فرارو- فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
اگر روم ز پی اش فتنهها برانگیزد
ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد
و گر به رهگذری یک دم از وفاداری
چو گرد در پی اش افتم چو باد بگریزد
و گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوس
ز حقه دهنش، چون شکر فروریزد
من آن فریب که در نرگس تو میبینم
بس آب روی که با خاک ره برآمیزد
فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز
هزار بازی از این طرفهتر برانگیزد
بر آستانه تسلیم سر بنه حافظ
که گر ستیزه کنی روزگار بستیزد
شرح لغت: نرگس: به استعاره یعنی چشم/ بر آمیزد: از میان میبرد و نابود کند/ آستانه تسلیم: درگاه گردن نهادن
همواره در این جهان طالب از مطلوب جداست، در حقیقت مطلوب هر دم از طالب فاصله میگیرد تا لیاقت و شجاعت او را در نظر آورد و به تماشا بنشیند که در راه او از چه چیزهایی میگذرد.
در رسیدن به خواستهای به کسی متوسل شدهای و خود را نزد او حقیر میکنی تا مقصود برسی، اما بهتر است به خداوند توکل کنی و از او طلب حاجت کنی.