فرارو- یک استاد دانشگاه با بیان اینکه قرار بود آقای روحانی با فاصله از سیاست خارجی دولتهای گذشته وارد مجامع جهانی شود، گفت: انتظار میرفت آقای روحانی در این مجمع از نمادهای قدرت ایران که یکی تثبیت اقتدار هستهای و به کرسی نشاندن حرف حق مردم ایران برای در اختیار داشتن حق هستهای است و دومی اقتدار دموکراتیک در شکل دهی به انتخابات ریاست جمهوری در اوج بیثباتیهای خاورمیانه است، اظهار نظر کند.
حشمت فلاحت پیشه، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاست خارجی با بیان این مطلب در گفتگو با فرارو درباره حضور روحانی در اجلاس داووس گفت: اجلاس داووس نشستی خاص برای دوران جهانی شدن است یعنی این اجلاس بر این فرض استوار است که مسائل جهانی شده است بالطبع راهکارهایی که ارایه میشود باید جهانی باشد.
وی افزود: بر همین اساس هر ساله جمعی از سیاستمداران و نخبگان جهان در دهکدهای کوچک در شهر داووس سوئیس گرد هم میآیند تا با شرکت در اجلاس داووس نظرات خود را برای همکاریهای جهانی به منظور رفع مشکلات جهان مطرح کنند و عزم و اراده و نقشی که میتوانند بر عهده داشته باشند را به رخ بکشند. بنابراین داووس عملا یک فضای فکری را نمایندگی میکند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: آقای روحانی که به عنوان رییس جمهوری ایران انتخاب شدند از همان ابتدا مدعی شدند که تصمیم دارند در عرصه سیاست خارجی راهبرد تازهای را ارائه کند، راهبردی که قرار بود متفاوت باشد با آنچه در ۸ سال گذشته از ایران و توسط آقای احمدینژاد ارایه شده بود.
وی با بیان اینکه برخی شرایط جهانی به نفع برنامهها و وعدههای دولت روحانی تغییر کرد به خصوص در آستانه برگزاری اجلاس داووس دعوای کهنه شده ایران و گروه ۱+۵ منجر به نتیجهای در مذاکرات ژنو شده بود که طبعا به واسطه این تغییرات آقای روحانی میتوانست وعده خود برای معرفی چهره نوین از ایران را تحقق ببخشد.
فلاحت پیشه با بیان اینکه با این شرایط آقای روحانی از این رایط به خوبی استفاده نکرد گفت: نوع حضور آقای روحانی در داووس شبیه آقای خاتمی و بیشتر آرمان گرایانه بود. در صورتی که به نظر من سیاست خارجی ایشان آرمانگرایانه نیست بلکه پرهیز از دو سیاست خارجی در دولتهای قبلی یعنی سیاست خارجی آرمان گرایانه دولت خاتمی که اوج آن در گفتگوی تمدنها تبلور یافت و دیگری سیاست خارجی ساختارشکنان احمدینژاد بود که با واکنشهایی مواجه شد.
وی با طرح این مطلب که ایرانیها بهره چندانی از دو سیاست خارجی احمدینژاد و خاتمی نبردند، گفت: بخشی از ضعفهای سیاست خارجی خاتمی برمی گشت به سوء استفاده از حسن نیت رییس جمهوری ایران توسط طرفهای مقابل که لبخندهای سیاسی دیپلماتیک دولت خاتمی را آمریکاییها و اروپاییها با تحریم و موضوعات انتقادی و فرصت سوز همچون ادعای نقض حقوق بشر پاسخ دادند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: بعد از خاتمی هم احمدینژاد با سیاست تند و پرخشاگرایانه و طرح ادعاهایی علیه مناسبات قدرت در جهان که جز استراتژیهای کلان جمهوری اسلامی ایران نبود عملا خیلی از فرصتهای که میتوانست برای ایران و مردم ایران ایجاد شود از جمله صادرات ۷۰۰ میلیارد دلاری نفت از دست رفت.
وی با تاکید بر اینکه قرار بود آقای روحانی با فاصله از این دو سیاست خارجی وارد مجامع جهانی از جمله اجلاس جهانی داووس شود، گفت: انتظار میرفت آقای روحانی در این مجمع از نمادهای قدرت ایران که یکی تثبیت اقتدار هستهای و به کرسی نشاندن حرف حق مردم ایران برای در اختیار داشتن حق هستهای است و دومی اقتدار دموکراتیک در شکل دهی به انتخابات ریاست جمهوری در اوج بیثباتیهای خاورمیانه است، اظهار نظر کند
وی افزود: از طرف دیگر انتظار این بود که آقای روحانی بر خلاف آقای خاتمی لبخندهای دیپلماتیک خود را منوط کند به رفتارهای طرف مقابل و هر لبخندی از جانب ایران را واکنش به لبخندها و یا کنش طرف مقابل قرار میداد و چهره خاتمیزاسیون شده خود را اصلاح کند.
فلاحت پیشه با بیان اینکه همین اشتباه روحانی سبب شد که آمریکاییها دچار اشتباه محاسباتی شوند و نتوانند تفاوتی میان روسای جمهور روحانی با رییس جمهور خاتمی قائل شود گفت: لبخند دیپلماتیک روحانی در داووس سبب شد که جان کری، به عنوان نخستین مقام آمریکایی واکنش تندی نسبت به برنامه هستهای ایران نشان و مدعی شود که گزینه نظامی ممکن است دوباره روی میز باز گردد.
وی درباره ادعای نیویورک تایمز مبنی بر اینکه نباید به گشایش دیپلماتیک در دوران روحانی زیاد دل خوش کرد چرا که این گشایش شکننده است گفت: من بار دیگر غرب را در معرض بازیهای سیاسی میبینم که در دوران ۸ ساله ریاست جمهوری آقای خاتمی فرصتهای تجدید روابط با ایران را گرفت.
این استاد دانشگاه افزود: در آن دوره در اروپا سبزها و در آمریکا طیف موسوم به کبوترهای آمریکا به جای پذیرش واقعیتهای درون ایران با مداخله در امور ایرانیان، مباحثی همچون نقض حقوق بشر را مطرح کردند.
وی تصریح کرد: این در حالی است که خود آمریکاییها هم در استراتژی بلند مدت امنیت ملی در قرن ۲۱، از سه دسته منافع صحبت میکنند یعنی منافع مبتنی بر بقا، منافع حیاتی و منافع مهم که عملا دو دسته اول و دوم را حائز اهمیت میداند و مسائلی از قبیل حقوق بشر را در دسته سوم قرار میدهند.
فلاحت پیشه گفت: یعنی آنچه در منافع دسته سوم مطرح میشود برای خود آمریکاییها ارزش راهبردی ندارد و مسائلی همچون امنیت، انرژی، روابط استراتژیک با متحدان از اولویت بیشتری نسبت به موضوعاتی همچون حقوق بشر برخوردار است.
وی در خاتمه گفت: بنابراین دولت روحانی باید توجه کند اشتباهات دولت خاتمی را تکرار نکند و وارد مجادلاتی که برای طرف مقابل از اهمیت چندانی برخوردار نیست و خودشان کارنامه قابل قبولی در آن ندارند نشود.
شوخی نمیکنم اما با این همه دزد وقاچاقچی بهتر اتمی نباشیم بسا ممکن که نه حتما روزی خواهند رسید که اورانیوم سر از کوچه وبازار در خواهد آورد .
اینجا همه چیز را به مسخره میگیرند.اینجا جانها ارزش ندارند وگر نه به خاطر اتم که ناچیز ترین ذره بنیادی است جان ومال و ایران واسلام به خطر نمیافتاد.
غنی سازی به چه درد بنده و شما میخوره؟؟ این یک مساله حکوکتی اسن و نه ملی