تنگه هرمز براي افراد ناآشنا، مسير عبوري باريكي بين خليج فارس و درياي عمان است كه با كشورهاي عربستان سعودي، ايران، امارات متحده عربي، عراق و عمان احاطه شده است.
اين تنگه به دلايلي حايز اهميت است كه سادهترين و در عين حال مهمترين آن عبور روزانه هفده ميليون بشكه نفت توليدي خاورميانه از طريق آن است. در حال حاضر، اين تنگه در وضعيت وخيمي است. چرا؟ به دلايل متعددي كه عموم و اهم آنها حول و حوش نفت ميگردد. چگونه؟ در عريض ترين نقطه از اين آبراه، عرض آن 54 كيلومتر (34 مايل) ميباشدكه به راحتي ميتوان آن را مسدود كرد و ايران تهديد به آن نموده است، چرا؟
اتحاديه اروپا تحريمها و محدوديتهايي را بر واردات نفت از ايران و بر ضد بانك مركزي آن اعمال كرده است. رييسجمهور ايالات متحده آمريكا باراك اوباما در تاريخ 31 دسامبر(10 ديماه) لايحه تحميل تحريمهاي جديد را تحت عنوان قانون اختيارات دفاع ملي امضا كرد. اين قانون علاوه بر هدف قرار دادن درآمد نفت ايران، موسسات مالي ساير كشورها كه با بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران معامله انجام ميدهند نيز هدف قرار داده است. از ماه مارچ(11 اسفند) اين موسسات از انجام تجارت در ايالات متحده منع شدهاند. همچنين قانونگذاران در ايالات متحده ليست ويژهاي تهيه كردهاند كه شامل برخي از مقامات ايراني ميباشد.
وقتي به موضوع نفت ميرسيم درمييابيم كه روابط بينالمللي تغيير كرده است و نفت از ايران خريداري ميگردد. امروز ايالات متحده دوباره در تقابل مستقيم با ايران است، چرا؟
اصلي ترين دليل براي فشار همه جانبه و بسيار نيرومند بر ايران چيزي است كه ايالات متحده آن را حس كرده و آن در واقع قدرت هستهاي ايران است. تهران مكررا موشكهاي كروز ساحل به دريا (قدر) را در خليج فارس آزمايش مينمايد، گرچه ايران مصرانه تاكيد دارد كه توسعه هستهاي تنها براي اهداف صلح آميز است، آمريكاييها متقاعد نمي شوند. حقيقت ديگر آنكه ايران به طور فزاينده نقشي پررنگ و جسورانه در تقابل با عموم غرب و ايالات متحده به طور خاص دارد. همانگونه كه ايران اعتقاد دارد آمريكا را در عراق مغلوب كرده است به نظر ميرسد بازگشت آمريكاييها از عراق به عنوان يك پيروزي نظامي (براي ايران) و تاييدي بر اين ادعا باشد.
علاوه بر آن ايران به طور فزاينده برنامههايي براي تاثيرگذاري برآمريكا و كشورهاي غربي را از طريق مسلمانان غربي دنبال ميكند و همچنين ايران برنده بهار عربي است كه به طور موفقيتآميزي ساختار دولتي خويش را به ملتهاي عربي صادر مينمايد. نتيجه اين تحريمها و محدوديتها، افزايش تنشها است و در پاسخ، ايران تهديد به بستن تنگه هرمز نموده است. معاون اول رييسجمهور، محمدرضا رحيمي گفته است: اگر تحريمهاي آنها بر صادرات نفت ايران تحميل شود حتي يك قطره نفت از تنگه هرمز عبور نخواهد كرد.
ايران چگونه ميتواند تنگه هرمز را مسدود نمايد؟
اين كار به سادگي قرار دادن سدي فولادي در امتداد يك آبراه است كه ميتواند به هر طريقي توسط مواد معدني، موشك، قايقهاي تندرو با گروههاي انتحاري (شهادت طلب)، حمله از طريق زير درياييها (ايران داراي زيردرياييهاي كوچكي است كه قادرند در آبهاي كمعمق عمل نمايند) بسته شود؛ براي پيشبيني و احتمالا پيش دستي براي اين حركات جنگي ناو هواپيما بر آبراهام لينكلن با همراهي شش كشتي انگليسي و فرانسوي وارد آبهاي خليج فارس شد. اين يك بازي موش و گربه است ايران بايد حركتي انجام دهد و هواپيمابر يك صد هزار تني نبايد ساكت نظارهگر باشد سپس قيمت نفت بالا ميرود و همه متوجه ميشوند كه چرا صلح در خليج فارس براي جهاني كه با نفت هدايت ميگردد مهم است.
در يك تاريخچه كوتاه، احتياج به گارد حافظ امنيت در خليج فارس از اوايل سال 1980 ميلادي در زمان رياست جمهوري جيمي كارتر احساس گرديد. او گفت هرگونه كوششي از سوي نيروهاي خارجي براي در اختيار گرفتن خليج فارس، حمله به منافع حياتي ايالات متحده تلقي ميشود، وي افزود: چنين حملاتي بايد به هر طريقي كه لازم است دفع گردد كه شامل اقدامات نظامي نيز ميشود. اين دكترين كه به نام دكترين كارتر مشهور است با تشكيل فرماندهي مركزي ايالات متحده اجرا شده و براي جلوگيري از هرگونه خطري ميباشد.
در سالهاي 88- 1987 وقتي كه نفتكشهاي كويت و عربستان سعودي تهديد شد، نفتكشها توسط كشتيهاي جنگي ايالات متحده اسكورت گرديد و بعدها كارمشابهي در جريان جنگ عراق در خليج فارس انجام شد.
به عبارت ديگر، حركت نظامي بر ضدايران سخت نيست، اما با در نظر گرفتن موقعيت ميداني در حال حاضر قدرت نمايي طرفين بايد ترك شود، در هر صورت كوچكترين تصادف غيرعمدي ميتواند موقعيت منطقه را تغيير دهد كه از عوامل آن به فشار نيز ميتوان اشاره كرد.اگر مناقشه گسترش يابد ايران موشكهاي كروزي با برد 11500 كيلومتر در اختيار دارد كه ظرفيت رسيدن به تمام اروپا و آمريكاي شرقي شامل نيويورك را دارد. ايران ميتواند نفتكشها را تصاحب كند و به كشتيهاي نيروهاي دريايي آمريكا كه نفتكشها را پشتيباني ميكند حمله نمايد. كشتيهاي آمريكايي از سوي موشكهاي ساحل به دريا (قدر) كه در موقعيتهاي مختلفي توزيع شده و استقرار يافته است آسيبپذيرند كه از نظر استراتژي پراكندگي استقرار آنها بسيار شبيه به سايتهاي هستهاي كليدي در ايران است.
تاثيرات اقتصادي
بستن تنگه هرمز به معني متوقف كردن عبور هفده ميليون بشكه نفت از آن است در نتيجه بيست درصد از نفت دنيا دچار ركود ميشود كه بالاترين قيمت نفت را براي كشورهاي مصرفكننده (غربي) رقم ميزند. صندوق بينالمللي پول اعلام كرده است اگر عرضه نفت به اين دليل دچار ركود شود قيمت هر بشكه نفت بين 20 تا 30 دلار افزايش مييابد و اين صندوق همچنين اعلام كرده است كه قطع صادرات نفت ميتواند از طريق تشديد ميانگين قيمتها باعث افزايش بهاي آن شود كه به عنوان نمونه ميتوان به قطع صادرات نفت ليبي اشاره كرد كه سبب افزايش بهاي هر بشكه نفت تا 100 دلار شد.
برخي از تحليلگران تخمين زدهاند كه قيمت نفت سيصد درصد افزايش خواهد يافت (كه البته داراي اعتبار مشكوك است) اما در صورتي كه حتي نيمي از تخمين آنها را بپذيريم اقتصادهاي بحران زده كندتر ميتوانند بهبود يابند و سبب بازگشت به دوران هراس ميباشد. (آخرين گزارش در خصوص اشتغال در آمريكا نشان داد كه علائم مثبتي از ايجاد 243 هزار شغل در ماه ژانويه (11 دي) مشاهده ميگردد و نرخ بيكاري 3/8 درصد است كه كمترين ميزان در دو سال اخير ميباشد.) حتي در غير اين صورت نيز واقعيتهاي ميداني نشاندهنده آن است كه هرگونه خبري از سوي ايران علامت فوقالعاده فعالي به سرمايهگذاران ميفرستد.
بر اساس نظر آژانس بينالمللي انرژي، نفت ايران 9 درصد مصرف هند و 6 درصد مصرف چين را تشكيل ميدهد. اين دو كشور با هم نزديك به 34 درصد نفت صادراتي ايران را خريداري ميكنند. از دو و نيم ميليون بشكه نفت صادراتي ايران تنها پانصد هزار بشكه نفت به اروپا صادر ميشود و مابقي آن به كشورهاي چين، هند، كره جنوبي و ژاپن صادر ميگردد. اگر آن گونه كه آمريكاييها اميد دارند اين كشورها از نفت ايران چشمپوشي كنند تقاضا به آساني از عرضه پيشي ميگيرد. بر اساس محاسبات آمريكاييها، عربستان سعودي ميتواند گامهايي در اين خصوص بردارد و با افزايش توليد هرگونه تقاضاي كوتاهمدت را خنثي كند. تاكنون تحقيقات نشان داده است كه عربستان سعودي در تخمين ذخاير خود مبالغه كرده است.
به علاوه بر اساس نظر سايت اينترنتي (oil-price.net) كه بر آن تاكيد ميورزد عربستان سعودي يا حتي اوپك نفت كافي براي جايگزيني آن در اختيار ندارند. آيا متغير ديگري وجود دارد؟ عربستان سعودي ميتواند در حدود يك ميليون بشكه در هر روز از طريق خط لوله در امتداد جده تا درياي سرخ انتقال دهد و عراق و امارات نيز طرحهايي براي لولهگذاري جديد براي خنثي كردن اين محاصره دارند كه ممكن است زمانبر باشد.
اگر آنها را نيز به حساب آوريم ميتوانيم از دو ميليون بشكه نفت صحبت كنيم در جايي كه هفده ميليون بشكه جابهجا ميشود البته ساير كشورها ميتوانند از ذخاير جانشين خود استفاده كنند كه به نظر ميرسد محتمل باشد. به نظر ما در صورت بروز چنين اتفاقي قيمت نفت 50 دلار در هر بشكه افزايش مييابد و(محاسبات صورت گرفته از سوي آمريكاييها اطمينان معقولي ندارد) ما بايد لرزش خاموش وابستگيمان به نفت را بپذيريم.