bato-adv
کد خبر: ۱۴۱۳۷

ايران، نفت و غرب

سيمون هندرسون
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۳ - ۰۴ شهريور ۱۳۸۷
تهديد ايران به جلوگيري از ارسال انرژي از تنگه هرمز در صورت وقوع هرگونه تجاوز نظامي به خاک ايران توسط ايالات متحده و متحدانش، زنگ خطري بود که توجه کارشناسان مسائل بين المللي و اقتصادي را به خود جلب کردو هراس امريکا و متحدانش را موجب شد.سيمون هندرسون در اين نوشتار راهکارهايي را که ممکن است در بروز چنين وضعيتي پيش روي جهان قرار داشته باشد، بررسي کرده است. نگاه وي به عنوان يک امريکايي اگرچه جانبدارانه و در پي تامين منافع امريکاست اما حاوي نکات قابل تاملي براي سياستمداران و استراتژيست هاي ايراني در تصميم گيري هاي احتمالي است.

---

اهرم هاي انرژي ايران
ايران مي تواند در جريان آزاد نفت از خليج فارس دخالت کند. بهترين حالت چنين مداخله يي اين است که ايران براي مدتي صادرات نفت خود را قطع کند که مي تواند سبب کاهش نفت و افزايش قيمت آن شود زيرا در حال حاضر ظرفيت اضافي براي تکميل توقف صادرات در ايران وجود ندارد. ايران همچنين مي تواند مانع تلاش هاي ساير کشورها براي صدور نفت يا مانع کشتي هاي جنگي امريکا و متحدانش شود که در تلاش براي جلوگيري از چنين تهديدي هستند، خواه از طريق اقدام نظامي مستقيم در دريا يا از طريق خرابکاري در ساحل. چنين کارشکني هايي به دليل محدوديت مسيرهاي صادراتي جايگزين اثر شديدي بر بازار جهاني دارد تحت اين شرايط توليد اضافي ساير توليدکنندگان براي جبران کسري و مسير ديگر صادرات به جز تنگه هرمز ضروري است. نيروي نظامي کافي براي حفاظت از منافع اقتصاد جهاني همچنين يک ضرورت محسوب مي شود. افزون بر اين، ايران به نحو فعالي به دنبال توافقات همکاري انرژي با مشتريان گاز و نفت به ويژه همسايگان خود است. اين توافقات براي تضعيف وحدت ديپلماتيک در مقابل رفتار ايران، کمتر موثر ساختن تحريم ها و دشوار ساختن تحميل تحريم اقتصادي طراحي شده اند.در اين منطقه ظرفيت توليد اضافي و مسير لوله جايگزين و افزايش ظرفيت خطوط لوله موجود بايد اولويت سياسي فوري باشد. هرچند که موقعيت توليدکنندگان نفت امروز در قياس با 20 سال پيش ضعيف تر است.

قطع صادرات ايران
ايران يکي از صادرکنندگان مهم نفت است. ايران ممکن است اميدوار باشد که متوقف کردن صادرات خود - يعني حذف نقش 5/2 ميليون بشکه در روز در تامين انرژي جهان - سبب بحران بين المللي نسبت به آنچه که مي تواند از طريق ديپلماتيک به دست آورد، شود. ديگر کشورها نيز تلاش مي کنند از اين تاکتيک پيروي کنند. در آن موقع ساير توليدکنندگان کسري تامين نفت جهان را با تاثير اندک بر قيمت نفت جهان جبران کردند. يک نمونه کلاسيک از اين تاکتيک تصميم سال 1973 اعضاي اوپک براي عدم ارسال نفت به ايالات متحده در اعتراض به حمايت واشنگتن از اسرائيل در جنگ اکتبر 1973 بود. ايران که در آن زمان تحت حاکميت شاه قرار داشت، در اين تحريم شرکت نکرد. در هرگونه اختلال براي روند صادرات نفت، افزايش توليد عربستان سعودي از نظر تئوريکي مي تواند صادرات ايران را پوشش دهد.ظرفيت هاي توليد استفاده نشده عربستان سعودي به اقتصاد جهاني، در پي اختلالات ناشي از انقلاب 1979 ايران، کمک کرد. هر چند قيمت نفت بسيار افزايش يافت. استفاده از چنين تاکتيکي مي تواند براي صنعت نفت ايران که طي 30 سال گذشته از شوک هاي متعدد آسيب ديده، ويرانگر باشد.مطالعه يي که در اين خصوص طي سال 2006 در امريکا صورت گرفته متذکر مي شود که ايران از کاهش عوايد نفتي آسيب مي ببيند و پيش بيني مي شود که اگر اين روند ادامه يابد اين درآمد در سال 2015 تقريباً محو مي شود. افزايش قيمت نفت جدا از آنکه هرگونه کاهش درآمدها را جبران کرده بلکه بودجه سرمايه گذاري اضافه غيرقابل پيش بيني را براي بازسازي حوزه نفتي فراهم کرده است.معهذا هرگونه توقف در صادرات به شدت بر اقتصاد داخلي اثر گذاشته و احتمالاً نارضايتي گسترده را سبب خواهد شد. بعد از سهميه بندي بنزين در ژوئن 2007، واردات بنزين از 200 هزار بشکه در روز به 90 هزار بشکه در روز کاهش يافت. در اوايل سال 2008، دولت ايران به اميد تضعيف بازار سياه، تصميم به فروش رسمي بنزين جدا از سهميه بندي و با قيمت بالاتر گرفت.اثرات اقتصاد داخلي يکي از دلايلي است که بسياري از ناظران مي گويند؛ ايران هيچ نفعي در ايجاد اختلال در جريان انرژي که از خليج فارس مي گذرد، ندارد. در واقع ايران به نحو قابل استدلالي بيش از اهداف مورد نظر از ايجاد چنين اختلالي متاثر خواهد شد، زيرا عوايد مازاد ايران، گرچه در حال حاضر بالاست، اما از کشورهايي مانند عربستان سعودي و امارات متحده عربي کمتر است.

نفت
ايران در تلاش است صادرات نفت خود به آسيا را افزايش دهد. آمارهاي صادرات سال 2007 به چين، ژاپن و کره جنوبي 25 درصد افزايش را نشان مي دهند که به 165/1 ميليون بشکه در روز رسيده است. گرچه کشورهاي خاورميانه به عنوان يک گروه، 64 درصد از نفت خود را به آسيا و 16 درصد ديگر را به اروپا ارسال مي کنند اما آمار ايران نشان مي دهد اين کشور 56 درصد را به آسيا و 29 درصد را به اروپا صادر مي کند. ايران مطالعات مربوط به امکانات را براي احداث چهار پالايشگاه با سرمايه گذاري مشترک در آسيا و يکي در سوريه با ظرفيت مشترک 1/1 ميليون بشکه در روز انجام داده است.

نياز به مسيرهاي جايگزين براي صادرات
تنگه هرمز نقطه انسداد معروف و شناخته شده يي است که پيش بيني مي شود ارزش آن هر روز بيشتر افزايش يابد. در چشم انداز انرژي جهان که آژانس بين المللي انرژي در سال 2007 منتشر کرده، آمده است؛ 16 درصد از نفت مورد تقاضاي جهان طي سال 2006 از تنگه هرمز عبور کرده است. اين گزارش پيش بيني کرده است توليد نفت جهان از 6/84 ميليون بشکه در روز در سال 2006 به 3/116 ميليون بشکه در روز در سال 2030 برسد که نسبت نفت جهان که از تنگه هرمز عبور مي کند به 5/30 درصد خواهد رسيد. مشکل و چالش اصلي، ابداع و اجراي مسيرهاي جايگزين است، همان گونه که لاورنس ايگلس رئيس بازار نفت در آژانس بين المللي انرژي گفت؛ «مباحث زيادي در اين مسائل وجود دارد و از منظر امنيت انرژي داشتن فرصتي براي ناديده گرفتن تنگه هرمز خوشايند است.» برخي مسيرهاي قبلي موجود است و تاريخ نمونه يي از آنچه مي توان در زمان جنگ انجام داد را ارائه مي دهد. در زمان جنگ ايران و عراق (1988- 1980)، عراق به منظور جايگزين کردن تاسيسات آسيب ديده و بارگيري ساحلي بي حفاظ خود، خط لوله يي را احداث کرد که قادر به انتقال 65/1 ميليون بشکه در روز از عربستان سعودي به سواحل درياي احمر بوده است. خط لوله دوم عراق به طرف شمال از طريق ترکيه به مديترانه بود که پس از توسعه و روزآمد شدن، ظرفيت آن به 6/1 ميليون بشکه در روز رسيد. افزون بر اين، يک خط لوله به طور مستقيم به سمت غرب يعني به سوي سوريه با ظرفيت بالقوه 4/1 ميليون بشکه در روز کشيده شده است. بنابراين آنها يک ظرفيت 3/4 ميليون بشکه يي در روز را ايجاد کرده اند؛ آماري که بزرگ تر از رکورد تاريخي توليد نفت عراق است. خط لوله عراقي که از عربستان سعودي مي گذرد بعد از تهاجم 1990 عراق به کويت بسته شد. عربستان در ژوئن 2001 مالکيت آن را توقيف کرد. گرچه از نظر تئوريکي اين خط لوله مي تواند براي انتقال نفت خام سعودي به درياي احمر استفاده شود - که در رقابت با خط لوله نفت خام شرق - غرب عربستان است اما ظاهراً خط لوله عراقي که از عربستان سعودي مي گذرد از سوي عربستان سعودي به عنوان بخشي از سيستم گاز اصلي براي انتقال گاز تبديل شده است. خط لوله عراق - ترکيه به عنوان يک خط مهم و عمده صادرات باقي مانده اما هدفي براي حمله بعدي توسط شورشيان است. (مسيرهاي متفاوتي ظاهراً مورد توجه قرار گرفته است.)

خط لوله عراق به سوريه و عربستان از زمان حمله سال 2003 امريکا به عراق مسدود شده است. ظرفيت آن بر اساس گزارش هاي متفاوت بين 200 تا 300 هزار بشکه در روز بود و هرچند ظرفيت اوليه آن 700 هزار بشکه در روز بود، توسعه آن به 4/1 ميليون بشکه در روز که مورد نظر بود هرگز رخ نداد.تنها مسير اضافه شده براي ظرفيت صادرات که مورد توجه قرار گرفته، خط لوله يي است که از بندر حديثه در عراق به بندر عقبه اردن در درياي احمر با ظرفيت 500 بشکه در روز مي رسد. با اين وجود، اين طرح در مراحل اوليه بحث و تبادل نظر قرار دارد. در سال 2007 ايران و عراق به توافقي براي احداث خط لوله نفت خام با ظرفيت 200 هزار بشکه در روز از بندر بصره تا نزديکي آبادان براي انتقال گاز مايع دست يافتند. اما اين پروژه بايد به عنوان تلاش ايران جهت وابسته کردن همسايگان خود به ترتيبات انرژي به جاي استقلال آنها تلقي شود.

عربستان سعودي هيچ خط لوله صادراتي ندارد که از خاک ساير کشورها بگذرد، به ويژه اينکه عربستان نفت خام خود را از حوزه شيبه که به تازگي توسعه يافته است به سمت شمال و از امارات متحده عربي در خليج فارس نمي فرستد زيرا احتمالاً امارات متحده عربي مدت هاست در مورد اين حوزه نفتي ادعا دارد. اين کشور پادشاهي دو خط لوله داخلي عمده دارد که مي تواند نفت خام را از خليج فارس به درياي سرخ ارسال کند. پنج ميليون بشکه از نفت خام به بندر ينبوع براي انتقال به بازارهاي اروپا فرستاده مي شود.

ظرفيت عظيم اين خط لوله ظاهراً منتج از نقش استراتژيک آن براي عربستان سعودي در حوادثي است که صادرات آن از طريق تنگه هرمز مسدود شود. در حقيقت از نيمي از ظرفيت اين خط لوله استفاده مي شود زيرا بخش اعظم صادرات عربستان به آسيا فرستاده مي شود. خط لوله انتقال ديگري نيز به موازات اين خط لوله کشيده شده است که ظرفيت آن 290 هزار بشکه گاز مايع طبيعي است. اين مقدار ظرفيت به زودي به 555 هزار بشکه در روز افزايش مي يابد.

يکي از نخستين خطوط لوله هاي نفت بين المللي خط لوله ترنس عربي بود که از عربستان سعودي آغاز مي شد، از اردن و سوريه مي گذشت و به سواحل مديترانه لبنان در بندر صيدا مي رسيد. اين خط لوله در عمل بعد از آنکه اسرائيل بلندي هاي جولان سوريه را در 1967 اشغال کرد، باقي ماند. بخشي از عملکرد اين خط لوله عملاً در سال 1984 متوقف شد اما بخشي که به اردن مي رود باز باقي مانده است، هرچند عربستان سعودي اين بخش را در سال 1990 در جريان حمايت اردن از عراق در جنگ خليج فارس مسدود کرد. ظرفيت عملياتي اين لوله حدود 50 هزار بشکه در روز است اما يک بخش از آن براي حدود 500 هزار بشکه در روز طراحي شده است.امارات متحده عربي که توليدات آن 5/2 ميليون بشکه در روز است در حال حاضر همه آنها را از تنگه هرمز ارسال مي کند. معهذا ظاهراً طرحي براي احداث يک خط لوله با ظرفيت 5/1 ميليون بشکه در روز در سواحل عمان به فجيره دارد. قراردادهايي در 2007 ارائه شد و پيمانکاران چيني احتمالاً اين خط لوله را احداث کنند. تاريخ تکميل آن ظاهراً 2009 است. طرح اصلي همچنين شامل احداث يک پالايشگاه در فجيره است اما اين طرح بعد از آنکه کونوکو در سال 2007 کنار کشيد به تعويق افتاد. به رغم اينکه اين طرح اقدام ناچيزي را براي کاهش خطرات صادرات در صورت بروز بحران در تنگه هرمز مي تواند انجام دهد اما اين کشور طرح هايي براي توسعه ظرفيت توليد خود به پنج ميليون بشکه در روز تا 2014 دارد.کارشناسان امريکايي در گذشته پيشنهاد کرده بودند يک خط لوله فوري که از اين شبه جزيره عبور کرده و مسير ميان راس الخيمه در امارات متحده عربي و ساحل عمان را طي مي کند بايد ايجاد شود.

هرچند اين طرح جذاب بود اما اين طرح در سال 2007 توسط عمان متوقف شد زيرا نمي خواست خود را با ايران درگير کند. امارات متحده عربي همچنين نقش خود را به عنوان يک صادرکننده گاز افزايش داده و طرحي براي ارسال گاز از طريق لوله به فجيره که سپس به عنوان مرکز ذخيره گاز مايع طبيعي عمل خواهد کرد، در دست اجرا دارد. اين نقش در اصل براي دوبي در نظر گرفته شده بود.ظرفيت اين خط لوله به وسيله استفاده از عوامل کاهش مزاحم به شدت بهبود مي يابد. ترکيبات شيميايي که چرخش متلاطم نفت را کاهش مي دهند مي تواند مقدار نفتي که از طريق يک لوله مي گذرد را به حداقل کاهش دهد. عوامل کاهش مزاحم در خط لوله آلاسکا و سيستم لوله کلمبيا براي جبران زمان از دست رفته عمليات مورد استفاده واقع شد. چنين عواملي مي تواند ظرفيت را تا 65 درصد افزايش دهد. تخمين زده مي شود هزينه ايجاد عوامل کاهش مزاحم براي خطوط لوله نفت 600 ميليون دلار باشد. که چيز بي اهميتي نيست فقط کمي بيش از عوايد يک روز در سال 2008 است که قيمت هر بشکه 120 دلار است. هزينه اساسي مي تواند صرف نصب تجهيزات براي شروع عوامل کاهش مزاحم شود. اين کار در زمان بروز بحران کارا خواهد بود.

ساير کشورهاي خليج فارس مانند بحرين، کويت و قطر گزينه ديگري براي صادرات نفت جز از طريق نفتکش هايي که از طريق تنگه هرمز مي گذرند، ندارند. بحرين که نفت آن به نحو تعجب آوري براي اولين بار در بخش جنوبي خليج فارس کشف شد، اکنون ذخاير کمي دارد و نفت خود را به عربستان سعودي براي پالايش ارسال مي کند. کويت احتمالاً مي تواند نفت خود را از عربستان سعودي به جاي خليج فارس صادر کند و هم اينکه به خط دوم لوله عراق که از عربستان مي گذرد، بپيوندد يا يک خط لوله جديد را ايجاد کند. قطر به عنوان يکي از اعضاي اوپک که بيشتر گاز صادر مي کند تا نفت، از نظر تاريخي ارتباط ضعيفي با عربستان داشته و بنابراين به طور واقع بينانه در اين زمان همان گزينه ها را ندارد.خارج از خليج فارس، پيامدهاي اختلال در تامين انرژي خليج فارس، با سيستم ذخاير ضروري آژانس بين المللي انرژي که امريکا نيز عضو آن است، تلاقي پيدا مي کند. معهذا اين ذخاير تنها مي توانند به طور جزيي جايگزين تامين نفت شوند زيرا مقداري که هر روز مي تواند بيرون کشيده شود، محدود است.

ذخاير نفت استراتژيک امريکا شامل 700 ميليون بشکه است اما تنها 4/4 ميليون بشکه مي تواند روزانه از آن خارج شود. اين مقدار بيش از مقدار واردات امريکا از خليج فارس به ميزان 67/2 ميليون بشکه در روز است اما ذخاير ساير کشورها براي جايگزيني 16 ميليون بشکه يي که هر روز از تنگه هرمز مي گذرد، کافي نيست.در سايه اين محدوديت ها، کشورهاي مصرف کننده بايد اقدامات حفاظتي فوري را در کنار عرضه ذخاير نفت انجام دهند. اين گزينه ها نوعاً شامل تغيير در روز کاري، سهميه بندي بنزين و افزايش ماليات مي شود. آژانس بين المللي انرژي برآورد کرده است که دو ميليون بشکه در روز - معادل 15 درصد نفتي که امريکا وارد مي سازد - در امريکا مي تواند از طريق يکسري اقدامات اجرايي صرفه جويي شود مانند اتومبيل هاي چندسرنشين، به اجرا گذاشتن طرح 55 مايل سرعت در ساعت، تشويق کار در خانه اما ارتباط داشتن با دفتر يا مشتري و دستور چهار روز کار در هفته.

توصيه هاي سياسي
وابستگي به نفت و گاز خليج فارس بيانگر آسيب پذيري استراتژيک براي ساير کشورهاي جهان است. معهذا نقش کليدي انرژي در اقتصاد ايران آن را براي تهران به عنوان يک آسيب عمده مطرح مي سازد.

منافع امريکا با بازي پيوسته اما آرام شطرنج بهتر حفظ خواهد شد. ايران مهره ها و موقعيت قدرتمندي دارد در مقابل ايالات متحده بايد تلاش کند با همکاري کشورهاي خليج فارس جهت کاهش آسيب هاي مسير صادرات، مسيرهاي صادراتي ديگري غير از تنگه هرمز را توسعه دهد.

احداث يک خط لوله از عربستان سعودي به سواحل درياي احمر مناسب است. بلندپروازانه تر اينکه به دليل مشکلات بغرنج سياسي، مي توان يک خط لوله از عربستان سعودي که از عمان بگذرد و به درياي عرب برسد را احداث کرد. دانيل يرگين رئيس موسسه تحقيقات انرژي کمبريج و برنده جايزه پوليتزر و نويسنده کتاب «جست وجوي حماسي و قهرمانانه براي نفت، پول و قدرت» به جامعه ملل هشدار داد توجه زيادي به امنيت فيزيکي تاسيسات از توليدکننده تا مصرف کننده داشته باشند زيرا اکثر آنها بدون امنيت ساخته شده اند.امريکا بايد ساير واردکنندگان کليدي نفت به ويژه چين و هند را تشويق کند تا ذخاير عظيمي را براي کمک به جبران اختلالات بالقوه تامين نفت ايجاد کنند. برخي از اين اهداف سياسي، گرچه در حال حاضر ايران را هدف قرار داده اند اما استلزامات وسيع تر و طولاني مدت تري دارند. تداوم بحران با ايران فرصتي را براي معرفي آنها و اختلالات در تامين انرژي از خليج فارس در آينده ارائه مي دهد. همه دنيا از اين وضعيت بهره مند خواهند شد. در بررسي انرژي جهان که توسط آژانس بين المللي انرژي درسال 2007 صورت گرفت،آمده است؛ «اختلال در تامين انرژي سبب افزايش قيمت براي همه کشورهاي مصرف کننده بدون توجه به اينکه آنها از کجا نفت خود را کسب مي کنند، خواهد شد.» ايالات متحده به نحو بارزي وابستگي کمتري به منابع انرژي خارجي نسبت به ساير اقتصادهاي بزرگ دنيا دارد. در مقايسه با 56 درصد واردات اروپا و 80 درصد واردات ژاپن، ميزان واردات امريکا 35 درصد است. خاورميانه تنها بخش کوچکي از نيازهاي انرژي امريکا را تامين مي کند. عنصر حياتي اقتصاد جهان و سيستم سياسي اين است که امنيت تجارت جهاني را در دريا و هوا حفظ کنند.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین