bato-adv
کد خبر: ۱۵۱۰۰۷
سعید لیلاز در گفتگو با فرارو تحلیل کرد

"پشت پرده" احياء یک سازمان مرده!

اين روزها زمزمه احياء سازمان مديريت و برنامه ريزي در دولت و مجلس شنيده مي شود. احمدي نژاد پس از شش سال حالا از رئيس اسبق سازمان خواسته است تا آن را احياء كند. 226 نماينده مجلس نيز هفته گذشته در نامه‌اي خواستار از سرگيري فعاليت سازمان مديريت و برنامه ريزي شدند.

تاریخ انتشار: ۱۳:۰۰ - ۰۵ خرداد ۱۳۹۲
فرارو- اين روزها زمزمه احياء سازمان مديريت و برنامه ريزي در دولت و مجلس شنيده مي شود. احمدي نژاد پس از شش سال حالا از رئيس اسبق سازمان خواسته است تا آن را احياء كند. 226 نماينده مجلس نيز هفته گذشته در نامه‌اي خواستار از سرگيري فعاليت سازمان مديريت و برنامه ريزي شدند.

سال 1386 سازمان برنامه توسط محمود احمدي نژاد منحل شد. اين اتفاق يكبار ديگر توسط شهيد رجايي در دوران رياست جمهوري وي صورت گرفته بود. احمدي نژاد پيش از اين تصميم خود را ملهم از شهيد رجايي و به دليل افكار آمريكايي و غير الهي مسلط بر سازمان اعلام كرده بود.

سعيد ليلاز در گفتگو با فرارو معتقد است احياء دوباره سازمان مديريت به اين معني نيست كه رويكرد مجلس و دولت به برنامه ريزي تغيير كرده است بلكه به اين معنا است كه مجددا مصارف از منابع  پيشي گرفته است. با افزايش درآمدهاي نفتي خواهيد ديد كه يك بار ديگر سياست هاي سازمان برنامه و كارشناسان آن آمريكايي خواهند شد!

ليلاز با تاكيد بر اينكه راه حل اين مشكل رفتن به سوي اقتصاد آزاد است گفت: «كشور هاي پيشرفته هيچكدام سازماني به اين شكل ندارند و اين سازمان اساسا يك پديده جهان سومي است. در اين كشورها وجود منبع درآمدي خاص (مانند نفت) لزوم ايجاد چنين سازماني را به وجود مي آورد اما در كشورهاي پيشرفته مكانيسم بازار در نظام آزاد اقتصاد را به سمت بهره وري مي برد.»

وي افزود: «در اين شرايط دولت ها فقط بر نوسانات شديد نظارت مي كنند و از محل درآمدهاي مالياتي يك سازمان تامين اجتماعي قوي تشكيل مي دهند. اما در كشورهاي جهان سوم برنامه ريزي در خصوص تخصيص بهينه منابع به سازمان برنامه واگذار شده است و از آنجايي كه عموما اين كشورها داراي حكومت غير دموكراتيك هستند، در مواقعي كه منافع حكوت ايجاب كند به نظرات اين سازمان بي اعتنايي مي شود.»

اين كارشناس اقتصادي تاكيد كرد: «تا زماني كه دولت نقش اصلي را در اقتصاد بازي مي كند و به ميل خود منابع را به طبقه و منطقه خاص سوق مي دهد، بود و نبود سازمان برنامه چندان تفاوتي نخواهد داشت. در دوران اصلاحات به دليل كمبود منابع، آزادتر بودن اقتصاد و دموكرات تر بودن دولت، جايگاه سازمان برنامه ارتقاع يافت و از نظريات آن پيروي مي شد اما با افزايش درآمدها در دولت احمدي نژاد سازمان برنامه از موضوعيت افتاد.»

ليلاز در خصوص انحلال سازمان برنامه در دوران شهيد رجايي گفت: «انحلال سازمان در آن دوران به دليل آموزه هاي ايدئولوژيك بود. در آن زمان اين گمان وجود داشت كه اصل برنامه ريزي با اصل توكل منافات دارد. در آن زمان حتي شوراي نگهبان با قانون برنامه پنج ساله مخالفت مي كرد. اما با ادامه جنگ ضرورت اين سازمان دوباره احساس شد.»

اين كارشناس اقتصادي در پايان تاكيد كرد: «تجربه تاريخي ما نشان مي دهد وقتي درآمد نفتي دولت ها افزايش پيدا مي كند و منابع از مصارف پيشي مي گيرد، برنامه رنگ مي بازد. در دوران پيش از انقلاب نيز شاه با اين بهانه كه سياست هاي سازمان برنامه آمريكايي است به دنبال تضعيف سازمان برنامه بود اما فرصت انحلال آن را بدست نياورد. وي در 1355 قصد داشت سازمان برنامه را به دفتري در درون نخست وزيري تقليل دهد درست همان كاري كه محمود احمدي نژاد انجام داد.»
bato-adv
مجله خواندنی ها