فرارو- شهریه برخی از مدارس برای مقطع دبستان به ۶۰ میلیون تومان رسیده است. برخی گزارشها حکایت از آن دارند که دریافت شهریههای کلان صرفاً محدود به منطقهای خاص از پایتخت نیست. این رقم در مناطق مختلف مشاهده میشود؛ طبق گفته خانوادهها در مناطق ۱۲ و ۱۴ برای پایه دوم و ششم دبستان بهترتیب شهریه ۴۵ و ۴۰ میلیون تومانی دریافت میشود.
به گزارش فرارو، حتی نرخ برخی دبستانهای غیرانتفاعی در پایتخت و در چهار منطقه برتر آموزش و پرورش تهران از جمله منطقه یک، ۲، ۳ و ۴، با احتساب کلاسهای فوق برنامه، توزیع صبحانه و نهار و سرویس به بیش از یکصد میلیون تومان رسیده است. این هزینهها چگونه تعیین میشوند و چرا والدین برای تحصیل فرزندانشان در مدارس غیرانتفاعی تا این حد هزینه میکنند؟
احمد محمودزاده؛ رئیس سازمان مدارس غیردولتی درباره مبنای نرخگذاری و تعیین شهریه مدارس غیردولتی میگوید: «کمیت و کیفیت نیروی انسانی، مرتبط بودن رشته معلم با تدریس او، مشخص بودن ساعات کار معلم در طول هفته، فضای فیزیکی، امکانات و تجهیزات مدرسه از جمله داشتن سالن ورزشی یا آزمایشگاه از شاخصهای تأثیرگذار در تعیین شهریه است. در کل ۱۵۰ شاخص برای تعیین کیفیت آموزش وجود دارد.»
درباره مدارس دولتی و استانداردهای این مدارس وضعیت متفاوت است؛ در برخی استانهای کشور تدریس به دانش آموزان در مدارس کانکسی یا به صورت مختلط بین پایههای مختلف آموزشی انجام میشود. فقدان وسایل گرمایشی و سرمایشی استاندارد و کمبود معلم از دیگر مشکلات رایج در مدارس دولتی برخی استانهای محروم است. این وضعیت در حالی است که دراصل ۳۰ قانون اساسی صراحتاً تأکید شده: «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد»
افزایش هزینههای تحصیل در مدارس غیرانتفاعی از یک سو و افزایش هزینههای زندگی و تورم از سوی دیگر ممکن است بسیاری از والدین را ناچار کند فرزندان خود را به مدارس دولتی انتقال دهند. در ابتدا شاید این مسأله پیچیدگی چندانی نداشته باشد ولی زمانی اهمیت مییابد که بدانیم بر اساس آمارهای وزارت آموزش و پرورش، نسبت تعداد دانشآموز به معلم در ایران؛ یک معلم بهازای هر ۲۵ دانشآموز است.
این نسبت با لحاظ گرفتن مدارس دولتی و غیر انتفاعی از این واقعیت حکایت دارد که مدارس دولتی به نسبت تعدادی بیش از ۲۵ دانشآموز به ازای یک معلم را مشمول میشوند. به بیان سادهتر شاید در بسیاری از مدارس دولتی نسبت معلم به دانشآموز یک به ۳۰ باشد. اکنون که شهریههای مدارس غیرانتفاعی از توان مالی خانوادهها بالاتر رفته، اگر دانشآموزان بیشتری در مدارس دولتی ثبت نام کند، به طور حتم بار بیشتری به این مدارس تحمیل میشود. یعنی این امکان وجود دارد که نسبت نامتوازن سابق به مراتب وضعیتی وخیمتر را تجربه کند.
بر اساس آمارهای رسمی، حدود ۸۵ درصد از دانشآموزان کشور در مدارس دولتی عادی تحصیل میکنند که سهمشان از رتبههای برتر کنکور ۱۴۰۱ حدود ۲.۵ درصد بوده است، اما دیگر مدارس کشور با پوشش ۱۵ درصدی آموزش در کل کشور، سهم ۹۷.۵ درصدی از رتبههای برتر کنکور را دارند.
در کنکور ۱۴۰۱ سهم مدارس از ۴۰ رتبه برتر به این ترتیب بود: مدارس استعدادهای درخشان؛ ۷۲.۵ درصد، مدارس غیرانتفاعی خاص؛ ۲۲.۵ درصد، مدارس نمونه دولتی؛ ۲.۵ درصد و مدارس دولتی؛ ۲.۵ درصد.
در کنار ۴۰ نفر برتر کنکور، دانشآموزان مدارس دولتی عادی سهم اندکی از رتبههای زیر ۳ هزار دارند؛ ۸۵ درصد رتبههای زیر ۳ هزار در تصاحب مدارس غیردولتی، استعدادهای درخشان، نمونهدولتی و شاهد است آن هم در شرایطی که این مدارس ۳۱.۷۸ درصد دانشآموزان را تحت پوشش قرار میدهند.
آمارها نتایج دیگری را هم ثبت کرده اند که حکایت از تاثیر اختلاف طبقاتی اقتصادی بر شکاف آموزشی دارند. بیش از ۸۰ درصد رتبههای برتر کنکور (زیر ۳ هزار) به دهکهای ۸، ۹ و ۱۰ تعلق دارند؛ بهویژه دانشآموزانی که در مدارس استعدادهای درخشان، غیرانتفاعی و نمونه دولتی مشغول به تحصیل هستند.
همه این اطلاعات در کنار این موضوع اهمیت بیشتری پیدا میکند که در سالهای اخیر در کنکور سراسری تأثیر معدل دبیرستان هم اهمیت بیشتری یافته است. حال سوالی که مطرح میشود این است که از این به بعد در سالهای آینده ۴۰ رتبه برتر کنکور از آن چه دانشآموزانی خواهد بود؟
اگر کنکور، شاخص سقفی است، ترک تحصیل، شاخص کفی است،…آمار ترک تحصیل را هم برای مردم تشریح کنید.
با تشکرهای فراوان