عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتگویی، مواضع خود را پیرامون شرایط اقتصادی کشور، نامه نگاری سران قوا به یکدیگر، وضعیت اصلاح طلبان در آستانه انتخابات 92، تعدد کاندیداها در جریان اصولگرایی، فتنه آینده، حضور طیف دولت در انتخابات و مصوبه اخیر کمیسیون شوراها تبیین کرد.
به گزارش مهر، سید مرتضی نبوی از اعضای هیئت موسس جامعه اسلامی مهندسین و عضو هیئت عالی حل اختلاف میان قوا است که در مردادماه سال 90 توسط مقام معظم رهبری تشکیل شد.
نبوی از چهره های موجهه و معتدل جریان اصولگرایی است که کمتر با اظهارات خود موجب جنجال آفرینی شده است.
مدیر مسوول روزنامه رسالت در بخشی از گفتگوی خود شرایط امروز جامعه را با دوران جنگ احزاب صدر اسلام تشبیه کرد و گفت: امروز در شرایط جنگ احزاب هستیم که تمام دشمنان بر علیه ایران با یکدیگر متحد شده اند و در چنین شرایطی است که در داخل مرز نیروهای خودی و بصیر از نیروهای غیر خودی و منافق مشخص می شود.
وی همچنین در مصاحبه خود حضور اصلاح طلبان در انتخابات به عنوان یک قطب انتخاباتی را رد می کند و تاکید دارد: اصلاح طلبان نمی توانند بر سر کاندیدای واحد به وحدت نظر برسند و عدم جدائی آنان از سران رادیکال و تندرو، مانعی برای حضور مجدد شان در صحنه سیاسی کشور است.
عضو هیئت عالی حل اختلاف در واکنش به سر دادن شعار انتخابات آزاد توسط اصلاح طلبان اعتقاد دارد: کسانیکه دوبار شانس خود را برای برندازی نظام امتحان کرده اند و سابقه ساختار شکنی در کارنامه شان است، اصلا شرایط شرکت در انتخابات را ندارند؛ چه برسد به شرط گذاری.
همچنین نبوی ضمن انتقاد از تعدد کاندیداها در جریان اصولگرایی، راهکاری را برای ائتلاف میان طیف های مختلف اصولگرایی و رسیدن به یک کاندیدای مشترک ارائه کرد.
در ادامه مشروح گفتگوی مرتضوی نبوی که اواخر هفته قبل صورت گرفته است می خوانیم:
یکی از مسائلی که رهبری بیش از یکسال به دفعات به آن انتقاد داشتند اختلافات مسوولین بوده است بخصوص اختلاف سران قوا و تاکید داشتند اختلافات به عرصه جامعه کشیده نشود ؛ اما متاسفانه عملا شاهد چنین رفتاری از سوی مسئولان نبودیم. در این زمینه تحلیل شما از نامه نگاری سران قوا چیست؟
برمسئولان فرض است که فضای جامعه را آرام نگه دارند و دراین شرایط باید رهبری الگو و اسوه آنان باشد که این مسئله هم تکلیف عقلی و هم تکلیف شرعی است و باید مسئولین رعایت کنند و کاری انجام ندهند که باعث بر هم خوردن آرامش مردم و ایجاد نگرانی و دغدغه شود تا دشمن هم این علامت را بگیرد که ظاهراً بین مسئولان که باید همدلی و هم افزایی باشد، اختلاف وجود دارد.
علاوه بر وظیفه مسولان درپرهیز از اختلافات و حفظ آرامش تدابیری هم برای رفع اختلافات هم در قانون اساسی و هم توسط ولی فقیه رهبری صورت گرفته است که اگر به آنها تمسک شود، نیازی به نوشتن نامه های سرگشاده نیست.
قانون اساسی پیش بینی کرده که اگر اختلاف برداشتی از قانون بود، چه کارهایی باید انجام داد. در این مواقع باید اختلافات را به شورای نگهبان ارجاع داد و زمانیکه شورای نگهبان تفسیر اصل موضوع مورد اختلاف را داد همه باید تسلیم شوند؛ چرا که ساز و کار اداره کشور بر اساس قانون اساسی است و اگر مسئولین بخواهند طبق قانون و طبق قاعده عمل کنند چیز مبهمی وجود ندارد.
نهایتاً اگر اختلافات جدی بود، رهبر انقلاب هیات عالی حل اختلاف را پیش بینی کردند و این هم روشی است که می تواند در صورت وجود برخی از اختلاقات استفاده شود و بعضاً نیز انجام شده و به نتیجه رسیده است؛ بنابراین جایی برای نامههای سرگشاده باقی نمیماند.
این تحلیل دقیق شما نقد شکلی این اتفاق بود. اما دو تحلیل در مورد نامه رئیس جمهور به رئیس قوه قضاییه وجود دارد. برخی می گویند بخشی از اتفاقاتی که در این سطح در کشور رخ می دهد طبیعی است و ناشی از اختلافات طبیعی میان سران قواست که به خاطر خلقیات خاص این افراد این گونه مطرح می شود. اما عده ای دیگر معتقدند که این رفتارها بخشی از نقشه جریان انحرافی است که با تکه های دیگر یک پازل تکمیل می شود. شما با کدام تحلیل موافقید؟
من وارد محتوا نمی شوم و در شرایطی نیستیم که درباره این موضوعات اظهارنظر کنم. بنابراین پاسخ این سوال شما را نمی دهم.
دلیل کناره گیری شما از جامعه اسلامی مهندسین در این مقطع به چه دلیل بوده است؛ با توجه به اینکه شما سابقه دیرینه ای در این تشکل سیاسی داشته اید؟
این بارها دلیل این غیبت گفته شده و من به خاطر کثرت گرفتاریها، جلسات و مسئولیت های متعددم و به دلیل اینکه نمی خواستم به عنوان یک شخصیت سیاسی موضع گیری داشته باشم از جلسات جام کناره گیری کردم؛ چرا که اگر عضو شورای مرکزی باشم باید در مورد مسائل سیاسی واکنش نشان می دادم و در برابر هر نوع اتفاق سیاسی موضع می گرفتم و من از این کار پرهیزدارم؛ بنابراین به دلیل دلخوری و اعتراض کناره گیری نکردم و به عنوان عضو هیات موسس در جامعه اسلامی مهندسین هستیم.
کثرت کار شما از قبل هم وجود داشته و در سالهای اخیر افزایشی نداشته است ؛ اما زمانیکه شما در این مقطع کناره گیری کردید شائبه وجود اختلاف در جامعه اسلامی مهندسین را در ذهن ها ایجاد می کند.
عضو شدن در هیئت عالی حل اختلاف و برخی جلسات دیگر که لازم به توضیح آن نیست از مشغله هایی امروز من است که برخی از آنان را نمی شود توضیح داد.
حضور اصلاح طلبان در انتخابات را چطور ارزیابی می کنید ؟ فکر می کنید این جریان می تواند دوباره خود را بازسازی کند و یا اینکه به یک گروه کوچک و منفعل تبدیل می شود؟
جریانی که در گذشته یا نام جریان چپ روی کار آمد و بعد به صورت جریان اصلاح طلب به فعالیت های سیاسی خود ادامه داد، تجربه چند ساله فعالیت این جریان نشان داد که ابتکار عمل در آن در دست آدمهای ساختارشکن و تندرو است.
این جریان بارها ثابت کرده است که بنا ندارد از پلههای قانونی بالا رود و در چارچوب قانون اساسی عمل کند. عملکرد آنان در مجلس ششم، حوادث سال 78 و فتنه 88 نمونه ای از این سختارشکنی هاست.
کسانی که در جایگاه رهبری این جریان بودند برای چند بار اثبات کردند که بدنبال ساختار شکنی هستند پس دیگر نمی توانند ادعایی داشته باشند و جایی برای خودشان در این نظام قائل باشند.
کسانی که دو بار شانس خود را برای براندازی نظام به صراحت امتحان کردند حالا مدعی می شوند که باید انتخابات آزاد باشد تا ما لطف کنیم و در انتخابات شرکت کنیم؛ به آنها می گوییم اول شما برادریتان را ثابت کنید و بعد ادعای ارث و میراث داشته باشید.
کسانیکه که در کارنامه شان براندازی و ساختارشکنی وجود دارد، مدعی ایجاد انتخابات آزاد میشوند. باید در جواب به آنان گفت شما اصلاً شرایطش را ندارید در انتخابات شرکت کنید و نظام لطف کرده تاکنون با شما حتی برخورد قانونی هم نداشته است.
اما در مورد بدنه آنان نیز فکر میکنم در 9 دی سال 88 جماعتی که آمدند اعتراض کردند به فتنه از بدنه خود همین جریان نیز بودند و نشان دادند دنبال ساختارشکنی نیستند و اشتباه رهبران تندرو برای آنان محرز شد.
به نظر می رسد مجموعهای که سر این جریان ودر مقام رهبری آن هستند به گروهکی مثل نهضت آزادی تبدیل شدند. دلیل آن چیست؟ دلیل آن انتخابات گذشته مجلس نهم است. اینها درانتخابات مجلس نهم یک بازی شروع کردند ومواضع متناقض داشتند و دائما می گفتند در انتخابات شرکت می کنیم؛ در انتخابات شرکت نمی کنیم.
تحلیلشان این بود که اگر ما در انتخابات شرکت نکنیم مشارکت به زیر حد استاندارد می رود و ما زبانمان دراز میشود و میگوییم نظام مشروعیت ندارد.
اما چه اتفاقی افتاد؟ مشارکت مردم از دوره قبل نیز پررونقتر بود و این حضور گسترده مردم معنیاش این است جامعه از این جریان تندرو و ساختارشکن عبور کرده است و بدنه اجتماعی آگاه شده است
از روز اول هم می شد با فتنه برخورد کرد اما اصل در رهبری نظام این بوده است که مردم در جریان قرار بگیرند و آگاه شوند در نتیجه با مدارایی که انجام شد و نصیحتهایی که نظام کرد، نیامدند اشتباهات شان را اصلاح کنند و مردم از جریان فتنه عبود کردند و بدنه اجتماعی آگاه شد.
البته برخی از این گروه های اصلاح طلبی خود را از سران تندروی این جریان جدا کردند و در انتخابات مجلس نیز شرکت کردند و کاندیدا هم داشتند، اما نتوانستند آن رهبری منسجم این جریان اجتماعی را دوباره بازسازی و احیا کنند.
درواقع اصلاح طلبان فعال گروه های کوچکی هستند که در آن جایگاهی نیستند که رهبری مجموعه اجتماعی اصلاح طلب را داشته باشند در نتیجه به نظر می آید بازسازی در این جریان انجام نشده است.
البته شخصیت هایی هستند که جزو چهره های برجسته اصلاحات بودند و در عمل هم با فتنه مرزبندی کردند اما اینان به صورت اشخاص هستند و در کادر رهبری نقشی ندارند.
استفاده جریان اصلاحات از واژه انتخابات آزاد یک بهانه سازی است. متاسفانه این جریان از اول انقلاب و آن زمانی هم که در چارچوب قانون حرکت می کرد همیشه یک طوری موضع داشت که موقعی کار درست است که ما رای بیاوریم.
حتی در زمان حضرت امام(ره) نیز رای نمی آوردند؛ نوک پیکان خود را متوجه شورای نگهبان می کردند و نمی گفتند که اگر رای نیاوردیم عملکردمان طوری بوده که مردم اعتماد نکردند، فوری قانون را زیر سوال می بردند؛ که نمونه اش انتخابات سال 88 بود.
آیا در این فضا نظام به عنوان پدر جامعه برنامه ای برای بازگشت کسانیکه ضعف کمتری در جریان اصلاحات داشتند دارد تا از برخی ضعف های کم آنان چشم پوشی کند؟
بالاخره نمی شود یکی به نعل زد یکی به میخ. یعنی بگویند دنبال براندازی فتنه نیستیم و از طرفی نیز بیایند از کسانیکه در مقام براندازی بودند حمایت کنند. شترسواری دولا دولا نمی شود.
اصلاح طلبان برای بازگشت باید اعتمادسازی کنند؛ نمی شود بگویند دنبال برندازی نیستیم و از طرف دیگراز براندازان و فتنه گران حمایت کنند.
اگر قرار است از مواضع گذشته برخی ها اغماض شود باید مشخص شود که ضد فتنه و براندازی هستند. درحالیکه عمده نیروهای سرشناس این جریان این مشکل را دارند، دو گونه برخورد کردن قابل قبول نیست و نمی توانیم اعتماد کنیم؛ بنابراین باید اعتمادسازی صورت بگیرد.
نظام نشان داده است که اهل عفو و گذشت است وعلی رغم اینکه محاکمه فتنه گران خواست قشر زیادی از جامعه بوده است، اما نظام با آنها مدارا کرده و راه بازگشت را برایشان باز گذاشته است، فتنه گران متاسفانه از این فرصت استفاده نکردند، اما اگر بخواهد بیش از این نسبت به رفتار تندروها چشمپوشی شود، فکر کنم نظام باید پاسخگوی مردم باشد و مردم بگویند از یک سوراخ چند بار می خواهید گزیده شوید.
مقام معظم رهبری در خراسان شمالی هشدار دادند که دشمن به دنبال آشوب گری در انتخابات 92 همچون فتنه 88 و 78 است و مردم و مسولان را بر حفظ آرامش و اجتناب از جنجال آفرینی توصیه کردند. به نظر جنابعالی نقطه امید دشمن در فتنه انگیزی کجاست؟
امروز احساس دشمنان ما این است که نقطه ضعف ما در مسائل اقتصادی است؛ بنابراین تحریم ها را تشدید کردند و به این ترفند نیز دل بسته اند و امیدشان این است که از لحاظ اقتصادی بتوانند دوباره فتنه ای در جامعه به وجود بیاورند.
البته دنیای غرب در بکارگیری فشار اقتصادی برای شکست دشمن خود تجربه موفق تاریخی هم دارد و در زمانی که نظام دو قطبی در جهان حاکم بود این بازی ها را سر رقیبشان یعنی بلوک شرق درآورده اند و به نتیجه هم رسیدند.
وقتی می گویند فشار اقتصادی را زیاد می کنیم این موضوع باعث می شود هم بین مسئولین اختلاف بیفتد و هم مردم ناراضی شوند در نتیجه این نارضایتی زمینه را برای تسلیم شدن یک نظام و جامعه فراهم می سازد و حالا به نظر می آید این نقطه کانونی است و آنها منتظر هستند این شرایط بهم بخورد و از این آب گل آلود ماهی خود را بگیرند و در حقیقت متمرکز روی این موضوع هستند.
صحبت ها و رهنمودهای رهبری در این مقطع را می توان در سه کلمه "مقاومت"، "تدبیر" و "پیشرفت" خلاصه کرد. "مقاومت" که رمز پیروزی ما است و تا امروز که در برابر توطئه دشمنان به پیروزی رسیدیم در نتیجه همین مقاومت هاست، تدبیر و پیشرفت یعنی ما هیچ وقت از اول انقلاب دست از پیشرفت برنداشتیم با وجودی که در شرایط عادی نبودیم در دل چالش ها این پیشرفت ها انجام شده است.
بنابراین مسئولین ما باید الگوی وحدت و مقاومت و الگوی تطهیر و پیشرفت باشند و یقینا مردم نیز همکاری می کنند؛ چراکه خوشبختانه در جامعه ما مردم همیشه جلوتر از مسئولین بوده اند.
برخیی ها می خواهند ریشه مشکلات اقتصادی را به تحریم ها گره بزنند که رهبر معظم انقلاب نیز نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند . به جز فشار دشمن چه چیز بر این مشکلات اقتصادی افزوده است؟
این جمله را باید اصلاح کنید، رهبری نمی خواهند مطلق بگویند مشکلات ما به دلیل تحریم ها نیست این حرف درستی نیست، بلکه منظور این است که تحریم ها اثر فلج کننده ندارد.
آنچه که ایشان می خواستند در صحبت هایشان در ذهن ها تبیین کنند این بود که یک عده ای می خواهند تحریم را به مسائل هسته ای گره بزنند و اینکه بخاطر توانمندی هسته ای این تحریم ها بر ما اعمال می شود وگرنه واضح است که تحریم ها یک اثرهایی دارد اما اثر فلج کننده ندارد.
باید در جواب این عده گفت که ایران چه موقع تحریم نبوده است؟ از همان روز اولی که آمریکایی ها بعد از پیروزی انقلاب ناوگان های خود را در خلیج فارس مستقر کردند، تحریم های مختلفی بر ایران اعمال شده است و می بینیم که سیاست تنش زدایی در زمان آقای هاشمی شروع شد و تحریم ها در آن زمان هم وجود داشت.
آیا دوسالی که فعالیت های هستهایمان را متوقف کردیم در ایران تغییری ایجاد شد؟ بعد ما شدیم محور شرارت! و اینها تجربه هایی است که باید از آن درس گرفت.
بنابراین برخی ها که می گویند اگر از مسئله هسته ای کوتاه بیاییم مشکل تحریم ها حل می شود این یک تحلیل غلط است. زمانیکه مسئله هسته ای را تعطیل کردیم، تحریم ها همچنان ادامه یافت.
بخش قابل توجهی از مشکلات ما ناشی از بی تدبیری و دیر به فکر افتادن است این تحریم ها مال
امروز نیست و آهنگ آن از 18 ماه و 2 سال پیش به صدا درآمده بود، همان موقع اگر تدبیر می کردند ما بسیاری از مشکلات امروز را نداشتیم پس با تدبیر بسیاری از مسائل حل می شود و پیشرفت مان نیز استمرار می یابد.
باید در مواجهه با چالش ها مقاومت کنیم و انتظار رهبری نیزاز مسئولان این است که از جنگ و منازعه دست بردارد و با هم خوب تدبیر کند و هم افزایی داشته باشد.
عده ای معتقدند بخشی از این بی تدبیری ها تعمدی است، شما چقدر به این موضوع اعتقاد دارید؟
من نفی نمی کنم که یکسری فعالیت های این شکلی و تهدیدهایی در جامعه است و بعضی ذهن های ناقص فکر می کنند که مشکلات اقتصادی باعث می شود نظام به این نتیجه برسد که کوتاه بیاید و یا دستپاچه برود با آمریکا مذاکراتی انجام دهد.
اما من به این نتیجه نرسیدم که در مشکلات اقتصادی امروز مسئولی عمدا دست به این کار زده باشند؛ می توانیم بگوییم غفلت و یا تاخیر در تصمیم گیری اما نمی توانیم بگوییم این بی تدبیری از روی عمد است.
نکته مهمی که در اینجا باید مورد توجه قرار گیرد باز برمی گردد به روابط منطقی و هم افزایی سه قوه؛ درست است که مسئولیتهای اجرایی برعهده دولت است اما قانون اساسی قدرت را بین سه قوه تقسیم کرده است ؛ بنابراین برای اینکه تصمیمات خوب پیش رود بخصوص در چنین شرایطی باید تصمیم ها با مشورت مسئولین و نمایندگان سه قوه انجام شود.
رقابت چند جریان را در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده پیش بینی می کنید؟ و فکر می کنید چند قطب در انتخابات شکل بگیرد؟
بنظرنمیآید که اصلاح طلبان با مواضعی که دارند بتوانند یکپارچه و هماهنگ عمل کنند و بر سر یک کاندیدای مشترک به نتیجه برسند.مثلا در مورد کاندیداتوری آقای عارف انواع اظهارنظرهای مخلتف شنیده میشود و نهی می شود که چرا کاندیدا شدید ؟ چرا به نظر فلان آقا توجه نکردید و... بنابراین اصلاح طلبان بر سر کسانیکه تا کنون احتمال کاندیداتوری شان وجود داشته اتفاق نظر نداشتند و به نظر من سخت است این امر اتفاق بیفتد.
در طیف به اصطلاح اصولگرایان هم کاندیداهای متعددی وجود دارد حالا باید منتظر بود تا ببینیم یک دفعه با 40 کاندیدا مواجه می شویم یا اینکه بلاخره کاندیداها و گروههای مختلف اصولگرا به یک راهکار و نتیجه می رسند؟
عقلانیت حکم می کند کسانی که در معرض کاندیداتوری هستند با هم بنشینند کنار بیایند و گروهی عمل کنند و گروههایی که هم خط هستند از دلش شان حداقل دو کاندیدا بیرون بیاید.
آن چیزی که از احزاب شنیده می شود و به عنوان تفکر غالب نیز درآمده است اصولگرایان حضور اصلاح طلبان را بدلیل عدم توانایی و یا عدم صلاحیت در انتخابات منتفی می دانند بنابراین به دنبال تکثر و تعدد کاندیدا هستند .آیا شما موافق این تفکر هستید؟
طیف های مختلف اصولگرایی مذاکره کنند و از میان کاندیداها یکی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کنند و بقیه کاندیدا اعضای کابینه را تشکیل دهند.
به هر حال در درون جمعیت اصولگرایی یکی دو تا طیف مشخص شدهاند؛ حالا این طیفها بنشینند و به جای اینکه 7 تا کاندیدا داشته باشند مذاکره کنند این 7 تا یکی شان کاندیدای ریاست جمهوری بشود و بقیه کاندیداها اعضای کابینه اش را تشکیل دهند و من این را به عنوان یک رفتار عقلانی و تجربی مطرح میکنم و حالا صلاح خویش خسروان دانند.
آیا فکر می کنید این اتفاق بیفتد؟ خیلی از احزاب حتی به صورت رسمی اعلام کرده اند که برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا خواهند داشت. مانند موتلفه.
نه، فکر نمی کنم موتلفه به دنبال این باشد که کاندیدای انفرادی در انتخابات داشته باشد.
با توجه به برخی زمزمه هایی که در فضای سیاسی کشور وجود دارد، در انتخابات سال آینده شاهد طیف جدیدی به نام دولت در رقابت های انتخاباتی هستیم .چقدر شانس برای این طیف در رقابت ها قائل هستید؟
این خیلی روشن نیست باید یک مقدار جلوتر برویم. قاعدتاً دولت نمیتواند به طور مستقیم در انتخابات شرکت کند؛ اما اگر طرفدارانش جمع و جور شوند و یک پرچم مشخص داشته باشند می توانند در انتخابات شرکت کنند. مثلا ًزمانی طیف رایحه خوش بودند و در مقطعی از دل این طیف جبهه پایداری به وجود آمد. اما اینکه طیف دولت الان چه کسانی هستند و چه پرچمی دارند و مرکزیت آنان با چه کسی است هنوز مشخص نیست.
الان دو طیف در داخل مجلس وجود دارد و دو شیوه مختلف در تعامل با دولت در مجلس اعمال می شود. در سوال از رئیس جمهور هم شاهدیم اعضای فراکسیون رهروان اصرار جدی بر سوال از رئیس جمهور و حتی استیضاح آن دارند، از طرفی فراکسیون اصولگرایان سوال از رئیس جمهور را در شرایط کنونی به صلاح کشور نمی داند و رایزنی هایی نیز در این خصوص داشته است. به نظر جنابعالی در شرایط فعلی جامعه کدامیک از این دو روش مناسب است؟
به نظر میآید از لحاظ عدد فراکسیون رهروان بیشتر هستند. پس اگر سوال از رئیس جمهور منتفی شود نمی توان به این نتیجه رسید که فراکسیون رهروان ولایت بر سوال از رئیس جمهوراصرار داشته و با وساطت فراکسیون اصول گرایان این سوال صورت نگرفته است، چراکه اکثریت با فراکسیون رهروان است.
ممکن است رایزنیهایی شده باشد وتدبیری صورت گرفته باشد که نمایندگان منصرف شده باشند؛ بنابراین این انصراف از طرف مجموعه و اکثریت مجلس است و نه از طرف یک طیف خاص.
درست است فراکسیونهای داخلی مجلس بیشتر در رقابت به دست آوردن ریاست مجلس شکل گرفته است و دو فراکسیون رقابتی جدی برای ریاست مجلس داشتند، اما در مسایل کلی کشور و مصلحت نظام یک هماهنگی در کل مجلس حاکم است.
در مجموع یک مقدار شیب استفاده از ابزار نظارتی مجلس لااقل از طرف یک عدهای تند است. گرچه ممکن است به نتیجه هم نرسد اما این اقدامات را نمیشود به پای کل مجلس گذاشت و قضاوتم در مورد کلیت مجلس نیست. کلیت مجلس در مجموع اهل تدبیر هستند.