امروز بیشترین رنج را از شرایط کشور برده و بیشترین نگرانی را نسبت به آینده کشور دارند. اصلاح طلبان همواره در پاسخ به درخواست های هواداران پرشمار خود در جامعه تاکید کرده اند که اگر فرصت حضور در انتخابات برای آنها فراهم شود، همانند گذشته بیشترین وقت، انرژی و خدمات را برای مردم و انقلاب اختصاص می دهند.
آنها قدر نعمت بزرگی را که توسط امام و مردم در ایران سال 57 رخ داد به خوبی می دانند و آن منظومه یی بود که میان اسلام و جمهوریت یعنی مردمسالاری رخ داد. امام نه تنها تئوری جمهوری اسلامی را مطرح کرد بلکه برای نخستین بار مدل عملی آن را ارائه کردند و اکنون اصلاح طلبان نگران هستند این پدیده منحصر به فرد با رفتارهای غیرعقلانی برخی دچار آسیب شود. مطمئن هستم آقایان خاتمی و میرحسین برای دفاع از این میراث بزرگ و احقاق حقوق و رساندن ایران به جایگاه واقعی این ملت بزرگ چنانچه لازم باشد لحظه یی دریغ نخواهند کرد.
-اصلاح طلبان به رغم اینکه وارث خرابی هایی خواهند بود که در به وجود آمدن آن هیچ نقشی نداشته اند اکنون فعالیت هایی را برای بازگشت به قدرت آغاز کرده اند. در عین حال این اعتقاد وجود داشت که میرحسین موسوی زمانی کناره گیری از عرصه سیاسی را خواهد شکست که درخصوص آینده نظام احساس خطر کند. آیا این اتفاق اکنون رخ داده است؟
عده قابل توجهی از اصلاح طلبان به دلیل تحلیل و برآوردی که از شرایط فعلی کشور و عملکرد دولت نهم در سه سال و نیم گذشته دارند به این نتیجه رسیده اند که به رغم مشکلات پرشماری که در بخش های مختلف کشور پدید آمده است اما کشور دارای ظرفیت های بسیار بالایی است، بنابراین باید وارد میدان انتخابات شوند چرا که مردم و انقلاب به حضور آنها نیاز دارد و نباید در این شرایط سخت از صحنه سیاسی کنار بکشند و عافیت طلبی کنند.
همچنین اگر چنانچه تحلیل آنها این است که شرایط و روند امور در حال حاضر مناسب نیست باید به گونه یی وارد عرصه انتخابات شوند که به پیروزی قاطعی دست یابند. بنابراین استراتژی اصلاح طلبان حضور صرفاً نمایشی نیست و به همین دلیل بخش قابل توجهی از آنان مناسب ترین ویژگی ها را برای پیروزی در چهره آقای خاتمی یافتند.
-می توان این انتخاب را انتخاب بهترین گزینه نامید؟
اصلاح طلبان به سراغ گزینه یی رفتند که بتواند اجماع حداکثری را در میان اصلاح طلبان و مردم ایجاد کرده و از همه مهم تر بتواند «اکثریت خاموش» را که نسبت به آینده ناامید بوده و اکنون به این نتیجه رسیدند که عدم مشارکت سیاسی آنها چه هزینه هایی را برای جامعه و نظام در پی داشته، به صحنه بیاورد.
این نگاه در میان اکثریت اصلاح طلبان هر روز طرفداران بیشتری پیدا می کند. البته این بدان معنا نیست که اصلاح طلبان سایر نیروهای استراتژیک خود را در نظر نداشته باشند و به همین دلیل مباحثی درخصوص جدی شدن احتمال کاندیداتوری مهندس موسوی شکل گرفته است. این اعتقاد قلبی من است همان طور که آقای مهندس موسوی، جناب آقای خاتمی را یک «سرمایه بزرگ» برای انقلاب می دانند دقیقاً آقای خاتمی هم همین نگاه را نسبت به مهندس موسوی دارند.
آقایان خاتمی و مهندس موسوی دو منطق جدای از هم نیستند و در تعامل با یکدیگر هستند. هرچند ممکن است در برخی از مسائل با یکدیگر اختلاف رویه داشته باشند. قطعاً هر کدام از این دو چهره شاخص بپذیرند وارد عرصه انتخابات شوند، دیگری با تمام وجود از او حمایت خواهد کرد. در دولت اصلاحات هم شرایط همین گونه بود و مهندس موسوی تنها مسوولیتی که پس از نخست وزیری خود پذیرفتند مشاور ارشد آقای خاتمی بود.
-به این سوال پاسخ ندادید که چرا تحرکات چهر ه های نزدیک به مهندس موسوی جدی تر شده است؟
طبیعی است که چنانچه آقای خاتمی به هر دلیلی وارد این عرصه نشوند بلافاصله در میان دوستداران انقلاب و اصلاحات به دنبال نیروی اصلی و استراتژیک دیگری باشند.
-این کاندیداهای دوم به بعد چه ویژگی هایی دارند؟
کاندیدایی که بتواند وفاق حداکثری را ایجاد کرده و نزدیک ترین مواضع را به ارزش های بنیادین امام و اصلاحات و مقبولیت عام و امکان پیروزی را داشته باشند به همین دلیل است که بحث مهندس میرحسین موسوی هم در کنار آقای خاتمی مطرح شده است. البته بزرگان دیگری مانند آقای کروبی که از نیروهای مهم و کلیدی اصلاح طلبان به شمار می روند هم آمادگی خود را برای حضور در انتخابات اعلام کرده اند. در عین حال همان گونه که بحث شد تلاش اصلی بخش قابل توجهی از اصلاح طلبان این است که آقای خاتمی وارد عرصه شوند اما اگر این اتفاق رخ نداد نیروهای استراتژیک دیگر در صورتی که بپذیرند می توانند وارد عرصه شوند.
تجربه مدیریت مهندس موسوی- که تجربه یی کارآمد و در عین حال موفق بوده- و نگاهی که او به قدرت، سیاست، توزیع عدالت و کرامت سیاسی و منابع استراتژیک کشور و لزوم استفاده هوشمندانه و در چارچوب منافع ملی از آنها دارد ایشان را به عنوان یک کاندیدای تمام عیار مطرح می کند.
-و دیدگاهی که اکنون مطرح شده که مهندس موسوی نسبت به شرایط کشور احساس نگرانی جدی دارد که سبب شده آمادگی خود را اعلام کند تا چه حد واقعیت دارد؟
مهندس میرحسین موسوی در سال 76 هم همین احساس مسوولیت فعلی را داشت.
-با همین شدت؟
از میزان شدت آن مطلع نیستم چون در قلب ایشان است اما برای حضور در عرصه تمایل داشت که به دلایلی این امر میسر نشد و این گونه نبود که از حضور در انتخابات شانه خالی کند. در آن برهه به دلایلی که بعضاً در میان افکار عمومی و سیاسیون هم نقل می شود ترجیح داد وارد عرصه نشود. من از سوی خودم این تحلیل را مطرح می کنم چرا که مهندس موسوی هنوز اظهار نظر قطعی نداشته ولی همه دوستداران اصلاحات، نظم و انقلاب نقش موثر ایشان را پذیرفته اند. رایزنی هایی هم که از سوی برخی شخصیت های اصولگرا آغاز شده ناظر بر همین مساله است که آقای موسوی اگر احساس تکلیف کند که جامعه به حضور او نیاز دارد ایشان صحنه را ترک نخواهد کرد.
-پس چرا تاکنون اظهار نظر قطعی از سوی ایشان برای تمایل یا عدم تمایل به کاندیداتوری مشاهده نشده و به نظر می رسد هنوز نخست وزیر سال های جنگ عرصه هنر و سکوت آن را به قیل و قال سیاست ترجیح می دهد؟
این استنباط از آقای موسوی هست که در شرایطی که مردم به حضور او نیاز دارند نقش خود را فراموش نخواهد کرد.
-برخی این انتقاد را مطرح می کنند که مهندس موسوی به دلیل کناره گیری از فضای سیاسی و مدیریتی پس از دوران نخست وزیری آن گونه که باید «به روز» نشده است. این انتقاد از دیدگاه شما تا چه حد وارد است؟
می توان ادعا کرد در میان نیروهای استراتژیک انقلاب و اصلاح طلبان، یکی از «به روز»ترین افراد در حوزه های بین الملل، سیاست داخلی و چه در عرصه مباحث نظری و تحولات اندیشه یی قطعاً مهندس موسوی است. همین ویژگی در خصوص آقای خاتمی هم دیده می شود. بنابراین آقای موسوی هم از جمله افرادی است که در خصوص مباحث مهم کشور صاحب نظر بوده، ایده و برنامه دارد و این گونه نیست که عدم اظهار نظر عمومی ایشان در خصوص مباحث روز، نتیجه عدم به روز بودن ایشان از تحولات جهانی و داخلی است.
برخی افراد عنوان می کنند برنامه آقای خاتمی یا مهندس موسوی برای حضور در انتخابات چیست؟ آقای خاتمی تدوین کننده برنامه های سوم و چهارم و سند چشم انداز بوده اند و بسیاری از این برنامه ها در سه سال و نیم گذشته به کنار گذاشته شده اند. بنابراین بخش اصلی برنامه اصلاح طلبان را باید در سندهای مادر، برنامه های چهارم و سند چشم انداز همراه با ارزیابی از تحولات کنونی کشور جست.
-در هفته های اخیر برخی سایت های تندرو و روزنامه های مقابل اصلاحات که به هتاکی و تندروی شناخته می شوند در تلاشند آقایان خاتمی و مهندس موسوی را در تقابل با یکدیگر نشان دهند. اصلاح طلبان هم در مقابل معتقدند حضور کاندیدای واحدی مانند آقای خاتمی کابوس جناح مقابل اصلاحات است و میزان اقبال مردم به ایشان مشخص است. تعامل آقای خاتمی و مهندس موسوی در چه حد است؟
این مساله طبیعی است. نخست آنکه آنها به شدت از تکثر و چندکاندیدایی میان اصلاح طلبان استقبال می کنند و یک بار هم در جریان انتخابات ریاست جمهوری نهم از اختلاف میان اصلاح طلبان نتیجه مطلوب خود را گرفته اند. القای اختلاف برای جامعه یی که نیاز به وحدت دارد، برگه های تبلیغاتی جناح مقابل است تا این گونه وانمود کنند که در جبهه اصلاحات اختلافات جدی وجود دارد.
آنها به نقش و اهمیت بزرگان اصلاحات واقف هستند و چنین القائاتی را سبب پنهان کردن نقاط پرشمار ضعف و اختلافات عمیق و جدی میان اصولگرایان می پندارند. من این شبهه را با مقایسه از عملکرد آقایان خاتمی و میرحسین موسوی پاسخ می دهم. به طور طبیعی افراد دچار اختلاف نظرهایی طبیعی در برخی مسائل هستند که البته ممدوح و درست است اما در بنیان ها و مسائل اصلی تاکنون میان آقایان خاتمی و موسوی تباین و تضادی دیده شده است؟
جامعه ما جامعه یی است که کوچک ترین موضوعات به سرعت در آن علنی می شود. اگر این تضادها وجود داشت باید در طول سالیان دراز گذشته خود را نشان می داد. به نظر من یکی از دلایل اصلی سکوت عمومی مهندس موسوی با همه صلاحیت هایی که در ایشان وجود دارد، به دلیل این است که ذره یی نسبت به ضرورت حضور آقای خاتمی القای خدشه نشود. بنابراین من فکر می کنم نگاه این دو چهره شاخص نسبت به هم، نگاه «تعاملی حداکثری» است.
در یک کلام ترکیب اندیشه های بلند آقای خاتمی در کنار دیدگاه ها و توانایی های مدیریتی میرحسین موسوی، ترکیبی ایده آل برای جامعه به شمار می رود.
-گفته می شود جلساتی که از گذشته میان آقای خاتمی و مهندس موسوی وجود داشته، در ماه های اخیر با تداوم بیشتری برگزار می شود و رایزنی هایی برای پایان دادن به شرایط فعلی کشور میان آنها و سایر اصلاح طلبان در حال انجام است. این اخبار تا چه حد صحت دارد؟
از وجود جلسات مستمر با این ویژگی هایی که این روزها مطرح می شود، بی اطلاع هستم اما اطلاع دارم که میان آقایان خاتمی و مهندس موسوی دیدارهایی وجود دارد. آنها به مناسبت های مختلف چه در جلسات عمومی و چه در دعوت های مختلف خصوصی دیدارهایی با یکدیگر داشته و به گفت وگو می پردازند.
-این روزها در میان اصلاح طلبان دغدغه هایی در خصوص انتخابات ریاست جمهوری دهم وجود دارد؛ اینکه برخی محافل به مراتب از دوم خرداد 76 سازماندهی شده تر عمل می کنند و با شیوه های جدیدتری در مقابل اصلاح طلبان قرار خواهند گرفت. نحوه صیانت و نحوه شمارش آرا و محدودیت های رسانه یی تبلیغات در کنار شرایط امروز اقتصادی و سیاسی کشور نیز بر نگرانی های اصلاح طلبان افزوده است. با فرض حضور آقای خاتمی در انتخابات، شرایط را برای بازگشت اصلاح طلبان چگونه ارزیابی می کنید؟
این بحث شما دو قسمت دارد. اینکه آیا حضور اصلاح طلبان در شرایط فعلی لازم است؟ پاسخ به این سوال مثبت است. اصلاح طلبان باید در عرصه انتخابات نقش آفرین بوده و رسالت تاریخی خود را ایفا کنند. هر نوع کناره گیری در شرایط فعلی به نظر من برای نظام خطرناک است و حضور اصلاح طلبان ضروری است.
کاملاً روشن است که این حضور باید معطوف به پیروزی باشد و نه برای شکست یا حضور صرف. نکته دوم این است که من شخصاً شرایط را برای حضور اصلاح طلبان مناسب نمی بینم. اولاً شرایط اقتصادی کشور، وضعیت بین المللی اقتصاد سیاسی یعنی بهای جهانی نفت و انتظارات عجیب و غریبی که در 5/3 سال گذشته در جامعه تولید شد شرایط را برای دولت بعدی بسیار سخت کرده است. باید شبکه یی از زیرساخت ها شکل می گرفت تا آن شبکه بتواند رفاه عمومی و عدالت را ایجاد کند. انتظارات بیش از حد ایجادشده برای جامعه، زیرساخت های معیوب و نارس، کارهای عقب افتاده و امکانات مالی محدود و انقطاع از روند مستمر بعد از جنگ که بازگرداندن آن وقت زیادی را طلب می کند، موانع جدی را بر سر راه اصلاح طلبان ایجاد کرده است.
اختیارات محدود رئیس جمهوری با گرایش اصلاح طلبی در شرایطی که از امکان بی طرفی صداوسیما محروم بوده و برقراری ارتباط با رسانه ها کاهش می یابد، افکار منفی که برخی محافل بر ضداعتقادات، تدین و پایبندی جریان اصلاحات به ارزش های اساسی انقلاب تولید می کند. شاید یکی از دلایل اصلی تردید بزرگانی مانند آقایان خاتمی و مهندس موسوی، ناظر بر این مساله است که آیا حضور آنها می تواند راه تازه یی را روی مردم بگشاید؟
-برخی در قبال این تردیدها، این نکته را مطرح می کنند که هیچ گاه برای حضور اصلاح طلبان، فرش قرمز پهن نخواهد شد. به هر حال یا تصمیم گرفته می شود یا نه. آیا قبول ندارید تردید سبب کاهش امید هواداران اصلاحات خواهد شد؟
بله، ما از بزرگان خود و از امام این مساله را فرا گرفته ایم که برای کار مطلوب برای ما فرش قرمز پهن نمی کنند. باید رنج و سختی های این مسیر را تحمل کرده و مردم را امیدوار کنیم. باید اصلاح طلبان از گذشته پند بگیرند و از ظرفیت های بسیار جامعه استفاده کنند.
-راهکار شما چیست؟ آیا می خواهید این مشکلات را برای مردم تشریح کنید؟
به طور قطع اگر عرصه آمدن برای کاندیدای اصلاح طلبان فراهم بود باید با مردم گفت وگو کرد، اینکه اصلاح طلبان چه می خواستند و اکنون چه شده است. باید به مردم گفته شود اگر علاقه مند به تغییر سرنوشت کشور هستند باید در عرصه حضور پیدا کرده و هم با صبر و استقامت به اصلاح طلبان برای رسیدن به آرمان های مورد علاقه و واقعی جامعه کمک کنند.