bato-adv
کد خبر: ۱۶۳۸۸۳

فارن پالسی: جایگزین "دیپلماسی"، چیزی جز "پوچی" نیست

جیمز تراوب، نویسنده و تحلیلگر سیاست خارجی آمریکا در مطلبی در وب سایت فارن پالسی این مسئله را مطرح می کند که چرا اوباما در رسیدن به توافق با ایران باید دیدگاهی گسترده تر داشته باشد، و در غیراین صورت آماده یک شکست باشد.
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۸ - ۰۶ مهر ۱۳۹۲

فرارو- جیمز تراوب، نویسنده و تحلیلگر سیاست خارجی آمریکا در مطلبی در وب سایت فارن پالسی این مسئله را مطرح می کند که چرا اوباما در رسیدن به توافق با ایران باید دیدگاهی گسترده تر داشته باشد، و در غیراین صورت آماده یک شکست باشد.

به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از فارن پالسی، وی در ادامه آورده است: حسن روحانی، رئیس جمهور ایران نخست جو خوشبینانه ای از برقراری ارتباط را ایجاد می کند، چنانکه گویی دستیابی به یک پیشرفت قابل توجه نزدیک است. اما سپس تصمیم می گیرد که از دست دادن با باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا خودداری کند و در ضیافت ناهار دبیرکل سازمان ملل شرکت نمی کند. چنین رویدادهایی باعث شد برخی کارشناسان از احتمال کمرنگ شدن تلاش ها برای برقراری ارتباط سخن بگویند. اما صبر کنید- رئیس جمهور آمریکا با همتای ایرانی خود تماس می گیرد تا نخستین تماس تلفنی میان دو مقام عالی رتبه از انقلاب سال 1979 ایران برقرا شود. شاید امیدی باشد و یا شاید اوباما گول خورده است.

بخش عمده شرایطی که ایجاد شده به ما مربوط می شود نه ایران. ما به وضعیت روانی رسیده ایم که در آن امیدوار بودن، گونه ای از ساده لوحی است. به نظر می رسد از عدم باور راه حل نظامی برای هر موضوعی به عدم باور هرگونه راه حل رسیده ایم. ما بر لبه ناامیدی قرار گرفته ایم. رئیس جمهوری ما که زمانی جوان و به شکل تکان دهنده ای آرمان گرا بود در مجمع عمومی سازمان ملل به سرافکندگی آمریکا در مواردی که مربوط به توانایی ما برای تصمیم گیری در مورد وقایع داخلی دیگر کشورها می شود، اذعان داشت. و خدا می داند که این امر درست است. در تمام درگیری های اصلی که در خاورمیانه رخ داده- سوریه، لیبی، مصر- اوباما نمایش غم انگیزی از محدودیت قدرت آمریکا در بازداشتن مردم از تکه و پاره کردن یکدیگر، نشان داده است.

اما ایران فرق می کند و فکر می کنم اوباما دستکم این تفاوت را به خوبی درک کرده است. آمریکا سعی می کند کاری به مسائل داخلی این کشور نداشته باشد و با ارائه ترکیبی از تهدیدات و تشویق ها به مقامات عالی رتبه ایران رفتار خارجی آنها را تغییر دهد. چنین رفتاری یعنی دیپلماسی؛ این همان کاری است که کشورها همواره انجام می دهند، حال موفقیت بیشتر یا کمتر. در مواردی نادر هم کشورها ورای سیاست چماق و هویج  عمل می کنند. طی 30 سال اخیر ایران نیز چنین کشور سرسختی بوده است. سوالی که غرب با آن روبرو است این است که انتخاب روحانی و نشانه های هرچند کوچک از مساعدت مقام معظم رهبری ایران به معنی رام شدن ایران است.

هیچ کس پاسخ این سوال را نمی داند؛ بنابراین اوباما در اظهارات به شدت محتاطانه خود در سازمان ملل اشاره می کند که موانع بسیاری بر سر راهمان وجود دارد اما قویا معتقدم که مسیر دیپلماسی باید آزمایش شود. این امر پیشنهادی بحث برانگیز نیست: حتی سناتورهای دموکرات و جمهوری خواهی که طی نامه ای به اوباما خواستار افزایش فشار بر ایران شدند نیز موافق لزوم آزمایش حس نیت مقامات ایران شده اند. اما انجام آزمایشی که طرف مقابل در آن شکست می خورد، دیپلماسی نیست.

ما دقیقا در همین نقطه قرار داریم. گروه 1+5 از ایران می خواهد که فعالیت های غنی سازی خود را متوقف کند، ذخایر اورانیوم با غنای بالای خود را به خارج منتقل کند و بازرسی جامع از تاسیسات هسته ای را بپذیرد و در ازای آن از افزایش نسبی مراودات تجاری و وعده لغو تحریم ها در آینده برخوردار شود. این یک پیشنهاد یک طرفه است که تنها قابلیت تحمیل بر کشوری را دارد که هیچ گزینه دیگر جز پذیرش حقارت را ندارد. برای ایران اما این پیشنهاد بیهوده است.

به همین دلیل است که بسیاری از دیپلمات ها و کارشناسان عدم اشاعه از یک راه حل «بزرگ برای بزرگ» که طی آن آمریکا امتیازات مهمی از ایران می گیرد و در قبال آن امتیازات زیادی به ایران می دهد؛ رابرت اینهورن، مذاکره کننده اتمی سابق آمریکا در مقاله ای برای فارن پالسی طرحی را بر اساس چنین معامله ای ارائه کرده بود. یکی از عناصر چنین برنامه ای موافقت با تداوم فعالیت های غنی سازی اورانیوم ایران در سطحی که برای اهداف صلح آمیز نیاز است، در کنار صدور مجوز نظارت کافی بازرسان آژانس بود. و در صورتی که ایران از موافقت با چنین طرحی خودداری کند، غرب دلیل خوبی برای متهم کردن ایران به دستیابی به توانمندی تسلیحات هسته ای خواهد داشت.

این تنها یک آزمایش است. آزمایشی که حتی امکان پیروزی ایران را دارد. براساس بیانات حسن روحانی، ایران به دنبال دستیابی به راه حلی است که مورد قبول دو طرف باشد. اما اوباما تاکنون تمایلی برای انجام این آزمایش نداشته است؛ این سیاست بسیار مشقت بار بوده است. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به شدت با دستیابی ایران به هرگونه توانمندی غنی سازی مخالف است. اکثریت مجلس سنای آمریکا نیز همینطور. یکی از مقامات سنا با اتکا به نامه اعتراض آمیز چاک شومر و جان مک کین به اوباما تایید کرد که «سناتور شومر از هیچ گونه غنی سازی هسته ای ایرانی حمایت نمی کند.»

اوباما در این زمینه نمی تواند از خواست کنگره سرکشی کند چراکه قانون گذاران باید با کاهش تحریم ها موافقت کنند. و اگر کنگره تحریم ها را تازمانیکه ایران توانمندی غنی سازی داشته باشد، لغو نکند، ایرانی ها با بازرسی های سرزده آژانس موافقت نخواهد کرد و در این مرحله هرگونه توافق احتمالی شکست خواهد خورد. چنین شرایطی دقیقا بر خلاف یک آزمایش است اما به جنگ طلبان کنگره امکان طرح ادعای ناسازگاری ایران را می دهد. بنابراین دیپلماسی پیش از آغاز شکست خواهد خورد.

پس از آن چه؟ آیا اوباما از گزینه نظامی برای جلوگیری از تبدیل شدن ایران به یک قدرت هسته ای استفاده خواهد کرد؟ نتانیاهو و رهبران کنگره تاکید کرده اند که اوباما باید برای چنین شرایطی آماده باشد و اوباما با اعلام اینکه سیاست مقابله و نه بازدارندگی را در قبال ایران به کار خواهد گرفت از آنها پیروی کرده است. اما طی ماه های اخیر تغییرات بسیاری رخ داده و این تغییرات محدود به تهران نیست. مردم آمریکا به شکل چشمگیری با طرح اوباما برای پرتاب چند موشک به سوریه مخالفت کرده اند. البته ایران برخلاف سوریه، تهدید جدی تری برای امنیت ملی آمریکا است اما حمله گسترده به ایران یک جنگ تمام عیار در خاورمیانه خواهد بود. به عقیده من نه دموکرات های لیبرال و نه جمهوری خواهان آزادی خواه چنین شرایطی را می پذیرند.

خلاصه اینکه جایگزین دیپلماسی، چیزی جز پوچی نیست. طی فصل تابستان دو تن از نمایندگان دموکرات و جمهوری خواه نامه خود را به اوباما فرستادند و خواستار یک طرح دیپلماتیک جدید شدند؛ آنها 131 امضا از کنگره گرفتند و حمایت هایی نیز از اطراف شد. به عقیده چارلی دنت که از تنظیم کنندگان این نامه بود، اوباما به ایران یا هیچ نقطه دیگری از جهان حمله نخواهد کرد و تنها گزینه های باقی مانده برای آمریکا دیپلماسی یا تحریم خواهد بود.

به عقیده من در حال حاضر گشایش بسیار اندکی برای اوباما به وجود آمده است. هرگونه انحرافی از فرمول فعلی خشم کنگره و لابی اسرائیل را برخواهد انگیخت. اما اوباما باید این بن بست را بشکند. وی باید به ایرانیان نشان دهد که یک پایان معنی دار در پس امتیازات دردناکی است که طرفین باید ارائه دهند. وی باید آماده گسترش میدان مذاکرات از جمله قائل شدن جایگاهی برای ایران در هرگونه مذاکره آتی در مورد سرنوشت سوریه باشد. خوشبینی بیش از حد هیچ خطری ندارد؛ تمام مسائل مربوط به خاورمیانه که این رئیس جمهور لمسش کرده با خاک یکسان شده اند اما در این یک مورد سیاستمداری محتاطانه، نامعلوم و قابل توبیخ وی می تواند منجر به یک پیروزی در ابعادی گسترده شود.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو