بيشتر انسانها حداقل يك بار با درد نيش زنبور آشنايي پيدا كردهاند، اما يك حشرهشناس با تجربه يك عمر تحقيق در مورد حشرات و آزمايش نيشهاي آنها، به معرفي 10 مورد از دردناكترين نيشهاي حشرات پرداخته است.
بيشتر انسانها حداقل يك بار با درد نيش زنبور آشنايي پيدا كردهاند، اما يك حشرهشناس با تجربه يك عمر تحقيق در مورد حشرات و آزمايش نيشهاي آنها، به معرفي 10 مورد از دردناكترين نيشهاي حشرات پرداخته است.
جاستين اشميت، در سفرهاي بيشمار ميداني خود در ميان اين حشرات، 150 نيش مختلف را شناسايي كرد. اين حشرهشناس سپس با ايجاد فهرست «درد نیش»، 78 گونه نيش را در مقياس يك تا چهار رتبهبندي كرد و به ارائه توصيفات متناسب و تاحدي غيرعلمي براي هر درد پرداخت.
10 نيش برتر:
10- زنبور عرق (Sweat bee)
رتبهبندي: 1.0
نظر اشميت: سبك، داراي عمر يك روزه، تقريبا موثر.
9- مورچه آتشي
رتبهبندي: 1.2
نظر اشميت: تيز، با هشدار ملايم. مانند حركت بر روي يك فرش كركي براي دستيابي به كليد برق
رتبهبندي: 1.8
نظر اشميت: يك گونه درد نادر، نافذ و افزايشي. انگار فردي زير چانه شما يك گيره گذاشته است.
7- زنبور سرخ صورت سفيد
رتبهبندي: 2.0
نظر اشميت: غني، صميمي و كمي ترد. شبيه به كشيدن شدن دست به يك درب گردان
6- زنبور Yellowjacket
رتبهبندي: 2.0
نظر اشميت: داغ و دودآلود، تقريبا گستاخ. مانند خاموش كردن يك سيگار بر روي زبان
5- زنبور عسل
رتبهبندي: 2.0
نظر اشميت: حس آن مانند روشن شدن يك سر كبريت و سوختن پوست است.
4- مورچه قرمز كارگر
رتبهبندي: 3.0
نظر اشميت: بيرحم. انگار فردي با دريل در ريشه ناخن شصت حفاري ميكند.
3- زنبور كاغذي
رتبهبندي: 3.0
نظر اشميت: طعم ثانويه تلخ . مانند ریختن یک ظرف اسید هیدروکلریک در برش کاغذ
رتبهبندي: 4.0
نظر اشميت: كور كننده و داراي اثر الكتريكي شوكآور
1- شاه نيشها: مورچه گلوله
رتبهبندي: +4
نظر اشميت: مانند راه رفتن بر روي ذغال شعلهور در حاليكه يك ناخن فرسوده سه اينچي در پاشنه پا فرو رفته است.
به گفته اشميت، هرچه نيش يك حشره دردناكتر باشد، حالت تهاجمي آن نيز بيشتر است. حتي برخي از موجودات به همراه نيش خود به آزادسازي pheromonفرومون پرداخته كه ديگر اعضاي گروه را براي شركت در اين تجربه و نيش زدن به قرباني دعوت ميكند.
در بدترين حالت، در زمان ورود نيش به بدن، ابتدا آنزيمها نرم شده و سپس غشاهاي سلولي را باز ميكند. برخي از اين سلولها ممكن است سلولهاي عصبي باشند. تخريب آنها باعث از بين رفتن علامتدهي الكتروشيميايي سلولها شده، از اين رو ارسال اين علائم تا حدي بطور تصادفي انجام ميگيرد.
برخي مواد شيميايي جريان خون را محدود و از رقيق شدن مواد دردآور و حركت آنها جلوگيري ميكند.