انتخاب فرد يا گروهي از افراد بهعنوان مهمترين و تاثيرگذارترين «چهره سال» در برخي از مطبوعات خارجي به سنتي ديرين، عهدي مالوف و رسمي اجتناب ناپذير مبدل شده است.
در اين ميان مجله تايم با قدمتي نزديك به 90 سال در انتخاب افراد بهعنوان چهره سال، يكي از مهمترين و بلندآوازهترين مجلات در سطح جهان و سردمدار اين جريان محسوب ميشود. در مقابل، دو ماهنامهاي چون فارين پاليسي در چند سال اخير دست به انتشار فهرست 100نفرهاي از مهمترين و تاثيرگذارترين چهرههاي سال زده است و در قالب يك رنكينگ به معرفي آنها ميپردازد.
اين مجلات همواره در اين انتخابها ملاك و معيار خاصي را مد نظر داشتهاند، اما انتخابهاي عجيب و دور از ذهن يا انتخاب فردي در چند نوبت متوالي نيز در اين ميان ديده ميشود.
برخي مجلات نيز به مانند اكونوميست به انتخاب «چهره سال» يا انتشار فهرست افراد تاثيرگذار نميپردازند بلكه در شمارهاي ويژه، به بررسي و تحليل و آينده نگري درخصوص سال آينده دست ميزنند. البته اين تحليلها برخي اوقات چندان واقعنگر نيستند و گاهي به مانند تحليل آدريان وولدريچ، دبير تحريريه مجله اكونوميست، كه از ظهور بازارهاي جديد و چشمانداز بازارهاي كسب و كار در سال 2011 در اقصا نقاط جهان خصوصا كشورهاي شمال آفريقا خبر داده بود، نهتنها به وقوع نميپيوندند بلكه از بيخ و بن غلط دگر گون ميشوند.
مجله تايم؛ انتخاب 84 چهره در 88 سال
مجله تايم با قدمتي نزديك به 9 دهه، انتشار در چهار نسخه آمريكايي، اروپايي، آسيايي و اقيانوسيه در تيراژي قريب به چهار ميليون در هفته، يكي از مهمترين و تاثيرگذارترين مجلات دنياست. اين مجله از سال 1927 تصميم به انتخاب «مرد سال» گرفت كه با مرور زمان به «چهرهسال» تغيير نام يافت. اولين فرد منتخب اين مجله نيز چارلز ليندبرگ بود؛ خلباني كه براي اولين بار با هواپيما بر فراز اقيانوس اطلس پرواز كرد و به اروپا رفت.البته گفته ميشود كه اين تصميم در پي عدم انتخاب او بهعنوان چهره هفته صورت گرفت.
اين هفته نامه در پايان هر سال، فرد (و گاهي گروهي) را كه به باور دبيرانش بيشترين تاثير را در طول يك سال گذشته بر جهان گذاشته باشد، انتخاب ميكند.
تاكنون بسياري از رهبران سياسي، شخصيتهاي اجتماعي و فرهنگي و مخترعان بهعنوان چهره سال تايم برگزيده شدهاند اما، اين انتخاب تنها به افراد محدود نشده بلكه كامپيوتر(1982) و سياره زمين(1988) نيز بهعنوان «چهره سال» انتخاب شدهاند. تاكنون واليس سيمپسون(1936)، سونگ ماي لينگ(1937)، ملكه اليزابت(1952)، كوراسون آكينو(1986) و مليندا گيتس(همسر بيل گيتس)(2005) تنها زناني بودهاند كه بهعنوان «چهره سال» انتخاب شدهاند. در ميان اين انتخابها، انتخابهاي گروهي نيز وجود داشته است كه ميتوان به انتخاب زنان آمريكا(1975) يا طبقه متوسط آمريكا(1969) اشاره كرد.
با آغاز اين روند از سال 1927 به اين سو، هريك از روساي جمهور آمريكا حداقل يكبار بهعنوان «چهره سال» انتخاب شدهاند و برخي از آنها به مانند فرانكلين رزولت اين بخت را داشتهاند كه سه بار(1941-1934 - 1932) بهعنوان چهره سال معرفي شوند كه يكي از ركورد داران مجله تايم محسوب ميشود.
بعد از فرانكلين رزولت، ژنرال آيزنهاور براي اولين بار در سال 1944 بهعنوان فرمانده نيروهاي مسلح آمريكا (قبل از رئيسجمهور شدن) و در سال 1955 در حالي كه رداي رياستجمهوري را بر تن داشت بهعنوان مرد مجله تايم انتخاب شده است. ژوزف استالين، بيل كلينتون و گورباچف از ديگر افرادي بودهاند كه سرنوشتي به مانند ژنرال آيزنهاور داشتهاند.
اگرچه در ميان اين انتخابها چهرههاي آمريكايي فراواني ديده ميشوند، اما افرادي چون چرچيل(1949)، هيتلر(1938)، نيكيتا خروشچف(1957) و......نيز حضور داشتهاند. از ميان ايرانيان نيز دكتر محمد مصدق (1951) و آيتالله امام خميني(1979) بهعنوان چهرههاي سال مجله تايم معرفي شدهاند.
جنجاليترين انتخاب مجله تايم به سال 2006 بازميگردد؛ سالي كه بسياري از خريداران اين مجله عكسي را روي جلد آن نميديدند و تنها شاهد عكس مانيتوري بودند كه صفحه سفيدي داشت و زير آن كلمه You درج شده بود. در آن سال براي اولين بار در مجله تايم فرد خاصي بهعنوان «چهره سال» انتخاب نشد. خوانندگان با دقيقتر شدن روي جلد بازتاب تصوير خود را ميديدند و منظور گردانندگان مجله نيز اين بود كه «شما» خوانندگان مجله بهعنوان«چهره سال» انتخاب شدهايد و اشاره به همه كساني داشت كه با استفاده از اينترنت، عصر اطلاعات را تكامل بخشيدند.
«چهره سال» امسال مجله تايم نيز مشخص شد. همان گونه كه فريد ذكريا، يكي از سر دبيران مجله كه اكنون يك سال و اندي از حضور او در اين مجله ميگذرد، در يادداشتي در اوايل سال جاري عنوان كرده بود «انقلابهاي خاورميانه عقبگرد نميكنند»، اين امر در عالم واقع نيز به وقوع پيوست و دامنه آن نه تنها در كشورهاي خاورميانه محدود نماند بلكه كشورهاي اروپايي را نيز در نورديد و به آمريكا، سمبل و نماد سرمايهداري، نيز كشيده شد و در انتها روسيه، بزرگترين كشور جهان، را در آغوش خود گرفت.
از اينرو با توجه به حضور اعتراضات دائمي در سال 2011 در اكثر نقاط جهان، مجله تايم تصوير جلد خود را يكي از اين اعتراضكنندگان قرار داده است. تصويري كه گوياي واقعيت سال اخير است.
ريك استنگل، سر دبير مجله تايم، نيز در شبكه «انبيسي» از اين طرح جلد رونمايي كرد. او گفت كه همكارانش تا حد زيادي براي انتخاب معترض بهعنوان شخصيت سال اتفاق نظر داشتهاند.
استنگل بر اين باور است كه «معترض»، مخصوصا در خاور ميانه، در سال گذشته تاريخ را تغيير داد و آينده را هم تغيير خواهد داد. اعتراض به ديكتاتورها در خاورميانه، اعتراض به كارتل موادمخدر در مكزيك، اعتراض به رهبران سياسي و اقتصادي در يونان، جنبش اشغال والاستريت و تظاهرات ناراضيان رژيم روسيه، همه در سال ۲۰۱۱ اتفاق افتاده است.
پس از انتشار اين تصوير، گمانهزنيها بر سر تصوير صاحب عكس بالا گرفت زيرا كه عكس متعلق به فردي در عالم واقع بود. اين دختر اگرچه در اولين نگاه دختري عرب به نظر ميرسد اما يك دختر جوان آمريكايي است و به سرعت مشخص شد كه صاحب عكس نيز كسي جز «ساراميسن» نيست.
او يكي از اعتراضكنندگان جريان ضد سرمايه داري، موسوم به جريان والاستريت، در آمريكا به سياستهاي اقتصادي والاستريت بود و در تصوير واقعي نيز با همان كلاه زرد رنگ بافتني و شالي سفيد صورت خود را پوشانده است اما در تصوير اصلي روي شال او عدد 99 درصد نيز ديده ميشود؛ عددي كه از نظر اعتراضكنندگان حاكي از تعداد واقعي افراد ناراضي از نظام سرمايه داري در آمريكاست. اين عكس توسط «تد سوكوئي» عكاس «لس آنجلس ويكلي» ثبت شده بود و در حال حاضر «سارا ميسن» چهرهاي شناخته شده در جهان شده است؛ چهرهاي كه نماد اعتراض است.
فريد ذكريا نيز در اين شماره مجله در يادداشتي با عنوان «مردم در برابر پوتين» مينويسد«دلايل وقوع انقلاب در كشورهاي عربي گوناگون بودند. با وجود اين مسئله مهم و عمدهاي كه در تمايل آنان براي اعتراض وجود داشت، بيزاري مردم از ساختار سياسي و اقتصادي كشورهايشان و همچنين محروميت آنان از شركت در فعاليتهاي سياسي بود.»
فريد ذكريا در يادداشت خود تلاش كرده است تا اين موضوع را آشكار كند كه دلايل بستر انقلابها و اعتراضاتي كه در نقاط مختلف دنيا حادث شدند، ريشه در بيتوجهي حكومتها به آنها داشته است و اين اعتراضها در عصر تكنولوژي و ارتباطات به سرعت گسترده ميشوند.
مجله فارين پاليسي؛ روياي احياي سياست خارجي
مجله فارين پاليسي، همان گونه كه از عنوان انگليسي آن مشخص است، بر روي سياست خارجي تمركز دارد.
اين مجله كه به صورت دو ماهنامه در آمريكا منتشر ميشود، به دست ساموئلهانتينگتون، واضع نظريه برخورد تمدنها، و وارن مانشل، هم مدرسهاي هنري كيسينجر، در سال 1970 انتشار يافت.
«فارين پاليسي مولود روزگاري است كه زمانه سياست خارجي را بر نميتابيد. جنگ ويتنام به جاهاي باريك كشيده بود و شكست آمريكا معلوم شده بود و مردم هم از دست دخالتهاي آمريكا ذله شده بودند. اين دو فرد در دو چيز با يكديگر توافق كامل داشتند: اولا حالا كه اقبال عمومي به سياست خارجي كم شده بايد اتفاقا در احياي توجه به آن كوشيد و ثانيا برنامه دستگاه سياست خارجي آمريكا نيز بايستي عوض شود.»
اين روزگاري بود كه ريچاردهالبروك-مشاور اوباما در امورافغانستان كه سال گذشته درگذشت- در مقالهاي كه در اولين شماره اين مجله چاپ شد دستگاه سياست خارجي آمريكا را بعد از جنگ ويتنام و شكست در آن «ماشين وامانده» توصيف كرده بود.
اين دو فرد كه اولي در نظريهپردازي سياسي بود و براي خود شخصيتي مهم تلقي ميشد و دومي هم در دستگاه حكومت به خدمت مشغول بود، در پي زنده كردن سياست خارجي آمريكا بودند.
اين دو فرد در سرمقاله اولين شماره اهداف اين مجله را اينطور بازگو ميكنند: «فارين پاليسي، روي نقش آمريكا در مسائل جهاني تمركز خواهد داشت. فارن پاليسي، مجلهاي محدود به مسائل تئوريك و علايق آكادميك نخواهد بود. بلكه در عوض، به مسائلي خواهد پرداخت كه روبهروي سياستمداران قرار دارد يا ساخته و پرداخته آنان است.
هدف ما انتشار مجلهاي در سياست خارجي است كه جدي باشد نه صرفا آكادميك، زنده و به روز باشد نه زبان باز و منتقد و نه منفيباف. صادقانه بگوييم: اميد داريم مباحثي كه در اين مجله مطرح ميكنيم روي عمل – يا دستكم نظر- دولتمردان، دانشگاهيان، بازرگانان و همه كساني كه در سياست خارجي ما نقش دارند، اثر گذار باشد.» (متين غفاريان، مهرنامه ش10) اين سخنان كه 40 سال پيش بر قلم جاري شدهاند نمايانگر اين است كه اين نشريه تا چه اندازه در پي شكل دادن و گاهي حتي تاثيرپذيري از سياست خارجي آمريكا بوده است.
اين مجله در ابتدا به صورت فصلنامه منتشر ميشد و شكل و شمايل عجيبي داشت:از يكسو باريك بود و از سوي ديگر طول غريبي طويل بود. در سال 1996 «موزس نوام» سردبير آن شد و ترتيب انتشار آن را از فصلنامه به دو ماهنامه تغيير داد. در سپتامبر 2008 نيز موسسه واشنگتن پست امتياز اين مجله را خريداري كرد. پيش از اين تاريخ مجله در اختيار موسسه صلح بينالمللي كارنگي قرار داشت و به فعاليت ميپرداخت. در حال حاضر نيز سوزان گلاسر سردبيري اين نشريه را برعهده دارد.
مسائلي كه در اين مجله مورد بحث و بررسي قرار ميگيرند اغلب سياست و اقتصاد هستند اما در اين ميان گاهي نظريههاي جديد و يا نظريههاي تركيبي نيز ارائه ميشوند. اين مجله در كنار مقالاتي كه منتشر ميكند، از سال 2009 به اين سو تلاش كرده است در شماره آخر هر سال خود به معرفي 100 چهره تاثير گذار آن سال بپردازد. انتخاب اين چهرهها به گونهاي بوده است كه صرفا در حوزه سياست محدود نميشوند بلكه دانشمندان و مخترعان و چهرههاي فرهنگي را نيز در بر گرفته است.
امسال نيز به روال دو سال گذشته اين مجله به معرفي 100 چهره اقدام كرده است و اولين چهرههاي خود را به انقلابيون مصر و منطقه خاورميانه اختصاص داده است: علاء الاسواني نويسنده مصري و عضو جنبش كفايه، وائل قونيم يكي از روساي ارشد گوگل در خاورميانه و محمد البرادعي دبيركل سابق انرژي اتمي و از معترضان فعال در انقلاب مصر، راشد الغنوشي انقلابي در تونس(كه بهتازگي حزب متبوعش در انتخابات پارلمان پيروز شده است) اشاره كرد. همچنين جان مك كين، باراك اوباما، كاندوليزا رايس،اي واي واي-منتقد چيني-، مارك زوكربرگ و.... از ديگر افرادي هستند كه در اين فهرست قرار دارند.
اكونوميست و پيشبيني ادامه انقلابها
نشريه معتبر اكونوميست طبق رسم هر ساله در آستانه سال نو ميلادي پيشبيني خود را از چشمانداز اقتصاد جهان در سال پيش رو منتشر كرده است. همچنين به بررسي شرايط و اوضاع كشورها و شرايط منطقهاي آن پرداخته است.
در اين پيشبيني به تفكيك رشد اقتصادي، توليد ناخالص داخلي به قيمت جاري و برابري قدرت خريد، درصد نرخ تورم، جمعيت و درآمد سرانه كشورها بيان شده است.
به علاوه اين بار نيز ده كشور برتر به لحاظ رشد اقتصادي كه بيشترين سرعت رشد را به خود اختصاص خواهند داد معرفي شدهاند. بر اين اساس ماكائو با 0/15 درصد رشد توانسته است در صدر اين جدول قرار گيرد و پس از آن مغولستان با 8/14 درصد، ليبي با 6/13 درصد، عراق با 9/10 درصد، آنگولا با 9/9 درصد، نيجر با 5/8 درصد، چين با 2/8 درصد، اتيوپي با 0/8 درصد، روآندا با 8/0 درصد و لائوس با 9/7 درصد رشد اقتصادي به ترتيب در رتبههاي نخست رشد اقتصادي جهان قرار گرفتهاند.
در اين پيشبيني علت پيشتازي ماكائو اين سرزمين كوچك، درآمدهاي حاصل از مراكز تفريحي آن ذكر شده است كه نشان ميدهد اين فعاليتها ميتوانند بيش از فعاليتهاي مالي به افزايش رشد اقتصادي كمك كنند.ليبي و عراق نيز دو كشور عربي هستند كه در آنها بازسازي و ايجاد ثبات پس از براندازي دو نظام مستبد در آنها ميتواند موجب افزايش رشد اقتصادي شود.
در ليبي درگيريها احياي اقتصادي را با تاخير روبهرو كرد اما در سال 2012 ثبات كمكم جاي آن را خواهد گرفت. در مورد چين بايد گفت تقاضايي كه از سوي اين دومين اقتصاد بزرگ جهان شكل ميگيرد، مشكلات دنياي ثروتمند را تا حدودي رفع خواهد كرد. مغولستان از رونق بخش معدن منتفع خواهد شد و سرمايهگذاري در اين بخش موجب افزايش رشد اقتصادي آن خواهد شد.
آنگولا، لائوس و نيجر از افزايش نسبي قيمت كالاها بهرهمند خواهند شد و اتيوپي و روآندا تجاري شدن تدريجي مناطق حومهاي خود را تجربه خواهند نمود. در اين پيشبيني ميانگين قيمت هر بشكه نفت 90 دلار ذكر شده است. اين در شرايطي است كه پيشبيني سال گذشته قيمت 110 دلار را براي هر بشكه نشان ميداد.
قيمتها در بخش كشاورزي گرچه كاهش مييابند اما در مقايسه با معيارهاي تاريخي در سطح بالايي باقي خواهند ماند. در شرايطي كه برخي از كشورهاي ثروتمند با مشكل ركود روبه رو خواهند شد، در مجموع چشماندازي تيره براي اقتصاد جهان پيشبيني ميشود.
اقتصاد جهان در سال 2012 تا 3/3 درصد (براساس برابري قدرت خريد) رشد خواهد نمود و اين در شرايطي است كه اين رقم براي سال 2011 معادل 7/3درصد بود.
اكونوميست پيشبيني كرده كه خطر ركود جهاني در حد رقم 40 درصد است كه اين رقمي بسيار بالاست.اقتصادهاي توسعهيافته همچنان در مشكلات گرفتار خواهند بود چون كاهش بودجهها بخصوص در اروپا رشد اقتصادي را كند ميكند و سياستهاي سهلگيرانه به جا مانده از گذشته جايي براي محركهاي بيشتر باقي نخواهد گذارد.
بار ديگر چين سهم مهمي در رشد اقتصادي جهان ايفا خواهد كرد و اين كشور در اواخر سال 2012 انتقال رهبري سياسي را شاهد خواهد بود. اين براي فعالان بخش كالا خبري خوب است اما براي چين آيندهاي دشوار در سالهاي پيش رو را نويد ميدهد. تجارت جهاني در سال 2012 معادل2/5 درصد رشد ميكند كه اين كمتر از نيمي از رشد سال 2010 خواهد بود.
از نظر سياسي نيز اشاره شده است كه با توجه به گذشت يكسال از بيداري اسلامي و نظاره گر بودن كشورهاي جنوبي قاره آفريقا و مشاهده خيزش جنبشهاي اعتراضي اخير در بوركينافاسو، اوگاندا و.... به احتمال زياد در سال 2012 شاهد انقلاب در اين كشورها خواهيم بود.
در آمريكا نيز ماراتن نفس گير انتخابات ادامه خواهد يافت و با پيروزي هر يك از احزاب جمهوريخواه يا دموكرات مشكلات اعم از بيكاري و اصلاحات اقتصادي در خصوص نظام ماليات گيري همچنان وجود خواهد داشت.