bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۱۱۱۵۴۳

8 خصوصيت استاد شهيدمرتضي مطهري

مرحوم شهيد آيت‌الله مرتضي مطهري (كه اين روزها در سالگرد شهادت ايشان هستيم) را بايد در زمره انديشمندان بزرگي قرار داد كه در حوزه انديشه اسلامي تاثيري ژرف داشته‌اند؛ تاثيري كه شايد با توجه به عمق، مدت زمان اثرگذاري و نيز گستره (به دليل پيروزي انقلاب اسلامي و اتكاي آن بر آراي كلامي و فلسفي شيعه) كم‌نظير باشد.

تاریخ انتشار: ۱۵:۵۴ - ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۱

مرحوم شهيد آيت‌الله مرتضي مطهري (كه اين روزها در سالگرد شهادت ايشان هستيم) را بايد در زمره انديشمندان بزرگي قرار داد كه در حوزه انديشه اسلامي تاثيري ژرف داشته‌اند؛ تاثيري كه شايد با توجه به عمق، مدت زمان اثرگذاري و نيز گستره (به دليل پيروزي انقلاب اسلامي و اتكاي آن بر آراي كلامي و فلسفي شيعه) كم‌نظير باشد.

 شخصيت استاد شهيد براي من، به عنوان محصلي كه با بخش وسيعي از آثار و افكار ايشان سروكار داشته‌ام، از جهات گونه‌گون ستودني است.

نخست بايد به دل‌باختگي و پايبندي ايشان به مباني ديني اشاره كرد؛ بي‌شك مرحوم مطهري جهادگري ديني است و اين امر در سطرسطر آنچه از ايشان بر جاي مانده، به روشني آشكار است. شايد اين امر در آن روزگار خود يك ارزش به شمار مي‌آمده است؛ ليكن اهميت اين پايبندي را وقتي با شناخت مجتهدانه ايشان همراه سازيم، بيشتر درمي‌يابيم.

نكته مهم آن است كه مرحوم مطهري در تعهد به مباني ديني، از يك‌سو اصلاح‌گري ديني است (و به همين دليل در مواردي چون كتاب مساله حجاب و بحث اقتصاد اسلامي، با اعتراض برخي روحانيون سنتي مواجه مي‌شود) و از سوي ديگر صلاح جامعه را در پايبندي به اساس روحانيت مي‌داند.

كافي است به كتاب حماسه حسيني مراجعه كنيم و در نقدهاي ايشان بر قرائت‌هاي بي‌ضابطه از دين و آيين‌هاي ديني دقيق شويم يا نقدهاي ايشان را- كه بعضا با تندي‌هايي نيز همراه بوده است- بر برخي ديگر انديشمندان آن عصر به ياد آوريم. همين امر دومين ويژگي ممتاز و متمايز مرحوم مطهري با ديگر مصلحان هم عصر است.

مرحوم مطهري را نمي‌توان متفكري ديد كه يكپارچه شور دينداري در سر دارد و شايد به همين دليل برخي انقلابيون آن عصر به نقد وي پرداخته‌اند، بلكه در سير آثار ايشان، شوري آميخته با شناخت را به تماشا مي‌نشينيم.

 به ياد آوريم كه در دهه 30 و 40 علم‌گرايي، گفتمان غالب روزگار است و گروهي مي‌كوشند تا هرچه ديني است، علمي ـ به معناي علوم تجربي ـ معنا كنند يا دهه 50، سال‌هاي اوج‌گيري مبارزه در سايه انديشه چپ است و بزرگاني در تلاش‌اند، تا مبارزه را اصل بنيادين اسلام بنمايانند؛ تا جايي كه برخي گروه‌ها به انديشه سوسياليسم اسلامي مي‌رسند.

مرحوم مطهري در اين سال‌ها افزون بر آنكه تلاش دارد اسلام را در جامعه آن روز پاسخ‌گو معرفي كند و مكتب تشيع را از خرافه بپيرايد و نيز خمودگي ناشي از قشري‌گرايي و تحجر را به نقد در كشد، در برابر آنان كه به‌نام دين، مانعي پيش روي جريان عدالت‌خواه و استبدادستيز بودند، مي‌ايستد و همواره از التقاط دوري مي‌جويد. انتقادات ايشان بر «ذره بي‌انتها» و «راه طي شده»، نمونه‌اي از اين دست است.

مرحوم مطهري به دليل برخورداري از چارچوب فقهي ـ فلسفي‌ خاص خود و نيز ريشه‌هاي دانشي كه پيش از اين آموخته، در تندبادهاي جامعه گرفتار نمي‌شود. با اين همه ايشان هرگز نقدهاي خود را به آرمان‌خواهي گويندگان آن سخنان متوجه نمي‌سازد و همين سومين ويژگي مهم ايشان است!

در آن سال‌ها برخي به دليل يك گفتار ناصواب، چنان بر امثال شريعتي تاخته‌اند كه گويا كافري، تنها به قصد تخريب جامعه، گام برمي‌دارد؛ در حالي كه نحوه تعامل مطهري با جوانان مسلمان و تحول‌خواه متفاوت است.

ايشان درد دين را در اين طيف ـ البته معمولا ـ پذيرفته و براي اصلاح آنها مي‌كوشد و همين نكته دقيق، مطهري را به روشنفكري ديني ارتقا مي‌بخشد و اين مساله‌اي است كه در بيشتر آثار ايشان خودنمايي مي‌كند؛ مروري كوتاه بر كتاب علل گرايش به ماديگري، هر خواننده‌اي را بر اين معنا آگاه مي‌سازد.

با اين وصف، شهيد مطهري اسلام را تنها راه نجات جامعه مي‌داند؛ ليكن براي اصلاح برداشت‌هاي ناصواب سنتي از اسلام مي‌كوشد و در اين تلاش، هرگز از اصول اعتقادي خويش فاصله نمي‌گيرد؛ به عبارتي ديگر، در اجتهاد خويش، اصول محكم و تغييرناپذيري را مفروض مي‌داند؛ اصولي كه با دانش ژرف خويش به آن دست يافته و همين چهارمين ويژگي ايشان است.

بي‌شك استاد شهيد، در حوزه فلسفه اسلامي، از عميق‌ترين شارحان فلسفه صدرايي است؛ البته شايد نتوان ايشان را مبتكر نظرياتي نو در فلسفه اسلامي دانست؛ ولي هرگز نمي‌توان ميزان تاثير ايشان را در توسعه اين علم و شيوع آن ناديده گرفت.

 بي‌ترديد شرح‌‌هاي ايشان بر منظومه، نشانگر فهم سالم و بيان بي‌نقص آن بزرگوار است، چنان كه شرح اصول فلسفه و روش رئاليسم كه آن را در جواني نگاشته‌اند، يكي از اثرگذارترين آثار در تبيين فلسفه صدرايي است.

افزون بر فلسفه، آنچه از ايشان با عنوان تفسير يا در حوزه علم حديث ـ مانند شرح ارزشمند ايشان بر نهج‌البلاغه ـ منتشر شده، اگرچه بعضا براي مخاطب عام ارايه شده، ولي نشانگر آگاهي گسترده ايشان از مباني ديني است.

متأسفانه در فقه و اصول بحث منقحي از ايشان در دست نيست و تنها رشحاتي از آن را مي‌توان در برخي كتاب‌ها همچون مساله حجاب مشاهده كرد؛ با اين همه و براساس همين مطالب و برخي ورود و خروج‌هاي ايشان در ساير آثار، مي‌توان به توانمندي كافي ايشان در اين علوم آگاهي يافت.

نكته حايز اهميت آن است كه مرحوم مطهري از معدود كساني است كه در حوزه كلام جديد ـ از قبيل مسايل زنان، رابطه آزادي و دين، مباني كلامي اقتصاد و حجت دانستن عدالت به عنوان يكي از حجت‌هاي اصولي و همچنين ورود به مباحثي از قبيل ايمان و جبرگرايي تاريخي و... ـ گام نهاده و در مواجهه با پرسش‌ها، شجاعانه برداشت‌هايي نو را از متون و اصول ارايه كرده است. شايد در ميان انديشمندان برجسته مسلمان در قرن‌هاي اخير كمتر متفكري را بيابيم كه به اين اندازه در حوزه‌هاي جديدِ علوم اسلامي تلاش و اجتهاد كرده باشد و همين مساله پنجمين شاخصه مهم آن شهيد است.

نقدهاي ايشان را بر ماركسيسم به ياد آوريم؛ بارور ساختن مفهومي چون معقولات ثاني فلسفي ـ كه بحثي در لابه‌لاي متون فلسفي است ـ به عنوان سلاح بي‌بديل در مواجهه با فلسفه‌هاي مضاف غربي، يكي از اين نمونه‌هاست. ذهن مستقيم، تيزهوشي و نيز نظم و انضباط گسترده‌اي كه در آثار ايشان وجود دارد، همگي به اين متفكر برجسته كمك مي‌كرد تا بتواند به داشته‌هاي فلسفه و كلام شيعه در مقياس وسيع و در حوزه‌هاي نو، كاركردي جديد و تازه بدهد.

همين جا لازم است به ياد داشته باشيم كه اين تلاش به شجاعت و از خودگذشتگي بسياري نياز داشته است و ايشان را گاه آماج طعنه‌ها و دشنام‌ها مي‌ساخته است.

ويژگي و شاخصه ديگري كه شهيد مطهري را از اقران خويش متمايز مي‌سازد، گرفتار نشدن در فضاي فلسفي است. با آنكه مرحوم مطهري انديشمندي در حوزه فلسفه است و اين حوزه ـ دست‌كم در ميان فلاسفه اسلامي ـ با ورود به عرصه اجتماع و امور جزيي‌ آن بيگانه است؛ با اين همه ايشان «داستان راستان» مي‌نويسد و به عنوان واعظ در شهر تهران به وعظ و خطابه مي‌پردازد و در نهايت با مسايل مربوط به انقلاب اسلامي درگير مي‌شود و شايد همين مساله عاملي است كه از مطهري فيلسوفي روشنفكر مي‌سازد، چراكه روشنفكر را شايد بتوان كسي دانست كه درد جامعه خويش را مي‌شناسد و در پي درمان است.

از ديگر وجوه مميزه مرحوم مطهري گرفتار نشدن در تكرار است. بسياري بزرگان ـ به‌خصوص آن‌گاه كه به وعظ و خطابه مي‌پردازند ـ به تكرار در داشته‌هاي خود دچار مي‌شوند.

 اگر به كساني كه خارج از موطن اصلي هر علم زندگي مي‌كنند نظري بيفكنيم، مي‌ببينيم كه آنها به دليل آنكه دانشي فراتر از سطح مخاطبان خود دارند، معمولا از توليد فكر جديد باز مي‌مانند و به آنچه اندوخته‌اند، بسنده مي‌كنند.

 البته بر آن نيستم كه همه آثار شهيد مطهري يكسان و هم‌ارزش است، بلكه بعضي خطابه‌هاي ايشان كه نام علمي جديد بر آن نهاده‌اند ـ مثل فلسفه اخلاق ـ با آثار ديگر ايشان هم‌سنگ نيست؛ ولي تنوع مباحث و نيز تلاش براي توليد مطالب جديد، از اموري است كه در كلام و قلم مطهري هويداست.

 البته اين مساله را نبايد از نظر دور داشت كه ـ چنان‌كه شنيده‌ايم ـ مرحوم مطهري به كار گروهي چندان توجهي نداشته و بيشتر، حوزه مطالعاتي و پژوهشي شخصي داشته و شايد اگر امكانات انقلاب اسلامي با او همراه مي‌شد، توان علمي او بيش از آنچه در دست است، بارور مي‌شد.
هشتمين ويژگي استاد شهيد ـ كه براي هر خواننده آثار ايشان درس‌آموز است ـ بي‌ادعايي ايشان در مطالب علمي است.

 تقريبا در هيچ‌جا نمي‌توان از ايشان خودنمايي علمي ديد كه براي مثال نكته‌اي را يافته و آراسته انديشه خويش به شمار آورد؛ به ياد آوريم كه برخي با مدارج علمي پايين‌تر، چگونه خود را به سبب يافتن يا آراستن يك تفكر، شايسته تقدير مي‌دانند.

در پايان لازم مي‌دانم با درود به روان پاك آن استاد شهيد كه به فرموده امام عظيم‌الشأن، پاره تن ايشان بود و بي‌شك از زمره مبرزترين شاگردان ايشان به حساب مي‌آمد، از خداي متعال براي دست‌اندركاران نشر آثار ايشان دوام توفيقات را آرزو كنم؛ دوستاني كه به حق تلاشي در خور تحسين و ارزشمند داشته‌اند و با انتشار مجموعه آثار استاد شهيد، كاري شايسته تقدير انجام داده‌اند.

نيز لازم است از نقش برادر عزيزم جناب آقاي دكتر علي مطهري و ديگر اعضاي خانواده ايشان ياد كنم و براي ايشان نيز آرزوي سربلندي هميشگي داشته باشم.

bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین