غلامحسين صدريافشار معتقد است: فرهنگستان زبان و ادب فارسي در زمينه واژهسازي از زمان عقب است؛ اما چارهاي براي جبران اين فاصله زماني نيست.
اين زبانشناس و فرهنگنويس درباره عملكرد فرهنگستان زبان و ادب فارسي در زمينه معادلسازي براي واژگان بيگانه گفت: الآن عملكرد فرهنگستان به نسبت گذشته مناسبتر است. در گذشته، فرهنگستان به بيراهه ميرفت. اما اكنون براي واژهها به صورت تخصصي و گروهي عمل ميشود و اين نتيجه ميدهد. ديگر فرهنگستان از اين دست كشيده كه براي تلفن و تلگراف واژهسازي كند. در ابتدا هميشه يك ناشيگرايي وجود دارد. اما اگر واژهسازيها به صورت گروهي باشد، در درازمدت نتيجه خواهد داد.
او افزود: فرهنگستان از زمان عقب است و دير واژهها را معادلسازي ميكند؛ اما اين ناگزير است؛ زيرا در دنيا رسانههاي فراواني وجود دارند و دانش و فرهنگ و زندگي در جريان است و مطابق هر ابداع و اختراعي، واژههايي ساخته ميشود. ما مجبوريم مطابق با آنها معادلسازي كنيم؛ اما نميتوانيم به همان نسبت سريع باشيم.
اين فرهنگنويس ادامه داد: اگر الآن سال 1315 بود، ميشد واژهها را كنترل كرد. در آن زمان يك خبرگزاري و چند روزنامه بود و حتا راديو هم نيامده بود. اما اكنون ديگر نميشود اين حجم از واژهها را كنترل كرد.
صدريافشار با اشاره به عملكرد گذشته فرهنگستان در زمينه واژهسازي تأكيد كرد: چيزي كه در گذشته ديده ميشد، لجبازي با معادلهايي بود كه در فرهنگستانهاي پيشين ساخته ميشد. اين واژهها به اين دليل كه بر اساس واژههاي ايران باستان ساخته شدهاند يا به گوش آشنا نيستند، حذف ميشدند و واژههاي جديد جايگزين آنها ميشدند. براي مثال براي «ترموكوبل» معادل «دماجفت» گذاشته شده بود؛ اما گفتند ما ميگذاريم «دمابند». اما امروز اين روند تغيير كرده و در جهت درستي حركت ميكند.
او تصريح كرد: ما بايد تلاش كنيم براي واژهسازي چهارچوبهايي ايجاد كنيم كه اگر «ترموكوبل» را «دماجفت» معادلسازي ميكنيم، كلا براي «ترمو» بگوييم «دما» و «كوبل» را «جفت» معادلسازي كنيم. اگر اين ساختها وجود داشته باشند، وقتي مترجمي به آنها مراجعه كند، ميتواند به خوبي واژههاي جديد ايجاد كند.
اين زبانشناس درباره تجربه كشورهاي ديگر در اين زمينه گفت: فرنگيها هم همين كار را ميكنند. بر اساس چهارچوب هاي قبلي واژه ميسازند. فرهنگستان نيز در اين سالها به اين فكر افتاده است.
او ادامه داد: من در سال 1347 درباره واژهسازي علمي و فني در كشورهاي عربي مقالهاي نوشتم. در مراكش دبيرخانهاي وجود دارد كه همه كشورهاي عربي با آن همكاري مي كنند و همه واژههاي جديد را كه وارد كشورشان ميشود، به آنجا ميفرستند و در آنجا معادلسازي ميشود. ما هم بايد همين كار را كنيم و همه متنهايي را كه در كشور منتشر و ترجمه ميشود، در فرهنگستان جمعآوري كنيم و از آنها براي معادلسازي واژههاي جديد استفاده كنيم.
صدريافشار درباره راههاي همگاني كردن واژههاي معادلسازيشده گفت: براي همگان كردن واژههاي معادلسازيشده بايد صدا و سيما در اين زمينه فرهنگسازي كند و فرهنگستان و اقدامات آن را به مردم معرفي كند. همچنين در كتابهاي درسي و دانشگاهي بايد واژههاي جديد معرفي شود.
او افزود: فرهنگستان اكنون روند خوبي را پيش گرفته؛ اما چون دولتي است و ما هميشه نسبت به اقدامات دولت سركشي داريم، كار آن را جدي نميگيريم.
صدريافشار درباره اعضاي فرهنگستان زبان و ادب فارسي نيز گفت: افرادي كه عضو شوراي واژهگزيني در فرهنگستان هستند، افراد صالحي هستند و در ميان آنها افراد فرهيخته و بزرگي چون زبانشناسان و اديبان برجسته حضور دارند؛ اما به هر حال صافيهايي هم در اين زمينه وجود دارد و اشخاصي از قماش من در آنجا جايي ندارند.
او درباره حضور چهرههاي جوان در فرهنگستان گفت: فرهنگستان گروههاي علمي دارد كه در آن از متخصصان استفاده ميشود و آنها واژگان را تعيين ميكنند و اين واژگان در شوراي واژهگزيني از نظر زبانشناسي بررسي ميشود. اعضاي گروههاي تخصصي از افراد متخصص و جوان در دانشگاهها هستند.